خبرمهم

صبری اوک‌: هر چیزی که به سر داعش آمد، همان چیز متوجه هیئت تحریر الشام نیز خواهد شد -کامل شد-

عضو شورای اجرایی ک‌ج‌ک، صبری اوک اعلام کرد که دولت ترکیه از تبهکاران در جنگ سوریه تا به پایان استفاده خواهد کرد و گفت‌: ‌«دولت ترکیه تنها با تبهکاران نمی‌تواند آینده را رقم بزند. همان‌گونه که داعش شکست خورد، همان شکست متوجه هیئت تحریر الشام نیز خواهد شد.‌

ارزیابی‌های صبری اوک

عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان ‌(ک‌ج‌ک)، صبری اوک در برنامه ‌ویژه تلویزیون اِستِرک تی‌وی شرکت کرد و موضوعات روز را ارزیابی کرد.

انزوای تحمیلی علیه رهبر آپو ادامه دارد. خلق کورد و دوستان‌شان با کنش‌های خود به این انزوای تحمیلی اعتراض می‌کنند. در ترکیه نیز گفتگو‌ها در اینباره ادامه دارند تا با رهبر آپو ملاقات صورت گیرد. شما تمام این موارد را چگونه ارزیابی می‌کنید‌؟

بی‌گمان تمام این موارد مهم هستند. اتفاقات اخیر و به‌ویژه اتفاقاتی که مرتبط با مسئله امرالی و رهبر آپو هستند، گفتگوهایی که انجام می‌شود، همه معنادار هستند. رهبر آپو ۲۶ سال است که در زندان امرالی اسیر می‌باشد. هر لحظه، هر ساعت، هر روز در تفکر است و همیشه موضوع روز و اساسی جنبش‌ما، حزب‌ما، خلق‌مان و موضوعات روز دولت ترکیه است.  در سال‌های اخیر یک کارزار بین‌المللی به پیشاهنگی دوستان خلق کورد و رهبر آپو انجام شد. این حمله‌ای مهم بود. بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی و به ویژه زنان، جوانان، نهاد‌های مدنی، سیاستمداران، آکادمیسین در این کارزار مشارکت کردند. زنان در چهارسوی جهان آسیا، آمریکا، آمریکای لاتین، اروپا، خاورمیانه قیام کردند. جامعه قیام کرد. در واقع حمله‌ای که توسعه داده شد، هنوز هم ادامه دارد. نتیجه آن نیز مشخص شد. هدف این حمله به مثابه آزادی جسمانی رهبر آپو بود. با از میان برداشتن انزوای تحمیلی نه ما و نه خلق‌مان و دوستان‌ خود را نمی‌توانند اقنا کنند و به آن راضی نمی‌شوند، بلکه همه آن‌ها مستقیما آزادی جسمانی رهبر آپو را اساس می‌گیرند. تمام تلاش و مبارزه آنان برای آزادی رهبر آپو است. همانگونه که می‌دانید چندی پیش عمر اوجالان با رهبر آپو ملاقات کرد. رهبر آپو چیزی گفت. یک جمله تاریخی گفت، ‌«نیروی آن را دارم که مسئله کورد را به شیوه سیاسی و حقوقی به رهیافت برسانم». در عین‌حال گفت‌؛ ‌«انزوای تحمیلی علیه من ادامه دارد.» بی‌گمان هرکسی قصد جهت‌دهی این سخنان به سوی خود را دارد. ما و خلق‌مان می‌دانیم که انزوای تحمیلی علیه رهبر آپو تداوم دارد. مسئولیت ما این است که مبارزه‌ای رادیکال‌تر، سازماندهی‌شده و وسیع‌تر را در همه جا انجام دهیم. نه تنها انزوای تحمیلی علیه رهبر آپو از میان برداشته شود، بلکه رهبر آپو باید مستقیما از لحاظ جسمانی آزاد شود. این دیگر یک الزام است. رهبر آپو ۲۶ سال در امرالی به تنهایی با انزوای تحمیلی و فشاری سنگین روبرو است. اکنون ما می‌دانیم و می‌توانیم حدس بزنیم در امرالی چه چیزی در جریان است. از حرف‌های دولت ترکیه، چه اردوغان، چه باغچلی و چه دیگران متوجه می‌شویم که در امرالی یک مبارزه بسیار سخت و دشوار وجود دارد. یعنی باغچلی حرف زد و گفت‌؛‌ ‌«یک روز زودتر هم که شده باشد باید هیئت دم پارتی با رهبر آپو ملاقات کند.» قبل از این هم گفته بود‌؛ ‌«رهبر آپو باید در پارلمان سخنرانی کند» این سخنان مثل اینکه دوباره می‌شوند، اما در سر آنان اینکه چه می‌گذرد، می‌خواهند چکار کنند و هدف‌شان چیست، نیز پنهان شده است. چیزی‌که می‌توان حدس زد اینست که در امرالی و علیه رهبر آپو یک اعمال فشار وجود دارد. یک مبارزه دشوار وجود دارد. مقاومت وجود دارد. دولت ترکیه مثل باغچلی به اهداف خود نرسیدند. یا اینکه حساب‌هایشان دقیقا به نتیجه نرسیدند، اینگونه معلوم است. درواقع یک دورویی خیلی بزرگ در اینجا وجود دارد. یعنی برخورد دولت ترکیه، آک‌پ، همچنین م‌ه‌پ در مقابل رهبر آپو و در برابر مسئله کورد، درست و صحیح نیست. هنوز هم قصد بازی با عقلیت انسان را دارند. مطابق خود موضوع روز ایجاد می‌کنند، طبق خود جامعه