فرمانده نمادین کوهستانهای بوتان: عادل بیلیکی
پایبندی، عزم و قدرت او در تبدیل همه این ویژگیها به عملیات گریلایی از سوی رهبری چنین توصیف شده است: «در ظاهر او عادل است، اما در ذات خود او رهبری است که راه میرود.»
پایبندی، عزم و قدرت او در تبدیل همه این ویژگیها به عملیات گریلایی از سوی رهبری چنین توصیف شده است: «در ظاهر او عادل است، اما در ذات خود او رهبری است که راه میرود.»
تاکتیکهای هجومی و دفاعی عادل بیلیکی در برابر دشمن مورد تحسین همگان قرار گرفت. در حالی که دشمن در کوهستانها به دنبال او میگشت و هلیکوپترها، هواپیماها و تانکها برای عملیات آماده میشدند، عادل بیلیکی در غیرمنتظرهترین منطقه یعنی در دشت به نیروهای دشمن حمله میکرد.
دهه ۱۹۹۰ به عنوان دورهای در تاریخ ثبت شد که جنبش آزادی کورد در کوردستان به طور ریشهای اوج گرفت و مبارزات آزادیخواهانه مردم و مقاومت گریلایی مکمل و شکلدهنده یکدیگر بودند. منطقه بوتان به ویژه نقطه تلاقی مقاومت اجتماعی و گریلایی جنبش آزادی شد. در برابر سیاستهای سرکوب و بیهویتسازی دولت، مردم مدعی هویت و آزادی خود شدند و مبارزه برای حقوق خود را گسترش داده و تعمیق بخشیدند. بوتان در این دوره نه تنها با عملیاتهای گریلایی در مناطق کوهستانی، بلکه با قیامهای دستهجمعی که در مراکز شهرها انجام میشد، پیشگام مقاومت شد. این خیزشها در مدت کوتاهی در سراسر کوردستان گسترش یافت و مشارکت قوی همه اقشار جامعه را به خود جلب کرد. در حالی که مقاومت مردم به سازماندهی سیاسی تبدیل شد، به عینیترین شاخص پذیرش هویت کوردی و افزایش آگاهی میهندوستی تبدیل شد. در این سالها، بوتان به عنوان یک منطقه مهم هم از نظر نظامی و هم از نظر استراتژیک برجسته شد. گریلاها هم با برتری جغرافیایی خود و هم با روابط مستحکمی که با مردم برقرار کردند، دوران جدیدی را آغاز میکردند. در این جریان عادل بیلیکی به یکی از چهرههای نمادین مقاومت در کوهستانهای بوتان تبدیل شد. رفیقش رحیمه گابار، از فرمانده گریلا عادل بیلیکی گفت که در سال ۲۰۰۶ در گابار به شهادت رسید.
روحیه میهندوستی از اوان کودکیاش
رحیمه گابار که در کوهستان بزنان با عادل بیلیکی آشنا شد و اولین گام برای پراکتیکهای گریلایی را تحت فرماندهی او برداشت، یادآور شد که عادل بیلیکی که در سال ۱۹۷۲ در روستای بیلیکی از توابع سلوپی به دنیا آمد، در سن ۱۵ سالگی به صفوف گریلا پیوست؛ وی گفت: «مردم بوتان در طول تاریخ به جنبشهای کوردی علاقه داشتهاند. از دهه ۱۹۷۰ روستای بیلیکی به روستایی میهندوست و دارای آگاهی ملی تبدیل شده است که از جنبشهای سیاسی کورد حمایت میکند. خانواده رفیق عادل نیز این ارزشها را پذیرفتهاند و خانوادهای است که به ارزشهای ملی میهندوستانه پایبند است. رفیق عادل با بزرگ شدن در چنین فضایی روحیه میهندوستی را از همان اوان کودکی درونی کرد.
