تصویر

کاراسو: اگر وعده‌ها عملی نشود، نمی‌توانیم منتظر بمانیم

مصطفی کاراسو، عضو شورای رهبری ک‌ج‌ک با اشاره به اینکه مسائلی مانند مسئله کورد، خاموش شدن سلاح‌ها و انحلال سازمان موضوعاتی نیستند که بتوان با منافع حزبی ساده به آن‌ها پرداخت، گفت: «اگر وعده‌های داده شده عملی نشود، ما هم نمی‌توانیم اینگونه منتظر بمانیم.»

مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی ک‌ج‌ک

کاراسو با بیان اینکه مسائلی مانند مسئله کورد، خاموش شدن سلاح‌ها و انحلال سازمان، موضوعاتی ساده و معمولی نیستند که بتوان با منافع حزبی به آن‌ها پرداخت، تاکید کرد: «اگر وعده‌های داده شده مانند حق امید، تغییر شرایط امرالی و فراهم شدن شرایط کار آزاد و راحت برای رهبر آپو عملی نشود، ما هم نمی‌توانیم اینگونه منتظر بمانیم. جنبش ما هم نمی‌تواند منتظر بماند. آنگاه ارزیابی متفاوتی خواهیم داشت. این رویکرد چه معنایی دارد را به طور واضح‌تر و روشن‌تر بیان خواهیم کرد.»

کاراسو با تاکید بر اینکه مسئله‌ای که همواره به آن اشاره می‌کنند و می‌گویند «در قانون وجود ندارد» بهانه‌ای بیش نیست و دلیلی برای وقت‌کشی است، افزود: «اگر بخواهند، می‌توانند همین الان آن را انجام دهند.»

کاراسو با اشاره به اینکه در ترکیه بخشی وجود دارد که خواهان انحلال پ‌ک‌ک نیست و از ادامه جنگ سود می‌برد، گفت: «ما نگفته‌ایم که پ‌ک‌ک را منحل نمی‌کنیم و مبارزه مسلحانه را متوقف نمی‌کنیم. اما برای این کار باید کنگره پ‌ک‌ک برگزار شود و رهبر آپو نیز در آن شرکت کند.» او همچنین افزود: «احتیاط را هرگز کنار نخواهیم گذاشت.»

کاراسو با بیان اینکه در روند جدید مبارزه‌ای بزرگتر و موثرتر را به پیش خواهند برد، اظهار داشت: «می‌خواهیم فراخوان رهبری را عملی کنیم، کنگره را برگزار کنیم و در آنجا بر اساس این فراخوان عمل کنیم. در این زمینه از خودمان مطمئن هستیم. تردیدی نداریم. دو دل نیستیم. به خودمان اعتماد داریم. در روند مبارزه جدید، مبارزه‌ای بزرگتر و موثرتر را به پیش خواهیم برد. مبارزه دموکراسی جامعه را گسترش خواهیم داد.»

ارزیابی کامل مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک) که عید فطر را به جهان اسلام تبریک گفت، به شرح زیر است:

در این ماه شهادت‌های مهمی رخ داد. همچنین اخیرا یکی از مادران ارزشمندمان که جایگاه بسیار مهمی در مبارزه‌مان داشت، دایه سکینه (سکینه آرات) را از دست دادیم؛ از خداوند برای او رحمت آرزو می‌کنم. حاجی احمدی، از بنیانگذاران پژاک نیز در این ماه درگذشت. یاد او را گرامی می‌دارم. انسان بسیار ارزشمندی بود. نقش مهمی در مبارزه مردم کورد داشته است. هم در مبارزه آزادی در روژهلات کوردستان و هم در مبارزه آزادی که در چهار بخش کوردستان به پیش برده شده است، حاجی احمدی سهم مهمی داشته است. یاد او همیشه باید گرامی داشته شود.

همچنین در این ماه نوروز، یاد رفقای پیشاهنگ کاوه معاصر مظلوم دوغان، زکیه آلکان، رهشان دمیرل، روناهی و بِریوان را که نقش بسیار مهمی در رساندن نوروز به امروز داشته‌اند، با احترام و قدردانی گرامی می‌دارم. اگر نوروز امروز به این جایگاه رسیده است، مبارزه، موضع و رویکرد آن‌ها نقش بسیار مهمی داشته است.

همچنین در هفته قهرمانی، در ۲۸ مارس، شهادت رفیق معصوم کورکماز را داریم. جایگاه معصوم کورکماز در این مبارزه شناخته شده است. در شکل‌گیری ارتش خلق، آغاز و توسعه مبارزه عمومی، موضع و رویکرد او نقش بسیار مهمی داشته است. ما به عنوان مردم، همیشه یاد او را گرامی خواهیم داشت و او را در مبارزه‌مان زنده نگه خواهیم داشت.

از شهدای دوره اول مبارزه‌مان، در ۲۸ مارس ۱۹۸۰، سه رفیق‌مان در شکَستون مردین به شهادت رسیدند: محمد کورت، احمد کورت و سلمان دوغرو… این‌ها از اولین گریلا‌های مهم مبارزه‌مان بودند. واقعا رفقای ارزشمندی بودند. یاد آن‌ها را با سپاس و احترام گرامی می‌دارم. زمانی که آن‌ها به شهادت رسیدند، ما در زندان بودیم.

همچنین در این ماه یاد عبدالرحمن طموقی را که به شهادت رسید، با سپاس و احترام گرامی می‌داریم. انسان بسیار ارزشمندی بود؛ روحانی بود، باورمند بود. اما در سال‌های پایانی عمرش آپویی شد، پ‌ک‌ک‌ای شد و به حزب پیوست. زیرا او تمام ارزش‌های مثبت دین خود، اسلام را در حزب ما دید. دید که حزب ما ارزش‌های اخلاقی واقعی، ارزش‌های وجدانی و ارزش‌های اجتماعی مورد اعتقاد او را زنده نگه می‌دارد. او واقعا یک آپویی شد.

به طوری که در آن سن، پس از پیوستن به حزب، در حلب فعالیت مردمی انجام داد. شاید این کمتر شناخته شده باشد، اما او شخصا توسط رهبر آپو در کمیته‌ای موظف شده بود و در حلب فعالیت مردمی انجام داد. زیرا او توسعه مبارزه پ‌ک‌ک را تحقق اهداف و ارزش‌های مورد نظر خود می‌دانست. تا آخرین نفس نیز به این جنبش وفادار ماند. یاد او را با سپاس و احترام گرامی می‌دارم.

پ‌ک‌ک پیرو شهدای آزادی است

البته در این ماه دو رویداد مهم وجود دارد. اولی؛ پس از فروپاشی جمهوری مهاباد در روژهلات کوردستان، رهبران آن اعدام و شهید شدند. اعدام قاضی محمد و یارانش. یاد آن‌ها را نیز با سپاس گرامی می‌دارم. آن‌ها نیز جایگاه بسیار مهمی در مبارزه آزادی مردم کورد دارند. در پایداری خیزش کوردها و زنده نگه داشتن اشتیاق کوردها به آزادی نقش بزرگی ایفا کرده‌اند. آن‌ها نیز سهم بزرگی در این مبارزه داشته‌اند. ما نیز در واقع با مبارزه‌مان به یاد آن‌ها پاسخ داده‌ایم.

