مراد کاراییلان، عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پکک)، در گفتوگو با خبرگزاری فرات (ANF) به مناسبت بیستمین سالگرد ابتکار ۱ ژوئن سال ۲۰۰۴، اظهار داشت که گریلاهای آزادی کوردستان از نظر طولانیترین مقاومت در تاریخ کوردها و جهان اولین نمونه بوده است. گریلاهای آزادی کوردستان بر این اساس چهلمین سالگرد ۱۵ آگوست و بیستمین سالگرد کارزار ۱ ژوئن را تکمیل میکند. وی گفت: «تردیدی وجود ندارد که در بیست و یکمین سالگرد ابتکار ۱ ژوئن، هر یک از گریلاهای هپگ و یژا استار در راهپیمایی پیروزی که قادر به انجام آن هستند به موفقیتهای چشمگیری دست خواهند یافت.»
کاراییلان با بیان اینکه گریلاهای آزادی کوردستان با تمرکز بر جنگ خلق انقلابی در عمل خود در ۴- ۵ سال گذشته با عبرت گرفتن از رویههای گذشته به استقامتی مشخص دست یافته است، گفت: «بر این اساس میتوان گفت که در سالهای اخیر ما استراتژی جنگ خلق انقلابی را در راستای خط بهتر درک کردهایم و در حال حاضر طوری که میتوان گفت مسئولیت را بر عهده گرفتهایم، همه مطابق با خطمشی جهتگیری دارند.»
پاسخهای مراد کاراییلان عضو کمیته اجرایی پکک به سوالات ما به شرح زیر است:
*ما در بیستمین سالگرد ابتکار ۱ ژوئن هستیم که در سال ۲۰۰۴ اعلام شد. در مورد جایگاه و اهمیت ابتکار ۱ ژوئن در مبارزات خود چه میتوانید بگویید؟
بیستمین سالگرد مبارزات تاریخی ۱ ژوئن را به ویژه به رهبر آپو، همه مردم، دوستان و همه رفقا تبریک میگویم. در شخص همه شهدای قهرمان ما از رفیق اردال، عادل، نودا، چیچک، رشید، دلال و آتاکان گرفته تا قاسم انگین، فاضل بوتان، عگید جویان، گلچیا گابار، جومالی چوروم، مزگین روناهی، یاشار بوتان، لیلا آمد و روژهات زیلان و اردال شاهین، یاد و خاطره شهدایی که راهگشای ماه ژوئن خود را گرامی میداریم، در برابر یاد و خاطره آنان با احترام و قدردانی سر تعظیم فرود میآوریم و بار دیگر بر عهد رفاقت خود به آنان تاکید کنیم. من میگویم که با پایبند ماندن به قولمان، با افزایش مبارزه، یاد و خاطره شهدا را زنده نگه میداریم و بر این اساس آرزوی آنها را محقق خواهیم کرد.
کارزار ۱ ژوئن جایگاه بسیار مهمی در مبارزه ما دارد. همانطور که مشخص است، ابتکار باشکوه ۱۵ آگوست از نابودی مردم کورد جلوگیری کرد، به رستاخیز دست یافت و مسئله کورد را بر سر میز حل آورد. ابتکار ۱ ژوئن، که میتوان آن را ابتکار دوم ۱۵ آگوست نامید، کارزاری است که برای حل مسئله کورد و تضمین آزادی در برابر توطئه بینالمللی توسعه یافته برای از بین بردن رهبر آپو و همه ارزشهای خلق شده توسط خط او ایجاد شده است. این یک کارزار انقلابی مهم و تاریخی است که برای توسعه جمهوری دموکراتیک در ترکیه و سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک در خاورمیانه توسعه یافت. بدون شک پیشگام کارزار ۱ ژوئن، گریلا بود، اما بیش از بعد نظامی این کارزار، ابعاد ایدئولوژیکی، سیاسی، تشکیلاتی، اجتماعی و فرهنگی آن برجستهتر است. این یک ظهور انقلابی تاریخی است که به عنوان یک الزام برای تحقق پارادایم جامعه دمکراتیک، اکولوژیک بر اساس خط آزادی زن که توسط رهبر آپو ایجاد شده است، وارد دستور کار شده است.
