تفاوت انقلاب غرب کردستان با سایر انقلابات خاورمیانه ـ تحلیل هفتم ـ 2

تفاوت انقلاب غرب کردستان با سایر انقلابات خاورمیانه ـ تحلیل هفتم ـ 2

 در گزارش قبلی به برخی از ویژگی های انقلاب غرب کوردستان پرداخته بودم در این بخش نیز به ادامه این بحث خواهم پرداخت. هر چند به صورت کوتاه هم باشد اما سعی کردم به شناخت بهتر این انقلاب که خودم از نزدیک شاهد آن هستم بپردازم و سهمی در رساندن پیام خلقمان در غرب کوردستان به سایر بخشهای کوردستان داشته باشم. در ادامه ی تفاوت های انقلاب غرب کوردستان به موارد زیر می پردازم.

5 ـ مبارزه با قدرتگرایی و انحصارگری این ویژگی بسیار با اهمیت است و یک نوگرایی و نواندیشی در امر به ثمر نشستن انقلاب است. ما در انقلاب ایران سال 57 هم شاهد بودیم که در آغاز شعارهای به این مضمون سرداده می شد که ما شیفتگان خدمت هستیم. اما در نهایت گرایش به قدرت به فلاکتی تبدیل شد که همه ملت های ایران از آن در رنج می باشند. متاسفانه در بیشتر کشورها مافیایی شدن قدرت و انحصار آن باعث شده که شدیدترین ضربات بر پیکر جامعه وارد شود. انحصار سیاسی، نظامی و اقتصادی از هر لحاظ جامعه را از نیروی دفاعی تهی کرده و آن را به شدت آسیب پذیر نموده است. در غرب کوردستان برای جلوگیری از این معضل و ایجاد جامعه ای توانمند و سالم، اقدام به توزیع قدرت در سطح جامعه گردیده و از قرار گرفتن آن در دست یک عده ی معدود جلوگیری به عمل آمده. در واقع با ایجاد توازن و تعادل در بین نیروهای جامعه از ایجاد شکاف ممانعت به عمل آورند. این امر هم با ایجاد نهادهای مدنی به صورت گسترده در این بخش از کوردستان ادامه دارد. خصوصا پرهیز از ایجاد ساختار دولتی نیز در همین راستاست. زیرا خود دولت محصول انحصار قدرت است که به آن مشروعیت قانونی بخشیده شده. حتی برای ممانعت بهتر از انحصار در تمام نهادها به صورتی عمل می شود که نظارت کامل توسط خود مردم به انجام برسد. حتی احزاب هم در راستای توسعه همین نهادها در تلاش هستند. یعنی اینکه تلاش احزاب برای رسیدن به قدرت نبوده و بلکه در راستای سازماندهی بیشتر این نهادهای مردمی است. در نظام خودمدیریتی دموکراتیک، بالاترین نهاد مردمی و نظارتی مجلس است. این مجالس در تمام مناطق حتی روستاها هم تشکیل شده. وظایف اجرائی هم به طورکامل به مردم سپرده شده. وقتی که مراحل بحث و گفتگو، تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرائی و نظارتی برعهده ی مردم باشد، جایی برای انحصارگری و قدرت طلبی باقی نخواهد ماند. در انقلاب غرب کوردستان سرعت توسعه نهادهای مردمی به صورتی است که روزبه روز شاهد ظهور اراده ای نیرومندتر از خلق کورد هستیم. تنوع و رنگارنگی این مشارکت های مدنی مجال و عرصه ی ظهور و غالب شدن یک طبقه یا یک اندیشه را نخواهد داد. همه تنوعات به یک اندازه مجال حضور و ابراز وجود دارند. در غرب کوردستان با شناخت کافی از منابع قدرت و تونایی آنها، سعی شده که از این نیرو برای سازندگی بیشتر و خدمت به جامعه استفاده شده و از هرز رفتن آنها جلوگیری شود. ایجاد یک میدان باز سیاسی برای فعالیت از ویژگی های این انقلاب است. برای نمونه امکان عضویت در نهادهای مدنی جداگانه برای افراد مختلف جهت ارائه ی خدمات بیشتر وجود داشته و از طرف این نهادها همکاریهای لازم هم ارائه خواهد شد. وجود قوه ی نظارتی مردم بر نحوه عملیاتی شدن و حصول نتیجه در مقابله با قدرت گرایی یک رکن اساسی در پیشبرد نظام خودمدریتی و ایجاد توازن و مهار قدرت است.

