از آنجا که انقلاب ژن ژیان آزادی یک فلسفه سیاسی است و دارای ابعاد تاریخی عمیقی است، مرزهای کوردستان، منطقه و خاورمیانه را درنوردیده و به یک جنبش بزرگ سیاسی بینالمللی تبدیل شده است. سالی که گذشت برای خلقهای ایران سالی سراسر از فداکاری، مقاومت، قهرمانی و اتحاد بود. مردم در این سال توانستند چهره واقعی بسیاری از احزاب و شخصیتهایی را که نقاب دموکراسی بر چهره زده بودند، آشکار کنند. آنها همچنین به این باور رسیدند که این خودشان هستند که باید تلاش کنند و سرنوشت خود را تعیین کنند، زیرا اقتدارگرایان جهانی و منطقه، هرگز به منفعتهای بشریت اهمیتی نداده و تنها در راستای حفظ منافع خویش گام برمیدارند.
این انقلاب در یک سال گذشته یک درک فکری و سیاسی ایجاد کرده است. مردمان منطقه توانستند به سطح بالایی از دانش اراده و فرهنگ برسند. فرهنگ هر ملتی، موجب تعریف آن ملت میشود. رهبر آپو در دفاعیات پنجم خود فرهنگ را چنین تعریف میکند: «فرهنگ را میتوان مجموعه ساختارها و معانی ایجاد شده توسط جامعه بشری در طول تاریخ تعریف کرد. وقتی صحبت از جامعه بهمیان میآید، فرهنگ را میتوان در معنای محدود به معنای جهانمعنایی جامعه، قوانین اخلاقی، ذهنیت، هنرها و علوم آن تعریف کرد.»
حال پس از یک سال، این انقلاب، روز به روز ماهیت و ویژگیهای خود را بیشتر آشکار میکند، اولاً انقلابی فکری، فرهنگی، اجتماعی، اکولوژیکی و سپس سیاسی است.
• انقلابی فکری- ذهنیتی است، زیرا روشنگری جدیدی در برابر ذهنیتی ایجاد نمود که در ایران و شرق کوردستان حاکم بود؛ یعنی ضد زن، ضد زندگی و ضد آزادی بود. یعنی مخالف نظام دولت-ملت، دولت-مذهبگرا است.
• انقلابی اجتماعی است در برابر وضعیت اجتماعی که در آن افراد و ملتها تحت ستم قرار دارند و در آن فرصتها و زمینههای آزادی، برابری، کار، عدالت، زندگی باشکوه و عادلانه، برابر و آزاد، همزیستی دموکراتیک و مسالمت آمیز از بین رفته است.
• انقلابی هنری است زیرا توانست روند هنری را که تحت حاکمیت رژیم بود تغییر دهد و هنر را به آغوش هنرمندان بازگرداند تا آینهای از احساسات و مطالبات مردم شوند.
• انقلابی اکولوژیک است که در مقابل وضعیت تحمیلی که محیط زیست و اجتماعی را ویران کرده است و روز به روز به طرق مختلف سعی در تخریب آن دارد. از جمله آتش زدن جنگلهای زاگرس و خشکشدن دریاچه ارومیه.
• انقلابی سیاسی است علیه آن نظام سیاسی که بیش از چهل سال انقلاب خلقها در ایران را در سال 13۵7 ربوده و سلب کرده است و بر کرسی قدرت نشستهاند. علیه فساد مقاماتی است که برای چند تار موی زنان، به نام خدا و ولایت فقیه، میکشند، دستگیر و اعدام میکنند.
• انقلابی فرهنگی بر ضد فرهنگ مسلطی است که هزاران سال است بر مردم و جوامع روژهلات کوردستان، ایران و خاورمیانه تحمیل شده است که یک فرهنگ ضد زن، ضد زندگی و ضد آزادی است.
انسان نه تنها موجودی اجتماعی، بلکه موجودی فرهنگی است. زندگی اجتماعی انسان بهدلیل فرهنگ امکانپذیر است و انسان بدون اجتماع نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد و همه دستاوردهای بشر بهدلیل فرهنگ و حس زندگی اجتماعی بشر به دست آمده است. فرهنگ، دانش و درک لازم برای وجود فیزیکی، فکری و پایدار را در اختیار انسان قرار میدهد. در واقع فرهنگ دانش و مهارت میبخشد و حفظ میکند و از طریق زبان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. فرهنگ نیز شرایط اجتماعی را برای مردم تعیین میکند. فرهنگ حتی زندگی فرد را تعیین میکند: چه بخوریم و چه بنوشیم، چه زمانی گریه کنیم و چه زمانی بخندیم، و چه ایدههایی را بپذیریم. فرهنگ نگرش ما را نسبت به دین، اخلاق، ازدواج، خانواده و ... تعیین میکند. بهطور خلاصه، ارزشهای انسانی در جوامع مختلف تحت تأثیر فرهنگ است. بههمین دلیل است که میگویم انقلاب زن زندگی آزادی، ضمن ایجاد فرهنگهای فراوان، فرهنگهای بسیاری را که قبلاً در میان مردمان منطقه وجود داشت، احیا کرد. اما کدام فرهنگها در این انقلاب احیا شدند؟
اولین آنها فرهنگ همزیستی خلقها بود. رژیم ایران سالهاست در صدد تخریب فرهنگ همزیستی مردمان منطقه است تا بین خلقها تفرقه ایجاد کند و در نتیجه قدرت خود را تحمیل کند. بهعنوان مثال، تمام جنگهای ویژه بین مردم کورد و آذری در طول سالیان متمادی. در این انقلاب بار دیگر فرهنگ همزیستی زنده شده و مردمان این منطقه با شعار "آذربایجان بیدار و حامی کوردستان است" بار دیگر به وظیفه تاریخی خود یعنی همزیستی که سالها در این مناطق وجود داشته است، عمل کردند. به تعبیری میتوان گفت از فرهنگ کهن خود صیانت به عمل آوردند و به یاری هم شتافتند.