همانطور که بیان کردیم، روندی که با ابتکار ۱۵ آگوست توسعه یافت، مسئله کورد را به مرحله حل رساند. با این حال، قدرتهای سلطهگر بینالمللی، حل مسئله کورد و توسعه خط پکک در منطقه را برای منافع خود خطرناک میدانستند. به همین دلیل زمانی که رهبر آپو در برابر توطئه در حال توسعه ۹ اکتبر، به دنبال یافتن راهحلی به اروپا رفت، به جای راهحل، توطئه بینالمللی را بر رهبر ما تحمیل کردند. در واقع هدف از این توطئه که دولت ترکیه از آن بیخبر بود بسیار خطرناک بود. آنها میخواستند شرایط بحرانی ایجاد کنند که راه را برای درگیری کورد و ترک هموار کنند و به چنین روندی دامن بزنند و بر این اساس در منطقه بحرانی در حال عمیقشدن را به وجود بیاورند. رهبر آپو کسی بود که این را به بهترین نحو و به موقع دید و متوجه شد. رهبر آپو با یک استراتژی بسیار عمیق این هدف توطئه را خنثی کرد و این روند توطئهای را که برای نابودی کامل جنبش ما ایجاد شده بود، خنثی کرد. در واقع، او روند تحول بزرگی را که قبلاً روی آن متمرکز بود، با تعمیق در زندان امرالی ادامه داد و تکمیل کرد.
*آیا این تغییر مشقاتی را در جنبش شما به همراه آوررد؟
در ابتدا اکثر افراد، از جمله ما به عنوان نزدیکترین رفقای او، نمیتوانستیم این تغییر را درک کنیم. بنابراین درک تلاش رهبری در این مسیر دشوار بود. اما تحت این شرایط سخت، رهبر آپو آشکار کرد که او یک نابغه واقعی است و خطی را که در نظر داشت با عزم زیادی توسعه داد. او با اصرار سعی میکرد به ما و همه بفهماند. او با پارادایم جدیدی که بر این اساس شکل داد، پکک را به یک کانال ایدئولوژیک-سیاسی-سازمانی جدید رساند. بنابراین، در حالی که توطئه بینالمللی توسعه یافته برای نابودی را ناامید میکرد، پکک را به یک روند رشد و توسعه جدید هدایت و راه را برای آن هموار کرد. رهبر آپو با این بیانیه بحران تحمیلی را به یک جهش و توسعه بزرگ تبدیل کرد. او با پارادایم جدیدی که ایجاد کرد، معقولترین اقدامات را برای حل مسئله کورد بر اساس جمهوری دموکراتیک در داخل مرزهای ترکیه مطرح کرد. او راه را برای یک راهحل دموکراتیک هموار کرد. او همه چیز لازم را برای غلبه بر همه ترسها و اضطرابهای احتمالی با تلاش فراوان مطرح نمود.
*دولت ترکیه چگونه با این موضوع برخورد کرد؟
مقامات دولتی ترکیه در ابتدا این خط راهحلی را که رهبری مطرح کردند رد نکردند. آنها به امرالی رفتند و خواستند بفهمند. در آن مرحله موضعی راهحلمحور از خود نشان دادند. در واقع، دولت ائتلافی DSP-MHP-ANAP که در این دوره حکومت رسمی بود، برای اولین بار ممنوعیت زبان کوردی را لغو کرد. در مورد آموزش به زبان کوردی تصمیماتی گرفت، البته بسیار محدود. به عبارت دیگر، در آن زمان، مقامات دولتی نسبت به درک موضوع و چگونگی حل آن موضعگیری کردند.
