هر سال که میگذرد (حال چه سال میلادی یا شمسی)، آمار و ارقامِ جانباختگان حملاتِ دولت و نهادهای وابسته به آن، خشونت های اعمال شده از سوی رژیم از جمله خودکشی، خودسوزی، فقر و اعتیاد زنان، کودک همسری، فشارهای واردشده به زندانیان سیاسی و در عینِ حال مقاومت و مبارزەی زنان در رسانه های گوناگون منتشر شده و مورد بررسی قرار می گیرد. ما در سدهی ۲۱ زندگی می کنیم، سدەای که به سدەی ارتباطات و اطلاعات معروف است، خبرها به سرعت نور منتشر می گردند. اما در همین سدەی به اصطلاح تکنولوژی و پیشرفت، در ایران شاهد سرکوب و سانسور اخبار آن، خشونت و راهکارهای ترویج آن و در نهایت پایمال کردنِ حقوق و عادی سازی روندِ آن هستیم. سالی که برای زنان در جغرافیای سیاسی ایران، سالی پر از مبارزه و مقاومت بود، اما سوال این جاست، چرا هر ساله، آمار و گزارشاتِ اعمال خشونت علیه زنان، افزایش مییابد؟ یا در سال گذشته میلادی، حاکمیتِ زن ستیز و زن هراس ایران، از چه حربەای برای به سکوت واداشتن زنان بیش از همه استفاده نمود؟ سیاستهای رژیم، آیا سکوت را بهمراه داشته، یا بالعکس، فریاد؟ چه چیز موجب گشته که اسلحەی جنسیت گرایی همواره زنان و جوانان را مورد هدف قرار دهد و در نهایت، چه چیز موجب شد که این رژیمِ دیکتاتور، از نیروی زنان در هراس باشد؟ در این مقاله، به جوانب مختلفِ حملاتِ رژیم زنکش ایران و در عین حال، راه برونرفت از آن میپردازیم.
افزایش حصارهای جمهوری اسلامی
در طول یک سال گذشته، با توجه به آمار منتشر شده، بیش از ۳۵۰ زن باز داشت شده اند و با آغاز سال نو میلادی، پروسه ی بازداشت، شکنجه و بی خبری از زندانیان سیاسی همچون قبل ادامه دارد. علاوه بر دستگیری باید گفت که ۲۱ زن نیز در سال ۲۰۲۳ اعدام گشته اند.
اما باید به این سوال پاسخ داده شود که این تعداد از زنان به چه منظور بازداشت شده اند؟ در طول سال گذشته، زینب جلالیان، زندانی سیاسی کورد محکوم به حبس ابد، از تمامی حقوق خویش محروم است. در همین ماه آخر سال جاری بود که خبر بازجویی از او، آن هم با دستبند و پابند منتشر گردید، کە موجبِ نگرانی بسیاری از فعالین حقوق بشر و حقوق زنان گردید. قابل ذکر است که در طول این شانزده سال، علی رغم تمام حملات، شکنجهها و جنگهای روانی رژیم، زینب جلالیان مصمم تر از همیشه مبارزه نمود. او هم اکنون در زندان یزد در تبعید است و در طول این مدت، در نتیجه شکنجه های بسیار و عدم رسیدگی به وضعیتش، دچار بیماری هایی هم چون ناخنک چشم، ضعف و خلل در بینایی، آسم، ناراحتی کلیەها و دستگاه گوارشی و برفک دهان گشته است و در رنج به سر می برد. این ها تنها بخشی از حملات رژیم است، اما در کنار همگی این حملات، بارها و بارها بازجویان وزارت اطلاعات، او را تهدید کرده اند که ابراز پشیمانی نماید، اما در پاسخ چه میتوان دید؟ تنها و تنها مقاومت و پیشاهنگی زینب جلالیان. و این دقیقا آن چیزی است که موجب دلگرمی مبارزین دیگر گشته است، زیرا که زینب جلالیان، تنها یک راه را انتخاب نمود و آن نیز راه رسیدن به پیروزی. البته که رفیق مان وریشه مرادی، و زنان دیگری همچون گلرخ ایرایی، پخشان عزیزی و زنان بسیار دیگر در سایر نقاط ایران، نیز بعنوان مانعی بر سرراه رژیم تلقی می شوند. از همین روست که با استفاده از راه هایی همچون بی خبری، بازجویی پیاپی و تحت فشارقرار دادن خانواده و سانسور و… سعی در تحت فشار قرار دادن جامعه دارند. بار اول نیست که زنان در زندان مقاومت میکنند، اما در طول یکسال گذشته، هر مکانی به سنگر قاطع و رادیکال مبارزه در راه آزادی مبدل گردید، از همین رو رژیم برای سرکوب، از هیچ راهی سرباز نزد.
