او نام خود را عدوله گذاشته است. گفته است نام عدوله به او میآید. همه گریلاهای جنبش آزادی نامی را که برایشان معنی دارد، برای خود انتخاب میکنند. نامی که تا حدی شخصیت آنها را تعریف میکند. عدوله نیز زن جوانی از شهر آمد است؛ آمد، شهر مقاومت. خدا میداند چقدر رنج کشیده است! چقدر خواستهاند او را رنج دهند! اما آمد برجهایش را سپر خود کرده و سر خم نمیکند.
نام خود را عدوله گذاشته و به این کوهها آمده است. میگوید: «دولت کودکان ما را به قتل میرساند. نمیتوانستم در برابر این واقعیت سکوت کنم. کودکان اولین فرماندهان من بودند.» عدوله شخصیتی حساس است. احساسات زیادی را با هم تجربه میکند. گاهی چیزی که او را خوشحال میکند، او را به گریه میاندازد. میدانیم که زندگی گریلاها به همان اندازه که زیباست، دشوار هم هست. عدوله نیز سهم خود را از هر دو بُرده است. دردها شخصیت او را بزرگ و زیبا کردهاند.
همیشه از زندگی گریلاها صحبت میشود. میگویند «متفاوت است». واقعا هم متفاوت است. عدوله میگوید: «انتظار برای بازگشت رفیقی که به عملیات رفته، شبیه هیچ چیز دیگری نیست.» گریلاها هم میخورند، میخوابند، میخوانند، تماشا میکنند. اما به نظر من، چیزی که زندگی گریلاها را از زندگیهای دیگر متمایز میکند، زندگی با احساسات آزاد و افکار آزاد است. تلاش برای ساختن زندگی آزاد است. چیزهای از پیش تعیینشده را رد میکند و میخواهد از پنجرهای دیگر به وقایع نگاه کند. در این عصر علم پیشرفته، به قول رهبری، اصرار بر انسان بودن است. عدوله نیز میخواهد احساسات انسانی خود را حفظ کند. میخواهد زبان طبیعت را بفهمد. به آن آسیب نرساند.
عدوله به عنوان یک گریلای زن در کوههای آزاد، فیلمنامهای درباره رهبری نوشته است. او میگوید، اگر حتی به اندازه نوک سوزن هم برای این مبارزه کاری کرده باشم، خوشحال خواهم شد. اکنون آن فیلمنامه در حال اجرا شدن است. در روژاوا در حال فیلمبرداری است. وقتی عدوله این خبر را شنید، بسیار گریه کرد. دوباره احساسات زیادی در هم آمیخته شدند.
عدوله کیست؟ چه کسی عدوله را خلق کرده است؟ باز هم به نظر من، بزرگترین سهم در خلق عدوله متعلق به خود اوست. باز هم رهبری است که او را خلق کرده است. وقتی او از رهبری صحبت میکند، چشمانش میخندند. او را به عنوان «امید» تعریف میکند. چونکه رهبری را در خواب دیده بود و رهبری به او گفته بود پیانو بنوازد، اکنون شروع به نواختن پیانو کرده است. به خاطر خوابش با رهبری... رهبری گامها را به جلو هدایت میکند. او رهبری است که میخواهد جامعهای آزاد بسازد، از فرد شروع میکند، مگر نه؟ واقعیت هم همین است. افراد آزاد جامعه آزاد را نیز با خود به ارمغان میآورند.
روند گرم است. از رهبری اطلاعی دریافت شده است. اکنون رهبری میخواهد آن زندگی آزادی را که سالهاست روی آن کار میکند، عملی کند. عدوله نیز هیجانزده است. میخواهد با رهبری، در این کوههای آزاد زندگی کند. جایی که نشسته بسیار زیباست. دستش را به کنارش اشاره میرود و میگوید: «بگذار رهبری بیاید اینجا بنشیند. من همه چیز را به او میگویم.» میخندد. خنده او را زیباتر میکند.
کوهستان زیستگاه گریلاهاست. عدوله این کارها را در استودیویی که در کوهستان است انجام میدهد. برنامههای دیگری نیز برای خود در نظر گرفته است. میخواهد جنگ تونلها را نیز به دنیا نشان دهد. البته کسانی که در این جنگ شرکت کردهاند، واقعیتها را بهتر نشان خواهند داد.