آویر: زنان کرد پیشاهنگ مبارزات زنان در منطقه هستند

تنها دو روز مانده به 8 مارس, روز جهانی زن. زنان کرد در سال جاری مهر خود را بر عرصه مبارزات آزادیخواهی زنان در سراسر جهان زدند. بویژه انقلاب غرب کردستان بر پایه مبارزات بی‌نظیر زنان استوار گشته است.

تنها دو روز مانده به 8 مارس, روز جهانی زن. زنان کرد در سال جاری مهر خود را بر عرصه مبارزات آزادیخواهی زنان در سراسر جهان زدند. بویژه انقلاب غرب کردستان بر پایه مبارزات بی‌نظیر زنان استوار گشته است. زنان شرق کردستان هم بصورت گسترده خود را سازماندهی کرده و در عرصه گریلایی و خودمدیریتی اراده‌مندانه به سطحی مهم رسیده‌اند. در این رابطه با «رونیا آویر» از اعضای بخش مطبوعات «جامعه زنان آزاد کردستان, کژار» مصاحبه‌ای انجام دادیم. وی زنان کرد را پیشاهنگ مبارزات آزادیخواهانه عنوان کرد.

متن کامل مصاحبه:

ـ چرا 8 مارس روز جهانی زن نامگذاری شد و چه پیشینه‌ای تاریخی دارد؟

در مارس سال 1857 زنان براي به تحقق رساندن حقوق خود با شعار «نان و گل» دست به عمليات زدند. تا آن موقع زنان در كارخانه‌ها بيشتر از ساعات كاري مردان كار ميكردند، ولي دستمزدشان نصف دستمزد مردان بود. زنان بيشتر كار ميكردند ولي كمتر دستمزد ميگرفتند. زن نيمه مرد به حساب مي‌آمد و از حق رأي دادن برخوردار نبود. زنان در مقابل تبعيضهاي موجود نارضايتي خود را به زبان آوردند. ذهنيت مردسالار نتوانست در مقابل اين اعتراضات و نارضايتيها تحمل كند و 129 زن را در يك كارخانه پارچه‌بافي شهر نيويورك زنده زنده در آتش سوزاندند. بدون شك اين اعتراض تنها به خاطر ساعات كار طولاني نبود. بلكه زنان ميخواستند در همه عرصه‌ها داراي حقوق برابر باشند. قدرت حاكم ميخواست با اين برخوردهاي خود، مبارزه زنان را به نابودي كشاند. چرا كه زنان خواهان مدلي دموكراتيك و مساوات طلب بودند. زنان نميتوانستند وضعيت حاكم را تحمل كنند. بدون شك در طي مبارزات طولاني، زن در عرصه‌هاي نبرد متحمل بديلهاي زيادي شده است. اما محدود ساختن مبارزه به رنج و تلاش زنان كارخانه پارچه‌بافي و تعريف آن همچون مبارزه‌اي مادي، مسلما تعريفي درست و بجا از اين روز و فداكاريهاي زنان در اين واقعهي تاريخي، نخواهد بود. اين در حالي است كه تا آن موقع زنان هم از لحاظ مادي و هم از لحاظ معنوي در راه آزادي بديلهاي بسياري داده بودند. خيلي از مواقع اين سؤال برايم پيش ميآيد كه ذهنيت مردسالار تا به حال چند قتلعام و ژينوسايد عليه زنان انجام داده است؟ قتلعام و جناياتي كه هرگز عاملان آن نه تنها مجازات نشده‌اند, بلكه هنوز شناسایی نشده‌اند.

وقتي كه به تاريخ مينگريم هرگز از زنان نامي برده نشده است. حتي اين انكار تا به اندازه‌ايست كه گويي هرگز انساني به نام زن در اين كره خاكي نزيسته است، انگاركه هرگز در تاريخ انسانيت جايي نداشته است. نظام مردسالار، نظاميست كه براي پنهان ساختن واقعيات و جنايتهاي اعمال شده و آشكار نگشتن عاملان آن، حاضر است دست به هر حيله‌اي بزند.

مبارزه زنان از آن هنگام توانست حق مشاركت در انتخابات و رأي دادن را كسب كند. با مبارزه‌اي بي‌وقفه و خستگي‌ناپذير توانست به برخي از اهداف خود نائل شود. زنان به جرم فعاليتها و تلاشهاي آزاديخواهانه خود، شكنجه شدند. در برابر اين وضعيت، زنان دست به اعتصاب غذا زدند. سعي كردند با توسل به زور به آن زنان مقاومت طلب غذا بخورانند، ولي آنها هرگز از عمليات خود دست برنداشتند. از همين مورد مشخص ميشود كه اگر زنان مبارز و آزاديخواه نبودند، حقوق محدودي كه امروز به آن اعتراف ميشود، به دست نميآمد. بدون شك نقش زنان در جامعه با مقاومت آنها در تمام عرصه‌هاي مبارزه و زندگي تداوم يافته است. زنان سعي كردند كه توجه همه را به تبعيضات موجود عليه خودشان جلب كنند. همان گونه كه در فوق نيز به آن اشاره كرديم مردان خواستند كه مبارزه زنان را تنها به اين مورد محدود كنند كه گويا زنان تنها به خاطر ساعت كار دست به مبارزه زده‌اند.