اما همه چیز با حمله به برجهای دوقلو در آمریکا توسط القاعده در سپتامبر ۲۰۰۱ تغییر کرد. زیرا آمریکا در سطح بینالمللی به «تروریسم» اعلام جنگ کرد. در این زمینه او در افغانستان مداخله کرد. وی اعلام کرد که روندی را علیه تروریسم در سراسر جهان آغاز کرده و گامهای عملی بر این اساس برداشته است. پکک نیز در لیست تروریستی آمریکا قرار داشت. بنابراین با این تصور که آمریکا نیز به پکک حمله خواهد کرد یا بر این اساس روند انحلال پکک آسانتر و امکانپذیر خواهد شد، در همان دوره تمام تلاشها برای راهحل از سوی دولت ترکیه کنار گذاشته شد. بنابراین آنها رویکرد قبلی خود را کنار گذاشتند.
در این دوره بود که حزب عدالت و توسعه (آکپ) به قدرت رسید. و به آکپ وظیفه داده شد که مسئله کورد را حل نکند، بلکه این مسئله را کاملاً از بین ببرد. به ویژه، با بهرهگیری از توانایی آکپ برای دریافت رای از مردم کورد، روند انحلال بر مبارزات آزادی کوردستان تحمیل شد.
در عین حال، از سال ۲۰۰۲ به موازات توطئه بینالمللی، یک فعالیت تبهکار-انحلالگر داخلی توسط گروهی که در سطوح مدیریتی جنبش ما بوده و مدتها با خطمشی رهبری مشکل داشتند، مورد بازجوییهای مختلفی قرار گرفته و ایمان خود را از دست داده بودند، ایجاد شد.
بنابراین، بگذریم از راهحل، دیده شد که پروژه انحلال جنبش در داخل و خارج در دستور کار قرار گرفت.
*پس چگونه به تصمیم کارزار ۱ ژوئن که در جواب به این روند بود دست یافتید؟
در واقع، گرایشهای انحلالطلبانهای که ذکر کردم، از اوایل سال ۲۰۰۳ در تمام ابعادشان درک شدند و در این فرآیند، مشخص شد که دوره جدیدی از مبارزه برای راهحل باید آغاز شود و کارزار متفاوتی باید شکل بگیرد. انتظارات و پیامهای رهبری ما در این چارچوب بود. اما به عنوان مدیریت نتوانستیم آنچه را که در این مدت از ما انتظار میرفت محقق کنیم. بدون شک دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد و نیازی به توضیح همه آنها در اینجا نیست. اما به عنوان مثال مدیریت ما نتوانست جلوی تلاش آن گروه تصفیهگر را بگیرد. بنابراین از خطمشی رهبری فاصله گرفت. این فرآیند با به اصطلاح اظهارنامه سه ماهه به پایان رسید. در همین حال، فعالیتهای انحلالطلبی قویتر شد. حملات آشکاری برای گسستن جنبش از خطمشی رهبری صورت گرفت. در مواجهه با این وضعیت، رهبر آپو با دستور تشکیل کمیته بازسازی به پکک در این جریان دخالت کرد. بر این اساس، تصمیم کارزار ۱ ژوئن در دومین مجمع عمومی کنگره خلق (Kongra Gel) که تحت رهبری کمیته بازسازی پکک توسعه یافت، اتخاذ شد.
در همین دوره، رسیدن کتاب «دفاع از یک خلق» رهبر آپو، که هدایت روند مناظره را برعهده داشت، مسیر ایدئولوژیک این روند را مشخص و چارچوب را ترسیم کرد. بر این اساس فرآیند انحلال مدیران تصفیهگر داخلی صورت گرفت و بر این اساس تصمیم گرفته شد تا در راستای دفاع مشروع به سمت فرآیند دفاع فعال پیش برود. بر این اساس کارزار ۱ ژوئن نقش تاریخی بسیار مهمی در اجرای خط ایدئولوژیک، جهتدهی تشکیلاتی و آغاز مبارزات دوران جدید داشت.
*در مورد روند اجرای این کارزار چه چیزی میتوانید بیان کنید؟
هدف از این کارزار، سازماندهی مجدد جنبش، تضمین توسعه بر محور پارادایم رهبری و کشاندن دولت به سمت خط راهحل بود. برای این منظور استراتژی مبارزاتی مبتنی بر دو رکن اصلی تدوین شد. یکی گریلا و عملیاتهایی که در آن گریلا از تکنیکهای جدید و بیشتر استفاده میکند و دیگری کنشهای اجتماعی است که در قالب قیامهای عمومی توسعه مییابد. مبارزه بر اساس این دو رکن به تدریج با کارزار ۱ ژوئن توسعه یافت.
