زیلان وژین، ریاست مشترک حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در خصوص تحولات سال ۲۰۲۳ در روژهلات کوردستان و ایران و اهدافشان در سال ۲۰۲۳ به سؤالات خبرگزاری فرات (ANF) پاسخ داد. زیلان وژین با یادآوری اینکه دولت ایران پس از قیام «ژن، ژیان، آزادی» متزلزل شده است و تأکید کرده است که سال ۲۰۲۴ با کار و مبارزه سپری خواهد شد.
ارزیابی زیلان وژین، ریاست مشترک حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) به شرح زیر است:
-وضعیت دولت ایران در داخل و همچنین در خارج چگونه است؟
زیلان وژین: دولت ایران در داخل کشور در ضعیفترین حالت خود قرار دارد که از سال ۱۹۷۹ در چنین وضعیتی قرار نگرفته بود. از هر نظر با مشکلات و سختیهای زیادی درگیر شده است که خود دولت ایران آن را ایجاد کرده است. دولت با دخالت در منطقه و صرف ثروت و هزینههای فراوان برای اعمال مداخلهجویانه در سراسر جهان، توانایی و نفس را از جامعه گرفته است. کشور ایران به عنوان جغرافیا از نظر منابع و فرصتها غنی است، اما مناطق سخت و پر از مشکلی دارد، بنابراین باید مدیریت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خوبی وجود داشته باشد تا بتواند امور کشور را به خوبی اداره نمایند. لازمهی این امر نیز تخصص است، اما دولت به جای تخصص به وابستگی انسانها به دولت خود و منافع افراد منتخب و برگزیدەای اهمیت میدهد که قدرت را در دست دارند. قبلا گفته میشد که منافع شیعیان در اولویت قرار دارد، اما اکنون مشخص شده است که هم شیعیان و سنیها در برابر دولت لبریز از خشم و عصبانیت هستند. بر این اساس در بین شیعیان نیز بر مبنای منافع برخی از برگزیدگان و رانتخواران و مافیای محدود دولتی است که همه چیز را تعیین میکنند. در نتیجهی این سیاست هر روز کشور پسرفت کرده است. آن کشوری که میتوانست از طریق منابع طبیعی و فرصتهای بازرگانی، گردشگری، اجتماعی و فرهنگی به یک بهشت تبدیل شود، اکنون به بیابانی پر از مشکل اکولوژی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تبدیل شده است. میتوان گفت که کلمهی بحران تماما قادر بە بیان وضعیت داخلی ایران نیست! در واقع نیز میتوان گفت که زیر و رو شده است. دولت فقط سازمانها و مؤسسات سرکوبگر را تقویت میکند و از طریق روابط خارجهی خود (در واقع فروش همه چیز به برخی از نیروها به مانند روسیه و چین) خود را تقویت کردهاند. جامعهی ایران ثابت کرده است که ظلم و بیعدالتی را نمیپذیرد و قطعا واکنشهایی از خود نشان خواهد داد. عواملی مانند فقر که جامعه را به خود مشغول کرده است و عواملی مانند تکنولوژی که دولت برای سرکوب بسیار از آن استفاده میکند و برخی دیگر عواملی هستند که باید انسان در نظر داشته باشد و بدانند که جامعه را تحت تاثیر قرار خواهند داد و اجازه نمیدهند که اوضاع به زودی تغییر کند.
دولت در داخل بسیار ضعیف شده است. در مدت ۴۰ سال گذشته هر بار یک جناح از دولت حذف میشود و اکنون جناح تند روی اصولگرا تمامی قدرت را در دست گرفته است. در درون آنها نیز مخالفان حکومت ایران کم نیستند. مرگ «علی خامنهای» میتواند انفجار و تفرقه و تقسیم درون حکومت را به دنبال داشته باشد. قطعاً ایران بعد از خامنهای، ایران متفاوتی خواهد بود، ممکن است غلام حلقه به گوش قدرتهایی مانند چین و روسیه گردد و یا شاید درهای اصلاحات و ادغام با قدرت هژمونگرای جهان را بگشاید. در هر دو حالت، درگیریهای بزرگی به وجود خواهد آمد.