او به عنوان یک گریلا، به کوهستانهای جودی قدم گذاشت
رفیق عادل مبارزات گریلایی را که در سنین جوانی به آن پیوست، در کوهستانهای جودی آغاز کرد. در آن سن و سال با اشتیاق عمیق و عزم خود برای مبارزه، به سرعت خود را با ساختار منحصر به فرد میدان وفق داد. او با اولین پراکتیک گریلایی و با قدم گذاشتن در جغرافیای دشوار جودی، تحول بزرگی را پشت سر گذاشت. علاقه او به استراتژیهای جنگی و شیوهای که مطرح کرد، توجه مدیریت (فرماندهی) میدانی را به خود جلب کرد. مدیریت منطقه با مشاهده علاقه و استعداد رفیق عادل او را برای آموزش به حوزه رهبری فرستاد. او مراحل آموزشی ابتدایی مبارزه ایدئولوژیک و گریلایی را در حوزه رهبری طی کرد. روند آموزشی یک ساله نه تنها منجر به پیشرفت رفیق عادل به عنوان یک جنگجوی عملی شد، بلکه او را برای پیریزی پایههای یک فرماندهی گریلایی شکل داد. او با به کارگیری دانش نظری و عملی که در جریان آموزش در منطقه جنگی به دست آورده بود، گام مهمی در جهت فرمانده شدن برداشت.
پراکتیک متعهد، مصمم و قوی
رفیق عادل که پس از گذراندن مراحل آموزشی مسئولیتهای خطیر میدانی را بر عهده گرفت، در مدت کوتاهی به یکی از فرماندهان مهم آن دوره تبدیل شد. پایبندی، عزم و قدرت او در تبدیل همه این ویژگیها به عملیات گریلایی از سوی رهبری چنین توصیف شده است: «در ظاهر او عادل است، اما در ذات خود او رهبری است که راه میرود.»
رفیق عادل لاغر، کوتاه قد و با نشاط بود. او فرماندهای بود که به اطرافیانش اعتماد به نفس میداد. این نشاط اعتماد به او را بیشتر تقویت کرد. او به عنوان یک فرمانده سرسخت و استراتژیک که در برابر دشمن سازش نمیکرد، برجسته بود. او با توسعه مداوم تاکتیکهای جنگی، نه تنها به خاطر مبارزهکردن، بلکه به خاطر هوش استراتژیکاش نیز شناخته میشد.
فرمانده و نابغه استراتژیک
رفیق عادل پس از آمدن از حوزه رهبری در پراکتیکهای جنگی در سطح مسئولیتپذیری شرکت کرد. به خصوص تاکتیکهای حمله و دفاعی که او در برابر دشمن ایجاد کرد، مورد تحسین همه قرار گرفت. در حالی که دشمن در کوهستانها به دنبال او میگشت و هلیکوپترها، هواپیماها و تانکها برای عملیات آماده میشدند، در غیرمنتظرهترین منطقه یعنی دشت به نیروهای دشمن حمله میکرد. ممارست جنگی پربار او را نه تنها در میان رفقا، بلکه در نزد دشمن نیز در جایگاهی قابل احترام قرار داده بود. او قبل از شروع حمله، انواع اطلاعات را در مورد هدف خود جمعآوری میکرد، این اطلاعات را برای روزها ارزیابی میکرد و بر اساس آن تاکتیکهایی را توسعه میداد. او در هر روستا مورد استقبال و احترام مردم بود. در روستاهایی که با هم بازدید کردیم، او گروههای گریلایی را به شیوهای بسیار هوشمندانه و منظم برای محافظت از روستاییان مستقر میکرد. این رویکرد او را بسیار مورد علاقه روستاییان قرار داد و دیوار حفاظتی ایجاد کرد.
