در ایران صدها کوبانی در انتظار رهایی هستند | یادداشت

.. برای آزادی کوبانی هم چهاربخش کوردستان هم خاورمیانه و هم آزادیخواهان جهان همت کردند، متحد شدند و آزاد ساختند. این همت بایستی در خوزستان، بلوچستان، کوردستان و سراسر ایران نیز بصورت اتحاد خلق‌ها که اولویت استراتژی کودار و پژاک است، تکرار شود...

◼️ تظاهرات خوزستان با پیشاهنگی عرب و لر طی دو هفته متوالی، بنیان‌های نظام جمهوری ولایی ایران را به لرزه درآورد و گشایش‌گر راهی‌شد برای تمامی ملل ایران و شرق کوردستان. آن راه، جز خیزش و خیابان نیست. وقتی قیام آبانماه ۱۳۹۸ با قتل‌عام بدست رژیم ایران، ددمنشانه سرکوب شد، نظام مطلقه خیال کرد که دیگر پس از آن زهرچشم، غیرممکن است قیامی دیگر به‌پا شود، ولی خوزستان به‌پا خواست و تهران و بسیاری شهرها به ندای آن پاسخ طنین‌انداز دادند. سویه‌های خلقی آن خیزش تمامی اقشار، سازمان‌ها، اصناف و نیروهای داخلی و خارجی را به جوش‌وخروش آورد. پژاک و کودار نیز با ارائه بیانیه‌ای مشترک بر حقانیت همان راه دمکراتیک تأکید می‌کنند. پیشتر نقشه راه جامع و گسترده مبتنی بر برنامه و استراتژی کامل ارائه کرده بودند و این بیانیه در راستای همان نقشه‌راه است که کماکان برای اوضاع ایران مصداق بارز دارد. در نقشه راه سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک با هدف تحقق ملت دمکراتیک بنیان چاره‌یابی تمامی مسایل ملل ایران است. برای ادای دین و احترام باید اشاره کرد که در کنار خیزش خوزستان و چندین شهرهای ایران و شرق کوردستان، گریلاهای فدایی پژاک به نام‌های «هیژا، شیرکو، آریو و شاهین» در مریوان و موکریان در راه آزادی خلقشان به کاروان شهدا پیوستند و مهری اثبات‌گر بر حقانیت راه خلق‌های ایران و شرق کوردستان و راه پیکارگری انقلاب دمکراتیک پژاک و کودار شدند.

با بررسی خیزش خوزستان و چندین شهر ایران و شرق کوردستان، مشاهده شد که کم هستند نیروها و سازمان‌هایی که در به‌ کرسی‌نشاندن حقانیت خلقی، صادق باشند. هر کدام از نیروهای راست‌گرا و چپ‌گرا، انقلابی و غیرانقلابی بنا به ماهیت خویش در تأویل آن خیزش و بهره‌گیری سیاسی و سازمانی از آن به تقلا افتادند. برنامه‌های استراتژیک هر سازمان امروزه نه تنها در ایران و کوردستان بلکه در سطح خاورمیانه بازتاب‌دهنده ماهیت صادقانه هر سازمان و حزبی است. تا اینجای کار، یک قانون و قاعده بنیادین برای خلق‌های تحت ستم و آزادیخواهان و دمکراسی‌طلبان باقی مانده تا بر مبنای آن پی‌ببریم کدام سازمان دمکراتیک است و کدامیک ضددمکراتیک. آن قانون، این است:«حکومت بر خلق نباید متکی بر زور باشد». اتکای بر «زور» به معنای ضداخلاقی و ناسیاسی‌بودن و لذا ذبح کامل دمکراسی است. پژاک و کودار نیز وقتی در بیانیه خویش اعلام کردند که تمرکز استراتژیک‌شان بر مفهوم دمکراسی است، بدان معنا است که تمامی خاورمیانه و نظام جهانی که هر کشوری یک دولت بر آن حاکمیت بلامنازع دارد، «متکی به زور هستند». در این میان، نظام جمهوری ولایی ایران با ابزارسازی مزورانه از «اسلام» و تبدیل آن به «اسلام سیاسی» بر «زور عریان» متکی است. این یک پدیده جهانی است که قریب ۴۰۰ سال است در اروپا، ۲۰۰ سال است در خاورمیانه در هیأت منحوس و منحط نظام سرمایه‌داری در یکایک سلول‌های جوامع جهانی رخنه کرده و می‌پوساند. به معنای کامل کلمه، قریب صد سال است که سرمایه‌داری بر سراسر جهان یک نظم خاص را تحمیل می‌کند که بطور تماما عریان متکی بر زور و فریب است.