را فریب می‌دهند، در سازمان اخلالگری ایجاد کنند و غیره. یعنی مطابق دمکراتیک کردن ترکیه و نزدیک به رهیافت مسئله کورد و آزادی رهبر آپو نیست. چیزی که اکنون صورت گرفت چه بود، باید همه را محاسبه کرد. قبول و اعتراف کردن که خارج از رهبر آپو دمکراتیک بودن ترکیه ممکن نخواهد بود. ممکن است ترکیه در خاورمیانه و جهان جای مهمی را به خود اختصاص دهد اما تا زمانیکه مسئله کورد را به رهیافت نرساند این امر عملی نخواهد بود. همیشه گفته می‌شود که یک آدرس اساسی و نتیجه‌بخش، رهبر آپو است. دولت ترکیه هر اندازه که نمی‌خواست و صادقانه این کار را انجام نمی‌دادند، اما به این امر معترف شدند. آنان نیز دیدند، به غیر از رهبر آپو هیچ چیزی صورت نخواهد گرفت. چرا چنین تلاشی را صورت دادند ‌؟ بی‌گمان در تنگنا قرار گرفتند. مثلا گفتند، گریلا را از میان برداریم، سپس آنان را شکست خواهیم داد، اراده‌شان را می‌شکنیم، جامعه نیز اطاعت خواهد کرد. اینکه پ‌ک‌ک اینگونه ایزوله خواهد شد و در اینصورت آنان به هدف خود خواهند رسید و یکبار دیگر مسئله کورد را مطابق خود به اصطلاح به راه‌حل می‌رسانند. اما این محاسبات به نتیجه نرسیدند. یکبار دیگر مسئله کورد مطابق با خود به رهیافت خواهد رسید. به همین علت، رفقا اکنون نیز در تونل‌های جنگی در حال تحرکات هستند، ما با احترام به این عملیات‌کنندگان درود می‌فرستیم، برای آنان و هر کسی که در این مبارزه حضور دارد پیروزی را خواستاریم. دولت ترکیه در مقابل این اراده، درمقابل چنین مقاومتی نمی‌تواند به نتیجه برسد. از تمام فرصت و امکانات خود استفاده کرد. حقوق، معیار‌های بین‌المللی و هر چیز دیگری را زیرپا گذاشت. آنهم کفایت نکرد، پ‌د‌ک را نیز به تحرک واداشت و برای خود از آن استفاده کرد. ناتو هم که همیشه از آنان پشتیبانی و حمایت کرده است. حداقل سکوت کرده است. هر کاری را که خواست علیه خلق کورد و جنبش‌ما انجام داد و هیچ‌کسی هم نگفت که چرا این کار را می‌کنی. با ابتکارعمل،‌ در کمال راحتی و بدون هیچ ترس و نگرانی با پیشرفته‌ترین تکنولوژی و به هر شیوه، هر چیزی را علیه ما بکار گرفتند. اما نتیجه آن مشخص است. نمی‌توانند. نمی‌توانند محاسبات خود را به نتیجه برسانند. در اینجا چگونه ممکن است همیشه چنین روی دهد‌؟ در خاورمیانه‌، پیشرفت‌هایی وجود دارد، موارد جدیدی به‌وجود می‌آیند. بر همان چیز اصرار می‌کنند و دوباره همان نتیجه را می‌گیرند. دیگر به همین خاطر به افکار دیگری روی آوردند، یعنی حداقل حساب‌شان جور در نیامد. اینگونه بود که مات و مبهوت شدند. در امرالی علیه رهبر آپو نزدیک به ۴ سال است که انزوای تحمیلی ادامه دارد. یک اعمال فشار و در مقابل آن نیز مبارزه‌ای وجود دارد. رهبر آپو در امرالی نه تنها از ایستار خود صیانت کرد، بلکه همیشه خود را مثل نیروی رهیافت نشان داد و دولت ترکیه هم همیشه به دیوار برمی‌خورد و به نتیجه دست نمی‌یابد. چه در سوریه و چه در سراسر خاورمیانه، مواردی که به بحث و گفتگو گذاشته می‌شوند و تاثیرات اخیر حساب‌های ترکیه مبنی بر عثمانی ن که به نتیجه نمی‌رسد، به یک ترس و نگرانی دچار شد و به همین دلیل به جستجوهای جدید پرداخت. گفتند چکار باید کنیم، در پ‌ک‌ک اختلالگری کنیم. از سویی رهبر آپو، از سوی دیگر پ‌ک‌ک، سیاست رسمی کورد از سوی دیگر و دیگران نیز از طرفی را با این مشغول کنیم. یعنی خواستند به بازی بکشانند. تا اینطور حساب خود را به نتیجه برسانند. خواستند برای خود یک راه ببینند تا حساب‌های‌شان را به موفقیت برسانند. اکنون نیز این برهه اینچنین ادامه دارد. رهبر آپو خود نیز گفته است‌؛‌ ‌«این نیرو را هم از لحاظ تئوری و هم از لحاظ عملی دارا هستم تا این مسئله را به زمین رهیافت برسانم» ترکیه همیشه تنها حرف می‌زند، هنوز هم مثل برنامه‌ای که به نتیجه‌ای نخواهد رسید حرکت می‌کند. برای مسئولیت در مقابل جامعه خود و انسانیت کار مثبتی انجام نمی‌دهد. در سخنان آنان نیز دیده می‌شود. آکادمیسین‌هایشان، مشاوران‌شان هر روز هنوز هم به چشمان هر کسی نگاه می‌کنند و می‌گویند، ملت کورد وجود ندارد، ملت کورد ملت ترکیه است. یعنی