هشت مارس و آغازی دیگر | یادداشت
... زنان به عنوان یک هویت و یک ملت دغدغهها و مسائل مشترکی دارند که تحت یک سازماندهی منسجم و مستحکم می توانند مبارزات، برنامه های عملی و پروژه های مشترکی جهت رسیدن به جایگاه واقعی خود داشته باشند ...
... زنان به عنوان یک هویت و یک ملت دغدغهها و مسائل مشترکی دارند که تحت یک سازماندهی منسجم و مستحکم می توانند مبارزات، برنامه های عملی و پروژه های مشترکی جهت رسیدن به جایگاه واقعی خود داشته باشند ...
چهار دهه از اولین روز هشت مارس بعد از انقلاب می گذرد. روزی که زنان با شعار”ما انقلاب نکردیم که به عقب بازگردیم” روزها در خیابانها به اعتراض علیه قوانین جدید و متحجر رژیم جهموری اسلامی پرداختند. به واقع انقلاب ۵٧ پسرفتی در وضعیت زنان و بازگشت به موقعیت دوران پستونشینی بود. در سالهای پس از انقلاب با هر خیزش و اعتراض زنان، حکومت با توسل به خشونت، آنان را سرکوب می کرد تا پایه های قدرتش را تثبیت کند. ساختار سیاسی و اجتماعی در ایران توسط یک دولت سرمایه داری و یک حکومت مذهبی بر اریکه قدرت نشسته است. تلاقی سرمایه داری و مذهب در ایران زنان را نیمه انسان تلقی نموده و انواع خشونتهای ایدئولوژیک، روانی و رسانه ای را بر آنان تحمیل می کند. درهم تنیدگی مذهب و مدرنیسم در ساختار قدرت زنان را در برابر مبارزه ای دشوار قرار داده است. مبارزه ای مستمر در جهت تغییر قوانین، سنتها و نرمهای برآمده از مذهب و سنتی برای درهم فروپاشاندن پایه های سلطه مردسالاری. آگاهی زنان از این واقعیت و شناخت ساختار حکومتی ایران در شیوه مبارزاتی آنان تاثیرگذار است.
تمامی عرصه های اجتماعی و سیاسی در ایران وجهه ای جنسیتی به خود گرفته و این با خود مسائلی به بار آورده که هر روز ابعادش گسترده و پیامدهای آن مخربتر می شود. خانواده یکی از مهمترین نهادهایی است که جنسیت گرایی و قدرت به آن بار شده و زنان بیش از همه اسیر این نظام هستند و در این چارچوبهای تنگ سنتی، دینی و مذهبی از پیشرفت، آگاهی و انقلاب ذهنیتی دور نگه داشته شده اند. زن بودن در جامعه ای آمیخته با ذهنیت مردسالاری که در تمامی یاخته های جامعه لانه ساخته، دشوار است. تابوها و ممنوعیتهای که ساخته و پرداخته سیستم دولتی و دینی است نه تنها پیامد مثبتی نداشته بلکه هر روز بیش از پیش جامعه را به عقب می راند. دروغها و فتواهای عجیبی که با کلاه شرعی به مغز و فکر جامعه تزریق می شود تا مردم را فریب دهند. در نظام جمهوری اسلامی ایران تمرکز سرکوب و ستم علیه زنان نماد استبداد عمومی مسلط بر جامعه است. بنابراین در جامعه ای که زنان در چنین موقعیتی قرار دارند بر خلاف ادعای حکومت نمی توان از جامعه ای آزاد با عدالت جنسیتی و دمکراسی صحبت نمود. در میان هرج و مرج اقتصادی که در چند سال اخیر در ایران به حد بحرانی رسیده و به تبع آن مسائل اجتماعی تعمیق یافته، فقر، گرسنگی، بیکاری و خشم بروز نموده و زنان در کانون این مسائل قرار دارند. سیمای جامعه ایران در چنین مرحله ای دردناک و تاسف بار است. دیگر نیازی به کتمان حقایق تلخ جامعه وجود ندارد زیرا مسائل به اندازه ای عینی است که تمامی بحرانهای ساختاری و فساد سیستماتیک دولت را می توان در وضعیت نابسامان مردم مشاهده نمود. علاوه براین شرایط اجتماعی زنان بیانگر وضعیت حقوقی و انسانی در ایران است. بنابراین مسائل زنان به عنوان یکی از مسائل مهم جامعه بایستی مربوط به همه نیروها و جریانات سیاسی باشد.
برای تغییر وضعیت اجتماعی زنان باید شیوه سازماندهی را نیز تغییر داد. هشت مارس فرصتی برای آغاز مبارزات مشترک زنان است تا مسائل و مشکلات فرا راه سازماندهی جهت کسب حقوق اجتماعی را توسعه دهند. زنان به عنوان یک هویت و یک ملت دغدغهها و مسائل مشترکی دارند که تحت یک سازماندهی منسجم و مستحکم می توانند مبارزات، برنامه های عملی و پروژه های مشترکی جهت رسیدن به جایگاه واقعی خود داشته باشند. تفاوت در دین، قومیت، زبان و فرهنگ هیچگاه مانعی در برابر مبارزات و فعالیتهای مشترک نیست بلکه موجب غنای این فعالیتها خواهد بود. به دلیل تنوع بافت فرهنگی و اتنیکی در ایران، زنان از هر خاستگاه طبقاتی و قومیتی که باشند در مشکلات و مطالبات خود نقاط مشترکی دارند و ایجاد زمینه های گفتگو و اتخاذ راهکارهای چاره گشایی مسئولیتی مهم بر دوش تمامی فعالین و سازمانهای زنان است. در سیستم ایران زنان کرد، بلوچ، عرب و سایر تفاومندیهای دینی و مذهبی هم به دلیل زن بودن و هم ویژگیهای خاص ملیتی بیش از سایر زنان در معرض خشونت و تبعیض قرار دارند. کافی است به شرایط دشوار خانوادگی و اجتماعی زنان در کردستان و بلوچستان نظری بیافکنیم که چگونه به دلیل مشکلات خانوادگی، اقتصادی و سنت گرایی هر روز کشته و یا به خودکشی و خودسوزی روی می آورند. بنابراین بایستی دغدغه سازمانها و همه زنانی که برای آزادی و حل مسائل زنان تلاش می کنند، رفع چنین مسائلی باشد و صرفا در تلاش برای رهگشایی مسائل قشر و طبقه خاصی از زنان نباشد در غیر این صورت نمی توان هیچ گاه از آزادی و برابری واقعی بحث نمود. با تشدید فشار و پاکسازیهای سیاسی که در یکسال اخیر از سوی رژیم ایران صورت می گیرد و هر روز اخبار دستگیری فعالین سیاسی، زیست محیطی و زنان به گوش می رسد نیاز به یک اقدام مشترک و مواضع رادیکال وجود دارد تا بدین گونه حکومت را مجبور به ایجاد تغییر و گشایش سیاسی و اجتماعی نماید.