فرهنگ مقاومت: علیرغم همه سیاستهای شکنجه، اعترافات اجباری، اعدامها و همه سیاستهای پلیدی که رژیم ایران در زندان ها انجام میدهد، هنوز هم نتوانسته است موفق شود زیرا مقاومت در زندانها در بالاترین سطح قرار دارد. رژیم ایران فکر میکرد که اگر ناراضیان و پیشاهنگان این انقلاب را دستگیر کند، میتواند تظاهرات را سرکوب کند، اما آنچه اتفاق افتاد رژیم را بیشتر ترساند و آن هم مقاومت در زندانها بود. زندان سرآغاز راه مقاومت شد و بزرگترین فعالیتها و مقاومتها آغاز شد.
صیانت از شهدا: یکی از برنامههای دولتها علیه مردم این است که اعضای خانواده را آنقدر به زندگی روزمره مشغول کنند که وظایف سیاسی و اجتماعی خود را فراموش کنند. در این انقلاب بزرگترین جلوه اجتماعی را دیدیم که توانست برنامه سالانه رژیم را یک بار برای همیشه خنثی کند. صیانت خانوادهها از شهدا و فراخوانهای آنان فرهنگی هزار ساله دارد. از سوی دیگر همیاری مردم نیز بار دیگر باعث احیای فرهنگ زندگی اجتماعی در منطقه شد.
فرهنگ زن-مادر: رژیم ایران از اولین لحظات روی کار آمدن تلاش کرد اراده جامعه را از طریق شکستن اراده زنان بشکند، اما بار دیگر جامعه با پیشاهنگی زنان احیا شده است. زنان شجاعت و فداکاری زیادی از خود نشان دادند که به کل جامعه نیز شجاعت داد. از آنجا که زن-مادر کل جامعه را در آغوش می گیرد، توانست انقلابی فراگیر ایجاد کند. شاید اگر این پیشاهنگی توسط هر قشری از جامعه صورت میگرفت، نمیتوانست همه خلقها و اقشار جامعه را به این شکل گرد هم آورد و به یک قشر محدود میشد. اما چون زن-مادر موجودیت جامعه است و به خاطر هؤیت اجتماعی خود توانسته چنین انقلاب عظیم و فراگیری را رهبری کند. از شعار اصلی این انقلاب، «ژن ژیان آزادی» میفهمیم که این انقلاب با پارادایم جدیدی به قدیمیترین، سختترین و اساسیترین معضل پرداخته است که مشکل حقوق و آزادی زنان است. مشکل حقوق و آزادی زنان اساسیترین و قدیمیترین مساله خود جامعه است، بنابراین تا زنان آزاد نباشند و به حقوق خود نرسند، جامعه به حقوق و آزادیهای خود دست نخواهد یافت. با پیدایش و سیطره ذهنیت مردانه که نظام سلسلهمراتبی و به دنبال آن نظام استبدادی و حکومتداری را بنا نهاد، بیش از ۵ تا ۷ هزار سال است که جامعه بشری را در مشکلات و بحرانها و آشفتگیها فرو برده است. بنابراین تا مشکل حقوق و آزادی زنان حل نشود، هیچ مشکل، بحران و آشفتگی جامعه، یعنی سایر مشکلات زندگی و آزادی حل نمیشود. به همین سبب اگر این انقلاب به شکست رژیم ختم شد به این دلیل بود که یک انقلاب اجتماعی به رهبری زنان بود.
وقتی فرهنگ ایجاد شد دیگر راه برگشتی نیست، یعنی مقاومت، ایثار، همزیستی که بعد از انقلاب زنان دوباره به عنوان یک فرهنگ در بین مردم ایران شکل گرفت، توسط هیچ دولت و حکومتی از بین نمیرود. بنابراین اگر چند سال دیگر هم رژیم ایران با تمام فشارها و تلاشهایش اگر!!!! بتواند ادامه دهد، اما انقلاب فرهنگ خود را ایجاد کرد و مهر خود را در تاریخ گذاشت. زیرا نظام قدرت با همه سیاستها و جنگهای ویژهاش نمیتواند جوهره جامعه را تغییر دهد. اگرچه میتواند با سیاستها و جنگهای ویژه و روانی تخریباتی را ایجاد کند، اما نمیتواند طولانی باشد و فرهنگ جامعه را از بین ببرد. انقلاب " ژن ژیان آزادی" انقلابی نوین است، در شعار، پارادایم، برنامه و اهداف و همچنین در پیشگامان و روش اجرایی آن، که آن را از تمامی انقلابهای پیش از خود در ایران، خاورمیانه و جهان متمایز میکند.