کورد وجود ندارد، نام آن ترکیه است. ما به آن افراد برای اینکه موضوع بهتر درک شود یک نمونه می‌خواهم بیاورم، آیا می‌شود گفت که ترک وجود ندارد، ترک‌ها عرب هستند، یا انگلیسی هستند. یعنی اینگونه ممکن است. واقعیتی از آن وجود دارد یا نه. اما می‌گویند کورد وجود ندارد. می‌گویند کوردها ترک هستند. اما نه اینگونه نیست، کوردها کورد هستند و ترک‌ها نیز ترک می‌باشند. این موارد مسائلی نیستند که از آن شرم کرد و یکی خود را از آن سربلند ببیند و دیگری را کوچک بی‌انگارد. تمام ملل مقدس هستند، تمام ملل دارای جایگاهی مختص به خود می‌باشند و مهم این است که لایق خود دمکراتیک و آزاد زندگی کنند. اما ترکیه هنوز هم می‌گوید کورد وجود ندارد. می‌گوید کوردها ترک هستند. می‌گویند مسئله کورد وجود ندارد، مسئله ترور وجود دارد. می‌گویند فدراسیون ممکن نیست، خودمدیریتی ممکن نیست، آموزش به زبان مادری ممکن نیست. خب چه خواهد شد. نام این‌کار انکار و رد کردن خلق کورد است. این ذهنت یک ذهنیت رهیافت نیست، یک ذهنیت مسئولانه نیست. معلوم است هنوز هم می‌گویند که کوردها را فریب دهیم، مطابق آن هم موضوع روز درست کنیم. می‌خواهند در میان کوردها، بازی‌های جدید درست کنند، معلوم است چنین حساب‌هایی در سر دارند. اما بیش از صد سال است که این سیاست کثیف نافرجام را علیه کوردها انجام می‌دهند و ناحقی در مورد کوردها ادامه دارد. درواقع به نتیجه نرسیدند،‌ پس در اینصورت باید با احترام با واقعیت برخورد کنند. یعنی مسئله کورد، رهیافت مسئله کورد و دمکراتیک شدن ترکیه را قبول کنند. اگر این‌کار را نکنند، چیزی روی نخواهد داد. خلق‌ما نیز در برابر این گفتگوهای اخیر برضد جنگ است. می‌گویند این بازی است‌، چنین چیزی ممکن نیست. اگر که بازی نیست، پس در اینصورت راه‌حل دولت ترکیه برای رهیافت مسئله کورد هر چه که باشد باید بصورتی آشکار و مشخص آن را بیان کند. یا اگر درست باشد و می‌خواهد به رهیافت برساند، در اینصورت لازم است رهبر آپو را از لحاظ جسمانی آزاد کند تا وی مستقیما در این برهه جای بگیرد و مدیریت کند، ملت ما این را می‌گوید. ملت‌ما از مبارزه خود، سست نمی‌شود. از سویی بحث رهیافت می‌کند، می‌گوید رهبر آپو بیاید سخنرانی کند، گفتگو کند، از سوی دیگر همه قیم را تحمیل می‌کند، اراده خلق کورد را به رسمیت نمی‌شناسد. در سراسر ترکیه در شهر باتمان بیش از ۶۵ درصد از آرا متعلق به حزب دم پارتی است و  شهرداری این شهر را بدست آورده، اما تو بیایی و این را رد کنی، بجای آن استانداری تعیین کنی و نام آن هم دمکراسی باشد و این را هم در همه جا ادامه دهی. خلق کورد این موارد را می‌بیند. ممکن نیست که چنین موارد را هضم و قبول کند. این نه نگرش، نه زبان و نه مسئولیت رهیافت است. این یک رد تبعیض‌آمیز است و ادامه ذهنیت انکار خلق کورد است. هنوز هم بر جنگ اصرار می‌کنند. اگر که درست و جدی باشند، رهبر آپو درواقع آماده است. خلق‌ما و جنبش‌مان نیز برای رهیافت آماده است. دلیل مشکلاتی که در ترکیه به وجود آمده‌اند از آن روزی شروع شد که از ابتدای جنگ تا کنون ۳ تریلیون بودجه مصرف کردند. ۳ تریلون دلار. این خود به تنهایی بودجه یک کشور است. اگر اقتصاد ترکیه امروز ورشکسته است، اگر امروز بیکاری وجود دارد، اگر انسان‌های این کشور با گرسنگی و فقر روبرو شدند، دلیل اساسی آن، جنگی است که علیه خلق کورد انجام می‌شود. ۳ تریلیون دلار. سندیکا‌های ترکیه، سیاستمداران از این موارد بحث نمی‌کنند، دم پارتی باید بیشتر از این موارد بحث کند. این جنگ حیات اجتماعی ترکیه، آینده جامعه ترکیه، روان جامعه ترکیه را زیر و رو کرده است. سیاست‌ آنان چنین کاری کرده است، به بن‌بست رسیده. نه تنها از داخل به بن‌بست رسیده بلکهدر خارج نیز رذیل و رسوا شده است. هر اندازه با عقلیت عثمانی بگویند، خود را در خاورمیانه وسعت خواهیم داد، به همان اندازه در همه جا به دیوار برمی‌خورند و برمی‌گردند. یعنی چاره‌ای وجود ندارد. یا این مسئله به رهیافت خواهد رسید و با احترام آن را قبول می‌کنند و یا درجا خواهند زد و هر چه بگذرد بیشتر شکست خواهند خورد.