هر سال زنان در سرتاسر جهان همصدا در روز 8 مارس سعي در اثبات همگرايي و اتحاد خود دارند. در چنين روزي تمام زنان جهان با تمام وجود احساس يكدلي، همبستگي و شادي مينمايند. در اين روز احساس يك زن كه در واشنگتن زندگي ميكند همان احساسيست كه يك زن در تهران تجربه ميكند. اين روز نمود درك مشترك زنان در كليه نقاط جهان ميباشد. اين روز، روز اتحاد تمام زنان در سرتاسر دنياست. تا اتحاد بين زنان در تمام عرصه‌هاي زندگي از هر تبار و هر ملت كه باشند ايجاد نشود، اتحاد بين خلقها نيز امكانپذير نخواهد شد. تا زنان حق طبيعي خود را به دست نياورند، آزادي، دمكراسي و صلح نيز پيشبرد نخواهد يافت. در طول تاريخ تمدن تا به امروز، زنان با برخوردي ناشايسته روبه رو مانده و بدترين و نارواترين رفتارها را لايق وي ديده‌اند. بلايي كه بر سر زن آورده‌اند، جامعه را به گرداب نابودي سوق ميدهد. جامعه‌اي با معضلات لاينحل پديد آورده‌اند. سعي كرده‌اند جامعه را با دروغهاي بي‌سروته و مشروع نمودن حيله‌هاي خود به بردگي كشانند و سلطه خود را هميشگي نمايند. اين نظام براي تداوم عمر خود به هر حيله و فريبي متوسل شده است. البته اولين قرباني اين هجوم زن بوده و هنوز هم اين وضع ناگوار ادامه دارد.

ـ نظام مردسالار تا چه حد در پی مبارزات زنان با اضمحلال روبرو شده است؟

امروزه بسياري از زنان در كشورهاي غربي به خيال اينكه آزاد هستند و از هر امكاني برخوردارند، در غفلتي ژرف به سر ميبرند. چرا كه نقابهاي نظام مردسالار برداشته شده و حقيقت آنها بر همه عيان گشته است. زنان بدون مبنا قرار دادن مبارزه آزاديخواهانه محال است كه به آزادي و برابري دست يابند. چونكه ذهنيت حاكم ذهنيتيست حيله‌گر كه هميشه براي شكار و نابودكردن زنان و جامعه در حال گسترانيدن تله‌هاي متفاوت است. از قلم نيفتد كه زنان ناآگاه و فريفته ظواهر غربي نميتوانند ادعاي درك و فكري مستقل داشته باشند. چونكه بطور كلي از درك واقعيت نظام حاكم عاجزند. عادت به داشتن ديدگاه مادي در برابر مسائل دارند و مسئله زن نيز از اين قاعده مستثنا نيست.

زني كه براي پذيرش فكر نظام آماده باشد، بيش از هر زن ديگري از هويت راستين خويش بيگانه گشته است. دقيقا مانند كردي است كه به آسميلاسيون تن داده، تسليميت را قبول كرده و خيانت را براي خود مانند ارزشي قلمداد ميكند. حتي شايد متوجه انجام‌دادن چنين خيانتي نباشد. براي دولت ايران نيز بهترين كرد و بخصوص زنان كرد آناني هستند كه به تمامي از جوهره و حقيقت خود دور شده‌اند. همان گونه كه رهبري ميگويد: «نظام فرادست، زن را قرباني منافع خود نموده و به مانند كالايي تجاري از وي بهره ميجويد. زن مانند ابژه‌اي به كار گرفته ميشود». امروزه در دولت ايران نيز فحشا نيز به سطح بسيار گسترده‌اي رسيده است. از سويي زن را كشته و از سويي ديگر تحت نام دين و شريعت زن را زنده زنده سنگسار ميكند. نظام جمهوري اسلامي، هيچ راه نجاتي براي زن باقي نگداشته است. تحت نام پايبندي به نهاد خانواده ـ كه البته مدلي دولتي شده و خادم منافع قدرت است ـ زندگي را براي زن به زندان مبدل كرده است. در ايران هرگز زن نميتواند از گفتماني آزاد و انديشه‌اي مستقل برخوردار گردد، هر چه به وي گفته شود انجام ميدهد و مانند برده‌اي كار ميكند. گناهش، زن بودنش است.