او انتقادات و نظرات مردم را در نظر میگرفت
ارزیابی رفیق عادل از مشاهداتی که در منطقه کسب میکرد و روزها گفتگو با رفقایش برای تصمیمگیری، او را قادر ساخت تا مؤثرترین تاکتیکها را توسعه دهد. او همواره به دقت به انتقادات و نظرات مردم گوش میداد و با استنباطهایی از این اظهارنظرها به راهکارهای خود میرسید. همدلی عمیق او با مبارزانش، توانایی او در گوش دادن و مراقبت از آنها، و گنجاندن آنها در هر تصمیمی او را به یک فرمانده متفاوت تبدیل کرد. او روحیه گروه تحت فرمان خود را بالا نگه میداشت و آنها را قادر میساخت تا با هم عملیاتهای مؤثرتری انجام دهند. جلب اعتماد آنها و موفقیت در ایجاد انگیزه باعث شد تا از عادل با احترام فراوان توسط گریلاها یاد شود.
جریان اطلاعات بدون وقفه را تضمین میکرد
رفیق عادل با تواناییهای فوقالعاده خود در مناطق درگیری یکی از فرماندهان مهم مبارزات گریلایی بود. او با اتکا به پراکتیکهای جنگی و تاکتیکهای خلاقانه، تفاوتهایی را در میدان ایجاد میکرد. او پیوسته تحرکات دشمن را در منطقه بوتان رصد میکرد و با اطلاعاتی که به دست میآورد، تاکتیکها را توسعه میداد و وارد عمل میشد. او تا زمانی که در منطقه بود، به یمن اعتماد عمیقی که مردم به او داشتند، جریان اطلاعات را بیوقفه تضمین میکرد و نقشههای دشمن را خنثی میکرد. این تاکتیکهای موفقیتآمیز او باعث شد که دشمن نیروهای زیادی را به مناطقی که در آن قرار داشت بسیج کند. رفیق عادل با جمع رفقایش همیشه در جاهایی ظاهر میشد که دشمن انتظار آنها را نداشت. در حالی که در کوهستانها به دنبال او میگشتند، بار دیگر با حمله ناگهانی به دشت در یک روز تابستانی نام خود را بر سر زبانها انداخت. این غیرقابل پیشبینی بودن او را به یک فرمانده افسانهای تبدیل کرد.
رویکرد باز و پاسخگو
رفیق عادل درک خود از فرماندهی را بر تواضع و آگاهی از مسئولیت بنا نهاد. او همواره در قبال رفقای تحت امر خود رویکردی باز و پاسخگو نشان میداد. در طول حملهای که در حال برنامهریزی بود، قبل از حمله یک نسخه دقیق از آن مکان را با سنگها میساخت و مبارزانش را به تمرین آن سوق میداد. او همه جزئیات را با دقت زیادی توضیح میداد و با دقت توضیح میداد که هر کس باید چه کاری را برای روزها انجام دهد. این فرآیند آمادهسازی کلید افزایش موفقیت هر شبیخون و حمله بود. او فرماندهی بود که نه تنها به فنون جنگ، بلکه به روانشناسی انسان نیز اهمیت میداد. او به رفقایش همدلی را یاد میداد تا روحیه سربازان دشمن را درک کنند و آنها را تشویق میکرد که از دیدگاههای مختلف فکر کنند. با این روش انگیزه رفقایش را افزایش میداد و زمینه را برای عملیاتهای نتیجه محور فراهم میکرد.