پ‌ک‌ک پیرو تمام شهدای آزادی است که در گذشته برای کوردستان مبارزه کرده‌اند. یاد و مبارزه آن‌ها را در مبارزه خود زنده نگه می‌دارد. دیروز هم اینگونه بود، امروز هم اینگونه است و فردا هم اینگونه خواهد بود.

البته شهادت‌های دیگری نیز هستند که باید یادشان را گرامی بداریم. این نیز مربوط به ۳۰ مارس ۱۹۷۲ است که ماهر چایان و یارانش در قزل‌دره در درگیری به شهادت رسیدند. ماهر چایان رهبر بسیار مهمی در جنبش انقلابی ترکیه بود. اگر امروز در ترکیه سنت چپ، روحیه انقلابی و شور و هیجانی وجود دارد، اندیشه‌ها و عمل ماهر چایان نقش بسیار مهمی در ایجاد، حفظ و رساندن آن به امروز داشته است.

رهبر آپو نیز از هواداران ماهر چایان است. در واقع زمانی که ماهر چایان‌ها در قزل‌دره قتل‌عام شدند، رهبر آپو در دانشکده علوم سیاسی، مدرسه‌ای که ماهر چایان در آن تحصیل می‌کرد، پیشاهنگی اجرای تحریم را بر عهده گرفت. آن زمان جوان و دانشجوی سال اول دانشگاه بود. در هیچ سازمانی عضو نبود. یک هوادار انقلابی و هوادار ماهر چایان بود. و پیشاهنگی اجرای تحریم را بر عهده می‌گیرد. به دلیل این پیشاهنگی برای مدتی در زندان می‌ماند. در دوره اعدام دنیزها، یوسف و حسین، رهبر آپو نیز هفت ماه در زندان می‌ماند.

مبارزه و مقاومت ماهر چایان‌ها بر مبارزه ما نیز تاثیر گذاشته است. هنوز هم در مبارزه ما زنده است. یاد آن‌ها را نیز با سپاس و احترام گرامی می‌دارم.

مردم کورد ۵۰ سال است که خود را بازآفرینی می‌کند

همچنین در این ماه رویداد بسیار مهمی رخ داد. در شهر موش، ۱۴ رفیق گریلای ما با سلاح شیمیایی قتل‌عام شدند. این وضعیت خشم و انزجار عظیمی در شهر آمد و کل کوردستان به وجود آورد. در نتیجه، کل آمد به پا خاست. آن کنش آمد در مارس ۲۰۰۶، یکی از مهم‌ترین کنش‌ها در تاریخ کوردستان است. روزی است که در آن میهن‌دوستی، روحیه مقاومت، موضع گریلایی و معیارهای میهن‌دوستی و مبارزه مردم در کوردستان ارتقا یافت. در آن روز، شهر آمد یک بار دیگر خود را بازآفرینی کرد. در واقع، مردم کوردستان در طول ۵۰ سال مبارزه‌مان همواره خود را بازآفرینی کرده‌اند. قیام مارس ۲۰۰۶ شهر آمد نیز صفحه‌ای بود که در آن مردم کوردستان، مردم آمد، خود را بازآفرینی کردند.

این مهم است: روحیه آمد، روحیه کوردستان است. مقاومت آمد، مقاومت کوردستان است. معیارهای میهن‌دوستی و مبارزه آمد، در عین حال بیانگر معیارهای میهن‌دوستی و مبارزه کل کوردستان است. از این نظر، قیام آمد در سال ۲۰۰۶، روزی بود که در آن معیارهای میهن‌دوستی، مبارزه و قیام در کوردستان بیش از پیش ارتقا یافت. یک بار دیگر تاکید می‌کنیم؛ در آن روز مردم آمد خود را بازآفرینی کردند. تمام معیارهای ارزشی مردم کوردستان را نیز ارتقا بخشیدند. نه تنها معیارهای مبارزه، میهن‌دوستی و مقاومت خود، بلکه معیارهای میهن‌دوستی، مبارزه و مقاومت کل مردم کوردستان را ارتقا بخشیدند. به مناسبت این ماه، ضمن گرامیداشت یاد آن ۱۴ رفیق‌مان، یک بار دیگر به مردم به پا خاسته آمد درود می‌فرستم.

هفته قهرمانی را پشت سر گذاشتیم. البته این یک هفته نمادین است، اما امروز گریلاهای کوردستان تماما قهرمان شده‌اند. مردم نیز تماما قهرمان شده‌اند. این البته نتیجه ۵۰ سال مبارزه است. اما کسی که آغاز آن را رقم زد، فدایی بزرگ، رهبر آپو است. در آن شرایط که کورد بودن، کوردستان فراموش شده بود، به فراموشی سپرده شده بود و مبارزه برای کوردها و کوردستان بزرگترین جرم محسوب می‌شد، رهبر آپو با پذیرش این خطر، مبارزه را آغاز کرد و نمونه بزرگی از فداکاری را نشان داد. باید اینگونه فهمید. در واقع، رهبر آپو زمانی که می‌گفت: «کوردستان مستعمره است»، آن زمان تقریبا در گوش‌ها زمزمه می‌کرد. زیرا ظهور یک سازمان جدید و رادیکال که سرنوشت کوردستان را تغییر دهد، برای دولت ترکیه بزرگترین دشمنی و بزرگترین خطر محسوب می‌شد. رهبری توانست این جسارت را نشان دهد.

همچنین باید گام رهبری در آن سال‌ها را اینگونه ارزیابی کرد. در آن دوره، چپ ترکیه البته مؤثر بود. در میان جوانان و بخش چپ جامعه مؤثر بود. همچنین در میان جوانان کورد نیز برخی گروه‌ها مانند رزگاری یا DDKD مؤثر بودند. یعنی وضعیت تاثیرگذاری ناسیونالیسم اصلاح‌طلب یا ناسیونالیسم همکار وجود داشت. در چنین فضایی، ظهور کردن به عنوان یک گروه جداگانه، جسارت و گام بسیار مهمی بود. آسان نبود. در آن شرایط، ظهور کردن، تشکیل گروه، توسعه و بزرگ شدن اصلا آسان نبود. توسعه چنین گروه کوردی، چنین گروهی که برای مبارزه آزادی کوردستان سازماندهی شده بود، آسان نبود. در واقع، از همان روز اول هم توسط نیروهای چپ در ترکیه طرد شد و به عنوان دیگری دیده شد و هم توسط گروه‌های کورد کوچک شمرده شد و به عنوان دیگری تلقی شد.

رهبر آپو ارتش فدایی و ملتی فدایی پدید آورد

زمانی که این گروه برای اولین بار ظهور کرد، هم بخش مهمی از گروه‌های چپ ترک و هم برخی گروه‌های کورد، با تمسخر می‌گفتند: «آپو ۱۵-۲۰ نفر را دور خود جمع کرده و می‌خواهد کوردستان را تاسیس کند.» آن‌ها او را تحقیر می‌کردند و می‌خندیدند. این گروه در چنین فضایی ظهور کرد و رهبر آپو در اولین سخنان خود گفت: «انقلاب کوردستان دشوار است، آسان نیست. اگر قرار است به عنوان یک گروه توسعه پیدا کنیم و این مبارزه را به پیش ببریم، این سختی‌ها را به قیمت جان خواهیم خرید. همه باید این را بپذیرند.»