روند حملاتی که در ابتدا با عملیاتهای سبک توسعه یافت، به تدریج شدت بیشتری یافت. در چند سال اول، گسترش و مستقر شدن مجدد در باکور کوردستان و همچنین در مناطقی مانند آمانوس و دریای سیاه حاصل شد و عملیاتها در سراسر کشور گسترش یافت. تحولات مهمی از نظر تاکتیکی و تکنیکی صورت گرفت. در سال ۲۰۰۷، سطح عملیاتی که به طور فزایندهای در گریلاها شدیدتر شده بود، با عملیات اورَمار که توسط رفقا رشید سردار و حسین ماهیر توسعه داده شد، و عملیات گابار توسط رفیق فرمانده عادل بیلیکی، به اوج رسید. در کارزار سرهلدان (قیام)، یک قیام مردمی در بسیاری از مناطق کوردستان، به ویژه در شهرهای آمد و الیح، به مدت یک هفته در هفته قهرمانی سال ۲۰۰۶ شکل گرفت. در جریان این قیام مردمی، در مجموع ۱۴ نفر از جمله ۶ کودک توسط دولت آکپ با گلولههای پلیس به شهادت رسیدند که بر اساس سخنان معروف طیب اردوغان «پلیس ما هر چه که باشد، آنچه لازم باشد انجام خواهد داد. چه زن باشد یا چه کودک». اما مقاومت سطح بیشتری پیدا کرده است. نیز در سال ۲۰۰۷، کارزار «دیگر بس است» (!Êdî Bes e) راهاندازی شد و جنبش تودهای را قادر ساخت تا سطح قابل توجهی به دست آورد.
*شما گفتید که یکی از اهداف کارزار ۱ ژوئن کشاندن دولت به راهحل بود. رویکردهای آکپ نسبت به راهحل در آن زمان چه بود؟
برای جلوگیری از این فرآیندها، دولت آکپ نیز مانورهای مختلف مذاکرهای انجام دادند. آتشبسهای موقت در این دوره بر اساس برخی مذاکرات غیرمستقیم که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ آغاز شد، رخ داد. مجدداً بر اساس مذاکرات غیرمستقیم انجام شده توسط یک نهاد بینالمللی میانجی، هیئت پکک و هیئت دولتی ترکیه به طور رسمی مذاکرات مستقیم را در سال ۲۰۰۸ آغاز کردند. به طور خلاصه، در حالی که جنبش اجتماعی در حال توسعه بود، از سوی دیگر، همیشه چنین تلاشهایی برای جلوگیری و مهار دولت وجود داشت. بدون شک رهبری و جنبش هم راهحل میخواستند. به همین دلیل است که هیچ ابتکاری از سوی دولت یا حکومت در جهت راهحل بدون پاسخ باقی نمانده و همواره رویکرد مثبتی ایجاد شده است. با این حال، در طول این فرآیند، بهتر فهمیده شد که این فرآیندهای مذاکره که توسط آکپ ایجاد شد، برای راهحل نبود، بلکه بنبست را عمیقتر کرد و در واقع از این فرآیندهای مذاکره به عنوان تاکتیکهای جنگ ویژه استفاده کرد.
*در ۱ ژوئن ۲۰۱۰، جنگ خلق انقلابی به عنوان آغاز یک دوره جدید اعلام شد. این روند چگونه توسعه یافت؟
رهبر آپو تصریح کرد که ما به عنوان یک مردم و یک جنبش در مواجهه با این افشاگری مبنی بر اینکه آکپ از فرآیندهای مذاکرهای که ذکر کردم به عنوان یک تاکتیک جنگ ویژه استفاده میکند، بیگزینه نیستیم. او این دیدگاه را مطرح کرد که گزینه اول ما راهحل دموکراتیک- قانون اساسی است، گزینه اصلی راهحل دموکراتیک است، اما اگر دولت به این امر نرسد و اصرار بر انحلال و نابودی داشته باشد، رویکرد راهحل ما به شکل رهنمود جنگ خلق انقلابی خواهد بود. در حالی که این یک رهنمود برای جنبش بود، هشداری هم برای دولت بود.