از طرف دیگر، نقش دانشگاه و مدارس در سال گذشته، بسیار بسیار پررنگ و بارز بود. درطول این مدت، دانشجویان و اساتید دانشگاه ها در ایران، زیر شدیدترین فشارها و تهدیدهای امنیتی بوده اند. تا کنون بیش از ۷۰۰ دانشجو توسط نیروهای امنیتی و نهادهای وابسته به رژیم بازداشت و ۶۰ تن از اساتید ایران، اخراج، تعلیق و یا حقوقشان قطع گشته . بسیاری از دانشجویان نیز از محل تحصیل خود تبعید و یا ممنوع الورود گشته اند. با این اوضاع وشرایط، سوال اینجاست، در جایی همچون ایران، بزرگترین زندان جهان، چگونه میتوان از آزادی و دموکراسی دم زد؟
قتلِ زنان همچنان ادامه دارد…
متاسفانه در طول روزهای اخیر، اخبار ناخوشایندی از خودکشی، خودسوزی و قتل زنان تحت عناوین گوناگون به گوشمان میرسید. البته که آمار دقیقی از قتل و کشتن زنان در ایران وجود ندارد، زیرا که بسیاری از این جنایتها متاسفانه به دلایل گوناگون و به نامِ شرف، ناموس، اخلاق، فرهنگ و … پنهان میشود. البته که در ابتدای خیزش «ژن ژیان آزادی»، آمار خودکشیها بسیار کاهش یافته بود، اما متاسفانه از اواخر سال ۲۰۲۳ تا اکنون آمارها بار دیگر افزایش یافتند. با توجه به آمار منتشرشده، ۲۷۰ زن، یا به قتل رسیده اند و یا مجبور به خودکشی گشتهاند. طبق این آمار، ۶۹ زن به بهانه ی ناموس، توسط همسر، برادر به قتل رسیده و بیش از ۷۰ زن نیز توسط یکی از اعضای خانواده به بهانه ی مشکلات خانوادگی، به قتل رسیدهاند وبیش از ۶۰ زن، نیز مجبور به خودکشی گردیده اند. در برخی از مناطق مشاهدە میشود که چگونە تحت عنوان ناموس، مردی زنی را به قتل میرساند. در واقع مرد به شیوه ای خود را تبرئه می نماید و برای فرار از شکست و شخصیت سرکوب شدە و لکه دارشدهاش دست بە قتل بە اصطلاح ناموسی میزند. نکتە اینجاست که در تمام موارد، قربانیان این جنایات زنان هستند، نه مردانی که دست به حمله و یا تجاوز زدهاند. چرا کە کشته شدن و جانباختن زنان در این گونه قتلها مورد پیگرد و بررسی قرار نمیگیرند، در چنین مواردی بە راحتی گفته میشود که آن زن حتما کاری کرده و مشکلی دارد و حقش بوده است. در این نوع قتل، قاتل نە تنها متواری نشدە بلکە براحتی و بدون واهمە جنایت خویش را بر زبان رانده و از آن نیز دفاع میکند. حال شاید در شهرهای مختلف، دلایلی از جمله عدم درک زن، فرار او از خانه، امتناع از ازدواج اجباری و کودک همسری، شایعات و سوءظن به انگیزەی قتل مبدل شده است، اما ریشه ی این جنایت، به خاطر ضدفرهنگی است که ذهنیت مردسالار به جامعه تزریق نموده است. خودِ واژه ی ناموس ریشه در این ذهنیت دارد. ذهنیتی که در قالب فرهنگ، مناسبات و سنت و قوانین مردسالارانه گنجانده شده و بر زندگی زنان سایه می اندازد. این در حالیست که زنان با فعالیتها و مبارزات شان برای آزادی میهن و جامعهشان، نشان دادهاند که واژهی ناموس سالهاست که برای آنان کمرنگ شده است، آنان ناموس کسی نبوده و نمیخواهند مانند یک ابزار به آنان نگریسته شود. در اصل سالها مبارزهی زنان در این راستا بوده که نشان دهند ابژه نبوده، بلکه خود تصمیم گیرندهاند. البته در کنار قتلهای ناموسی اخیر، خودکشی زنان و جوانان به یکی از دغدغهها و نگرانیهای فعالین زن مبدل گشته است. بارها در مورد علل خودکشی صحبت گشته است باید این سوال در ذهن همهی ما مطرح شود که چرا باید فردی به حیات خویش پایان بخشد؟ و در پاسخ باید از وضعیت بغرنج جامعه گفت، از یک سو فقر، از سوی دیگر ضدفرهنگهای مردسالارِ سایه افکنده بر جامعه و خانواده موجب میشود که زنان به بن بست برسند.اگر از یک زن پرسیدە شود، چه دغدغههایی دارد؟ از دردهای دوران کودکی تا نوجوانی و دوران دانشگاه و حتی پس از ازدواج میگوید. از درد فقر، اعتیاد، خشونت خانگی، کودک همسری و طلاق و محدودیت و ممنوعیت حرف میزند. با همهی اینها چگونه میتوان از با معنا بودن حیات سخن گفت، چگونه میتوان گفت که زنان در چنین فضایی میتوانند از حق و حقوقِ خودشان بگویند؟ خودسوزی و خودکشی زنان، سختترین راه برای نه گفتن به سیاستهای زنستیزی است، کە البتە راه چاره نیست. در نهایت، این روش نیز به فریادی خاموش مبدل میشود. فریادی که رعشه به جانِ مسبب نمیاندازد. پس باید راه چارهای اندیشید. فریادی که خاموش نباشد، فریادی که سرکوب نگردد. فریادی جمعی که این جنایات را ریشهکن کند.