یعنی به ما نگفت: «آسانی انقلاب این است و آن امکانات وجود دارد.» بلکه گفت: «شرایط سخت است، امکانات وجود ندارد، دوره پرچالشی است، جغرافیای دشواری است، دشمن ستمگر است.» حتی زمانی که در آن دوره واقعیت جامعه کوردستان را شرح می‌داد، برای نشان دادن عمق سلطه استعماری در کوردستان و برای انعکاس میزان حساسیت جامعه کوردستان به ما، از این عبارت استفاده کرد: «تقریبا هیچ کوردی باقی نمانده است که به خود خیانت نکرده باشد.» منظور او از این سخن این بود که شخصیت، اندیشه و موضعی که بتواند در برابر این استعمار نسل‌کش اراده نشان دهد و مبارزه جدی را به جان بخرد، چندان باقی نمانده است. زیرا مبارزه با دولت ترکیه، دولت استعماری نسل‌کش ترکیه، آسان نبود. با حرف، سخن و شعار نمی‌شد.

از این نظر، رهبری، فقدان چنین تفکر و احساسی، فقدان چنین درکی از مقاومت و نبود چنین موضعی را بیان کرد. البته واقعیت کورد و واقعیت مردم کورد وجود داشت، اما موضع ارادی در سطحی که بتواند مانع سیاست‌های نسل‌کشانه و استعماری دولت ترکیه شود و آنرا متوقف کند، وجود نداشت. در آن دوره، واقعیت جامعه‌ای بود که در محاصره نسل‌کشانه-استعماری دست و پا می‌زد.

دقیقا از بطن چنین واقعیت اجتماعی، ارتش فدایی و ملتی فدایی پدید آمد. امروز مردم کورد نیز فدایی هستند؛ فدایی‌ترین مردم جهان هستند. اما این چگونه پدید آمد؟ در ابتدا کوردها را مورد انتقاد قرار داد، کاستی‌ها و ناتوانی‌هایشان را آشکار کرد. البته در حالی که از کوردها انتقاد می‌کرد، از خود نیز انتقاد می‌کرد. حتی به ما می‌گفت:

«در کوردستان انسان به معنای واقعی وجود ندارد، ما برای مبدل شدن به انسان کامل مبارزه خواهیم کرد.» چنین واقعیتی طبیعتا فدایی‌بودن را به وجود آورد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رهبری بسیار مهم است: او چنان میهن‌دوستی عمیق و چنان اشتیاق عمیقی به آزادی دارد که با این احساسات و افکار، با لحن و سبک خود، خشم درون انسان را شعله‌ور می‌کند، در برابر استعمار نسل‌کش در کوردستان خشم ایجاد می‌کرد و خشم را افزایش می‌داد. این همان چیزی است که فدایی‌بودن را به وجود آورد و مقاومت مردمی بزرگی را به راه انداخت.

زیرا اگر ظلم و ستمی را که بر شما اعمال می‌شود عمیقا احساس نکنید و خشمتان آشکار نشود و عمق آن را درک نکنید، نمی‌توانید مبارزه بزرگی را به پیش ببرید. مهم‌ترین تاثیر رهبری همین بود. هر کس که در مقابل او قرار می‌گرفت، چه مردم، چه جوان تازه وارد و چه فردی که تازه به گروهش پیوسته بود، در همه آن‌ها خشم، آگاهی و اشتیاق به آزادی ایجاد می‌کرد.

فدایی‌بودن اینگونه پدید می‌آید. روحیه فدایی برای آزادی پدید می‌آید. همانطور که کمال پیر گفته بود: «زندگی را آنقدر دوست دارم که حاضرم در راهش بمیرم»، رهبری نیز هدف و خط مشی زندگی را ترسیم کرد که انسان‌ها حاضر باشند در راه آن فداکاری کنند. به همین دلیل، فداکاری‌های بزرگی پدید آمد. روزه مرگ ۱۴ جولای در زندان که به وجود آمد، ناشی از شخصیت فدایی رهبر آپو است. روحیه رهبر آپو است. خشمی است که رهبر آپو در برابر استعمار نسل‌کش ایجاد کرد، روحیه مبارزه، اشتیاق به آزادی است که این بُعد مقاومت را در زندان نیز آشکار کرد. باید اینگونه دید.

باید فدایی‌بودن، اشتیاق، عشق به آزادی و خشم رهبر آپو در برابر دشمن، در برابر استعمار نسل‌کش را به عنوان عملی شدن در پیشرفته‌ترین شکل در زندان فهمید. این عملی شدن احساسات رهبری است.

درست به همین دلیل، رهبری در طول ۵۰ سال گذشته پیشگام این راه بوده و بدین ترتیب صدها و هزاران فدایی از مظلوم تا معصوم و از آسیه تا روژگر پدید آورده است. همه این‌ها نتیجه اشتیاق رهبر آپو به آزادی، پایبندی رهبر آپو به هدف، عمق و آگاهی که او ایجاد کرد و ظهور آن در جامعه و کادرها است. باید اینگونه آن را ارزیابی کرد.

اشتیاق نوروز، اشتیاق آزادی است

واقعا این نوروز، نوروز اوج بود. این را به منظور اینکه سخنی گفته باشیم نمی‌گویم، چون واقعا اینطور بود. فراتر از انتظار ما، موضع، هیجان، شور و اشتیاق نوروز و استقبال جامعه از آن صورت گرفت. به تمام معنا نشان داد که یک «ملت نوروز» وجود دارد.

رهبر آپو مردم کورد را «ملت نوروز» نامید. منظور از ملت نوروز، ملتی مقاومت‌گر، ملتی است که با مقاومت خود را بازآفرینی می‌کند. این میزان توسعه و تعمیق نوروز، در عین حال تعمیق واقعیت مردم نیز هست. هر چه عمق، قدرت و تاثیر نوروز بیشتر باشد، واقعیت مردم نیز به همان میزان وجود دارد.

در دهه ۱۹۷۰، به ویژه در باکور، واقعیت نوروز شکل گرفت. واقعیت نوروز با واقعیت مردم در هم تنیده است. زیرا نوروز اساسی‌ترین ارزش فرهنگی مردم کورد است. ارزشی است که اشتیاق به آزادی را زنده نگه می‌دارد. به همین دلیل در دهه ۱۹۷۰ واقعا در سطح معینی شروع به توسعه کرد.