توجه عالی در مسئولیتپذیری
یک بار، در کوهستان بزنِ با رفیق فاضل بوتان، که مسئول منطقه دِر بود، ملاقات کرد تا در بزنِ یک عملیات شبیخون انجام شود. دو فرمانده افسانهای در تاریخ پکک این عملیات حیاتی را با هم برنامهریزی کردند. این دو فرمانده قبل از عملیات پاسگاه با یگانهای تحت امر خود گفتگوی مفصلی در مورد تاکتیک داشتند. برای برنامهریزی حمله تا کوچکترین جزئیات، آنها به معنای واقعی کلمه یک پاسگاه پلیس با سنگ در منطقه ساختند و از گریلاها خواستند تاکتیکهای جنگی عملی را در آنجا تمرین کنند. دامنه این تدارکات چند روزه نه تنها برای انجام یک عملیات موفق، بلکه برای انجام ایمن عملیات توسط گریلاها بود. هر دو فرمانده شب و روز بر روی تاکتیکهای عملی کار میکردند تا اطمینان حاصل کنند که گریلاهای تحت فرمان آنها بدون ضربه یا تلفات، مأموریتهای خود را به پایان میرسانند. رفقا عادل و فاضل بوتان با برنامهریزی دقیق و کار موشکافانه خود بار دیگر مسئولیتی را که نسبت به گریلاهای تحت امر خود در درک فرماندهی احساس میکردند، نشان دادند.
حمایت از گریلاهای زن
به عنوان یک زن اولین پراکتیک گریلایی خود را به فرماندهی رفیق عادل شروع کردم. آن دوره برای گریلاهای زن دوران سختی بود. مشکلات در بسیاری از زمینهها وجود داشت. رفیق عادل فرماندهای بود که حتی در آن زمان به وضوح به اهمیت حضور زنان در مبارزه و وجود گریلاهای زن پی برد. شروع این مبارزه تحت فرماندهی او برای من هم ارزش بزرگ و هم تجربهای فراموشنشدنی بود. رفیق عادل به حضور گریلاهای زن چه در پراکتیک و چه در پراکتیکهای جنگی اهمیت زیادی میداد. او یکی از اولین فرماندهانی بود که فهمید گریلاهای زن عنصر اساسی هستند که بر قدرت جنبش افزوده و نیروی شکستناپذیری را ایجاد میکنند. او معتقد بود که زنان باید نه فقط در جنگ، بلکه در تمام فرآیندهای تصمیمگیری مشارکت داشته باشند. او به افکار آنها گوش میداد، به آنها اهمیت میداد و پیشبینی میکرد که این ارزشها به موفقیت گریلا کمک میکند.
تلاش او برای امروز بسیار مهم بود
در منطقهی تحت فرماندهیاش، آموزش گریلاهای زن همیشه برای او در اولویت بود. او تلاش زیادی کرد تا به زنان کمک کند اعتماد به نفس پیدا کنند، ابتکار عمل کنند و مسئولیت را بر عهده بگیرند. رفیق عادل فرماندهای بود که در شرایط فئودالی آن دوره، زنان را تشویق میکرد و با تبعیض مثبت تواناییهای آنها را آشکار میکرد و آنها را به خودباوری میرساند. ذهنیت فرماندهی او از تأثیرات آتی حضور مبارزان زن در خط مقدم آگاه بود. او بینشی داشت که اهمیت نقش فعال زنان در پراکتیکهای جنگی و سایر مسئولیتها را برای آینده جنبش میدید و از آن دفاع میکرد. من فکر میکنم که رفیق عادل در مرحلهای که امروز گریلاهای زن به آن رسیدهاند کمک بزرگی کرده است. او فقط یک فرمانده نبود، بلکه فرماندهی بود که از مبارزات زنان صیانت کرده و این مبارزه را پیش برد.
او یک فرمانده فراموشنشدنی است
رفیق عادل با تاکتیکهای ابتکاری که در پراکتیکهای جنگی و استراتژیهای اصیل برای حفظ اراضی ایجاد کرد، جای خود را در میان فرماندهان افسانهای تاریخ پکک باز کرد. او نه تنها با شجاعت در برابر دشمن، بلکه با مواضع زیرکانهاش در برابر مشکلات داخلی، فرماندهی فراموشنشدنی است. وی به ویژه در جریان انحلال، برای حفظ وحدت و جلوگیری از تفرقه، موضع قاطعانهای در برابر اختلافات داخلی اتخاذ کرد.