ذهنیت متحجر و خط خیانت در "انقلاب ژینا"

پ‌ک‌ک سالهاست که خود را از جریان چپ سنتی جدا ساخته؛ چون که این ایدئولوژی دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه امروز نیست. ماهیت پ‌ک‌ک که در هوادارانش هم نمود پیدا کرده؛ ضدیت با ارتجاع به هر شکل آن است.

همانطور که رهبر آپو بارها در صحبتهایش در مورد تاریخ کوردستان اشاره کرده است دو خط همواره در کوردستان وجود داشته­اند، یکی خط مقاومت و دیگری خط خیانت! خط مقاومت همان خط کاوه آهنگر و قاضی محمد و مظلوم دوغان و عگید و کاک فواد است؛ خط خیانت هم همان کوردهای فئودال خود فروخته‌­ای بودند که همواره دست در دست حکومت مرکزی داشتند تا بتوانند بهره­ای از این قدرت ببرند.

ضربالمثلی در کوردستان هست با این عنوان که: درخت روی ریشه‌ی خودش سبز می­شود، به این معنا که هر فرد ویژگیهایی را از خانوادهای که در آن به دنیا میآید به ارث می­‌برد. این درست است که نباید گناه پدر را به گردن فرزند بیاندازیم اما تجربه ثابت کرده است حتی فرزندانی که در برابر خانواده­ی خود عصیان میکنند و به ظاهر راهی متفاوت را بر می­‌گزینند هم معمولا به همان روش و مسلک خاندان خود پایبندند. نمونه­‌های بسیاری را میتوان مثال زد اما به عنوان مثالی نه چندان دورمی‌­توان به کثیره ییلدرم اشاره کرد که با توجه به تمام فرصت­‌هایی که رهبری به او داد چگونه در نهایت به رهبری و کوردستان پشت کرد.

امروز هم مشابه این افراد در لباس اپوزیسیون وارد جنبش ژینا شدهاند و سعی در ضربه زدن به آن دارند. یکی از برجستهترین نمونههای آنعبدالله مهتدی است که همچنان منش و رفتارهای فئودالی خانواده‌­اش را به ارث برده و بارها شده به تاریخچه‌­ای که نسبش در ارتباط با قدرت مرکزی داشتند با افتخار اشاره کند.

واضح است که اگر بخواهیم تنها به گناه پدر، پسر را مؤاخذه کنیم اخلاقی نخواهد بود؛ پس بیایید نگاهی به کارنامه سیاسیاش بیاندازیم. پس از انقلاب ۵۷ نقشی اساسی در آغاز و تداوم جنگ میان کومله و دموکرات ایفا کرد تا جایی که حتی به تئوریسین این جنگ معروف شد. به خاطر عزت نفس پایین در مورد هویت ملی خود به افرادی مانند منصور حکمت اجازه داد تا از منابع حزب استفاده کرده و حزب کمونیست ایران را تاسیس کنند و کومله را در آن ادغام کنند که در نتیجه­‌ی آن مسأله­‌ی ملی کوردها به حاشیه برود. در جنبش ژینا تنها نماینده‌­ای از احزاب بود که با پسر دیکتاتور سابق دست دوستی داد؛ شخصی که خود ایرانیها معتقدند اگر عامل سپاه نباشد انسانی بسیار احمق است که با تصمیماتش موجب توقف قطار انقلاب در آن روزها شد. در نتیجه­‌ی چنین تصمیم غلطی، هم به چهر­ه­‌ی جنبش استقلال کوردستان خدشه وارد کرد و هم کومله را در درون خود دچار بحران کرد.

سالهاست که بر مسند رهبری حزب تکیه داده در حالی که در خانه چند میلیون دلاری خود در لندن اقامت دارد و به نیروهای کومله که در کمپ­‌های اقلیم کوردستان در شرایط سختی به سر میبرند امر و نهی میکند و اجازه نمیدهد روندی دموکراتیک شکل بگیرد تا صداهای دیگری که در کومله هستند هم بتوانند در سطوح مدیریتی شرکت کرده و شنیده شوند. می‌­دانیم این نوع برخورد که ناشی از شخصیت غیردموکراتیک شخص مهتدیست بارها به انشعاب کومله منجر شده است. شخصیتی که به درستی توسط کاک فواد در یکی از کنگره­‌های کومله (که به تازگی تصاویر آن پخش شده) تحلیل شده و محکوم گشته است. درواقع چنین شخصیتی مانع شد تا تمام احزاب روژهلات بتوانند وارد مرکز همکاری شده و این مرکز تبدیل به نماد اتحاد جامعه کوردی گردد. با خودسری­‌ها و خودخواهی­‌ها مرکز همکاری به تعلیق در آمد و به احتمال زیاد در آینده نزدیک منحل خواهد شد.

همین ذهنیت تفرقه‌انگیز و خودبرتربین مهتدی، اتحاد میان احزاب روژهلات را در کوتاه‌­مدت سخت کرده است. در فایل صوتی که اخیرا از ایشان پخش شد در مورد خارج نشدن از منشور مهسا این ذکر شد که ما به عنوان یک حزب باید به اتحادهایمان معنا بدهیم و نگاه بلند مدت داشته باشیم؛ حال سوال ما این است که چرا چنین رویکردی را نسبت به احزاب روژهلات و جنبش آزادی کوردستان ندارند؟ چه چیز مانع از پیوستن آنها به فراخوان مشترک احزاب روژهلاتی جهت اعتصاب بود؟

البته همه­‌ی تقصیرها به گردن شخص مهتدی نیست بلکه شرایط او تا حدود زیادی ابژکتیو است، به این خاطر که تاریخ انقضای گفتمان آنها سر آمده است. پ­‌ک­‌ک سالهاست که به همین دلایل خود را از جریان چپ سنتی جدا ساخته است چون که این ایدئولوژی دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه‌­ی امروز نیست. به همین خاطر است که می‌­بینیم به راحتی با جریان سلطنت‌طلبی در عین اینکه به ظاهر تفاوت ایدئولوژیک دارند پیوند سیاسی و دیپلماتیک برقرار می‌­کنند چون هر دو در یک خصوصیت مشترکند و آن هم ارتجاع است. آقای مهتدی به جای اینکه انگشت اتهام را به سمت هواداران پ­‌ک­‌ک بگیرد و در جلسه خصوصی‌شان اعلام کند "این هواداران پ­‌ک­‌ک بودند که در فضای مجازی بیشترین حمله را به ما بابت حضور در منشور مهسا می‌­کردند"، تحلیل درستی از حزب خودشان انجام دهند و از این موضوع آگاه باشند که ماهیت پ­‌ک­‌ک که در هوادارانش هم نمود پیدا کرده است ضدیت با ارتجاع به هر شکل آن است.

رهبر آپو درست میگفت که نمیشود به هر دو خط وفاداری داشت و نمیشود خودت را از خط مقاومت بدانی اما خط خیانت را نشناسی چرا که اگر درست نتوانی دوست و دشمن را از هم تمییزدهی وقتی مشغول مبارزه با دولت هستی خط خیانت از پشت به تو خنجر خواهد زد و صد البته ضربه از جایی که انتظارش را نداشته باشی بسیار کاری‌­تر خواهد بود.