با این حال، دولت آکپ این را در نظر نگرفت. لذا اعلام روند جدید در تاریخ ۱ ژوئن ۲۰۱۰ بر همین اساس در دستور کار قرار گرفت. اینگونه بود که روند حل مسئله با تکیه بر توان خود با استراتژی جنگ خلق انقلابی آغاز شد که ما آن را فرآیند راهبردی چهارم نیز مینامیم. در این راستا، با کارزار ۱ ژوئن ۲۰۱۰ وارد چهارمین فرآیند راهبردی شد که مرحله دوم و بالاتر از کارزار ۱ ژوئن ۲۰۰۴ است.
آکپ اقدامات جدیدی را علیه این امر انجام داد. در نهایت، چنین تلاشهایی که با هدف به دست آوردن زمان انجام میشد، از ژوئیه ۲۰۱۱ دوباره وارد دوره درگیری شد. در آن زمان مقامات آکپ در مورد استراتژی سریلانکا که علیه تامیلها تدوین شده بود صحبت کردند. در اسلو نیز مذاکراتی بین جنبش آزادیبخش تامیل و ایالت سریلانکا انجام شد و سریلانکا ناگهان با حملات همه جانبه ضربه بزرگی به جنبش گریلایی تامیل وارد کرد. آنها در آن زمان اعلام کردند که میتوانند همین کار را بکنند، پیشبینی کردند و حمله همه جانبهای را آغاز کردند. در آن زمان مشخص شد که آنها با ایران هم قراردادهایی داشتند. ایران به تنهایی تمایلاتی به قندیل پیدا کرده است.
در نهایت، سال ۲۰۱۲ به عنوان یک دوره مبارزه بسیار مهم تجربه شد و در پایان سال ۲۰۱۲، استراتژی سبک سریلانکا که توسط آکپ در نظر گرفته شده بود، ناکام ماند. در واقع شکست ارتش ترکیه در برابر گریلاها از این طریق آشکارتر شد. به دلیل چنین فشاری بر طرف دولتی، روند شناخته شده آتشبس و دوره مذاکرات امرالی دوباره در سال ۲۰۱۳ آغاز شد.
*در گذشته در مطبوعات گزارش شده بود که در جریان مذاکرات اسلو یک پروتکل به دست آمد. توافقی که در سال ۲۰۱۵ انجام شد با بیانیه زنده دولما باغچه به افکار عمومی منعکس شد. با این حال، شرایطی وجود دارد که هر دو روند با جنگ مختل میشوند. در مورد رویکرد آکپ در این زمینه چه میتوانید بگویید؟
بله؛ در جریان روند اسلو که نزدیک به سه سال به طول انجامید، هیئت دولت ترکیه و هیئت پکک به توافق مشترکی دست یافتند. هیئتها با تبدیل این پروتکل به پروتکلی تحت سه عنوان، آن را به مدیریت پکک و دولت آکپ ارائه کردند. مدیریت جنبش ما متعهد شد که رویکردی را در چارچوب این پروتکل توسعه دهد، اما دولت آکپ به این پروتکل ارائه شده در آوریل ۲۰۱۱ پاسخی نداد. در جولای ۲۰۱۱، جنگ با سخنرانی طیب اردوغان علیه جنبش ما آغاز شد.
پس از روند مذاکرات امرالی که مجدداً توسعه یافت، همانطور که شما بیان کردید، توافق مشترکی حاصل شد که برای مردم کاملاً شناخته شده است. در اینجا نیز یک روند مذاکراتی نزدیک به دو سال و نیم صورت گرفت. تلاشی صورت گرفت. در ۲۸ فوریه ۲۰۱۵ این پروتکل در کاخ دولما باغچه پذیرفته شد که خلاصه آن توسط هیئتهای طرفین به اطلاع عموم رسانده شد. اما همه میدانند که چگونه این رویکرد بعدها توسط طیب اردوغان خنثی شد و چگونه تمام تلاشهایی که در آنجا انجام شد و روند اجماع مشترکی که حاصل شده بود از بین رفت. این دومین بار بود که این اتفاق میافتاد. قبل از پروتکل اسلو و بعد از آن توافق دولماباغچه. هر دو در نهایت توسط دولت آکپ رد شدند و با جنگ پاسخ دادند.