اکنون ترکیه از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دچار انسداد شده و درگیر بحران گسترده‌ای است. اما برای تغییر بحث، به انتصاب قیم متوسل ‌شده است. این بار به شیوه‌ای متفاوت سیاست قیم را پیش می‌برد. هم پای شهرداری های دم پارتی و هم شهرداری‌های ج‌ه‌پ را به میان آورده و آن‌ها را غصب می‌کنند. شما این روش جدید را که از طریق قیم‌ها اجرا می‌گردد و موضع گیری‌ها در قبال این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قیم را چگونه می‌توان تعریف کرد؟ دیکتاتوری به معنای واقعی کلمه، فاشیسم و اشغالگری است. نادیده گرفتن اراده مردم و زیر پا گذاشتن آن است. پیامی که از این طریق داده می‌شود نیز مهم است، «ای کوردها، ای سیاستمداران کورد، اگر مانند ما فکر نکنید و مانند ما رفتار نکنید، چنین وضعیتی در انتظار شماست. روی آرامش را نخواهید دید، نمی‌توانید به صورت دموکراتیک زندگی کنید. پیامی که داده می‌شود، از این قرار است. چندی پیش دولت باغچلی خطاب به دم پارتی چه گفت، یا سر راه می‌آیی یعنی خود را بازسازی می‌کنی، یا اینکه در غیر اینصورت دست ما به شما می‌رسد. طبق قانون، یک سیاستمدار چطور می‌تواند به خود حق بدهد که خطاب به یک حزب سیاسی که ۸ تا ۹ میلیون رای دارد، شمار زیادی شهرداری و نماینده پارلمانی دارد، بگوید که یا فلان کار را انجام خواهی داد یا اینکه با فلان سرنوشت مواجه خواهی شد. فقط یک دیکتاتور می‌تواند چنین حرفی بر زبان بیاورد، باخچلی می‌تواند اینگونه صحبت کند. دولت ترکیه، هرآنچه که در مورد مسئله کورد، جنبش آزادی و پ‌ک‌ک بیان کند، آگاهانه آن را به زبان می‌راند. تصادفی اظهار نظر نمی‌کند. هر قدمیکه بر می‌دارد از روی محاسبه‌گری است. تمام اظهاراتش از روی حسابگری است. اظهارات باغچلی نیز چنین معنایی دارد. قیم نیز دارای معنای مختص به خود است. مسئله این نیست که فلان شخص دست به فلان کار زده است، همه اینها به جای خود، بهانه آن هرچه باشد، به جای این افراد قیم یا استاندار را جایگزین آنان می‌کنند. مسئله صرفا این نیست. این یک پیام است. پیامشان این است که اگر شما همشکل ما نشوید، اگر بر روش خود اصرار ورزید، با نام خود سیاست‌ورزی کنید، بر دموکراتیزه کردن ترکیه اصرار کنید، ما چنین اجازه‌ای نخواهیم داد و به جای شما قیم تعیین خواهیم کرد. این پیام آنان است. مردم ما نیز  آنرا می‌فهمد. مواضعی که اتخاذ می‌شود بسیار مهم و جای تقدیر است. اما مشخص است که کفایت نمی‌کنند. فاشیسم و فشاری شدید علیه مردم ما در جریان است. این یک حقیقت است. اما صیانت از کرامت، دسترنج و دستاوردهای خویش، بها و مقاومت می‌طلبد. مردم ما مقاومتی واقعا شایان تقدیر انجام می‌دهند. باید به شکلی گسترده‌تر و بی‌وقفه به مقاومت دست زنند. برای نمونه وقتی در شهری قیم تعیین می‌شود، باید مردم به نحوی به‌پا‌خیزند که انگار همه‌جا قیم منصوب شده است، نه این که به شیوه رفتار شود که انپار فقط در یک جا قیم منصوب شده است و صرفا مردم همانجا به پا خیزند. باید تمام کوردستان به‌پا‌خیزند. نباید به راحتی بتوانند در جایی قیم منصوب کنند. باید به هر شکلی مبارزه صورت گیرد؛ باید به روش حقوقی، سیاسی، بین‌المللی و اجتماعی، فعالیت و مقاومت انجام شود. یعنی باید آنان را در تنگنا قرار داد. نباید بتوانند به راحتی  بر اراده مردم قیم بگمارند. خلق کورد در این زمینه در حال اقدام بوده و مقاومت مهمی در جریان است، اما همانطور که گفتیم، باید به صورت عمومی و سراسری باشد. محدود، کوتاه مدت و تک بعدی نباشد. باید به صورت چندبعدی، بی‌وقفه و فراگیر مقاومت صورت گیرد. چرا؟ چون در ددرجه نخست، این نوعی ناحقی است و به اراده شما دست‌اندازی شده است. یعنی گفته می‌شود که شما را قبول نخواهم کرد. باید در مقابل این اقدامات، موضع و مبارزه وجود داشته باشد. نه صرفا خلق کورد، بلکه تمام کسانی که مدعی سیاستمدار بودن، دموکرات بودن و ضد فاشیست بودن هستند، باید در کنار هم نیرو و اراده خود را به کار گیرند. دموکراتیزه شدن ترکیه، از حل مسئله کورد جدا نیست. در وقاع هردو با یکدیگر پیوند خورده‌‌اند. خوشی و غم آنان نیز مشترک است. به همین دلیل، جریانات دموکراتیک، سوسیالیست و به ویژه نیروهای ضد فاشیسم، و حتی طرفداران ارزش‌های لیبرالیسم نیز باید در مقابل این دیکتاتوری و اقتدارگرایی آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ و انتصاب قیم، همه‌جا نیروی خود را یکی کرده و در کنار هم مبارزه کنند. برای نمونه جوامع و نیروهای دموکراتیک در ترکیه باید سازمان‌یافته‌تر بوده و به‌پا‌خیزند. در این راستا، بر شهرداری‌های ج‌ه‌پ نیز قیم گمارده‌اند. نه صرفا اَسن‌یورت و پولور، بلکه همه‌جا قیم منصوب خواهند کرد. آ‌ک‌پ در حال آزمایش است، رصد می‌کند که اگر ج‌ه‌پ به همین سیاق ادامه دهد، قیم‌های بیشتری بر شهرداری‌های آنان می‌گمارد. ج‌ه‌پ باید به این مسئله پی ببرد. باید رادیکال مبارزه کند، از کوردها هراس نداشته باشد و همراه با آنان مبارزه کند. باید جسور باشد. در واقع، مسئله جسارت نیست، بلکه فاشیسم و ناحقی در جریان است. باید در مقابل فاشیسم در کنار هم مبارزه کنند. هم بر شهرداری‌های شما و هم بر شهرداری‌های دم پارتی قیم می‌گمارد. حتی اگر بر شهرداری‌های شما نیز قیم تعیین نکنند نیز باید بگویید که در کنار هم کار کنیم. باید بگویم که ج‌ه‌پ در این زمینه اندکی کم‌کار است. آن‌ها توان این کار را دارند. می‌گویند که پس از انتخابات به حزب اول تبدیل شده‌ایم. در واقع نیز می‌توانند ترکیه را دگرگون کنند. در زمینه دمومکراتیک شدن ترکیه می‌توانند دگرگونی ایجاد کنند. همه نیروهای دموکراتیک باید در مقابل فاشیسم وارد عمل شده و فعال باشند. ج‌ه‌پ در این زمینه کم کار است. درست است که تلاش‌هایی هم صورت می‌دهند، اما کفایت نمی‌کند. ج‌ه‌پ باید نقش خود را ایفا کند. اگر نقش خود را ایفا نکند بر شهرداری‌های آنان نیز قیم گمارده خواهد شد. به صورت خلاصه، مسئله قیم از این قرار است. اولا، فاشیسم آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ در تنگنا قرار گرفته و دچار استیصال است. مسئله به این صورت است که فاشیست‌ها وقتی که در تنگنا قرار می‌گیرند، هارتر می‌شوند. چون فاشیست هستند. فاشیست هستند و به همین دلیل به شهرداری‌ها، نهادهای مدنی و نیروهای دموکراتیک هجوم می‌آورند. ثانیا، به جبهه ما پیام می‌دهند و می‌خواهند استراتژی ما را به عقب برانند. ثالثا، همه باید در مقابل قیم‌ها موضع گرفته و مبارزه کند. دیکتاتوری گسترده‌ای به چشم می‌‌خورد و اینگونه به نظر می‌رسد، از سمت حکومت شاهد چنین امری هستیم. اما پایه‌های آن مستحکم نیست. اکنون پایگاه اجتماعی  آک‌پ‌-م‌ه‌پ چندان مستحکم نیست. جامعه تمایلی به آنان ندارد. حتی در داخل دولت نیز چنین تمایلی وجود ندارد. اقتصاد از هم پاشیده است، سیاست نیز درهم شکسته است. همه چیز را به بازی گرفته‌اند. تنها نیروی دولت باقی مانده است. اما همه چیز نیروی دولت نیست. جامعه و حقیقت مورد نیاز است. اگر در این زمینه مبارزه نیرومندتری صورت گیرد، فاشیسم ناگزیر به عقب‌نشینی خواهد بود، در غیر اینصورت نابود خواهد شد.

