روستاهای هَورامان و نقش چاه‌های کِمنه

«آب و آبادانی رابطه‌ی مستقیمی با هم دارند. هورامی‌ها دقیق‌تر این رابطه را درک کرده‌اند و آب نزد آنان تنها یک ماده مصرفی نیست، بلکه عامل حیات مجدد و نشانه زندگی است.»

از قدیم گفته‌اند "آب و آبادانی". اگر به جوهر این سخن بازگردیم می‌بینیم که رابطه مستقیمی مابین آب به‌عنوان ماده اصلی زندگی و آبادانی هست. هورامی‌ها دقیق‌تر این رابطه را درک کرده‌اند و آب نزد آنان تنها یک ماده مصرفی نیست، بلکه عامل حیات مجدد و نشانه زندگی است. هورامیان در میان آوازهایشان و در اشعار و نثرهایشان به مدح زیبایی چشمه‌ها، قنات‌ها و رودخانه‌ها پرداخته‌اند. نز آنان چشمه‌ها جایگاه خاصی دارند و تاریخی طولانی دارند. چشمه و قنات‌های روستای کمنه زیادند و از منابع تاریخی و مهم بوده‌اند که در گذشت زمان مورد توجه بوده‌اند و زندگی روستای اطراف نیز به آنها وابسته بوده است. نویسنده و تاریخدان "جلیل عباسی" درباره قدمت چشمه‌های روستای کمنه و نقش آنها در بنیاد آبادانی در منطقه این‌گونه با خبرگزاری فرات صحبت نمود:

چشمه‌ی کمنه از دوران پیشداد یک چشمه بزرگ بوده است

جلیل عباسی درباره قدمت تاریخی کمنه و چشمه‌های آن گفت: «در این زمینه باید به تاریخ مراجعه کنیم، می‌دانیم دورانی بوده به‌نام دوران پیشداد. تصویرش به زمانی برمی‌گردد که امروز آن را "ویرانه" می‌نامند که یک سروش به جمشید می‌رسد. یادمان باشد که طوفان نوح هم در ادیان ابراهیمی و هم در نوشته‌های سومریان به طوفان جمشید بازمی‌گردد؛ یعنی مادر همه این اساطیر، دوران پیشداد است. وقتی به وی الهام می‌رسد که باید هرچه زودتر محل زندگیش را تغییر دهد، چون یک بلا در انتظارش است.

وقتی به جایی که آن را "ویرانه" می‌نامند دقت کنیم، می‌بینیم که محل مناسبی برای زندگی نیست و به وی گفته شده که جایت را عوض کن و به سمت مقابل نقل مکان کن. مکان مقابل همان جایی است که حالا با همان اسم هست و آب دارد. از اینجا می‌دانیم که چشمه کمنه از دوران پیشداد وجود داشته و مانند یک چشمه بزرگ آب مورد نیاز باغات جلوی خودش تا روستاهای بیاره و نارنجله و زرده‌هالیش را تامین نموده است. یک جوب هست که آب چشمه کمنه را منتقل کرده و تاکنون باقی است که از بیاره به نارنجله کشیده شده است و این تاریخ چشمه کمنه است. در آن دوران این جوب و قنات‌ها به‌طرز طبیعی ایجاد شده‌اند و بشر در آن دست نبرده بود تا لایه‌های این چشمه را بیابد و آنها را حفاری کند.»

این تاریخدان درباره مرحله دوم این تاریخ عنوان داشت که مرحله دوم زمانی است که روستای مقابل به محل کنونی کمنه منتقل شده است. از چشمه کمنه به آنجا آبرسانی شده و به قسمت بالای روستا رسانده شده است که آنجا را "پیره‌وت" نامیده‌اند که پورواوتا در کتاب آوستا به جایی اطلاق شده که در آن آهن ذوب کرده‌اند و بعدا خلوتگاه رهبران دینی بوده و سپس به پایگاه و محل حضور سربازان نیز اطلاق شده و منبع آب نیز داشته است.

چاهی که حالا هست و اخیرا دستکاری شده و در بخش بالا قرار گرفته، آبش از راه یک جوب به روستا می‌رسد، تاکنون مورد تحقیق قرار نگرفته که در اصل کجا بوده است. یادمان باشد که در نویجر و هیات نیز سرچشمه آب داریم که هر دو بالاتر از کمنه قرار دارند و احتمالا همان چشمه باشند. این نیز به بررسی بیشتر دارد. مهم این است؛ آخرین چشمه‌ای که حفاری شده، بسیار پایین است و باید آن را در نقطه‌ای بالاتر حفر می‌کردند؛ در حوالی درخت تایله‌ی قباله. گویا قدمت آن به دوران فردی به‌نام میسری جانه بازمی‌گردد که در کتاب آوستا با نام "مسموغانه" آمده که در عصر میترائیسم؛ پیامبر موغ‌ها بوده است. این چاه در آن دوره حفر شده و بعدا دوباره دستکاری شده و توسط انسان تغییر یافته است. زیر درخت "تایله" که در فرهنگ میترایی و در دین یَسنا نیز درختی مبارک است. این چاه مابین سه درخت تایله واقع گردیده که یکی از آنها تایله‌ی قباله نامیده شده است. بالایی را تایله‌ی سرایجگه و تایله سمت چپ چاه را نیز تایله‌ی پیر نامیده‌اند.

استاد جلیل در ادامه توضیحاتش درباره بعد تاریخی چشمه‌های کمنه گفت: «در هنگام کار بر روی چاه‌ها، به دو بخش تقسیمش کردند که دوباره در یک نقطه به هم می‌رسیدند که در آنجا آب مورد نیاز برای همه باغات منطقه را تامین می‌کردند، علاوه بر تامین آب شرب روستاهای هانه‌گرمَله و بیرواس. آن ۹ چاهی که بعدا حفر شده‌اند با هدف رسیدن به سرچشمه اصلی آب بوده است. با گذشت زمان و جنگ و آوارگی، این چاهها پر شدند و آب آنها نیز کاهش یافت. حالا که دنبال منبع اصلی آب می‌گردیم، می‌بینیم که بسیار بالاتر بوده و هرچه بالاتر می‌رویم چاههای بیشتری را می‌یابیم.»