روزنامهی روژَو اولین نهاد مطبوعاتی است که در اردوگاه مخمور تأسیس شده است. روزنامهی روژَو بیش از ۲۰ سال است که در اردوگاه مخمور، بدون وقفه و تحت سختترین شرایط، با تلاشی بینظیر در پی حقیقت منتشر میشود. این روزنامه از یک سو برای جوانان و روزنامهنگاران اردوگاه به منزلهی یک مدرسه بوده و از سوی دیگر منبع دانش بوده است. دفتر روزنامهی روژَو میزبان بسیاری از شهدای پیشرو مطبوعات آزاد مانند شهید دنیز، رزگار، اَو و اَویندارها نیز بوده است. در این روزنامه، همهی رویدادها و اتفاقات داخل و خارج میهن، بهویژه خوبیها و دشواریهایی که مردم مخمور تجربه میکنند منعکس میشود و به مردم اردوگاه و کل جهان ارائه میگردد. به همین دلیل میتوان گفت روزنامهی روژَو به هویت، چشم و گوش مردم اردوگاه تبدیل شده است.
در رابطه با روزنامهی روژَو، توزیعکنندگان روزنامه و ساکنان اردوگاه شهید رستم جودی (مخمور) با خبرگزاری فرات (ANF) صحبت کردند.
«ما با خوشحالی از آن استقبال میکنیم»
جوانی به نام سَردَم اورَن که در روزنامهی روژَو کار توزیع را انجام میدهد، اینگونه از کار خود میگوید: «ما هر هفته روزنامهها را در خانهها توزیع میکنیم. وقتی به خانهها میرویم، مردم اردوگاه با خوشحالی از ما استقبال میکنند.»
جوانی به نام سَرکان اوچار که او نیز از توزیعکنندگان روزنامهی روژَو است، اینگونه خرسندی خود را از کار در روزنامه بیان میکند: «من نیز در روزنامهی روژَو کار میکنم، وقتی روزنامهها را به خانهها میبریم، با خوشحالی از ما استقبال میکنند. ما بسیار خوشحالیم که در روزنامه کار میکنیم.»
«همهچیز را در این روزنامه میبینیم»
همچنین مادری به نام جمیله هلالی که هر هفته روزنامهی روژَو را دریافت میکند، صحبت کرد و در ابتدا سلام و پایبندی خود را به رهبر آپو، گریلاهای کوهستان، زندانیان و مردم روژاوای کوردستان ابراز داشت و اینگونه ادامه داد: «ما هر هفته روزنامه را دریافت میکنیم، از این روزنامه بسیار خرسندیم. ما همهچیز را در این روزنامه میبینیم، چه وضعیت کوهستان باشد، چه وضعیت رهبری یا وضعیت زندان، هرچه باشد ما همه را اینجا میبینیم. از آنجا که ما سواد خواندن و نوشتن نداریم، فرزندانمان برایمان میخوانند.»
«هر اتفاقی که بیفتد، در این روزنامه منعکس میشود»
در پایان، مادری به نام هاجر کارا نیز در رابطه با دریافت روزنامهی روژَو صحبت کرد و اظهار داشت که آنها هر هفته روزنامه را دریافت میکنند و گفت: «ما هر هفته روزنامه را دریافت میکنیم. هرچه در اردوگاه و جهان اتفاق میافتد، روزنامهنگاران ما در این روزنامه مینویسند. به عنوان مادر چون سواد خواندن و نوشتن نداریم، به همین دلیل نمیتوانیم بخوانیم و بفهمیم، وقتی روزنامه را میگیریم فرزندانمان برایمان میخوانند که در جهان چه خبر است و ما اینگونه میدانیم و یاد میگیریم. ما از روزنامهمان بسیار خرسندیم. جهان نیز همهی اتفاقاتی که میافتد را در روزنامههای خود مینویسند و منتشر میکنند، تا همه بدانند چه اتفاقی میافتد.»