از اینجا مشخص شد که دولت آکپ این فرآیندهای مذاکره را بعنوان یک تاکتیک جنگ ویژه مورد مداقه قرار میدادند. به عبارت دیگر آنها قصدی برای حل مسئله کورد ندارند. چنین حملاتی از سوی آکپ، مانورهایی با هدف متوقفسازی، طولانی کردن وضعیت، و یافتن فرصتی برای انحلال آن است. این به وضوح دیده میشد. مشخص شد که وضعیت عدم صداقت در راهحل وجود دارد و اساساً هدف از بین بردن آن از طریق تخریب آن است.
در واقع رهبر آپو و مدیریت ما همیشه این را محاسبه کرده بودند. به عنوان مثال، در همان ابتدای روندی که در سال ۲۰۱۳ شروع شد، رفیق سارا، یکی از بنیانگذاران جنبش ما و پیشگام جنبش زنان، و رفقا روژبین و روناهی در قتلعام پاریس به شهادت رسیدند. در آن زمان پیشبینی میشد، اما بعداً مشخص شد که هیئتی که این جلسه را در امرالی برگزار کرده بود، سازماندهنده قتلعام پاریس نیز بود. واقعیت این است که ما با چنین ریاکاری روبرو هستیم. به طور خلاصه، برای کسانی که قبلاً آن را ندیده بودند روشن شد که هدف دولت راهحل نبود، بلکه تخریب بود.
*در مورد سطح اجرا و توسعه استراتژی جنگ خلق انقلابی تدوین شده در سال ۲۰۱۰ به اختصار چه میتوانید بیان کنید؟
با روند آغاز شده در ۱ ژوئن ۲۰۱۰، ما وارد دوره جدیدی شدیم که در آن مبارزه بر اساس استراتژی جنگ خلق انقلابی انجام میشود. اگرچه در این بین یک دوره آتشبس وجود داشت، اما مبارزه ما سعی کرده بر اساس چارچوبی باشد که از سال ۲۰۱۰ در این محور انجام شده است. با این حال، به عنوان یک جنبش، ما نتوانستیم به طور کامل وارد استراتژی جنگ مردمی انقلابی شویم. شرایطی بود که اکثرا مغایر با خط بود، وارد خط نشد. شاید خیلی در کلام بیان میشد اما زیاد تمرین نمیشد. این موضوع یک خودانتقادی جدی است.
جنگ خلق انقلابی همانطور که از نامش پیداست جنگی است که مردم نیز در آن شرکت میکنند. این جنگی نیست که فقط توسط گریلاها یا انقلابیون انجام شود. این نوعی مبارزه و جنگ است که بر اساس جامعه و توسط جامعه انجام میشود. برای این امر، جامعه باید بر اساس این استراتژی سازماندهی و مستقر میشد. اما این کار انجام نشد. بنابراین وارد خط نشد. اگرچه یک مقاومت اجتماعی باید در برابر حمله وحشیانه دولت ترکیه علیه ابتکار خودمدیریتی دموکراتیک ایجاد میشد، ولی بخاطر اینکه وارد خط نشد، در واقع در سال ۲۰۱۵ بطور بسیار معصومانهای در محلهها اعلام شد و این (مقاومت اجتماعی) اتفاق نیفتاد. در جایی مانند شهر آمد که میتوانیم آن را مرکز میهندوستی بنامیم، در منطقه تاریخی سور، ۶۰ فدائی به تنهایی ۱۰۵ روز به مقاومت ادامه دادند. اگر مردم بر اساس راهبردی که رهبر آپو پیش روی ما قرار داده بود سازماندهی میشد، یعنی اگر آن فرآیند برساخت ۹ بعدی به صورت واقعی توسعه مییافت، بدون شک اینگونه نمیشد و آن ۶۰ فدائی در آنجا تنها گذاشته نمیشدند. ضمناً در شهرهای دیگر نیز همین اتفاق رخ داد. یک مقاومت عظیم و تاریخی شکل گرفت. اما همانطور که در جزیره مشاهده شد، در برابر گرایشات نسلکشی دولت که بنزین بر سر مردم ما ریخت و آنها را به طرز بسیار خشن و بیرحمانه سوزاند، به یک جنبش تودهای تبدیل نشد. این روندی بود که در قالب یک مقاومت فداکارانه بزرگ قهرمانان توسعه یافت. در واقع باید در روژاوا به همین نکته اشاره کرد. اگر مبارزاتی در امتداد خط جنگ خلق انقلابی وجود داشت، جنگهای عفرین ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ سرکانیه-گریسپی ممکن بود به این شکل خاتمه نیابد.