می‌پرسند در این مورد چه احساسی دارم؟ نوروزی داریم که ما در سال ۱۹۷۷ در دیلوک برگزار کردیم. اولین نوروز بزرگ و مؤثر ما در سال ۱۹۷۷ در دیلوک بود. آن زمان همه تپه‌ها را از لاستیک پر کردیم. تمام تقاطع‌های بزرگ دیلوک را از لاستیک پر کردیم. سپس در بانک‌ها بمب‌گذاری کردیم. در همان ساعات، لاستیک‌های بالای تپه‌های بلند نیز آتش زده شدند. در آن تقاطع‌های جاده‌ای لاستیک‌ها و آتش‌ها شعله‌ور شدند. اهالی دیلوک که نوروز را نمی‌شناختند – چه ترک و چه کورد – شگفت‌زده شده بودند. می‌گفتند: «چه خبر است، چرا امروز همه جا می‌سوزد؟ آتش‌ها زبانه می‌کشند؟»

از آن روز تا به امروز، هر سال نوروز با توسعه بیشتر، با کسب عمق معنایی بیشتر و با استقبال بخش وسیع‌تری از جامعه، رشد کرده و به امروز رسیده است. مردم کورد نیز رشد کرده و توسعه یافته‌اند، احساسات آزادی و دموکراسی آن‌ها رشد کرده و توسعه یافته است. اینگونه به امروز رسیده است. این اشتیاق نوروز، در عین حال به معنای افزایش و تعمیق اشتیاق مردم کورد به آزادی، اشتیاق به دموکراسی، اشتیاق به عدالت و تمایل به زندگی با ارزش‌های خود است. از این نظر بسیار مهم بود. یعنی آیا هنوز می‌توان این مردم را سرکوب کرد، از تاریخ محو کرد و مبارزه آزادی‌شان را به عقب راند؟ غیرممکن است.

به همین دلیل نوروز فقط یک روز نیست. باید از آن زاویه نگاه کرد که برای کوردها، برای کوردستان و برای مردم خاورمیانه چه معنایی دارد. با این نوروز، مردم کورد نه تنها برای خود، بلکه نشان می‌دهند که پیشگام آزادی و دموکراسی در خاورمیانه هستند. اشتیاق به آزادی، اشتیاق به دموکراسی، اشتیاق مردم به عدالت، موضع مبارزه با بی‌عدالتی…

این میزان اجتماعی شدن آن – از هفت ساله تا هفتاد ساله، از زن تا مرد – ثابت می‌کند که واقعیت اجتماعی کورد، در شخص نوروزها و در نتیجه دهه‌ها مبارزه، به چه سطحی رسیده است. باید نوروزها را اینگونه دید. از این نظر واقعا ما نیز بسیار هیجان‌زده شدیم.

مراسم‌های نوروز امسال در تمام بخش‌های کوردستان، در روژهلات کوردستان متفاوت بود. در اروپا، روژاوا و باکور متفاوت بود. نوروز استانبول بسیار باشکوه برگزار شد؛ نشانه‌ای از سطحی بود که نتایج پنجاه سال مبارزه به آن رسیده است. در عین حال، استقبال بزرگی از فراخوان ۲۷ فوریه رهبری نیز بود.

همیشه می‌گوییم که نوروز هر سال، برنامه مبارزه آن سال و کنگره آن سال است. یعنی در میدان‌های نوروز مشخص می‌شود که در آن سال چگونه مبارزه خواهد شد و اهداف چه خواهد بود. نوروز امسال، کاملا به معنای پذیرش، تایید و استقبال مردم کورد از پیام ۲۷ فوریه رهبر آپو بود. این استقبال بسیار مهم بود. فراخوان رهبر آپو و عکسی که در امرالی منتشر شد، جامعه را برانگیخت. انرژی عظیمی پدید آمد.

البته این عظمت رهبر آپو است. رهبر آپو واقعیت یک ملت را پدید آورد. همه باید این را ببینند. همه باید قدر ارزش‌هایی را که پ‌ک‌ک به رهبری رهبر آپو پدید آورده است، بدانند و درک کنند. این یک امر عادی نیست. واقعیت یک ملت در میان است که در روژهلات مؤثر است، در باشور مؤثر است، در روژاوا، اروپا و جهان مؤثر است. همه آن‌ها نتیجه رهبری رهبر آپو و محصول احساسات و افکار رهبر آپو هستند. در حال حاضر همه باید قدر این را بدانند. می‌بینیم که چه «فضای کوردی» در خاورمیانه وجود دارد. اگر این نبود و این مبارزه نبود، آیا می‌توانست در باشور دستاوردی پدید آید؟ آیا می‌توانست در روژاوا دستاوردی پدید آید؟ کدام یک می‌توانست حفظ شود؟ همه باید این واقعیت را ببینند.

ملت نوروز چه آفرید، چه چیزی پدید آمد؟ اگر این دیده نشود، جلوی چشم همه خواهد بود. «پ‌ک‌ک چه آفرید، رهبر آپو چه آفرید؟ بدون این، چه دستاوردی می‌توانست وجود داشته باشد؟» در فضای وجود مبارزه ما، برخی چیزها به دست آمد، کسب شد و حفظ می‌شود. وقتی از عظمت نوروز صحبت می‌کنیم و می‌بینیم که مردم در تمام بخش‌های کوردستان با چنین شور و نشاطی از نوروز استقبال می‌کنند، باید دید که چه چیزی این شور و نشاط را پدید آورده و نتایج آن چیست.

اگر وعده‌های داده شده عملی نشود، جنبش ما نمی‌تواند منتظر بماند

رهبر آپو فراخوانی داد. این فراخوان چه بود؟ در واقع دولت باغچلی گفته بود: «فراخوان بدهد، فراخوانی برای انحلال سازمان و توقف جنگ بدهد.» او اضافه کرده بود: «فراخوان بدهد، آن وقت حق امید نیز مطرح می‌شود.» رهبر آپو فراخوان داد. هم در راستای انحلال خودِ سازمان و هم در راستای توقف مبارزه مسلحانه فراخوان داد. اما گفت برای این کار باید کنگره برگزار شود و خودش این کنگره را هدایت کند. بله، این موضوعات در امرالی مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند. رفقا بسه و عباس نیز به این نکته اشاره کردند. گفته شده بود که با این فراخوان، شرایط رهبر آپو ظرف یک هفته یا ده روز تغییر خواهد کرد. اما هیچ اقدامی صورت نگرفت.

آن وقت به چه چیزی باور کنیم؟ گفته شد فراخوان داده شود، حق امید مطرح می‌شود. فراخوان داده شد، حق امید مطرح نشد. گفته شد شرایط امرالی تغییر خواهد کرد، تغییر نکرد. گفته شد رهبر آپو به شرایط کار آزاد و راحت دست خواهد یافت؛ این هم نشد.

این وضعیت طبیعتا در مورد اهداف و محاسبات دولت آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ تردید ایجاد می‌کند. مسئله کورد، خاموش شدن سلاح‌ها، انحلال سازمان… این‌ها مسائل ساده‌ای نیستند. خودشان می‌گویند ۵۰ سال است که برای دولت ترکیه مشکل ایجاد کرده‌اند. دمیرل هم می‌گفت: «بزرگترین قیام هزار ساله». آیا اینگونه برخورد خواهند کرد؟ یعنی این وضعیتی نیست که بتوان با منافع حزبی تنگ‌نظرانه، ساده و معمولی به آن پرداخت.