ـ وضعیت زنان در ایران چگونه‌ است؟ مبارزات باید به چه سطحی برسد؟

در یک سال تنها يك روز متعلق به زن است كه آن روز نيز با بديلهاي بسيار زيادي به ثمر نشسته است. اما در حكومت به اصطلاح اسلامي ايران در چنين روزي نيز زن نميتواند فرياد اعتراض خود را بلند كند و خواستار آزادي و رهايي از قيد و بندهاي اجتماعي ـ سياسي گردد. حتي اين روز نيز از سوي رژيم حاكم مورد قبول واقع نميگردد و بسياري از زنان در اين روز از ضربه باتومهاي مردان نظام در امان نميمانند. قدرت حاكم بر ايران از مبارزه و آگاهي زنان بسيار ميترسد. رژيم بر اين امر واقف است كه اگر زن به قيام و عصيان دست بزند، پايه‌هاي حكومتش فرو خواهد پاشيد. زن اگر از حق خود صيانت به عمل آورد، بيعدالتي ريشه‌كن ميشود. ولي اگر در راستاي حفظ هويت خويش به پا نخاسته و قيام ننمايد، مسلما روزبه روز خشونت و شديدترين بي‌اخلاقي حاصل از ذهنيت مردسالارانه جهت بي‌اراده ساختن زن بيشتر خواهد شد. رژيمي كه خود را پيشاهنگ نمونه پايبندي به اخلاق در ميان تمامي كشورهاي دنيا نشان ميدهد، خود را در آستانه نابودي ميبيند و به موضعي محافظه‌كارانه روي آورده است. بدين سبب مبارزه در برابر رژيم دسپوتيك(مستبد) ايران، تلاشهاي وافر و بي‌پاياني را ميطلبد. مطمئنا اين مبارزه، كار آساني نخواهد بود. همان طور كه در فوق نيز به آن اشاره شد، رژيم به هر ترفندي متوسل شده تا اينكه مراسم روز 8 مارس برگزار نشود، ولي باز هم در اين اواخر زنان ايراني و بويژه شرق كردستان، نهايت سعي خويش را در راستاي برگزاري اين جشن به عمل آوردند.

اگر امروزه در هفت كشور اسلامي بهخصوص ايران، زن سنگسار و اعدام ميگردد و از طرفي ديگر روح و فكر وي به بازار عرضه ميشود، اين تعريفي از كدام واقعيت را بيان ميدارد؟ رهبر آپو ميگويد: سنگسار كردن زن مساويست با سنگسار نمودن جامعه. در اين جا تنها زن سنگسار نگشته، بلكه ارزشهاي انساني و اخلاقي جامعه با شيوهاي بسيار وحشيانه مورد هجوم قرار ميگيرد.

ـ مبارزات زنان کرد جایگاهی مهم در منطقه یافت و بازتاب جهانی دارد. ماهیت این مبارزه چیست؟

رهبر آپو در 8 مارس ايدئولوژي رهايي زن را اعلان نمود. مبارزه زنان نبايد تنها محدود به روز 8 مارس شود و تلاش هميشگي و مداومي را ميطلبد. تمامي زنان بايستي در راستاي آزادي خويش، تمامي روزهاي زندگي خويش را مبدل به روز 8 مارس نمايند. روز 8 مارس، مبارزه و كوشش در برابر ذهنيت مردسالار است، روز معنا دادن به تمامي موجوديتهايي ميباشد كه هزاران سال است زن به دور و بيگانه از آن زيسته است. پس درك واقعي اين روز بويژه از جانب زنان كرد، امري ضروري و مهم ميباشد. در واقع مبارزه رهبري سبب شد كه زنان كرد به 8 مارس و اهميت آن پي ببرند. امروزه نيز بيش از هر جامعه‌ای، زنان كرد در صفوف مبارزات ملي و آزاديخواهانه خلق كرد، از ميراث 8 مارس و ارزشهاي آن صيانت به عمل مي‌آورند. چرا كه زنان كرد در طول چندين سال تلاش و مبارزه، براي آزادي تمام زنان جهان و بخصوص خاورميانه از هيچ تلاشي فروگذار نكرده‌اند. زنان كرد امروزه پيشاهنگ صفوف قيامها(سرهلدان)هاي خلق و زنان هستند. زنان كرد امروزه برگزاري جشن روز 8 مارس، بيشتر از تمامي زنان جهان حضور دارند و با شور و هيجان بيسابقه‌اي پيشاهنگي آن را برعهده گرفته‌اند. همان روح مقاومتي كه سبب شد 8 مارس متولد شود، امروز در كالبدي تازه‌تر، پوياتر و مصمم‌تر زنان مبارزي چون «ويان»ها، «نواد»ها، «زيلان»ها و «شيرين»ها ديده ميشود. به پاس مبارزه و جانفشاني اين شهيدان و صيانت از آنها، هزاران زن كرد در راستاي اين خطمشي امروزه براي آزادي و برابري به شيوه‌اي از جان گذشته مبارزه ميكنند تا سرنوشتي بهتر را براي زنان ستمديده رقم زنند. اگر امروز زنان كرد فعالانه در ميدان جنگ و سرهلدان جهت رسيدن به آزادي، حضور دارند و سعي بر دفاع و حفظ تمام ارزشهاي زنان دارند، بدون شك ميراث همين شهيدان است.