واضح است که جنبش به طور کلی در این دوره دچار مشکل خطمشی جدی شد. شرایطی وجود دارد که نمیتوان به طور کامل وارد خط شد. چرا؟ به طور کلی از جنگ خلق انقلابی زیاد صحبت میشود، اما این جنگ خلق انقلابی تنها به عنوان وظیفه نیروهای نظامی تلقی شده است. با این حال، بله، نیروهای نظامی نقش مهمی دارند، اما صحبت از یک جنبش و مبارزه اجتماعی مبتنی بر سازماندهی و مشارکت قوی همه اقشار جامعه بر اساس این خط است. جنگ خلق انقلابی چنین واقعیتی است. بنابراین، این استراتژی باید بر اساس این واقعیت سازماندهی شود.
اما جنبش ما با تمرکز بر جنگ خلق انقلابی در عمل خود در ۴- ۵ سال گذشته با عبرت گرفتن از رویههای گذشته به استقامتی مشخص دست یافته است. به عبارت دیگر بر این اساس میتوان گفت که در سالهای اخیر ما استراتژی جنگ خلق انقلابی را در راستای خط بهتر درک کردهایم و در حال حاضر طوری که میتوان گفت مسئولیت را بر عهده گرفتهایم، همه مطابق با خطمشی جهتگیری دارند.
*وقتی بیستمین سالگرد عملیات ۱ ژوئن را در نظر میگیرید، در مورد تجدید تجربه توسط هپگ و عملکرد جنگی و موضعی که امروز به دست آورده است، چه میتوانید بگویید؟
البته نیروهای مدافع خلق (هپگ) دستیابی به سطح فعلی خود را بیشتر مدیون اولین کنفرانس خود است که در سال ۲۰۰۱ برگزار شد. در این کنفرانس تصمیم به بازسازی ساختار گریلا گرفته شد. مجدداً در این کنفرانس برای اولین بار تغییرات در یگانهای جنگی مطرح شد و عملیاتی هرچند جزئی انجام شد. به عنوان مثال اولین مرحله سازماندهی تیم در اینجا برای اولین بار تصمیم گرفته شد. در همان سال تلاش شد تا بخش علمی-فنی به عنوان یک واحد مخفی در داخل نیروهای ویژه باز شود. حتی در آن زمان نیز فعالیتهای آمادهسازی برای جنگهای سایبری بر همین اساس آغاز شد. همه اینها مسائل مربوط به درست خواندن دوران است. ارزیابی صحیح رهبر آپو از سن در این امر نقش اساسی داشت. اساساً منشأ این کنفرانس و تحولات پس از آن، توسعه مبتنی بر شیوه خوانش عصر جدید رهبر آپو است. به ویژه رهنمود راهگشایی دفاعنامههایش برای دادگاه اروپایی حقوق بشر که پس از کنفرانس به دست ما رسید، نقش بسیار مهمی داشت.