6 ـ پیشاهنگی زنان در بالاترین سطح عدم فعالیت زنان در جامعه و بازداشتن آنها از مشارکت مدنی از بزرگترین معضلاتی است که جوامع با آن روبه رو بوده اند. اگر جامعه رابه مثابه یک بدن زنده در نظر بگیریم، عدم مشارکت زنان به مانند خواب رفتگی نیمی از این جسم است. لاجرم نصف در حال تکاپو مجبور است که آن را یدک بکشد. در تمام نظامهای مردسالار به همین صورت است. نیمی از نیروی جامعه مردسالار به اضافه ی نیروی بالقوه ی زنان به تمامی راکد است. این یک بحران واقعی نشات گرفته از ذهنیتی ماتریالیستی است که از درک مفهوم زنده بودن و زندگی کردن ناتوان است. اندیشه اش در مورد درک حیات از عمق چندانی برخوردار نبوده و حاضر به رهایی از قیود خود ساخته نیست. اما در غرب کوردستان، با توجه به مبارزات دامنه دار در راستای تغییر ذهنیت جامعه ی مردسالار و تلاش برای ایجاد یک جامعه ی اخلاقی و بدور از جنسیت گرایی، از این معضل گذار صورت گرفته است. ما درهمه ابعاد اجتماعی شاهد حضور گسترده ی زنان هستیم. از حضور در راهپیماییها و اجتماعات گرفته تا حضور در نهادهای مختلف اجتماعی، همه جا این حضور پررنگ مشاهده می شود. مهمتر از همه، حضور در سطوح مدیریتی به طور فعال است. این پویایی نقطه ی بارز انقلاب غرب کوردستان است. هر چند که بر مبنای اساسانامه نهادهای مدنی باید 40 درصد اعضاء را در هر نهاد مدنی زنان تشکیل دهند. اما به جرات می توان گفت که نه تنها این سقف از حدنصاب کامل شده بلکه بسیار توانمندتر ظاهر شده اند. می توان نماد بارز این خیزش اجتماعی زنان در غرب کوردستان را در نهادهای مدنی خودویژه ای مشاهده کرد که برای راهبردی کردن امر خودمدیریتی زنان ایجاد شده اند. این سازمانها در برگیرنده ی امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دفاعی، رسانه ای و غیره می باشد. جامعه زنده و پویا در غرب کوردستان قابل لمس تر است. برای نمونه حضور زنان در برخی از فعالیت هایی که در کشورهای دیگر خاورمیانه امکان حضور در آن را ندارند از موارد قابل توجه است. خصوصا کار قضاوت و دادوری از اهم این کارهاست. در هر نهادی مردمی کمیته ای برای حل مشکلات و شکایات مردم وجود دارد. از دادگاه عالی غرب کوردستان گرفته تا هیات حل اختلاف در محلات، درهمه آنها زنان حضور فعالی دارند. زنان نه تنها مشکلات خود را چاره یابی می نمایند. بلکه توانایی این را یافته اند که مشکلات جامعه را هم حل و فصل کنند.

