رهبر آپو: برای آینده اسرائیل دو راه وجود دارد

اسرائیل دو راه پیش رو دارد. اول اینکه با خط مشی کنونی خود به دنبال تداوم هژمونی باشد، که در این صورت دائما در حال جنگ خواهد بود و به یک امپراتوری منطقه‌ای تبدیل خواهد شد. دوم اینکه خود را از حلقه دشمنان رها کرده و به پروژه اتحاد ملت دموکراتیک بپیوندد.

برگرفته از ارزیابی‌های رهبر آپو

... ذهنیت ملت دموکراتیک بهترین چارچوب یکپارچگی را برای خلق‌ها و فرهنگ‌های بسیار متفاوت از آسیای میانه تا هند فراهم می‌آورد. خلق‌ها و فرهنگ‌های این مناطق در طول تاریخ همواره زیر سقف‌های سیاسی مشترک مانند کنفدراسیون‌ها و امپراتوری‌ها زندگی کرده‌اند و اگرچه ایده‌آل نبوده، اما به این ترتیب توانسته‌اند موجودیت و خودمدیریتی‌شان را حفظ کنند.

ناسیونالیسم، چه سکولار باشد و چه مذهبی، تا زمانی که ذهنیت دولت-ملت ادامه یابد، ناگزیر جامعه بیشتر از هم پاشیده و علیه یکدیگر می‌جنگند. اسلام‌گرایی، که ادعای وابستگی زیادی به آن دارند، نیز به عنوان ایدئولوژی تروریسم معرفی می‌شود و به این ترتیب این آیین نیز بسیار منفی‌نگر می‌شود. اتحادیه‌های ملت دموکراتیک، همان‌قدر که برای ایران ضروری است، باید برای این جغرافیای گسترده نیز ابتدا به صورت منطقه‌ای و سپس در درون خاورمیانه اجرا شوند. دولت-ملت‌هایی مانند پاکستان از هم اکنون به شدت در حال فروپاشی هستند و مناسب‌ترین جایگزین برای آن، پروژه اتحاد ملت دموکراتیک در خاورمیانه است.

مفهوم و تئوری ملت دموکراتیک برای واقعیت هسته هژمونیک دولت-ملت اسرائیل نیز نقش حیاتی و راه‌گشا دارد. برای آینده اسرائیل دو راه پیش رو است. راه اول، ادامه هژمونی خود با خط مشی کنونی است، که در این صورت همواره در حال جنگ خواهد بود و به یک امپراتوری منطقه‌ای تبدیل خواهد شد. همانطور که می‌دانیم، پروژه هژمونیک اسرائیل از نیل تا فرات و حتی فراتر از آن وجود دارد. این پروژه‌ای است که پس از امپراتوری عثمانی ایجاد شده است. اگرچه گام‌های زیادی در اجرای این پروژه برداشته شده، اما هنوز از رسیدن به هدف خود فاصله دارد. در دوران اخیر، ایران در مقابل آن ظاهر می‌شود و ایران نیز به همین ترتیب دارای جاه‌طلبی‌های هژمونیک است، و این باعث ایجاد ناراحتی و تنش بین آنها می‌شود. بین آن و ترکیه نیز ناراحتی وجود دارد، اما مشخص نیست که این تا چه حد جدی است. در این مرحله می‌توان دید که یک روند جنگی هژمونی منطقه‌ای رخ خواهد داد. ناگزیر، این مشکلات ناشی از دولت-ملت بزرگ‌تر خواهند شد؛ جاه‌طلبی‌های هژمونیک متقابل خود به این مشکلات دامن می‌زنند. راه دوم برای اسرائیل و مردم یهود این است که می‌توانند از حلقه دشمنان که همواره در حال قوی‌تر شدن است خارج شوند، به پروژه اتحاد ملت دموکراتیک بپیوندند و بر این اساس برای گام برداشتن ابتکار عمل به دست گیرند. سرمایه مادی و فکری پشت اسرائیل می‌تواند نقش مهمی در پروژه اتحاد ملت دموکراتیک ایفا کند. به این ترتیب، هم می‌تواند خود را به عنوان یک ملت دموکراتیک کامل‌تر کند و هم می‌تواند این را در چارچوب اتحاد ملت دموکراتیک در خاورمیانه محقق ساخته و به صلح و امنیت پایداری که به شدت به آن نیاز دارد، دست یابد.