اکنون جنگ در خاورمیانه، جنگ اسرائیل و فلسطین، پس از آن هم وارد شدن جنگ به لبنان را شاهد بودیم و اکنون نیز یکبار دیگر سوریه به منطقه جنگی مبدل شده است. این جنگ سوریه که یکبار دیگر گسترش یافت با کدام هدف پیش رفت و در این حمله، چه نیروهایی حضور دارند و نقش‌شان چیست‌؟

البته که مسئله عمیق است. صدسال قبل در خاورمیانه بدون محاسبه و بدون هیچ دلیلی این اندازه دولت با دستورهایی از بالا ایجاد شدند. این با اراده جوامع عملی نشد. یک هدف و استراتژی آن زمان بود. این دولت‌ملت‌ها با دستورهایی از بالا ایجاد شدند. چرا‌؟ برای اینکه یکدیگر را بکشند، شکست دهند، تناقض وجود داشته باشد، دارای نیرو نباشند، به حقیقت نرسیدند و نیروی هژمونیک همیشه از بالا بر سر آنان حاکمیت داشته باشند و آنان را مدیریت کنند. صد‌سال است که این امر جریان دارد. سهم خلق کورد چه بود‌؟ همانگونه که می‌دانید کنفرانس قاهره که صدسال قبل صورت گرفت. مسئله کورد به رهیافت نرسید، کوردستان به چهار بخش تقسیم شده و کدام دولت نیروی بیشتری داشته باشد، بیشتر می‌تواند با مسئله کورد بازی کند. این سده چنین ادامه داشت. صد‌سال پس از آن نیز نیروهای دمکراتیک و جامعه توسعه یافتند. چنین مبارزه‌ای وجود دارد. به‌ویژه پارادایم رهبر آپو در این موضوع پیشاهنگی می‌کند. از سوی دیگر نیروهای هژمونیک، مدرنیته کاپیتالیست نیز به‌مثابه یک شیوه تغییر آماده است. آنان نیز بصورتی درازمدت به منافع خود فکر می‌کنند. باید اینگونه ارزیابی شود. بیش از یکسال از جنگ اسرائیل و حماس گذشت. قبل از آن نه تنها به جنگ غزه، فلسطین و اسرائيل محدود بود. اما هرچه که گذشت تاثیرات آن وسعت بیشتری پیدا کرد. سپس اسرائیل و به‌ویژه نیروی آمریکا و نیروهای هژمونیک، ضربه‌ای سنگین و مهلکی به حماس وارد کردند. اکنون خلق فلسطین در چه درد و‌آلامی زندگی می‌کند مشخص است. سپس حزب‌الله را هدف گرفتند. به همان شیوه و با پشتیبانی نیروهای بین‌المللی، با تکنولوژی پیشرفته و با نیروی خود، حزب الله را هدف گرفتند. مشخص است که برای لبنان یک دیزاین جدید مطابق خودشان ایجاد کرده‌اند. انگلیس،‌ آمریکا و کل اروپا و اسرائیل در لبنان یک حکومت که اکثریتش مطابق حاکمیت حزب‌الله نباشد بلکه اکثر حکومت را سنی، دوروزی، مسیحی تشکیل دهد را ایجاد خواهند کرد. حزب‌الله وجود خواهد داشت اما در سطوح پایین خواهد بود. در سطحی که برای منافع آمریکا و اسرائیل مانع نشود. اکنون چنین وضعیتی را لبنان دارد. این امر ادامه دارد و سوریه نیز به این امر مرتبط است. رژیم سوریه اکنون ضربه خورده است. در اصل حزب‌الله ضربه خورد. ایران را هدف گرفتند،‌ اکنون بروی خاک سوریه مثل قبل نمی‌تواند نقش ایفا کند. دولت ترکیه همیشه می‌خواست که فرصتی را بدست آورد تا محاسبات خود علیه سوریه را هرگونه که شده عملی کند. ده‌ها هزار داعشی و باقیمانده‌هایشان در سوریه وجود دارند. ترکیه بی‌سبب از داعش پشتیبانی نکرد. ریشه آنان همان داعش است. اکثر اعضای هیئت تحریرالشام از داعش آمده‌اند. ترکیه هر چه که بگوید که با آنان مخالف است و به خاک سوریه احترام می‌گذارد اما در عمل دو چهارم یا دو پنچم از خاک سوریه را اشغال کرده است، نه تنها اشغال کرده بلکه الحاق کرده است. یعنی نظام دولت خود را به آنجا برده است. مدارس خود را ایجاد کرده. با استانداری و فرمانداری آنجا‌ را مدیریت می‌کند. باغچلی دو روز قبل گفت، حلب یک شهر ترکیه است و متعلق به اسلام و مسلمانان می‌باشد اما در عین‌حال یک شهر ترکیه است، او چنین می‌گوید. این نگرش عثمانی هنوز هم جوامع خاورمیانه را به مثابه یک ایالت از خود می‌بیند. خود را در بالا می‌بینند و دیگران را کوچگ و بدون اراده می‌انگارند. نگرش دولت ترکیه چنین است. از سویی می‌گویند ما بحران نمی‌خواهیم بگذارید ناآرامی درست نشود. اما آغاز ناآرامی و تناقضات و پایان آن نیز با تبهکارانی که دولت ترکیه از آنان پشتیبانی می‌کند انجام شد. هرچه که می‌گویند با آن ضدیت می‌کنند. ترکیه مدتی قبل چه گفت‌؟ می‌گفت اسرائیل در تدارکات حمله به سوریه است. معلوم است که خود چنین تدارکاتی دیده است. ممکن است که خود تنها نباشد. در مدت اخیر، انگلیس، آمریکا و حتی گفته می‌شود استخبارات اسرائیل همه به ترکیه رفته و با ترکیه دیدار داشته‌اند. ما نمی‌دانیم که آنان همه باهم این نقشه را عملی کرد‌ه‌اند یا نه، اما ترکیه چنین گفت. قبلا هم برای سوریه حساب‌هایی داشتند. اکنون مشخص نیست که سوریه به کدام سو برود. مواردی که دانسته می‌شوند اینان هستند. از ابتدای جنگ سوریه تا کنون ما همیشه پارادایم رهبر آپو را خواستیم. تمام ملل و جوامع همراه هم ملت دمکراتیک را ایجاد و اینگونه زندگی کنند. خود را از نژادپرستی و ارتجاع دور کنند. یک حیات دمکراتیک را همراه هم ایجاد کنند. در محاسبات دولت شدن، دولت ملت شدن بسر نبرند. در واقع پارادایم ما مشخص است. روژاوا در این موضوع دارای موضع بود. همیشه گفتند ما طرفدار تجزیه سوریه نیستیم، ما سوریه‌ای دمکراتیک و همراه باهم را خواستاریم. چه کورد، چه عرب، مسیحی، دوروزی و غیره در کنار یکدیگر زندگی کنیم. درست نیز همین است. نگرش محدود دولت ملت، هرگز به دمکراتیک بودن اهمیت نداده است و همیشه بر خود اصرار ورزیده. روسیه نقش لازمه را عملی نکرد، ایران نیز در تلاش بود اما نیروی‌شان کفایت نکرد و یا موارد دیگری به وجود آمد که آنان هم به نتیجه نرسیدند. در پایان، زمینه چنین حمله‌ای آماده شد و کاری کرد که چنین حمله‌ای علیه سوریه عملی شود. اردوغان اکنون چه می‌گوید‌؟ می‌گوید ما قبلا به بشاراسد گفتیم اما قبول نکرد. ما دوباره آماده هستیم. چطور آماده است‌؟ می‌گوید ما به تو ضربه زدیم و زخمی کردیم، اکنون تو مجبوری با ما باشی. به کلی چگونه سوریه‌ای را می‌خواهند‌؟ سوریه‌ای که دارای اراده و نباشد و بتوند در نظام موجود آنان کار کند و آن را قبول کند. چنین سوریه‌ای را می‌خواهند. ترکیه نیز می‌خواهد مطابق با آن باشد. نمی‌دانیم سوریه به کجا می‌رود. امر درست برای سوریه، اینست که در مدت‌زمان کوتاهی با ملت دمکراتیک که تمام فرهنگ‌ها، هویت‌ها، ادیان و ملل در آن جای می‌گیرند را عملی کند. باید سوریه و روژاوا با یکدیگر سازش کنند و مدل خودشان را عملی کنند. راه رهیافت را اینگونه به وجود آورند. اگر اینکه نشود مشکلات به وجود می‌آید. دولت سوریه ضرر خواهد دید. چنین نخواهد ماند. تغییراتی مهم و قطع به یقین ایجاد خواهد شد. درخواست ما این است که دولت سوریه این واقعیت را ببیند و کاری را که تا کنون انجام نداده است و سال‌هاست که چشم‌های خود را بروی آن بسته است، از اکنون به بعد چشم خود برای آن را باز کند و ببیند، نقش رهیافت را ایفا کند. نمی‌دانیم که سوریه به کجا می‌رود. دولت ترکیه تا به پایان از آن تبهکاران استفاده خواهد کرد.