در داخل ایران چندین جناح مختلف و افراد رانتخوار و مفسد وجود دارند که کانونهای تاثیرگذار و تصمیم گیرنده هستند! اکنون نیز جناح رانتخوار نزدیک به اصولگرایان قوی هستند و اجازه نمیدهند هیچ تغییر و تحولی رخ دهد. رانت و فساد به میزانی زیاد است که به دور از تصور عقل است. مدتی پیش در فساد خرید چای ۳/۵ میلیارد دلار اختلاس شد. اختلاس و دزدی و فساد به میزانی زیاد است که مثل خواب میماند. چند سال قبل یک سکوی نفتی به سرقت رفت! در فیلمها نیز که پر از مبالغه و اغراق است، چنین چیزی وجود ندارد. به عبارت دیگر، این دولت ایران را به مکانی بیصاحب و پر از هرج و مرج تبدیل کرده است و در رأس آن سیستمی دزد و فاسد و چپاولگر ساختهاند که با دخالتهای خارجی خود را نگه داشته است. در جریان قیام، در بسیاری از نقاط از نیروهای خارجی برای حمله و سرکوب خلق مورد استفاده قرار گرفتند که حدس زده میشود حزبالله یا حشدالشعبی باشند. کاملا و از هر طرف بر خارج تکیه کردهاند.
دولت ایران برای بقای خود، قراردادهای بزرگی با کشورهای چین و روسیه امضا کرده است، که محتوای آن را فاش نمیکنند. اکنون در تمامی عرصههای ایران و از صنایعی مانند نفت گرفته تا ماهیگیری در خلیج و حتی تولید «بیت کوین» چینیها همهکاره هستند و حضور دارد. اکنون یکی از شک و گمانها این است که در چارچوب توافق با چینیها برای استخراج ماده «لیتیوم» دریاچهی ارومیه را خشک کرده باشند. کارهایی بر روی دریاچهی ارومیه در حال انجام هستند، که این ظن را تقویت میکند. همانطور که به نظر میرسد، دولت ایران برای از دست ندادن قدرت خود کشور را به تمامی کشورهای هم پیمانش، تقدیم کرده است. کشوری که در این ۴۰ سال میتوانست با کشورهایی مانند ژاپن رقابت نماید، اکنون تبدیل به کشوری شده است که معلوم نیست در دست کدام نیرو قرار دارد و تمامی امورش تاریک و غیر شفاف است!
دولت ایران با کشور روسیه نیز چنین قراردادها و توافقاتی را منعقد کرده است. آنها خود را متحد روسیه معرفی میکنند، اما در مواضع روسیه در پلتفرمهای جهانی، روسیه اینگونه عمل نمیکند و در بسیاری از جاها علیه ایران عمل کرده است. با در نظر گرفتن تلاشهای روسیه در طول تاریخ برای ایجاد هژمونی بر ایران، حقایق را بهتر درک میکنیم، چند سال است که تصمیم دارند هواپیماهای سوخو ۳۵ را به ایران بفروشند؟ اگرچه خود روسها به دنبال خریدار هستند، اما هنوز آن را به ایران نفروختهاند، اما به نظر میرسد وضعیت آنطور نباشد که مسئولان ایران میگویند.
دولت ایران در سیاست خارجی خود از یک سو مداخلهگر و از سوی دیگر مطیع و تسلیم شده است و این دوگانگی بلای جان سیاست و جامعه ایران شده است. اکنون اینطور به نظر میرسد که با نیروهای خارجی به توافق رسیدهاند. در اوایل جنگ اوکراین اینطور نبود، اما در جنگ غزه بسیار محتاطانه عمل کردند و حتی اظهارات آمریکا نیز اینگونه بود و گفتند که هیچ مدرکی وجود ندارد که بتوان گفت ایران در حملهی حماس دست داشته است. یعنی آنها و ایران در مواردی به توافق رسیدهاند، آزاد شدن ۱۱ میلیارد پول ایران در خارج از کشور اثباتگر این حقایق هستند.