راه‌حل ملت دموکراتیک و مدیریت‌های کنفدرال

...در عراق به جای یک دولت-ملت با ساختن سه یا حتی چندین دولت-ملت، در فلسطین از هم اکنون با سه دولت، در افغانستان تقریبا به تعداد قبایل با دولت‌های کوچک سعی در حل مشکلات دارند. از سوی دیگر، نخبگان حاکم و دولتی به اندازه کافی بار شده‌اند و افزودن این جدیدها تنها ظلم و استثمار را افزایش می‌دهد و هیچ نتیجه دیگری نخواهد داشت. این بدان معناست که مشکلات اجتماعی و جنگ افزایش خواهد یافت. اگر انقلاب کوردستان راه حل ملت دموکراتیک را با مدیریت‌های کنفدرال و تاسیس اتوریته‌ی دموکراتیک نهادینه کند، این مدل قادر خواهد بود گره‌های کور حکومت هزاران ساله خاورمیانه و بیماری‌های دولتداری آن را حل کرده و راه را برای دگرگونی‌های ریشه‌ای باز کند. آنچه فرهنگ‌ها و خلق‌های خاورمیانه به شدت به آن نیاز دارند، اتوریته‌ی دموکراتیک است. گذشته از این، آزمایش قدرت و گام‌های راه‌حلی که بر وظیفه دولت تکیه دارند، همانطور که در نمونه‌های آزمایش‌شده تا کنون دیده‌ایم، راه را برای زندگی‌ای باز خواهند کرد که زیر مشکلات اجتماعی سنگین باقی خواهد ماند.

هژمونی غربی هر زمان که نتوانست خود را در منطقه نهادینه کند، حداقل با دولت-ملت‌های مینیمالیستی توانست خود را به سیستم خود متصل کند. در این مرحله‌ای که به آن رسیده‌ایم، این روش شکست خورده است. نهادهایی در سطح ملت دموکراتیک که انقلاب کوردستان آنها را محقق و بنا خواهد کرد، قادر خواهند بود این روند را معکوس کنند. بر اساس فرهنگ‌های مشترک تاریخی، انقلاب کوردستان قادر خواهد بود اتحاد ملت‌های دموکراتیک را محقق سازد. نباید عناصر دموکراتیک فرهنگ خاورمیانه را دست کم گرفت. سنت‌های قبیله‌ای و ایلی که هنوز قدرتمند هستند، آیین‌های مذهبی و جماعتی که با معیارها و نهادهای ملت‌سازی دموکراتیک یکپارچه شوند، می‌توانند به نیروی دموکراسی تبدیل شوند. نباید فراموش کرد که هر چقدر حکومت استبدادی قابل استفاده باشد، حداقل به همان اندازه نیز نیاز به دموکراسی دارد و می‌تواند محقق شود. در هر جایی که حکومت قدرتمند باشد، قدرت بالقوه دموکراسی نیز بزرگ است. بسیار آشکار شده است که خاورمیانه با درک‌های کنونی از ملت و حکومت اداره نمی‌شود.

برای حل مشکلات ملی و منطقه‌ای، باید هر چه سریع‌تر سقف و چتر اتحاد ملت‌های دموکراتیک ایجاد شود. آشکار است که هیچ دولتی به تنهایی نمی‌تواند با مشکلات فزاینده مقابله کند، بنابراین آنهایی که از اتحاد رویگردانند و از آن فرار می‌کنند، بی‌مدعا هستند، و این موضع به خودی خود معادل حل نشدن مشکلات است. نمی‌توان دولت‌بودگی ملت کوردستان (به نام کوردها) را یک پیشرفت انقلابی ارزیابی کرد. تنها یک مشکل دیگر به مشکلات جدی منطقه اضافه خواهد شد. دولت-ملت کورد که در عراق در حال آزمایش است، اگر با ملت‌بودگی دموکراتیک احاطه شود و بتوان آن را به عنوان یک ذخیره توافق در روند نگه داشت، آنگاه می‌تواند در کوردستان و در خاورمیانه نقش مثبتی ایفا کند. در غیر این صورت باید انتظار داشت که راه را برای مشکلاتی باز کند که از مسئله اسرائیل و فلسطین جدی‌تر خواهند بود.

راه حل مدل ملت دموکراتیک، انکار دولت-ملت‌ها نیست، بلکه وابستگی آنها به راه حل قانون اساسی دموکراتیک را الزامی می‌کند. در اروپای غربی، ازدواج دولت و دموکراسی تنها مدل راه حل نیست. برعکس، مدلی است که مشکلات زیادی دارد و حل این مشکلات را به تاخیر می‌اندازد. در خاورمیانه، مدلی که باید آزمایش شود، راه حل قانون اساسی دموکراتیک است؛ که وجود و خودمدیریتی ملت دولتی و ملت دموکراتیک را مبنای خود قرار می‌دهد. گذشته از این، مدل‌های اتحادیه‌ای که ظهور خواهند کرد، از کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب (باید شورای کشورهای ترک را نیز به این اضافه کرد) فراتر نخواهند رفت. ملت‌هایی که در درون خود با سیستم قانون اساسی دموکراتیک مرتبط هستند (در اینجا منظور از ملت آن است که ملت دولتی و ملت دموکراتیک با هم هماهنگ می‌شوند و از این ملت یا ملت ملت‌ها تشکیل می‌شود)، اگر در درون خود اتحاد ملت‌های دموکراتیک را ایجاد کنند، بدون شک این یک پیشرفت بزرگ خواهد بود. این تنها صلح پایداری را به ارمغان نخواهد آورد، بلکه با اتحاد توده‌های کاملا رها شده از بیکاری و صنعت اکولوژیک و اقتصاد اشتراکی به معنای بهره‌وری اقتصادی و رنسانسی فرهنگی نیز خواهد بود.