7 ـ به علت اینکه جامعه ی کوردستان تحت شدیدترین سیاست های انکار و امحاء قرار گرفته و همچنین سیاست جنگ ویژه هم تخریبات زیادی را به وجود آورده است، انقلاب کوردستان با سایر انقلاب های منطقه باید در همه ابعاد فرق داشته باشد. حتی اتوپیای این مردم را هم از آنها گرفته اند. برای همین هم باید در تمام ابعاد به نوگرایی و بازسازی پرداخت. در اینجا انقلاب تنها جایگزین یک نظام اداری با نظام بروکراتیک دیگری نیست. باید همه چیز عوض شود. شاید باورتان نشود اما حنجره ی این مردم عوض شده، از بس که با زبانی دیگر صحبت کرده اند و از زبان مادری خودشان بیگانه بوده اند. زیرساخت اقتصادی نابود شده و همه چیز به تاراج رفته، شاید اگر برای رژیم بعث امکان داشت زمین ها را هم با خود می برد. هرچند در برخی از جاها اعراب را در این زمینها ساکن کرده. سطح روسنفکری را به شدت کاهش داده، هر نوع امکان ترقی ذهنیتی را از این مردم گرفته است. آنها را در زیر شدیدترین بمباران های ضدفرهنگی قرار داده. به شدت این جامعه را از سیاست دور کرده و امکان مشارکت سیاسی بر اساس هویت کوردی را از آنها گرفته است. در چنین شرایطی باید از نو آغاز کرد. لازم است که در همه ی ابعاد انقلاب صورت گیرد. می توان گفت انقلاب غرب کوردستان دمیدن روح دوباره ی زندگی در کالبد جامعه است. روح زندگی دوباره در کالبد این جامعه حلول یافته و طراوتی تازه پیدا کرده است. براستی هم که انقلاب غرب کوردستان در همه ی ابعاد در حال گسترش است. از لحاظ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... . هم زمان با درگیرهایی که در برخی از مناطق وجود دارد، پروژههای عمرانی هم در حال ایجاد و بهره بردای هستند. خلاصه اینکه این انقلاب با بکارگیری همه امکانات و توانائیهای مردمی و بومی خود در تلاش است تا در زمانی اندک آسیبهای متحمل شده را جبران نماید و به پیشرفت های لازمه دست یابد. همچنان که خود شان هم بیان می دارند، ما انقلاب فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را با هم انجام می دهیم. مدیران و مسئولان در غرب کوردستان بر این عقیده اند که اگر انقلاب درهمه ی ابعاد به پیشرفت دست نیابد، ناقص خواهد ماند. امکان آسیب‌پذیری افزایش می یابد. برای همین این در نوع خود یک استراتژی دفاعی هم هست. زیرا به این صورت از ایجاد خلاء در زمینه های گوناگون جلوگیری نموده و شالوده ی انقلاب را محکمتر بنیان می نهند.

 8ـ زنده گردانیدن ارزشها و خلق ارزش در راستای جاودانگی و ماندگاری است. هدف از تعالی ارزشها هم تقویت بنیه معنایی می باشد. در حقیقت دشمنان ما برای از هستی ساقط کردن جامعه کوردستان، نابودی ارزشهایمان را در اولویت قرار داده اند. بدون این ارزشها هم جامعه کوردستان موجودیتی ندارد. برای درک بهتر این موضوع به ویژگیهای تعاون و همکاری در جامعه کوردستان توجه نمایید. در گذشته این فرهنگ و ارزش اجتماعی درحد اعلایی بود. اما امروزه در حد بسیار پایینی باقی مانده. در انقلاب غرب کوردستان هم اکنون بیشترین تلاش در راستای احیای این ارزش و فرهنگ اجتماعی صورت می گیرد. کارهای مردمی و اجتماعی همگی به صورت تعاونی و داوطلبانه و با مشارکت عمومی به انجام می رسد. نهادهای مردمی ایجاد شده هم در همین راستا هستند. یعنی برای سازماندهی بیشتر نیروهای دواطلب در کارهای اجتماعی. همچنین احیای ارزشهایی مانند همزیستی میان خلق های و ادیان و مذاهب از دیگر فعالیت ها و کارهای است که در حال انجام هستند. به طور کلی درانقلاب غرب کوردستان تمامی ارزشهای جامعه ی کوردستان که خصوصا ارزشهای فرهنگی و هویتی در حال بازسازی، احیا، سازماندهی و ساماندهی هستند. همین امر هم باعث شده که گامهای اولیه محکتر برداشته شوند و امید را در دل مردم زنده گرداند.

به طور خلاصه به برخی از ویژگیهای انقلاب غرب کوردستان با سایر انقلاب های خاورمیانه پرداختم، البته باز هم می توان به صورت مفصل تری به این انقلاب پرداخت. اما باز هم باید ابراز دارم که انقلاب خلقمان در غرب کوردستان یک انقلاب مردمی تمام عیار و متکی بر عناصر دموکراتیک بومی بدور از هرگونه وابستگی است.