نگاهی به وضعیت زنان مهاجر افغان در ایران

مهاجران افغان در ایران با مشکلات بسیاری ازجمله تبعیض، تحقیر، اضطراب و عدم کنترل بر شرایط روبه‌رویند. آنها به‌دلیل تفاوت‌های ظاهری، زبانی، لهجه، مذهب و پوشش اغلب با تبعیضات بسیار مواجه می‌شوند.

چندين دهه تحمیل جنگ، کشتار، ناامنی و نابسامانی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و غیره سبب شده تا میلیون‌ها تن از مردم افغانستان راه مهاجرت به اروپا و یا کشورهای همسایه را در پیش بگیرند. در این میان میلیون‌ها تن به کشور همسایه؛ ایران مهاجرت کرده و برای دستیابی به زندگی بهتر خاک و دیار خود را ترک کرده‌اند.

مهاجرت بیشتر با هدف یافتن شغل و درآمد بهتر، آموزش، امنیت و در مجموع آینده‌ای بهتر انجام می‌گیرد. بسیاری از مردم افغانستان به‌همراه خانواده خود به ایران مهاجرت کرده و همسر و فرزندانشان را با خود می‌برند. در این میان صدها هزار زن و کودک افغان به خواست خود و یا به اجبار به ایران رفته و در آنجا زندگی می کنند.

مهاجرت همیشه آسیب های بسیاری را به همراه دارد اما این آسیب ها برای زنان و کودکان چند برابر است. زنان افغان که اغلب به همراه همسر، پدر و خانواده ی خود به ایران مهاجرت کرده اند، با چالش ها، موانع و همچنین فرصت های تازه ای روبه رو می شوند.
زنان پس از مهاجرت بویژه در سال های اولیه به دلایل مختلفی مانند دور شدن از زادگاه و بستگان خود، ندانستن زبان، منزوی شدن و... به صدمات روحی و روانی بسیاری دچار می شوند. زنان افغان نیز پس از مهاجرت اغلب منزوی شده و آسیب های روحی بسیاری می بینند.

در ایران چندین نسل از مهاجران افغان حضور دارند. برخی از آنها خود در ایران متولد شده و همه ی عمر خود را در ایران گذرانده اند. آنها با محیط سازگاری بیشتری داشته و از شرایط بهتری نسبت به بقیه برخوردار هستند.

مهاجران افغان در ایران عمدتا با مشکلات بسیاری از جمله تبعیض، تحقیر، اضطراب و عدم کنترل بر شرایط و بی قدرتی روبه رو هستند. آنها به دلیل تفاوت های ظاهری، زبانی، لهجه، مذهب و پوشش اغلب با تبعیض های بسیار مواجه میشوند. در این میان افغانی های پشتون و سنی مذهب تبعیض را بیشتر از هزاره ها که شیعه مذهب هستند، تجربه می کنند. وجود تبعیض در همه ی سطوح سبب می شود تا آنها از درآمد کافی برخوردار نبوده و اغلب در مناطق حاشیه ای و فقیر نشین زندگی کنند. مسکن و خوراک نامناسب و عوامل دیگر بر زنان بیشتر تاثیر گذاشته و اغلب سبب بیماری های جسمی و روحی در میان آنان می شود. آنها همچنین به درمان و خدمات پزشکی کافی دسترسی نداشته و از بیمه ی درمانی نیز برخوردار نیستند.

در رابطه با آموزش زنان مهاجر افغانی با موانع و چالش های بسیار و هم زمان با فرصت هایی روبه رو هستند. معمولا زنانی که به ایران مهاجرت می کنند به دلیل شرایطی که بر کشور افغانستان تحمیل شده است، از حق آموزش و تحصیلات کافی برخوردار نبوده اند. بی سوادی در میان این زنان در سطح بالایی قرار دارد. آنها معمولا چون در سنین پایین ازدواج کرده و دارای فرزندانی هستند، فرصت آموزش و ادامه ی تحصیل را نخواهند داشت. اما وضعیت برای کودکان دختر مهاجر و کودکانی مهاجری که در ایران متولد میشوند، بهتر است. این دختران فرصت های بهتری برای آموزش و تحصیل دارند. هرچند در ایران نسبت به تحصیلات مهاجران افغان توجه کافی نشده و آنها اغلب مجبور هستند در مدارس خودگردان با پرداخت شهریه به ادامه ی تحصیل بپردازند. البته اقداماتی برای برخورداری از تحصیل رایگان برای کودکان افغانی انجام گرفته اما محدود بوده و کافی نیست.
یکی دیگر از موانع در مقابل تحصیل دختران افغان در ایران این است که اغلب مهاجران افغان به صورت غیرقانونی درایران زندگی می کنند. آنها نه کارت اقامت دارند و نه پاسپورت. به همین دلیل ثبت نام آنها درمدارس بسیار دشوار است.
تحصیلات عالیه و دانشگاهی نیز وضعیت مشابهی دارد. دختران افغان که اغلب در خانواده هایی با درآمد پایین زندگی می کنند، برای تحصیل در دانشگاه های ایران باید شهریه های نسبتا بالایی پرداخت کنند که بسیاری از خانواده ها از عهده ی پرداخت این شهریه ها بر نمی آیند.