به همین دلیل ما هم منتظر بودیم، رهبری هم منتظر بود. منتظر برداشتن گام‌ها و ادامه مذاکرات بودیم. چه شد؟ هیئت‌ها نمی‌روند. این در واقع نوعی وقت‌کشی و معطل نگه داشتن به نظر می‌رسد. مثل اینکه بر اساس وضعیت اقدام می‌کنند…

در واقع وعده‌هایی داده شده است. هم سخنان باغچلی و هم سخنان مختلف در امرالی وجود دارد. این‌ها عملی نمی‌شوند. در این وضعیت چه خواهد شد؟ ما همچنان خونسردی خود را حفظ می‌کنیم. رهبری نیز رویکردی خونسرد و صبورانه در پیش می‌گیرد. اما این‌ها هم حدی دارند. اینگونه برخورد با حزب، رهبر و سازمان یک ملت صحیح نیست. این یک رویکرد غیرجدی است. سخنان ارزش خود را از دست می‌دهند. خودشان می‌گفتند: «تسریع شود!»، «نتیجه سریع بگیریم.» پس کجاست؟ از این نظر وضعیت واقعا تردیدآمیز است. ما نیز از ابتدا گفته بودیم که در مورد رویکرد دولت ترکیه تردید داریم. عدم برداشتن گام‌ها این تردیدها را بیشتر کرده است.

بله، شاید کمی بیشتر صبر شود و روند بررسی شود. اما اگر باز هم گامی برداشته نشود و وعده‌های داده شده عملی نشود، ما هم نمی‌توانیم اینگونه منتظر بمانیم. جنبش ما هم نمی‌تواند منتظر بماند. آن وقت ارزیابی متفاوتی خواهیم داشت. معنای این رویکرد را به طور واضح‌تر و روشن‌تر بیان خواهیم کرد.

مسئله قانونگذاری صرفا یک بهانه و دلیلی برای وقت‌کشی است

ما به دولت فاشیست آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ می‌خندیم که وقتی بحث لغو سیستم شکنجه امرالی مطرح می‌شود، مدام از «قانونگذاری» می‌گوید. مگر شما به کدام قانونگذاری پایبند هستید؟ وقتی کاری انجام می‌دهید می‌گویید «قانونگذاری وجود دارد»، وقتی انجام نمی‌دهید هم وجود ندارد. به حرف هیچ‌کس گوش نمی‌دهید. اتحادیه اروپا می‌گوید، گوش نمی‌دهید. دادگاه قانون اساسی ترکیه می‌گوید، گوش نمی‌دهید.

این همه گفتن «قانونگذاری» مثل مسخره کردن است. می‌گویند: «در قانونگذاری ما وجود ندارد.» این یعنی چه؟ «حق امید در قانونگذاری وجود ندارد!» ترکیه کشوری در شورای اروپا است، برتری قوانین اتحادیه اروپا بر قوانین خود را پذیرفته و قوانین بین‌المللی را فراتر از قانون اساسی دانسته است. اصلا دادگاه اروپا در مورد حق امید گفته است: «اجرا کنید.» خیلی وقت پیش هم گفته بود.

از این نظر چیزی به نام «قانونگذاری» وجود ندارد. اگر بخواهند، همین الان انجام می‌دهند. کدام قانونگذاری مانع خواهد شد؟ اما (برعکس) این وجود دارد. هم رهبری و هم جنبش ما همیشه می‌گویند. در عرصه دموکراتیک هم این مطرح می‌شود. برخی قوانین باید فورا تصویب شوند. ما هم گفته بودیم، اپوزیسیون هم گفته بود: آن را به مجلس بیاورند، تا مجلس تصمیم بگیرد. مجلس بالاتر از همه چیز است. قوانین را مجلس تصویب می‌کند. در حال حاضر یک دولت جداگانه کاخ وجود دارد. قوانینی که اردوغان می‌خواهد تصویب می‌شود و قوانینی که نمی‌خواهد تصویب نمی‌شود. به نوعی حرف کاخ است که پیش می‌رود. اما تقریبا تمام اپوزیسیون می‌گوید: «بله، به مجلس بیاید، ما حمایت می‌کنیم.»آن را رد نمی‌کنند. حتی ماده قانون اساسی هم قابل تغییر است. تمام احزاب می‌گویند: «مسئله در مجلس حل شود.»

پس این «مسئله قانونگذاری» صرفا یک بهانه و دلیلی برای وقت‌کشی است. وگرنه زیرساخت واقعی ندارد.

تا زمانی که جنگ ادامه دارد، برخی سود می‌برند

واضح است کسانی که مخالف آتش‌بس هستند، کسانی هستند که می‌خواهند جنگ ادامه پیدا کند. در واقع در ترکیه بخش معینی وجود دارد که خواهان ادامه جنگ است. از رانت و بهانه «مبارزه با ترور» سود می‌برد. رهبر آپو در دهه ۱۹۹۰ می‌گفت: «رانت آپو و پ‌ک‌ک». تا زمانی که جنگ ادامه دارد، برخی سود می‌برند. این هنوز هم ادامه دارد. علاوه بر این، با بهانه جنگ، اپوزیسیون را سرکوب می‌کنند و همه را تروریزه می‌کنند. حتی حزب قانونی را هم با برچسب «مرتبط با ترور» سرکوب می‌کنند.

این جنبه دیگر مسئله است. بخشی که نمی‌خواهد این بهانه‌ها را از دست بدهد، خواهان ادامه جنگ است. با آتش‌بس هم مخالف است. حالا رهبر آپو فراخوانی داده است: «پ‌ک‌ک کنگره برگزار خواهد کرد، در آنجا خود را منحل خواهد کرد و مبارزه مسلحانه را متوقف خواهد کرد.» این چگونه ممکن خواهد بود؟ دو چیز باید اتفاق بیفتد. اولا، برای برگزاری کنگره، باید شرایط امن فراهم شود. یعنی حملات باید متوقف شود. ثانیا، رهبر آپو نیز باید در کنگره شرکت کند و آن را هدایت کند.

هیچ حزبی بدون کنگره منحل نمی‌شود. کنگره برگزار خواهد شد. چیزی به نام «انحلال را فلان شخص انجام می‌دهد» در اساسنامه حزب وجود ندارد. فقط تصمیم کنگره می‌تواند انحلال باشد. حتی اگر من بدون تصمیم کنگره بگویم «من منحل کردم»، اگر اعضای پ‌ک‌ک کنگره برگزار نکنند، حزب به کار خود ادامه می‌دهد. زیرا (در اینجا) تصمیم کنگره وجود ندارد. به همین دلیل کنگره شرط است. باید امن هم باشد. این هم باید در فضای آتش‌بس باشد. در حالی که جنگ با تمام سرعت ادامه دارد و حملات ادامه دارد، چگونه کنگره برگزار خواهد شد؟ نمی‌شود.

پس آن‌ها نمی‌خواهند پ‌ک‌ک منحل شود. وگرنه زمینه برگزاری کنگره را فراهم می‌کردند و رهبر آپو در آن شرکت می‌کرد. در آن صورت شاید منحل می‌شد. ممکن است. ما هم در این مورد اعتراضی نداریم که «با تصمیم کنگره آن را منحل کنیم». رهبری در آن شرکت کند، کنگره پ‌ک‌ک برگزار شود. مبارزه مسلحانه می‌تواند متوقف شود. اما شرایطی برای انجام این کارها لازم است.