به یاد دارید زمانی را که داعش در موصل با تانک‌، مهمات و سلاح‌های سنگین در مقابل چشمان انسانیت به سوریه وارد شدند. هیچکس نگفت شما کجا می‌روید. سپس به روژاوا حمله کردند و به یک بلا مبدل شدند.کوبانی مقاومت کرد. نیروهای بین‌المللی هم داعش را هدف گرفتند و آن را شکست دادند. ممکن است که هیئت‌ تحریر الشام نیز به همان سرنوشت دچار شود. آنان کسانی را پیدا می‌کنند، سازماندهی کرده، آنان را به بازی گرفته و سپس در جایی آنان را به حال خود رها می‌کنند. آنان علیه دولت ترکیه هم به بلا مبدل خواهند شد. درواقع سوریه یک کشور جدا است. ترکیه همیشه نمی‌تواند همیشه برای آنان تعیین تکلیف کرده و تنظیمات مشخص کند. راه‌حل، به‌ویژه در این برهه اینست که دولت ترکیه در داخل با رهبر آپو بصورتی جدی و با احترام مذاکره کند و مسئله کورد به رهیافت برسد. مشکلات را در داخل به رهیافت برساند. سپس برای اطرافیان و دیگر کشورها و آینده آنان نیز خطرساز نشود. نباید همیشه این ترس وجود داشته باشد که ترکیه نیز، نیرو، ابتکارعمل و اراده خود را از دست بدهد. ترکیه در زمان اخیر همراه با تبهکاران در خاک سوریه حمله‌ای انجام داد، اما در کل زمانیکه به آن می‌نگریم، می‌بینیم که در این سده و در خاورمیانه آنان دارای نقش نیستند. در مقابل آن نیز برای اولین بار است که کوردها در این سطح به فاکتور اساسی مبدل شده‌اند. کوردها‌ در همه جا به اراده و نیرو مبدل شده‌اند. هیچ تغییری با درنظر نگرفتن کوردها به نام دمکراسی ممکن نخواهد بود. درست است، آینده و وضعیت موجود خطراتی را با خود به همراه دارد، اما اما دارای فرصت و امکانات بسیاری نیز می‌باشد. خلق کورد باید سیاست و نیروی خود را بکار بگیرد، گام‌های لازمه را در زمان مناسب بردارد، در اینصورت می‌توانند نقشی مهم و تاریخی را ایفا کنند. اما ترکیه شانسی ندارد. ترکیه تنها با داعش نمی‌تواند آینده خود را معیین کند. باید این امر به خوبی دیده و به درستی درک شود.

برای رهیافت سوریه جلساتی مثل آستانه ایجاد شدند. در این حمله معلوم شد نیروهایی که در آستانه نقش ایفا کردند، پشت‌سرهم بازی‌هایی را انجام می‌دهد و ریشه یکدیگر را هدف می‌گیرند. شما این وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید‌؟

قبل از جلسات آستانه، در سال‌های ۲۰۱۶ و یا ۲۰۱۷، روژاوا هم با سوریه و هم با روسیه و ایران قصد ایجاد رهیافت را داشتند، تا اینگونه راهی را پیدا کنند. قصد داشتند بصورتی صحیح کاری را انجام دهند. حتی روسیه هم قبول کرده بود که در فرمت آستانه، سوریه، روژاوا و روسیه به همراه هم نشست انجام دهند و مشکلات را به رهیافت برسانند. سپس از روی قصد این امر را با افکارعمومی در میان گذاشتند و ترکیه رفت با آنان دیدار کرد. در هر صورت می‌خواستند که ترکیه امتیازاتی بدهد. آن فرمت دیگر تغییر پیدا کرد و نام آستانه به وجود آمد. روسیه، ایران و ترکیه و در خارج هم سوریه در آن وجود داشتند. در اصل هر کدام می‌خواست ریشه دیگری را هدف بگیرد. هیچ‌کدام به دیگری باور نداشت. ممکن هم نیست. دولت ترکیه عضو ناتو است. روسیه می‌داند معنای ناتو چیست. در خاورمیانه و ترکیه مثال هستند. تا زمان امپراتوری ایران و عثمانی نیز چنین است. همیشه در میان این دو تناقض وجود دارد. تا به اکنون نیز تنها در مورد مسئله کورد با یکدیگر توافق می‌کنند. تاکنون این سرنوشت کوردها بود اما دیگر این نیز در دست آنان نخواهد ماند. آنان هرگز به یکدیگر باور نداشتند و هرگز منافع‌شان با یکدیگر همخوانی نخواهد داشت. سراسر دنیا تنها مسئله کورد نیست. در خاورمیانه موارد دیگری نیز روی می‌دهند. در آستانه در حال هول‌دادن یکدیگر بودند. تا کجا می‌توانند با هم حرکت کنند. درست است تا جایی آمدند. به‌ویژه در چند روز اخیر هرچیزی مشخص شد. روابط ترکیه با اکراین و اعضای ناتو می‌باشد. آمریکا و اروپا بر ترکیه تسلط دارند. روسیه هم این را می‌بیند. ایران هم این امر را می‌بیند. حساب‌های ترکیه برای آذربایجان را هم در نظر دارند. در مورد سوریه نیز نظریات‌شان یکی نیست و نزدیک هم نبودند. نه سوریه و نه روسیه هضم نمی‌کردند که خاک آنان از سوی ترکیه اشغال شود. ترکیه نیز تا چه زمان می‌تواند از نیروهای خود محافظت کند و یا راه‌حلی برای آنان پیدا کند. تمام این موارد متناقض بودند. روابط و تناقضات همراه هم حرکت می‌کردند اما طرف تناقض سنگین‌تر بود. آستانه بر اساس معیار، اساس و یا یک استراتژی صحیح عملی نشده بود. برای مثال آستانه با چه چیزی مشکل داشت‌‌؟ تنها علیه خلق کورد نبود. دیگر نیروها و نه تنها مثل ترکیه، کوردها را برای خود هدف قرار می‌دادند. اما کوردها آنان را هدف قرار نمی‌دادند. در اینصورت، بر چه اساسی همراه هم بودند‌، واقعیتی وجود داشت. ترکیه و ده‌ها هزار تبهکارش در خاک سوریه بوده و اعضای ناتو نیز بودند. دولت سوریه و روسیه احتیاجی به حکم زور نمی‌دیدند نمی‌خواستند با دولت ترکیه بجنگند و به زور آنان را بیرون ببرند. دولت ترکیه نیز از این آوانتاژ در جهت خود استفاده کرد و می‌گفت من در اینجا هستم. من حدس می‌زنم اینکه هرکسی چگونه فریب خورد را درک کرده است. ترکیه چگونه ایران و روسیه را به بازی گرفت، ایران و روسیه چه امیدی داشتند و منتظر چه بودند. آستانه از هم‌اکنون به بعد تنها در حد یک نام وجود خواهد داشت و اینکه تا کجا تداوم می‌یابد را نمی‌دانیم. در نگرش آستانه، رهیافت مسئله سوریه وجود ندارد. بجای آن، باید واقعیت و حقیقت را دید. آن چیست‌؟ مسائل داخلی سوریه، زبان، فرهنگ و هویت‌ها در سوریه با رهنمود باید به رهیافت برسند. هم تمامی جامعه و سازمان‌ها برای آن آماده باشند و هم باید دولت سوریه هرچه زودتر بروی یک استراتژی تامل کند که یکبار دیگر بتوانند به همراه هم زندگی کنند و کاری انجام دهند. آستانه رهیافت نیست، بلکه به دلیلی برای اینکه دیگر دولت‌ها در آن دخالت کنند، به بازی بگیرندش و مطابق خود مداخلاتی را به وجود بیاورند مبدل می‌شود.