صدایِ رسای زنان، رعشه به جان دولتمردان انداخته…
در طول یک سال گذشته، زنان در عرصههای گوناگونِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ورزشی برجستەتر از همیشه گام برداشتند. مهمترین عکسالعمل زنان هنرمند و ورزشکار، به جان خریدن محرومیت از عرصههای مختلف هنری و ورزشی به دلیلِ حمایت از انقلاب «ژن ژیان آزادی» بود. بارها از این سخن به میان آمده که انقلابِ ژن ژیان آزادی، زمینه را برای اتحاد جامعه بیش از پیش آمادە نمود. علاوه بر این مبارزه برای آزادی به دردِ مشترکِ همە مبدل گردید و کل اقشار جامعه، همه باهم و یکصدا از مبارزه سخن می گفتند. از سوی دیگر این انقلاب، دست بسیاری از هنرمندان و ورزشکارانِ حکومتی را رو کرد و چهرهی واقعی آنان را برملاساخت. در واقع روشن شد که چه کسی هنرمند است، چه کسی هنرمند نما! چه کسی پول را به شرف ترجیح میدهد، چه کسی دست به گریبان رژیم ایستاده و ضد هنرِ دولتی تولید می کند. این توان تفکیک نیز از مبارزات خلقها نشات میگرفت. بعنوان نمونه زنان ورزشکاری که در طول این چهل سال حاکمیتِ ولایت مطلقهی فقیه، از تمام حقوق خود محروم ماندهاند، حتی حضور در برخی رشتههای ورزشی برایشان ممنوع بوده است، همواره تلاش کردهاند که صدای مردم ایران باشند و آن را به گوش جهانیان برسانند. حتی در طولِ یکسال گذشته، برخی مجبور به استعفا، برخی دیگر مجبور به مهاجرت گشتند. اما با تمامِ این مشکلات نیز از هویت، موجودیت و حقوق خویش سخن به میان آوردند.
با تمامِ اینها میتوان گفت سال ۲۰۲۳ علیرغم همهی سختیها و مشکلات سالِ مقاومت و مبارزهی زنان بود، هر اندازه که رژیم دیکتاتور ایران حمله مینمود، زنان بیشتر و بیشتر به سمت جلو گام مینهادند. بعبارتی میتوان گفت، در سال گذشته، سطح مطالبات زنان و اتحاد آنان متفاوتتر از دوران گذشته بود. به وضعیت جامعهی کنونیِ ایران بنگریم، هیچ گاه نمیتوان آن را با سالهای ماقبلش مقایسه کرد. هر چقدر رژیم درصدد سرکوب بود، هر اندازه برخی نیروهای راستگرایِ جنسیتگرا، سعی در به انحراف بردن انقلاب داشتند، اما انقلاب راه خود را پیدا کرد و دستاوردهایش روز به روز در تزاید بود. از همین رو میتوان گفت، سالِ گذشته، سال مقاومت و مبارزه بود. ما بعنوان جامعهی زنان آزاد شرق کوردستان«کژار» نیز با تکیه بر مبارزات چندین ساله، توانستیم با زنان بسیاری از سراسر ایران ارتباط بگیریم. زنانی که به معنا و مفهومِ ژن ژیان آزادی پی برده بودند، زنانی که در پیِ شناخت مبارزات چندین و چندسالهی زنان کورد بودند. ما نیز در تلاش بودیم که تجارب خود را با آنان در میان بگذاریم و با تجارب زیستهی آنان و تاریخ مبارزاتشان نیز آشنا شویم. زیرا به این موضوع معتقدیم که باید صدایی مشترک باشیم، چون نقاط مشترکمان بسیار است.خرسندیم از این اعتماد و مسئولیم در برابر این همه مطالبه. موظفیم که بیشتر از قبل مبارزه کنیم و به سمت جلو گام برداریم، مطمئنیم که افق آزادی بیش از هر زمان دیگر، روشنتر است.
منبع: مجله آلترناتیو