ایران میخواهد به صورت کارتونی نقش قدرتمندی را در منطقه
ایفا نماید و تأثیر نیز دارد، اما اکنون خلق به خوبی میبینند که قدرتهای جهانی آگاهانه و در چارچوب خاصی برای منافع خود چشم خود را بر این تأثیر ایران بستهاند. تا حدودی شبیه وضعیت ترکیه است، همانگونه که ترکیه در جبههی قدرت هژمونگرایان قرار دارد، آنها نیز چشمان خود را میبندند، برای ایران نیز که دلایل موجهی برای ماندن آنها در منطقه دارد، چشم خود را میبندند. در غیر این صورت، دولت ایران نمیتواند نقش یک هژمونیک منطقهای را در وضعیت کنونی خود ایفا کند، تنها با اتکا به برخی اهداف جهانی میتواند اینچنین ادامه دهد.
مشکلات ایران با ملتهای مختلف و نقض حقوق آنها و همچنین مشکلات عظیم اکولوژیکی از جمله «بیابان زایی» بخش بزرگی از مرکز ایران که روز به روز در حال افزایش است و مشکلاتی مانند عدم مشروعیت احکام شرعی در بین خلقهای ایران، تمامی مشکلاتی که دولت ایران با آن مواجه بوده و هر راهی برای حل آن مشکلات پیشنهاد میکنند، همگی به بنبست منتهی میشوند. زیرا راهها و پیشنهادات، ظالمانه و ستمگرانه هستند. دمکراسی و گشایشهای سیاسی به هیچ وجه در برنامهی آنها قرار ندارد، بنابراین اوضاع روز به روز بدتر میشود.
در مجموع، دولت ایران در ارتباط با بحرانهای جهانی، دچار بحران شده و جامعه ایران را تحت تاثیر قرار داده و جامعه در شرایط سختی قرار دارد. دولت ایران با قیام ژن، ژیان و آزادی متزلزل شد و تا حدی با فروپاشی مواجه شد. اکنون میخواهد با قراردادها و توافقاتی با کشورهای خارجی و با دادن امتیازاتی، کنترل خود را بر داخل کشور به دست آورد. بدون شک دولت هنوز ابزاری برای بقای خود دارد و از سویی نیز روابط خارجی آن نیز به آن کمک میکند، اما جامعهی ایران جامعهای نیست که همه چیز را بپذیرد و راهی برای مقابله با اقدامات دولت پیدا خواهد کرد.
خلق از سال ۲۰۰۳ تا کنون فعالیت انجام میدهد. دولت بسیاری از فعالان و مبارزان را یا اعدام کرد و یا زندانی نموده است. اکنون عدم آزادی و دمکراسی یا بهتر است بگوییم مشکلات اجتماعی به کجا رسیده است؟ به نظر شما این مشکلات چگونه حل میشوند؟
دولت ایران اکنون در بحران عمیقی قرار دارد. این بحران از سال ۱۹۷۹ که آغاز حکومت آنهاست شروع شد. زیرا خود ایدئولوژی و منطق آنها بحران ساز بود. یعنی با دیدگاههای معیوب خود بحران ایجاد کردند. هر کسی که با آنها مخالف بود و یا اگر با آنها موافق نبود، باید حذف و کشته میشد. چندین هزار نفر توسط دادگاههای عجیب و شگفتآور به دار آویخته شدند. گفتن این راحت است! در داستانهای قدیمی آمده است که هزاران انسان شکنجه و به دار آویخته شدهاند! دولت ایران این کار را انجام داد و بذر مخالف را کاشت. به همین سبب خلق همیشه مخالف آنها بوده است. در زمان جنگ، زمانی که سازمانهای مخالف دولت ایران مسلح بودند، این مخالفت از طریق مبارزات مسلحانه صورت گرفت، زمانی که سازمانهای پارتیزانی (گریلایی) و مسلحانه پیروزی به دست نیاوردند و همزمان جنگ ایران و عراق نیز پایان یافت، خلق چند سال استراحت کرد و دوباره برای احقاق حقوق خود تلاش کرد. خلق به دنبال شکلی از مبارزه