قبل از اینکه ترامپ حکومت را بدست بگیرد، گفته می‌شد که جنگ در خاورمیانه بزرگتر و سنگین‌تر خواهد شد. جنگی که در غزه آغاز شد، به لبنان رسید و اکنون نیز به سوریه آمده است. این جنگ خاورمیانه به کدام سو می‌رود‌؟

کمی قبل هم گفتیم که مسائل خاورمیانه عمیق هستند، همه جانبه می‌باشند و بسیارند. جنسیتگرایی، نژادپرستی، دولت‌گرایی، دین‌گرایی و هر چیزی در خاورمیانه وجود دارد. مدرنیته کاپیتالیست ۴۰۰ سال است دارنده یک روند بوده در خاورمیانه به بن‌بست رسید. رهیافت مسائل داخلی خاورمیانه از راه‌ نیروهای خارجی غیر ممکن است. اما مدرنیته کاپیتالیست هر اندازه که تلاش می‌کند. دوباره نگرش و اراده اجتماعی است که در خاورمیانه پیش‌برد می‌یابد. چرا‌؟ زیر آنان همیشه تناقض را دوست دارند، مشکلات را دوست دارند. می‌گوید بگذارید همیشه مشکل و تناقض وجود داشته‌ باشد و آن نیز مدارا کند. تناقض و مشکلات در سطح مدارا همیشه پوسیده کننده هستند. گاهی نیز از این وضعیت خارج می‌شوند و به مداخله‌، جنگ و نیرو‌ی نظامی روی می‌آورند. اکنون نیز در خاورمیانه شاهد این موارد هستیم. می‌گویند ترامپ که بیاید چکار می‌کند. هیچ‌کس نمی‌داند وقتیکه ترامپ بیاید چکار می‌کند، ما نیز نمی‌دانیم. آنگونه که ما از ترامپ درک کرده‌ایم،‌ نیروی اقتصادی و نظامی آمریکا را با اعتقاد بسیاری به خود، بکار خواهد گرفت. من بر این باور نیستم که منافع آنان یقینا به شیوه جنگ عملی خواهد شد،‌ ممکن است این آخرین شیوه باشد. همانگونه که بیان کردم، سوریه را به خط خود خواهند کشاند، لبنان را نیز مطابق خود دیزاین می‌کنند. تا جاییکه عراق و ایران را با فشارهای اقتصادی،‌ سیاسی و محاصره نظامی مجبور به ایجاد رابطه با خود کنند. من چنین حدسی دارم که بیشتر چنین کارهایی را انجام دهد. اگر چنین نشود، مدرنیته کاپیتالیست با نیروهای نظامی، شیوه جنگ را نیز در نظر خواهد گرفت. این و دیگری راه چاره نیست. رهیافت دمکراتیک بودن خاورمیانه است. واقعا هم این امر دارای بنیادی می‌باشد. در خاورمیانه به نام نژادپرستی، جنسیتگرایی، دین‌گرایی و غیره، هرکسی دست به یقه می‌شود و یکدیگر را به شرایط دشواری می‌اندازند. پارادایم رهبر آپو،‌ از نژادپرستی‌، جنسیتگرایی، دین‌گرایی و غیره به دور است. بلکه در آن تمام ادیان، جوامع و ملل همراه با هم زندگی می‌کنند و این را توسعه می‌دهند. در اساس خود،‌ زنان، ادیان، جامعه و غیره این امر را دوست دارند و برای آن راه را باز می‌کنند. مهم اینست که خود را سازماندهی کرد و توسعه داد. چرا کنفدرالیسم دمکراتیک خاورمیانه ممکن نباشد‌؟ نیروهای هژمونیک بر هر امری حاکمیت ندارند. کنفدرالیسم دمکراتیک خاورمیانه امری عملی است. برای این نیز کار، کنش و سازماندهی الزامی است و باید بر این امر اصرار کرد. این مبارزه همیشه وجود خواهد داشت. از سوی دیگر نیز سیاست، خلا را قبول نمی‌کند. دیروز در لبنان، امروز در سوریه و فردا هم در عراق و ایران و در سراسر خاورمیانه ممکن است مواردی اظطراری روی بدهند. یکبار دیگر می‌خواهند این کنسبت و استراتژی سده قبل را که دیگر کفایت نمی‌کند را از نو دیزاین کنند.