رفقا بارها گفته‌اند. بنیانگذار این حزب رهبر آپو است. «حزب» یعنی ایدئولوژی، یعنی سیاست؛ و این رهبری است که آن را شکل می‌دهد. چنین واقعیتی وجود دارد. امروز هم پ‌ک‌ک در راستای خط ایدئولوژیک رهبر آپو مبارزه می‌کند. از بسیاری جهات خود را تغییر داده است. در دهه ۱۹۹۰ تغییر داد، با پارادایم جدید تغییر داد. حالا هم تغییر خواهد داد. به جای مبارزه مسلحانه، روش‌های مبارزه دیگری به میان خواهد آمد. اصلا خودشان می‌گویند «سیاست دموکراتیک» و غیره. از این نظر فراخوان ما مهم بود.

ما مسئولانه رفتار کردیم، فورا به آن فراخوان پاسخ دادیم و اعلام کردیم که فراخوان رهبری را پذیرفته‌ایم. گفتیم که الزامات آن را برآورده خواهیم کرد. دیگر چه کار باید بکنیم؟ ما الزامات را برآورده می‌کنیم، اما طرف مقابل آن را برآورده نمی‌کند. ما نگفته‌ایم که پ‌ک‌ک را منحل نمی‌کنیم و مبارزه مسلحانه را متوقف نمی‌کنیم. اما برای این کار باید کنگره پ‌ک‌ک برگزار شود و رهبر آپو نیز در آن شرکت کند. رویکرد فعلی صحیح نیست.

دولت باغچلی برخاسته و می‌گوید: «به ملازگرد بیایند، آنجا برگزار کنند» و غیره. این جدی نیست. جنگ را متوقف نمی‌کنید، هر پ‌ک‌ک‌ای را که می‌بینید به قتل می‌رسانید، حملات ادامه خواهد داشت. این یعنی چه؟ هر مدیر و گریلای پ‌ک‌ک را که دیدید، به قتل می‌رسانید. آن وقت چگونه کنگره برگزار خواهد شد؟ بنابراین این رویکردهای دولت باغچلی هم جدی نیست. در واقع او به فراخوان خودش هم عمل نکرد. گفته بود: «رهبری فراخوان بدهد، حق امید اجرا می‌شود.» هیچ چیز در میان نیست. معلوم می‌شود که محیطی وجود دارد که خواهان ادامه جنگ است.

می‌خواهیم روند را پیش ببریم اما محتاطیم

مردم ما به رهبر آپو و حزب اعتماد دارند. مردم هیچ تردیدی در مورد مدیریت این روند توسط رهبر آپو ندارند. می‌دانند که رهبر آپو چیزی در راستای منافع مردم انجام می‌دهد و به این جنبش هم اعتماد دارند. از این نظر مشکلی در میان مردم وجود ندارد. آنها اعتماد دارند. چنانکه در نوروز مردم با تمام قدرت از فراخوان استقبال کردند.

اما عدم برداشتن هیچ گامی از سوی دولت ترکیه و دولت آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ، تردید را در میان رفقا و مردم افزایش می‌دهد. ما هم که می‌دانیم: وقتی صحبت از دولت ترکیه باشد، محتاطیم. همیشه محتاطیم. می‌خواهیم روند را پیش ببریم اما محتاطیم. احتیاط را هم هرگز کنار نخواهیم گذاشت. اما احتیاط نباید به معنای «هیچ کاری نکردن، پیش نبردن یک روند و به موفقیت نرساندن آن» باشد. باید اینگونه ارزیابی کرد.

هدف ما ورود به دوره مبارزه جدید است

اکنون هدف ما ورود به دوره مبارزه جدید است. دوره مبارزه جدید، یک شروع جدید… ادامه دادن با روش‌ها و متدهای مبارزه جدید به جای روش‌ها و متدهای مبارزه قدیمی است. تحقق اهدافمان به این شکل… در واقع پارادایم ما مشخص است؛ در برنامه‌مان هم تغییری نیست. ما با پارادایم جدید آن ذهنیت دولت‌گرا و قدرت‌گرا را کنار گذاشتیم. نگرش دولت‌گرا و قدرت‌گرای قدیمی را ترک کردیم و به نگرشی آزاد و دموکراتیک و دور از دولت و قدرت رسیدیم. باور داریم که مردم کورد به بهترین شکل از این طریق به حقوق اساسی خود دست خواهند یافت. به جای دولت، کنفدرالیسم دموکراتیک گفتیم؛ دموکراسی رادیکال گفتیم، خودمدیریتی دموکراتیک گفتیم. همه این‌ها کم و بیش مفاهیم یکسانی هستند.

به کسانی که می‌پرسند: «جامعه دموکراتیک چیست؟» هم می‌گوییم: جامعه دموکراتیک یعنی جامعه سازمان‌یافته؛ یعنی سازماندهی تمام جامعه، یعنی دموکراتیزه کردن جامعه. دموکراتیزاسیون بر این اساس توسعه خواهد یافت. در این میان هم هویت‌های مختلف و بخش‌های مختلف بر اساس دموکراتیک به یکدیگر نزدیک خواهند شد. مردم ترکیه و مردم کورد نیز بر اساس دموکراتیک به یکدیگر نزدیک خواهند شد. جامعه دموکراتیک یعنی نزدیک شدن آزادانه تمام بخش‌های مختلف درون جامعه به یکدیگر.

دموکراسی رادیکال هم یک سازماندهی دموکراتیک مبتنی بر جامعه سازمان‌یافته است، یک سیستم دموکراتیک است. کنفدرالیسم دموکراتیک هم همینطور است. این یک شکل دولتی نیست؛ یک نظم اجتماعی-سیاسی مبتنی بر سازماندهی خودِ جامعه است. جامعه بدون انتظار از دولت، سیستم خود را تاسیس می‌کند. البته دولت هم در سطحی حساس خواهد بود که مانع دموکراسی نشود. چنین دیدگاهی داریم.

خواسته‌های ما برای حل مسئله کورد مشخص است. مردم کورد خواسته‌های اساسی دموکراتیک دارند؛ حقوقی دارند که قابل بحث نیستند. آموزش به زبان مادری حق غیرقابل بحث است، خودمدیریتی حق غیرقابل بحث است، هویت خود را دارند. رویکرد ما در مورد اینکه این‌ها با چه راه و روش‌هایی محقق خواهند شد نیز مشخص است. در روند مبارزه جدید می‌توان در مورد این‌ها صحبت کرد.

اما ما می‌گوییم «دموکراتیزاسیون»، رهبری می‌گوید «تحول دموکراتیک»، می‌گوید «جامعه دموکراتیک». اما وقتی گامی برداشته نمی‌شود، رفقا و مردم ما تردید می‌کنند و می‌پرسند: «آیا این‌ها تحول دموکراتیک ایجاد خواهند کرد، آیا این‌ها جامعه دموکراتیک تاسیس خواهند کرد؟» بله، این تردیدها بی‌جا نیستند. معلوم می‌شود که آن‌ها (طرف دولت) روند مبارزه دموکراتیک را نمی‌پذیرند و حاضر نیستند مبارزه را در چارچوب دموکراتیک به پیش ببرند. بنابراین تردیدی که مردم و رفقا از ابتدا داشتند، همچنان ادامه دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که این تردید بی‌مورد است.