از دیگر موانع پیش روی دختران افغانی برای ادامه تحصیل، سنت ازدواج در سنین پایین است. این سنت سبب شده تا دختران بسیاری از ادامه ی تحصیل باز مانده و در سنین کودکی ازدواج کنند.

علی رغم همه ی این موانع و مشکلات، اما زنان افغان از فرصت موجود استفاده کرده و اغلب مهاجران زن نسل دوم و سوم در ایران باسواد هستند. حدود ۴ درصد از آنها همچنین موفق به اتمام تحصیلات دانشگاهی نیز می شوند.

وضعیت اشتغال زنان افغان در ایران مانند تحصیل آنها نیز با موانع و مشکلات بسیاری مواجه است.

آنها چون اغلب به صورت غیر قانونی در ایران زندگی می کنند، قادر به یافتن شغل مناسب نمی شوند. اشتغال زنان مهاجر نسل اول بسیار اندک است و اغلب آنها به خانه داری و فرزند آوری گماشته می شوند.

اشتغال زنان مهاجر نسل دوم و سوم بهتر از زنان نسل اول است. این زنان چون اغلب با سواد هستند و تعدادی نیز از تحصیلات عالیه برخوردارند، شانس بیشتری برای ورود به بازار کار دارند. البته در ایران قوانین بازدارنده ی بسیاری برای اشتغال مهاجران وجود دارد و آنها اغلب موفق به یافتن شغل مناسبی نمی شوند. آنها اغلب در مشاغل سطح پایین به کار گرفته شده وحقوق و دستمزد آنها نسبت به شهروندان ایرانی کمتر است.

در مجموع قوانین بازدارنده در کشور ایران، تبعیض های گسترده، سنت ها و مردسالاری حاکم سبب میشود تازنان افغان در ورود به بازار کار با موانع و چالش های بسیاری مواجه شوند.

قوانین دشوار و پیچیده ای که برای کار و اشتغال اتباع خارجی در ایران وجود دارد، سبب می شود تا اغلب مهاجران افغان امکان اشتغال قانونی و رسمی را نداشته و در نهایت مجبور به انجام کارهای سطوح پایین تر، کارگری و کارهای یدی شوند. این شرایط برای زنان دشوارتر است. زنان معمولا موفق به اشتغال رسمی نشده و در نهایت از بیمه نیز محروم می شوند. آنها اغلب به کارهای خانگی مانند بسته بندی، خیاطی، بافندگی و... و یا نظافت خانگی و مشاغل این دست می پردازند. زنان تحصیل کرده نیز امکان اشتغال قانونی و رسمی را ندارند. آنها اغلب مجبورند در مراکز خصوصی بدون بیمه و با حقوق و مزایای اندک مشغول کار شوند.

وضعیت حساس و آسیب زای اشتغال زنان مهاجر افغان و عدم حمایت قانونی و اجتماعی از آنها سبب می شود تا کارفرمایان از آنها سواستفاده کرده و در قبال پرداخت دستمزدهای بسیار اندک آنها را به کارهای عموما خانگی و بدون بیمه و مزایا وادارند. کارفرمایان با استفاده از فضای خانه ی زنان بدون پرداخت اجاره، هزینه ی آب و برق و گاز و مالیات و غیره از وضعیت زنان و استیصال آنها استفاده کرده و ساعت های طولانی آنها را به کار می گمارند. اینگونه مشاغل خانگی زنان را بیشتر از پیش در کنج خانه حبس کرده و آنها را از فضای عمومی و ارتباط با اجتماع جدا می کند. اینگونه مشاغل امکان ارتقای شغلی نداشته و وضعیت ناپایداری دارند. معمولا زنان در چنین مشاغلی رشد نمی کنند و تغییری در وضعیت آنها ایجاد نمی شود.