۶ مه ۱۹۹۶ در شام حملهای انفجاری علیه رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان انجام شده بود. نیروهای گریلا در برابر این حمله پیمان بستند که انتقام خواهند گرفت، این پیمان در ابتدا در درسیم گسترش یافت. زینب کناجی که تنها یک و سال و نیم به صفوف گریلا پیوسته بود در ۳۰ ژوئن ۱۹۹۶ عملیات جانفشانی انجام داد. از آن زمان نام بسیاری از کودکان را زیلان گذاشتند. همچنین بسیاری از نیروهای گریلا در صفوف آزادی خواهی نام زیلان را بعنوان کدسازمانی خویش انتخاب نمودهاند. بسیاری با این نام در صفوف آزادی خواهی مبارزه نموده و به شهادت رسیدند.
زیلان حلب ( الماس خلیل) به اصل خود اهل عفرین بود و در حلب چشم به جهان گشود. وی در زمان عملیات زینب کناجی به صفوف پ.ک.ک میپیوندد. زیلان حلب میگوید، "انسان واقعیتی را که بدنبال آن است را در صفوف پ.ک.ک مییابد. همچنین میبیند که از سایر انسانها دور نیست. " وی که با تاثیر گرفتن از عملیات زینب کناجی به صفوف مبارزات میپیوندد، در دسامبر ۲۰۱۱ همانند بریتان، در برابر ارتش ترکیه تسلیمیت را قبول نکرد و از بلندای کوهستان جودی خود را پایین انداخت و به کاروان شهدا پیوست.
زیلان درسیم ( آرزو بیلمز)اهل وان بوده و در سال ۲۰۰۷ به صفوف پ.ک.ک میپیوندد. یکی از اهداف وی آماده نمودن خویش برای نبرد خلق انقلابی است. زیلان درسیم اظهار داشت که میخواهد با آموزش جوانان آنها روش محافظت از خویش را فرا گیرند. وی ۳۱ جولای ۲۰۱۶ در شاپاتان و سررو در خاکورک در در طی نبردی با دشمنان جان باخت.
اگر دنیا دائمی باشد، رفاقت پ.ک.ک نیز دائمی خواهد بود
زیلان روکن روبوسکی( ولیده انجو) در شرنخ چشم به جهان گشود و در سال ۲۰۱۳ به صفوف مبارزان آزادی خواه پیوست. با زحماتی بسیار در مدتی کوتاه پیشرفت نمود و با گفتن " رفقات در میان پ.ک.ک متفاوت است، اگر دنیا و روح انسانها بدون مرز باشند، رفاقت در میان پ.ک.ک نیز بدون مرز است. گریلاهای پ.ک.ک شانسی بزرگ و ارزشمند برای دنیا هستند. " راه بوتان را در پیش گرفت. زیلان روکن روبوسکی در ۱ جولای ۲۰۱۷ به در نتیجهی بیماری به کاروان شهدا پیوست.
خواب و خیال رفقای شهید خویش را به درسیم خواهم برد
زیلان روژهلات( زیلان امایی میلان) اهل شهرستان ماکو در شرق کردستان بوده و در سال ۲۰۰۷ برای مقابله با سیاستهای استعمارگر و نابودگر دشمنان به صفوف گریلا پیوست. هنگامیکه به سوی درسیم میرفت اعلام کرد، " تنها نخواهم رفت، خواب و خیال بسیاری از رفقا را به درسیم خواهم برد. " زیلان روژهلات پس از عملیات علیه پایگاه تورنووا در نبردی به کاروان زیلانها پیوست.
زیلان دلخواز ( سنگول کولانچ ) در منطقهی جزیره در شرنخ چشم به جهان گشود و در زمان کودکی خویش سیاستهای زندان، شکنجه، انکار و همگون ساز دشمنان را میبیند. زیلان گفته است، " همواره در برابر دشمنان کین و نفرت داشتم و با احساس انتقامجویی زندگی کردم. از اعضای خانوادهام عمویم به شهادت رسید، پدرم دستگیر شد، وی را شکنجه کردند، من را نیز دستگیر و شکنجه کردند." وی در جودی به صفوف مبارزات پیوست و در سال ۲۱۶ به کاروان شهدا پیوست.