از سوی دیگر ما هم این را می‌گوییم. می‌خواهیم چنین روندی را با رهبری به پیش ببریم؛ می‌خواهیم فراخوان رهبری را عملی کنیم، کنگره را برگزار کنیم و در آنجا بر اساس این فراخوان عمل کنیم. در این مورد از خودمان مطمئن هستیم. تردیدی نداریم. دو دل نیستیم. به خودمان اعتماد داریم. در روند مبارزه جدید، مبارزه‌ای بزرگتر و مؤثرتر را به پیش خواهیم برد. مبارزه دموکراسی جامعه را گسترش خواهیم داد. باور داریم که مردم کورد و نیروهای دموکراسی در ترکیه، با تحقق این فراخوان، نه پسرفت، بلکه پیشرفت را تجربه خواهند کرد.

چگونه کسی که تحمل اپوزیسیون را ندارد، مسئله کورد را حل خواهد کرد؟

در واقع نباید بگوییم «فشار بر اپوزیسیون»؛ بلکه مستقیما حمله‌ای علیه ارزش‌های دموکراتیک، عملکرد دموکراتیک و درک دموکراتیک وجود دارد. باید به وقایع استانبول اینگونه نگاه کرد. نباید اینجا از ج‌ه‌پ نام برد. چرا؟ زیرا بیشترین آسیب را کوردها دیدند. بیش از ۱۵۰ شهردار، کاملا غیرقانونی دستگیر شدند و به جای آن‌ها قیم منصوب شد. کوردها خوب می‌دانند که هیچ‌کدام دلیل درستی نداشتند، همه اتهامات دروغین و ساختگی بودند. در همه آن‌ها گفتند: «امکانات دولتی را به سازمان منتقل می‌کنند.» آیا اینطور بود؟ نه. همه افترا بود. حتی یک درهم (ریال) هم از آنجا به ما نرسیده است… یعنی همه دروغ است. به همین دلیل کوردها این وضعیت را خوب می‌دانند. حالا هم تلاش می‌شود همین اقدامات علیه ج‌ه‌پ انجام شود.

در واقع این‌ها کاملا بهانه‌های ساختگی و دروغین هستند. برای تصرف شهرداری‌ها دلیل می‌تراشند. دلایل آنجا ممکن است متفاوت باشد، اما خلاصه همان منطق است: آن‌ها نمی‌خواهند شهرداری مخالف در قدرت باشد.

گذشته از آن، با گفتن «ائتلاف شهری»، در برخی جاها با مدیریت‌های شهرداری نزدیک به آک‌پ یا دیگر احزاب ائتلاف‌هایی صورت می‌گیرد. حالا هم اپوزیسیون هدف قرار می‌گیرد. آنچه علیه اکرم امام‌اوغلو و دیگران انجام می‌شود، کاملا غیردموکراتیک، غیرقانونی و استفاده از قوه قضائیه به عنوان چماق و سرکوب و تصفیه اپوزیسیون است.

دموکراسی یعنی تحمل اپوزیسیون. یعنی تحمل دیدگاه‌های مختلف و پذیرش نقش آن‌ها در مبارزه دموکراتیک. در حالی که آن‌ها از قوه قضائیه به عنوان چماق استفاده می‌کنند. کوردها این را بهتر از همه می‌دانند. بنابراین موضع کوردها در مورد وقایع استانبول واضح است. آن اقدام ناعادلانه و غیردموکراتیک است. با چماق قضایی انجام می‌شود. اکرم امام‌اوغلو هم به همین شکل بازداشت شد. چه کسی باور می‌کند؟ کدام کورد باور می‌کند؟ نمی‌دانم آیا کسی در ترکیه باور می‌کند یا نه، اما در کوردستان حتی یک کورد هم باور نمی‌کند. فقط هواداران آ‌ک‌پ شاید باور کنند.

این یک رویداد بسیار مهم است. محدود کردن فضای دموکراسی، استفاده از قوه قضائیه به عنوان چماق، سرکوب اپوزیسیون… بخشی که اینگونه رفتار می‌کند، چگونه مشکلات ترکیه را حل خواهد کرد و چگونه گام دموکراتیزاسیون برخواهد داشت؟ به ویژه مسئله کورد که جز با دموکراتیزاسیون به شکل دیگری حل نخواهد شد… غیرممکن است. به همین دلیل این اقدامات کاملا ضد دموکراتیک هستند. سوء استفاده از قوه قضائیه است و کاملا بی‌اساس است. مبارزه مردم و جوانان علیه آن نیز یک مبارزه برحق و دموکراتیک است.

موضع کوردها در این مورد بسیار واضح است. همه هم می‌دانند که این ناعادلانه است و مبارزه برحق است. از این نظر، این اقدام در استانبول، خرابکاری در روندی است که ما و رهبری در تلاش برای توسعه آن هستیم. افزایش شک و تردید است. اپوزیسیون به حق می‌گوید: «این‌ها چگونه مسئله کورد را حل خواهند کرد؟» هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که این بی‌مورد است.

زندگی مشترک با ائتلاف شهری محقق خواهد شد

دولت فاشیست آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ، «ائتلاف شهری» را در مرکز این فشارهای خود بر اپوزیسیون قرار داده است. از یک طرف می‌گویند «خواهری-برادری کورد و ترک»، از طرف دیگر ائتلاف شهری را که می‌تواند یک نمونه عملی مهم از خواهری-برادری کورد و ترک باشد، تروریزه می‌کنند. آیا این در درون خود تناقض ایجاد نمی‌کند؟

در واقع هم تناقض است و هم نیست. زیرا تا ۴-۵ ماه پیش چنین گفتمانی درباره «خواهری-برادری با کوردها» وجود نداشت. حتی هر کورد معمولی هم «خائن» تلقی می‌شد. هیچ چیز به نام دموکراسی وجود نداشت. حالا که روند جدیدی مطرح شده است، انگار کمی از «خواهری-برادری تاریخی با کوردها» می‌گویند، اما وقتی بحث ائتلاف شهری پیش می‌آید، آن را تروریزه می‌کنند. یعنی هر طرف که به نفعشان باشد… معلوم می‌شود که آن نگرش قبلی هنوز ادامه دارد و آن را رها نکرده‌اند.

ائتلاف شهری، خب که چی؟ دم پارتی با ج‌ه‌پ توافق و ائتلاف کرده‌اند؛ ممکن است. ج‌ه‌پ هم انجام می‌دهد، آک‌پ هم انجام می‌دهد. این یک حزب قانونی است. اما آن‌ها اعلام می‌کنند: «نه، نمی‌شود، ترور است!» ذهنیت دموکراتیک نیست. همه چیز کورد را «دشمن، ترور» می‌بیند. در واقع برخی آشکارا به این واقعیت اعتراف می‌کنند.

سلیمان سویلو، مثلا از «توافق با حزب‌الله (HÜDA PAR)» و غیره می‌گوید و از چیزهای مختلف دفاع می‌کند. او واقعیت خود را آشکار کرد. اینجا هم باز حیله‌گرانه رفتار می‌کند. (از نظر آنها) عجیب است که در استانبول و ازمیر، کوردها که در اکثریت نیستند، می‌توانند در مدیریت باشند، اما در جاهایی که اکثریت هستند، قیم منصوب می‌کنیم. کاملا با کوردها دشمنی می‌کنند.