بودند که در آن بتوانند مخالفت خود را نشان دهند. در انتخابات سال ۱۹٩۸ خلق حمایت خود را از اصلاحات سیاسی نشان دادند و «خاتمی» را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند، اما در پاییز ۱۹٩۸ دهها نفر از روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان در جریان آنچه «قتلهای زنجیرهای» نامیدە میشود، کشته شدند. وقتی آن قتلعام فاش شد، دولت آن را گردن تبهکاران «وزارت اطلاعات» انداخت و اینگونه بر آن سرپوش گذاشت. خلق در این مدت کوتاه دیدند که مسئولان کشور اسلامی آن طور که وعدهی اصلاحات را داده بودند عمل نکردند و صحبت از «اصلاحات» را ابزاری برای ادامه سیستم خود قرار دادند. بنابراین خلق به دنبال راهی برای نشان دادن عدم رضایتت خود بود. در چنین فضایی برای اولین بار خلق کورد شیوهی قیام تودهای و فرهنگی را به خلق ایران آموختند. زمانی که خلق کورد در سال ۱۹۹۹ علیه توطئهی بینالمللی که ضد رهبر آپو صورت گرفت، قیام کردند، تمامی خلق ایران دیدند که این اقدام بسیار مؤثر است و فورا بذر برخی سازمانها جوانه زد. پس از آن بود که هر چند سال یک بار «اعتراضات»، «قیام»، «مخالفت» و «محکوم کردن» توسط خلق ایران انجام شد. این نوع مبارزات اغلب به طرز وحشیانهای سرکوب میشدند. در تابستان ۱۹۹۹ به «کوی دانشگاه» تهران حمله کردند و دانشجویان را کشتند. این نیز اندک اندک به یک سنت تبدیل شد و خلق اعتراض خود را نشان دادند. در برخی موارد در پایتخت و در مواردی مانند کشته شدن جوانی به نام «شوانه سید قادری» در مهاباد به صورت محلی انجام شده است. چنین اعتراضات محلی در نقاطی مانند بلوچستان و اهواز نیز رخ داده است.
خلق میدانست که باید علیه این دولت اعتراض نماید و سکوت ننمایند، دولت نیز نیروهای مختلفی برای سرکوب خلق آماده کرد. در سال ۲۰۲۲ پس از آنکه آمریکا تحریمهای اقتصادی سختی را بر ایران تصویب کرده بود، دولت تحت فشار شدیدی قرار داشت و باج این این بحران را نیز خلق میداد و این فوران کرد. از سویی دیگر کسانی تحت عنوان «اصولگرا» با تمام توان و قدرت خود حکومت را در دست گرفتند و با قوانین سختگیرانه شرع، خلق را بیزار کرده بودند. قوانینی را تصویب کردند که نسخه دیگری از قوانین طالبان و داعش بودند. خلق در چنین فشاری قرار داشتند و با جرقهی رویداد «ژینا امینی» آتش قیام شعلهور شد و اکثر نقاط ایران را در بر گرفت. مناطق مرکزی ایران کمتر درگیر قیام بودند، اما مناطق مرزی و حاشیه با تمام قوا دست به تظاهرات زدند. مناطقی مانند کوردستان و بلوچستان و خوزستان (اهواز) عملکرد بالایی را در برابر دولت از خود نشان دادند. این اعتراضات چندین ماه ادامه یافت و زمانی که به دلیل سختیهای زمستان و معیشت و فشار و جنگهای ویژهی دولتی اعتراضات رو به کاسته شدن رفت، دولت فشارهای مختلفی را آغاز کرد و سعی کرد به روال قبلی بازگردد و آن را شدیدتر کند. برخی اعدام شدند، با برخی زندانیان کاری کردند که پس از آزادی از زندان خودکشی نمایند، برخی را مسموم کردند. در نمونهای وحشتناک مدارس دخترانه را با گاز سمی آلوده کردند و برخی جانباختند و از این طریق زنان انتقام گرفتند!
مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و آزادیهای فردی در روژهلات کوردستان و ایران مانند گذشته باقی مانده و روز به روز شدیدتر میشوند. این مشکلات تنها از طریق یک سیستم دمکراتیک و آزاد قابل حل است. همچنین باید تاکید کرد که این سیستم مطابق با استانداردهای اکولوژیکی باشد. موضوع اکولوژیکی مبحث مهمی است که نه دولت به آن اهمیت میدهد و نه نیروهای مخالف به آن توجه دارند و روی آن کار میکنند. ما به عنوان یک حزب این موضوع را یک نکته جوهری و اساسی میبینیم که باید روی آن کار کنیم، باید در برنامه سیاسی و اجتماعی خود داشته باشیم. باید فرهنگ سازی کنیم و زندگی اکولوژیکی را به خلق بیاموزیم و باید بتوانیم یک زندگی اخلاقی را بر اساس استاندارهای اکولوژی ایجاد کنیم. ما معتقدیم راهحل مشکلات ایران در شعار «ژن، ژیان، آزادی» نهفته است. یعنی باید قبل از هرچیز آزادی و در رأس همهی آنها آزادی زن، مشارکت زندگی، سیاسی و اجتماعی وجود داشته باشد. باید یک زندگی دمکراتیک وجود داشته باشد و این زندگی باید با طبیعت و اکولوژی سازگار باشد و نه اینکه مخالف اکولوژی باشد. این راه حل است. ما در مرحلهای قرار داریم که نباید انسانها کارها را نیمه کاره انجام داده یا پیشنهاد نمایند. راهحل باید تعیین کننده باشد، با راهحلهای مقطعی نمیتوان مشکلات را حل کرد. قطعا راهحلی که ما از آن اسم میبریم، جنبههای زیادی از جمله اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و غیره دارد، که باید در مورد تمامی آنها گفتوگو کرد و برای آنها برنامهریزیهایی صورت بگیرد و اجرا شوند.
مبارزهی اجتماعی و رهبری اجتماعی در حل مشکلات خلق ایران چه اهمیتی دارد؟
سیستم دولت ایران و سیستم جهانی سرمایهداری با فرصتها و ابزارهای فراوان خود را تقویت کرده و شبکه گستردهای را ایجاد کرده است. برای اینکه در برابر این سیستم مبارزه صورت بگیرد، قطعا اندیشه نیاز است، برنامه نیاز است و افرادی برای اجرای آن نیاز است. اگر برای این برنامه و پروسه پیشگامی وجود نداشته باشد، این اتفاق رخ نخواهد داد. در مبارزهای که ما به آن اعتقاد داریم، یک اصل اساسی وجود دارد و آن نیز این است که باید «به آنچه میگویید عمل کنید.» ما به آن در زندگی قرار دادن میگوییم. یعنی در زندگی، شخصیت و رفتار خود قرار دهی! اگر افرادی کردار و گفتار و اندیشیدنشان یکی باشد، آنگاه میتوان در مورد سیستمی عادلانه و آزاد و برابر سخن بگوییم. اکنون تمامی مبارزهی ما این است. رهبر آپو، رهبر ما نیز سعی کرد این شخصیت را بسازد. تمامی تلاشش برای خلق چنین انسانهایی است که در مورد آن سخن گفتیم و قطعا توانست این کار را انجام دهد. این مبارزهای که اکنون در حال انجام است، توسط کسانی انجام میشود که این شخصیت را در خود خلق کردهاند. این «خودسازی انقلابی» است. به همین سبب این سخن مهم است. قطعا بدون وجود پیشگام، مبارزه پیشرفت نمیکند. این امر نیز برای ایران و همهجا صدق میکند. تاریخ ایران پر است از دروغ، اشتباه و انکار است. فقط با یک شخصیت واقعی میتوان تمام آن خطاها و اشتباهات را اصلاح کرد. متأسفانه احزاب و جریانهای دیگر که خارج از ما به فعالیت میپردازند به آن توجهی ندارند و برنامههایشان همگی در حوزهی سیاستهای بالادستی، سیاست دولتی و کسب قدرت است. اما ما در صدد خلق پیشگامی هستیم که آزاد باشد، جنسیتگرا نباشد، علمی باشد، ملیگرا نباشد و بتواند اعمال و رفتار خود را با اندیشه آزاد تعریف و اجرا کند و سعی نماید جامعهای پاک را ایجاد نماید. ما آن را «پیمودن در راه حق» مینامیم. به عبارت دیگر، کار حزب و جنبش ما فقط سیاسی نیست، جنبهی فلسفی و اجتماعی نیز دارد و اعضای آن نیز برای داشتن یک زندگی فلسفی، اجتماعی و اخلاقی مبارزه میکنند. این درمان درد بحران شخصیت است که ناشی از تأثیر مقامات بر جامعهی ایران است. بنابراین، بدون پیشگام، «انقلاب» که به معنای تغییر در جامعه و حکومت و به طور کلی در «زندگی» باشد، دشوار است.