پس از آن، فرآیندهای بازسازی در هپگ در حال توسعه است، و آخرین تلاشهای بازسازی و گسترش تاکتیکی در سال ۲۰۱۸ چارچوب سطح امروز را ترسیم کرده است. به ویژه با تمرکز بر گسترش تاکتیکی در محور رهنمود جنگ خلق انقلابی، رویکرد اهمیت دادن بیشتر به آمادگیهای جنگ زیرزمینی شکل گرفت. از این دست مقدمات قبلاً وجود داشت، اما در این دوره به توسعه هر دو شکلگیری ایدئولوژیک - سازمانی - نظامی گریلاها اهمیت بیشتری داده شد. بر اساس گسترش تاکتیکی میتوان گفت که چارچوب تاکتیکی جنگ تونلی زیرزمینی و جنگ میدانی تیمهای نیمهحرکتی بر پایه تخصص بر اساس این تمرکز توسعه یافته است.
در نتیجه این تمرکزها، با مقاومت سیانه که به پیشاهنگی فرمانده شورش بیتالشباب با شجاعت فراوان در برابر حمله دولت ترکیه به منطقه گاره در سال ۲۰۲۱ توسعه یافت، تحول مناسبی در چارچوب روند ابتکار تاکتیکی تجربه شد، همچنین شدت و فشردگی ایدئولوژیک-سازمانی در گریلاها منجر به عملکرد نظامی خاصی شد. بر این اساس ارتش ترکیه ۳ سال است که در مناطق حفاظتی مدیا متوقف شده و مقاومت تاریخی بزرگی در حال شکلگیری است. بر اساس فلسفه رهبر آپو، عمق تاکتیکی گریلاها، شکلگیری نظامی، خلاقیت و جنگ نشان داده است که انسانها در برابر فناوری عصر چه میتوانند انجام دهند. توسعه تاکتیکی و مقاومتی که امروز توسط گریلاهای آزادی کوردستان در کوردستان انجام شد، در تاریخ مردم ما هم از نظر وجود چنین مقاومت طولانیمدت و شکستناپذیر، اولین بار است، همچنین در تاریخ جنگ جهانی برای اولین بار است. این یک رویه جدید جنگی است که باید از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس گریلاهای آزادی کوردستان در حال تکمیل چهلمین سالگرد کارزار ۱۵ آگوست و بیستمین سالگرد کارزار ۱ ژوئن است. شکی نیست که در بیست و یکمین سال مبارزه کارزار ۱ ژوئن، هر یک از گریلاهای هپگ و یژا استار در راهپیمایی پیروزی که قادر به انجام آن هستند به موفقیتهای چشمگیری دست خواهند یافت.
*مرکز اطلاعرسانی و مطبوعاتی هپگ در بیانیهای اعلام کرد که گریلایی به نام رِگَش (اَتهم اوزدَمیر) از سوی دولت ایران به اعدام محکوم شده و این تصمیم تایید شده است. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
ما به عنوان هپگ هیچ گونه فعالیتی در روژهلات کوردستان نداریم. در سال ۲۰۱۹ یکی از یگانهای ما هنگام عبور از منطقه مورد کمین جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. در این کمین رفیق ما مظلوم وان (مجاهد چام) شهید میشود. در آن زمان رفیق رِگَش (اَتهم اوزدمیر) نیز مجروح و اسیر شد. در آنجا، این واحد هیچ عملیات یا عملکردی علیه دولت ایران ندارد. هنگام عبور از منطقه، برخورد غیرارادی رخ میدهد و درگیری رخ میدهد. علاوه بر این، رفیقمان رِگَش که بطور مجروح اسیر شد، از اعضای جوان یگان است. او هیچ نقش و وظیفهای در هدایت واحد ندارد. با تمام این اوصاف انتظار نداشتیم دادگاههای جمهوری اسلامی ایران چنین مجازاتهای سنگینی را اعمال کنند. زیرا او در حادثهای که بدون هیچ گونه قصدی نسبت به دولت ایران رخ داد، دستگیر شد. از این نظر آن رفیق جوان گناهی ندارد. ما فکر میکنیم که مقامات دولتی ایران در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران نیز با حملات و مشکلات مختلف مواجه است، باید در این تصمیم ناعادلانه تجدید نظر کنند. من همچنین میخواهم به این نکته اشاره کنم که حمایت از رِگَش، یک مبارز جوان و ارزشمند، و گام نهادن در این راستا یک وظیفه میهندوستانه برای عموم مردم دموکراتیک است.