یعنی ذهنیت همان است: یک کورد که با هویت خود زندگی و مقاومت می‌کند، هرگز نمی‌تواند در کنار یک حزب ترک قرار بگیرد. فقط با کوردی که هویت خود را انکار کرده و تسلیم شده است، می‌توان توافق کرد. این چیزی است که گفته می‌شود. اوزگور اوزل هم به این پاسخ داد و گفت: «من از این ائتلاف شهری حمایت می‌کنم.» بله، این چیزی است که باید از آن حمایت شود. زیرا رابطه کورد و ترک چگونه برقرار خواهد شد، چگونه مشارکت صورت خواهد گرفت و زندگی مشترک چگونه خواهد بود؟ اینگونه برقرار خواهد شد.

جوانان با میراث مبارزه و مقاومت به پا می‌خیزند

در ترکیه، به ویژه از سال ۲۰۱۵ به این سو، دولت آ‌ک‌پ-م‌ه‌پ فشار بسیار زیادی اعمال کرده است. مانند یک دیکتاتوری فاشیستی رفتار می‌کند. به هیچ‌کس اجازه نفس کشیدن نداده است. به جوانان هم اصلا توجهی نکرده است. فشار بر کوردها که اصلا باورنکردنی است. هزاران کورد در زندان و تحت شکنجه هستند. هزاران روستا سوخته و ویران شده است. قبل از آن هم بوده، اما در ۱۰ سال اخیر ظلم بی‌سابقه‌ای کرده‌اند.

گاهی بحث می‌شود که آیا روند صلح ممکن است، این همه سرباز و پلیس کشته شده‌اند، چگونه خواهد شد و غیره… شما چه می‌گویید؟ کوردها هم رنج بسیار سنگینی کشیده‌اند. شکنجه، زندان، معلولیت، کشتن فرزندانشان، همه چیز را تجربه کرده‌اند. جنگ همین است. مسئله این است که در این روند فشارهای بسیار سنگینی اعمال شده، بر کوردها هم فشار سنگینی وارد شده است. جامعه ترکیه هم تحت فشار است. می‌گویند ۴ تریلیون دلار صرف جنگ کرده‌اند، فقر بیداد می‌کند. جوانان هم نتوانسته‌اند نفس بکشند. جوانان به اقتضای ذات خود می‌خواهند خود را ابراز کنند و به دنبال نوآوری هستند. این دولت خفه‌شان کرده است.

به همین دلیل جوانان واکنش نشان داده‌اند. از طرفی هم در تاریخ ترکیه جوانان نقش مهمی در مبارزه داشته‌اند. در نسل ۱۹۶۸ مبارزه فوق‌العاده‌ای وجود داشت. دهه ۱۹۷۰ هم همینطور. هزینه‌های سنگینی پرداخت شد. در دهه ۱۹۹۰ هم تا حدودی احیا شد. این در واقع یک میراث است. می‌گویند نسل Z، اما ما از یک جامعه جوان صحبت می‌کنیم. ژن‌ها منتقل می‌شوند. جامعه، میراث و کدهای مقاومت خود را نیز به جوانان منتقل می‌کند. این فقط مسئله عصر حاضر تکنولوژی و ارتباطات نیست. چنین میراث تاریخی وجود دارد.

به همین دلیل جوانان به پا خاسته‌اند. من دهه ۷۰ را به یاد می‌آورم؛ تقریبا هیچ جوانی غیرسیاسی باقی نمانده بود. فاشیست هم بود، اسلام‌گرا هم بود، سوسیالیست هم بود، اما یک جنبش جوانان بسیار گسترده وجود داشت. جوانان همیشه یک عنصر تحول‌آفرین هستند. با مبارزه‌ای که وارد آن می‌شوند، اولین کسانی هستند که وضعیت موجود را رد می‌کنند. در رویکرد رادیکال‌تر اخیر اوزگور اوزل یا ج‌ه‌پ هم روحیه جوانان نقش داشته است.

دادگاه خلق‌های روژاوا، بر افکار عمومی تاثیر خواهد داشت

دادگاه روژاوا مهم بود، به ویژه برگزاری آن در این دوره ارزشمند است. گروه جولانی، تلاش‌های هیئت تحریرالشام (HTS) برای به دست گرفتن قدرت وجود دارد که کاملا ضد دموکراتیک است… با آن‌ها دموکراسی ممکن نمی‌شود. معلوم نیست سوریه را به کجا خواهند برد. در چنین روندی، محاکمه جنایات دولت ترکیه در روژاوا و بررسی وضعیت کلی سوریه مهم بود. مهم است که این موضوع در دستور کار قرار بگیرد. بر آن تمرکز ایجاد شود. این امر بر افکار عمومی تاثیر خواهد داشت. من به این باور دارم.

کنفرانس کورد هم مهم بود. به علاوه، برگزاری آن پس از فراخوان رهبر آپو بسیار بسیار مهم بود. گویی کنفرانسی بود که توسط فراخوان رهبری هدایت می‌شد. در چارچوبی که فراخوان ترسیم کرده بود، برگزار شد. در بحث‌ها به خواسته‌های واضحی رسیدند؛ آزادی رهبر آپو، برداشتن گام از سوی دولت ترکیه، حذف پ‌ک‌ک از لیست ترور… شرکت‌کنندگان حمایت کردند. این هم علاوه بر حمایت مردم کورد و جامعه ترکیه در نوروز، حمایت محافل و دوستان در اروپا را نیز به همراه داشت. ما این را ارزشمند می‌دانیم. به برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان کنفرانس درود می‌فرستیم. باور داریم که تلاش‌هایشان حتما به نتیجه خواهد رسید.

تولد رهبر آپو، تولد مردم کورد است

واضح است؛ با یک ارزیابی عینی دیده می‌شود که تولد رهبر آپو، در عین حال تولد مردم کورد است. این بسیار مهم است. می‌توان با نگاه کردن به نتایج ۵۰ سال مبارزه، فهمید که واقعیت رهبر آپو برای جامعه کورد چه معنایی دارد. به همین دلیل مردم کورد آن را تولد خود می‌دانند. آن را تولد اشتیاق به آزادی، اشتیاق به مقاومت، مبارزه برای بقای هویت و فرهنگ خود می‌دانند.

به همین دلیل باید از رهبری حمایت کرد. باید روز تولد رهبری را در عین حال روز تولد مبارزه، روزی که آن ارزش‌ها پدید آمدند و بذر آن کاشته شد، دید. باید چنین معنایی به روز تولد رهبری داده شود. مشارکت مردم بسیار مهم است. برگزاری جشن در آمارا بسیار مهم است.

علاوه بر این، در روز تولد رهبری باید در همه جا هزاران و صدها هزار نهال کاشته شود. باید چنین معنای ملموسی به این تولد بخشید. این به یک میراث تبدیل شده است، اما باید قوی‌تر و مؤثرتر شود. من هم روز تولد رهبر آپو را تبریک می‌گویم. روز تولد رهبری، روز تولد همه ماست. ما اینگونه آن را معنا می‌کنیم. باور دارم که در این روز تولد، مردم ما در چهار بخش کوردستان، به عنوان ضرورتی از پایبندی به رهبری، این روز را شایسته و به حق جشن خواهند گرفت.

به این مناسبت، ۴ آوریل، روز تولدمان را به مردم کورد و همگان تبریک می‌گویم.