دولت ترکیه در جنگ در برابر گریلا‌های آزادی‌بخش کوردستان پنهان‌کاری بسیاری انجام می‌دهد. برای مثال دولت ترکیه در ماه جولای می‌گفت که ۵ سرباز کشته شده‌اند، اما در این اواخر رئیس حزب ظفر، امید اوزداغ خود معطرف شد و گفت که مناطقی که پنجه کلید در آن انجام شده است تنها در ماه جولای ۴۴ سرباز کشته شده‌اند. شما این وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید‌؟

مهم‌ترین پایه‌های جنگ‌ویژه‌ای که ۵۰ سال است در مقابل ما و خلق‌کورد انجام می‌شود، دروغ و اخلالگری است. در تمام جنگ‌ها نیز چنین است اما زمانیکه ترکیه به ویژه زمانیکه موضوع جنگ در برابر جنبش‌ما و خلق‌کورد باشد، پایه‌های اساسی دروغ، اخلالگری و جنگ روانی را مبنا قرار می‌دهد. هیچوقت از واقعیت حرف نمی‌زنند. برای مثال، ما، ه‌پ‌گ هر ماه شهدای خود را اعلام می‌کند. دولت ترکیه پس از اینکه ه‌پ‌گ هویت شهدا را اعلام می‌کند، می‌گوید ما فلان رفیق را شهید کرده‌ایم. دروغ می‌گوید. چنین چیزی وجود ندارد. می‌خواهد برای یک جنگ روانی و اتمسفر ایجاد کند. تلفات و کشته‌های خود را هرگز نمی‌گوید. زمینه آن را نیز آماده کرده‌اند،‌ پرسنل و افراد نظامی مزدبگیر بسیاری را که استخدام می‌کنند با آنان پیمان‌نامه به امضا می‌رسانند، به خانواده‌هایشان هم می‌گویند اگر فرزندان‌ شما بمیرند ما این حق را داریم نام آنان را اعلام و آشکار نکنیم این در قرارداد ما هم لحاظ شد هاست. بدین‌صورت است که نظامیان در مقابل ما می‌جنگند، پایه حقوقی آن را نیز مطابق خود ایجاد کرده‌اند،‌ که اگر قبول کنند باید مطابق آنان باشند. آنان هرگز راست نمی‌گویند. زمانیکه به رقم بیان شده از سوی آنان برای گریلاهایی که به شهادت رسانده‌اند می‌نگریم، می‌بنیم که اگر ۴ سال آن را در کنار یکدیگر آوریم یک از شمار یک ارتش بسیار بزرگ نیز عبور می‌کند. در اساس و واقعیت اما چنین نیست. این‌ها حرف‌های آنان همه دروغ است. جنگی بسیاری دشوار و با تکنولوژی پیشرفته، جنگی به دور از حقوق و هرگونه سلاح‌شیمایی نیز در آن استفاده می‌شود. در مقابل این امر مقاومت وجود دارد. رفقا ۲۴ ساعته در جنگ بسر می‌برند، یکبار دیگر به آن رفقا درود می‌فرستم. شهیدانی به وجود می‌آیند. ما این موارد را رد نمی‌کنیم. مشخصات هر کدام از شهدای ما بصورتی مستقیم از سوی ه‌پ‌گ و یژا استار اعلام می‌شود. اما دولت ترکیه چنین نیست. در مقابل حقیقت، در مقابل واقعیت، هیچ مسئولیتی ندارند و برای خود قائل نیستند. هر چیز آنان بر اساس دروغ است. جمهوری خود را اینگونه درست کردند،‌ اینگونه سیاست را اجرایی می‌کنند. قبلا هم گفتیم، ترکیه بیان می‌کند که مخالف تجزیه خاک سوریه است، اما کسانیکه آن را تجزیه می‌کنند خودشان هستند. می‌گویند بحران و ناآرامی را دوست نداریم اما آنهایی که این موارد را ایجاد می‌کنند خودشان هستند. هرچیزشان بر اساس دروغ است، به یکدیگر هم دروغ می‌گویند. این برای آنان به دیگر به یک فرهنگ مبدل شده است. مسئله‌ای پارادوکس در این موضوع اینست که جامعه متوجه این امر نیست و یا دیر متوجه آن می‌شود. جامعه کورد سیاسی است. جنگ این جامعه را آگاه کرده است. اما جامعه ترکیه، در جاهایی مثل یوزگات، دریای سیاه و غیره، متوجه این امر نیستند. باید سیاست دمکراتیک،‌ واقعیت را به جامعه نشان بدهد. ۳ تریلیون دلار در این جنگ خرج شده است. با این پول می‌توان ترکیه را ۳ بار از نو احیا کنند که دیگر در ترکیه نه گرسنگی و نه بیکاری به وجود نیاید. اگر ترکیه دمکراتیک می‌بود، به اوج می‌رسید. اما دولت ترکیه هرگز نمی‌گوید که ۳ تریلیون دلار در این جنگ خرج کرده است، کمتر از این مبلغ را خواهد گفت. نمی‌خواهد جامعه واقعیت را بداند. کسی مثل امید اوزداغ مجبور مانده است که این حرف را بزند، اما او نیز حقیقت را بیان نکرده است. آنان نیز نمی‌توانند از این امر جلوگیری کنند. اوزداغ فاشیست که چیزی از باغچلی کم ندارد دیگر تحمل  دروغ‌های آک‌پ-‌م‌ه‌پ را ندارد. ناچار مانده که شمار کشته‌های‌شان را بگوید. سلیمان سویلو می‌گفت ما شماره پای آنان را هم می‌دانیم، دیگری می‌گفت ۴ ماه مانده است، دیگری حرفی دیگر را بیان می‌کرد. دیالکتیکی که جنبش‌ما آن را ایجاد کرده است، هر حکومتی را که بصورتی جدی با مسئله کورد برخورد نکند و آن به رهیافت نرساند را نابود خواهد کرد. از ابتدا تاکنون،‌ ده‌ها فرمانده کل و ده‌ها نخست‌وزیر و رئیس جمهور و غیره آنان از بین رفتند، اما پ‌ک‌ک سرپا مانده است. دیالکتیک چنین است. گاهی اوقات می‌گوییم که از زیر صفر آغاز کرده‌ایم، این درست است. رهبر آپو از زیر صفر آغاز کرد. بله مقاومت خلق کورد وجود داشت، شیخ سعید، سیدرضا و غیره، شخصیت‌هایی محترم و شرافتمند هستند. اما دولتی تا بدین‌اندازه وحشی به خلق کورد حمله کرد و چیزی را در دست کوردها باقی نگذاشت. رهبر آپو از زیر صفر شروع کرد. او تنها بود. دارای عشیره نبود. بر اساس حقیقت یک‌نفر آغاز کرد و امروز به ده‌ها میلیون مبدل شده است. به‌ میلیون‌ها نفر از خلق ما در چهارسوی جهان برای ۴۶مین سالگرد بنیانگذاری پ‌ک‌ک، قیام کردند و آن را جشن گرفتند. ما احترامات خود نسبت به حقیقت، شهدا و آرمان خود برای خلق‌مان را بیان داشته و برای آن آماده هستیم. واقعیت ما هر چه که است و هرچه که در دست ما می‌باشد را خواهیم گفت. ما معتقدیم که شخصیت جنبش‌ما، اعتماد ایجاد کرده و باوری می‌دهد. اما دولت ترکیه چنین نیست. آنان دروغ‌گویی می‌کنند، به جامعه خود به هرکسی دروغ می‌گویند. واقعیت آنان هر روز بیش از پیش مشخص می‌شود و دیگر نمی‌توانند آن را پنهان کنند.