رهبر آپو: پروژه ناتمام من اکنون کامل شده است

رهبر آپو گفت که کار او در زمینه آزادی زنان، که آن را «پروژه ناتمام من» می‌نامید، اکنون کامل شده است و اشاره کرد که آنچه باید انجام شود، «عملی کردن این موضوع» است. رهبر آپو گفت: «هر چقدر که شما نیاز ببینید، من با شما زندگی خواهم کرد و با شما خواهم ماند.»

رهبر آپو در تاریخ ۳۰ می در زندان امرالی نامه‌ای به آکادمی ژنئولوژی ارسال کرد. متن نامه رهبر آپو را در ادامه به اشتراک می‌گذاریم:

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«از دوران کودکی همواره تلاش نمودم رفیق و همراه زنان باشم. حتی در رابطه‌­ام با مادرم در جستجوی شخصیت زن آزاد بودم. من به رویاهای کودکی‌­ام پایبند مانده و مبارزه برای آزادی زنان را شکل بخشیدم و پیش بردم.

هنگامی که برای نخستین بار به جزیره­‌ی امرالی آورده شدم با خود اندیشیدم که ‌«فعالیتم در مورد زنان یک پروژه­ی ناتمام است.‌» این فعالیتم دیگر کامل شده و تنها چیزی که باقی مانده، تحقق بخشیدن به آن است.

مبارزات آزادی زنان میراث بسیار گران­بهایی بوجود آورد. این میراث با دسترنج هزاران شهید به امروز رسیده و ارزش­‌های بزرگی از آن حاصل گشته است.

باید دانست که من همواره می­‌خواستم زنان، زندگی کنند و زنده بمانند و جان‌باختن هر زنی برایم دردناک بوده است. آن­ها مرا ‌«پسر ایزدبانو‌» می­‌نامیدند. من هم همواره تلاش نمودم پسری شایسته برای زنان باشم. این، اصل اساسی مبارزات مرا تعیین کرد. من ‌«اصل امید‌» را برای زنان به وجود آوردم. اعتقادم این بود که بایستی هر زنی آزاد گردد. من به عنوان یک مرد خود را بر اساس معیارهای اخلاقی و زیبایی­‌شناسانه  که با معیارهای آزادی شکل می­‌گیرند، پرورش دادم. بر آزادی زنان به عنوان اصل اساسی سوسیالیسم تاکید نمودم.

معیار سوسیالیست بودن یک مرد این است که شیوه زندگی با زنان را بداند. این، اصل اساسی سوسیالیسم است. این اصل همواره در طول تاریخ و در آزمون‌­های سوسیالیستی ناقص بوده است. اگر رابطه‌­ی رهبران برجسته­‌ای همچون مارکس، استالین، مائو و لنین با زنان به خوبی مورد واکاوی قرار گیرد، این حقیقت بهتر درک خواهد شد.

پروژه­‌ی ناتمام من با ژنئولوژی به مسیرش ادامه داد. هدفم از این نظریه و مفهوم تعریف صحیح مسئله­‌ی زن بود. بودا درست گفت که: ‌‌«نمی­توانید هیچ کاری انجام دهید مگر اینکه خنجری که از پشت به جامعه زده شده را خارج کنید.‌‌‌» جامعه با مسائل زیادی روبه­‌رو است، لذا خنجر موجود بردگی زنان است و بدون خارج کردن این خنجر نمی‌توان مسئله‌­ای را چاره­‌یابی کرد.

ژنئولوژی در راستای رسیدن به این هدف راه مطلوبی طی نموده است. تلاش ارزشمندی صورت گرفت. این تلاش با پروسه­‌ی جدید معنای بیشتری کسب خواهد نمود. بایستی تعریف صحیح هستی زنان و همچنین هویت و موجودیت آنان، با روش هویت­‌محور باشد.

همانگونه که سیمون دبووار می­گوید: ‌«انسان زن زاده نمی­شود، بلکه زن می­‌شود.‌» بایستی هویت برساخته شده­‌ی زنان از عناصر جنسیتی زدوده شود. بایستی زنان در مورد این موضوع تفکر و تعمق نمایند. همانگونه که ویرجینیا وولف گفته‌‌: ‌«هر زنی باید اتاقی از آنِ خود داشته باشد.‌» او باید در مورد خود فکر کرده و خود را از نو بسازد. من این را با علم به این که زن بودن چقدر دشوار است، می­‌گویم. برای یک زن دشوار است در حالی که به طور مداوم تحت فرهنگ تجاوز مردانه زندگی کند، آزادانه خودسازی نماید. اما نمی‌­دانم آیا زنان هم به اندازه­‌ی من این حقیقت را با خشم و رنج احساس می­‌کنند یا خیر؟ من با این خشم هر روز خود را از نظر فکری نوسازی کرده، راه چاره یافته و برای ایجاد زندگی آزاد زنان زندگی می­کنم. معنای حیات اینگونه در من متبلور می­شود.

فمینیست­‌ها می‌­پرسند چرا یک مرد در راس جنبش­ آزادی­خواهی زنان کورد قرار داد؟ حق با آن­هاست. کاش زنان به این سطح پیشاهنگی رسیده بودند. من هم واقعا می­‌خواستم زنان این پیشاهنگی را انجام دهند. متاسفانه خارج از جنبش کوردها و عموما نیز این رهبری هنوز ظهور نکرده است. من همواره پروژه و نظریه­‌هایی را مطرح کردم برای این پرسش که زن آزاد بایستی چگونه باشد؛ ایدئولوژی آزادی زنان و ژنئولوژی را ارائه دادم و آن را به یک نیروی سازمان­‌یافته رساندم. در راستای تحول مردان و آزادی زنان و جامعه تلاش و مبارزه کردم. این امر را بدان جهت انجام دادم تا فرزند شایسته ایزدبانوان باشم. انتظار دارم که آن­ها مرا به درستی با این واقعیتم درک نمایند.

باور دارم که زنان پیشاهنگی روند  ‌«صلح و دمکراسی‌» را که سعی در توسعه­‌ی آن هستیم را بر عهده خواهند گرفت. آن­ها صاحبان نیمی از موفقیت­‌های کسب شده تا به امروز هستند. باور دارم که از این بعد نیز این پیشاهنگی را ادامه خواهند داد. من تا زمانی که احساس نیاز کنید، همراه شما خواهم بود.

رهبر آپو گیاهی را که در حیاط زندان روییده بود، به عنوان هدیه ارسال کرد.