با در نظر گرفتن اتفاقاتی که در سال ۲۰۲۳ رخ دادهاند، در سال ۲۰۲۴ در روژهلات کوردستان و ایران انتظار دارید چه چیزی اتفاق بیافتد؟
سال ۲۰۲۴، سال مهمی است. وقتی به جنگهای کنونی نگاه میکنیم، در مییابیم که اوضاع مثل قبل باقی نخواهد ماند. مشکلات به جایی رسیده است که در حال انفجار است. نیروهای موجود، سالهاست که نمیخواهند با هم رویارویی داشته باشند و سعی میکنند از طریق افراد دیگر و نیروهای نیابتی با یکدیگر بجنگند. اکنون زمان آن فرا رسیده است و مشکلات بزرگتر شده است. در چنین شرایطی فرصتها و انتظارات مبارزه افزایش مییابد. سال آینده در تمامی مناطق جهان سال متفاوتتری خواهد بود. ممکن است عقب گرد نیز وجود داشته باشد و این وضعیت بدتر نیز گردد، این بستگی به رویدادها و مبارزه دارد. سال ۲۰۲۴ در روژهلات کوردستان و ایران متفاوتتر خواهد بود. دولت در برخی از جنبههای خارجی خود را سازماندهی کرده است و میخواهد در داخل نفوذ ایجاد کند. خلق هم تجربهی زیادی کسب کردهاند. نیروهای سیاسی هم مشخص شدهاند. کسانی که میخواستند با نقابهای مختلف برای کسب قدرت کار کنند لو رفتند و در واقع رسوا شدند! خلق ماهیت آنها را شناخت. نیروهای کورد هم معلوم شد که نمیتوانند به آن شیوهی کلاسیک ادامه دهند، یا باید تغییر کنند و گامی رو به جلو بردارند یا به این شکل موجود به طور کلی از بین میروند. لازم بود تمامی آن مسائل روشن شوند و قطعا نیز روشن شدند. اکنون با توجه به حقایقی که روشن شده است در حال آماده سازی برای ورود به سال جدید هستیم. میدانیم که وظایف سیاسی و تشکیلاتی بزرگی در انتظار ماست. ما در چارچوب ایران فکر میکنیم و معتقد نیستیم که آزادی قسمتی از ایران راهحل باشد. بدون دمکراتیزه شدن تمام ایران، دستیابی قسمتی از ایران به آزادی دشوار است. علاوه بر این، اتحاد خلقها در جریان قیام ژن، ژیان، آزادی نشان داد که یک جنبش انقلابی چگونه باید فکر کند و چگونه به موضوع مبارزه نگاه نماید. نباید به یک منطقه محدود شود. آزادیخواه نمیتواند برای مبارزهی خود محدودیت قائل باشد. این نشان میدهد که وظایف ما بسیار بزرگ و سنگین است.
اتفاقات و تحولات این را نشان میدهند که سال ۲۰۲۴، سالی پر از مبارزه خواهد بود. اگر نگاه کنیم میبینیم که در تمامی بخشهای کوردستان و بسیاری از مناطق جهان نیز همینطور است، سالی پر از سختیها و پر سرعتی در انتظار منطقه است و ما نیز در این منطقه قرار داریم. ما این را میدانیم و بر اساس آن عمل میکنیم.
هدف شما و نیروهای آزادیخواه کوردستان روژهلات در سال جدید چیست؟
گفتیم که هدف ما گسترش سازماندهی و تشکیلاتمان است. برای محیا کردن جامعهای آزاد برای آینده فعالیت میکنیم. سال گذشته کاستیها و نواقصی در کار و فعالیت ما وجود داشت که در حال ارزیابی آنها هستیم و میخواهیم آن را برطرف کنیم. هم در عرصهی همکاری با خلقهای دیگر ایران و هم از نظر عملکرد مبارزاتی و همچنین ما وضعیت و نوع فعالیت و روشهای دولت را هم دیدیم. ما همچنین به دقت وضعیت سایر بخشهای کوردستان را زیر نظر داریم. ما سعی میکنیم با توجه به واقعیتها و عوامل بار دیگر خود را آماده کنیم و از طریق روشهای دیگر سازماندهی وارد کار و مبارزه گردیم. همچنین رهبری ما خود را آماده میکنند تا بتواند با توجه به شرایط جدید که در منطقه وجود دارد به وظایف خود عمل کنند.