در این دوران کنونی فناوری و اطلاعات، هیچ کس نمی‌تواند بیکاری، اقتصاد بی‌ثمر و زندگی فرهنگی ناامیدکننده را سرنوشت ببیند. کسانی که اینگونه می‌بینند، یا از نظر ایدئولوژیکی چشمانشان کور شده است یا با هژمونی ایدئولوژیک سیستم برمی‌خیزند و می‌نشینند. خاورمیانه، تنها زیر چتر اتحاد ملت‌های دموکراتیک می‌تواند نقش جهانی خود را که در طول تاریخ بسیار طولانی بوده، به دست گیرد و ایفا کند. همانطور که همیشه می‌گویم، کوردها همانطور که در دوران طلوع تمدن‌ها نقش خود را ایفا کردند، این بار نیز می‌توانند بر اساس تمدن دموکراتیک نقشی مشابه ایفا کنند. پتانسیل انقلاب کوردستان و راه حل ملت دموکراتیک کورد برای این منظور هر نوع نیروی (فیزیکی و فکری) مورد نیاز را به وفور ارائه می‌دهد. انقلاب کوردستان بیش از هر زمان دیگری یک انقلاب خاورمیانه است. ملت‌بودگی دموکراتیک کورد نیز اتحاد ملت‌های دموکراتیک خاورمیانه است.

بنابراین، انقلاب کوردستان با اتحاد ملت‌های دموکراتیک خاورمیانه جهانی خواهد شد. بسیاری از واحدهای دولت-ملت مدرنیته سرمایه‌داری مانند سازمان ملل متحد و بسیاری از اتحادیه‌های منطقه‌ای (اتحادیه‌های دولت-ملت در اروپا، آسیا، آمریکا و آفریقا)، از روز تاسیس تا کنون هیچ راه‌حلی برای مشکلات منطقه‌ای و جهانی پیدا نکرده‌اند. زیرا دولت-ملت از نظر ساختاری محدود است و به دلیل ظرفیت آن در بزرگ‌تر کردن مشکلات و به تاخیر انداختن آنها، واحدهای سازمان ملل متحد و اتحادیه‌های منطقه‌ای از این نوع نیز در وضعیت مشابهی قرار دارند.

به جای این نمونه‌های شکست‌خورده، ایجاد اتحادیه‌های جدید و واحدهای فراتر از واحدهای دولت-ملت ضرورتی است که نباید به تاخیر افتد. اگرچه نیاز به اتحادیه‌های ملت دموکراتیک منطقه‌ای وجود دارد، اما به طور اضطراری نیاز است که به جای سازمان ملل متحد، اتحاد ملت‌های دموکراتیک جهان محقق شود. این اتحاد فراتر از دولت-ملت‌ها از واحدهای ملت دموکراتیک تشکیل خواهد شد. چه منطقه‌ای فکر کنیم، چه جهانی، اتحاد ملت‌های دموکراتیک نباید تنها از واحدهای دولتی تشکیل شود، بلکه باید با مشارکت سازمان‌های جامعه مدنی نیز محقق شود. صلح جهانی با دولت-ملت‌ها که منبع جنگ هستند، محقق نمی‌شود. در عین حال، با نهادهای مدرنیته که منبع بحران‌ها هستند، رفاه ایجاد نمی‌شود. نمونه‌های موجود به اندازه کافی این واقعیت را تایید می‌کنند. همانطور که صلح جهانی با ملت‌های دموکراتیک محقق می‌شود، نیازهای اساسی و حق کار خلق‌های جهان نیز نه با انحصارهای مالی که به دنبال سودهای بی‌شرمانه و حریصانه هستند، بلکه با اتحادیه‌های صنعتی اکولوژیک، اقتصاد اکولوژیک و اقتصاد اشتراکی که کار را آزادی می‌دانند و این کار را برای همه می‌خواهند، محقق می‌شود.

برگرفته از کتاب مانیفست تمدن دموکراتیک رهبر آپو