رهبر اوجالان در مانیفست‌های خویش دقیقا بر این خصلت زورمدارانه سرمایه‌داری جهانی انگشت گذاشته که همان خصلت، بشریت را به محاق ظلمت و تاریکی فرومی‌برد و با خویش غرق می‌نماید. بنابراین تمامی کوشش رهبر اوجالان محو کامل زورمداری جهانی و دولتی است. زور و زورمداری به دو پدیده «سرمایه‌داری» و یا «دولت» برمی‌گردد. کشوری در جهان یافت نمی‌شود که مبرا از یکی از این دو پدیده ظالمانه باشد. در رئوس هر یک از معابد خبیثانه هریک از این دو پدیده روزانه سر ده‌ها و صدها هزار نفر ذبح و به پایین پرت می‌شود. این تصویری هولناک از تمدنی است که نوید داده‌اند.

سرمایه‌داری چه در آمریکا، اروپا و آفریقا باشد و چه در ایران و ترکیه، به هر تقدیر، همه کشورها یک دولت را برساخته و با توسل به مکانیسم‌های «زور» حکومت می‌کنند، در جبهه مقابل آنها خلق‌های بی‌مأوا بی‌هیچ ابزار و تکنولوژی‌ای و تنها با تکیه بر اراده و امید خویش، با توسل به پدیده عظیم «دمکراسی» مبارزه می‌نمایند. پس در سراسر جهان فقط می‌توان یک جبهه نبرد را دید که در یک سوی آن زورمداران سرمایه‌داری و در سوی دیگر ستمدیگان و آزادگان دمکراسی‌طلب قد علم ‌کرده‌اند. «ایران و هژمونی سرمایه‌داری جهانی» در این جبهه، نیروهای زور هستند؛ آزادی‌خواهان و خلق‌ها نیروهای «مقاومت دمکراتیک» می‌باشند و فی‌مابین این دو نیرو، نیروهای مزدور و خیانتکار قرار دارند. ایران در این جبهه، یک تحفه منفور است که بزرگترین انقلاب قرن بیستم خود را به سرمنزل زور و ستم ختم به شر نموده.

هر نیرو و سازمان مبارزی که ادعای تغییر دمکراتیک ایران را دارد، در آن کشور تنها با طلیعه «دمکراسی» و«آزادی زن» می‌تواند دست به انقلاب بزند. سالهاست خیزش‌هایی در ایران متعاقب بهار خلق‌ها به پا می‌شوند و شعار و مطالبه بنیادین خلق‌ها بر ریل «دمکراسی‌خواهی» و «آزادی زن» طی طریق کرده. حاشاکردن از این دو واقعیت و حقیقت آشکار، اخلال‌گری محض در مسیر قیام خلق‌ها است. از عملکرد دولت‌های پی‌درپی نظام جمهوری ولایی در چهل سال گذشته گرفته تا اقدامات قدرت‌های جهانی، همه در راستای معامله بر سر دستاوردهای «دمکراسی‌‌خواهی و آزادی زنان» بوده. حتی سفره خالی خلق را نیز به مزایده فروش گذاشته‌اند، این خلق نیز جز خیزش در میدان خیابان مأمنی برایش باقی نمانده.

هکذا در ایران کثیرالملل، همانند کل خاورمیانه تنها «مسئله ‌کورد» به‌مثابه «یک مسئله» نامگذاری شده که آن هم در سایه مبارزات بی‌امان و شکوهمند خلقمان بوده. اما چرا مسائل دیگر همچو «مسئله عرب، مسئله بلوچ، مسئله آذری، مسئله لر و ...» مطرح نمی‌شود درحالی که به همان اندازه اهمیت دارد؟ سیاست‌های آسمیلاسیون مبتنی بر زور و فشار و سرکوب که از جانبت دو نظام داخلی ایرانی و خارجی جهانی ضربه می‌خورد و برسر آن معامله می‌شود، این وضعیت را به‌ بار آورده. در دهه‌های گذشته کاملا اثبات شد که انتظار از نظام ولایت مطلقه ایران که بصورت مطلق انتصابی زورمدارانه است نه انتخابی و مردمی، خلق‌ها جایی در آن ندارند و نیز انتظار از اراده بین‌الملل که بصورت مطلق سرمایه‌دارانه است، کاملا بیهوده است. در این میان، تنها رهیافت اراده‌مندانه، قیام دمکراتیک می‌باشد. زیرا هم نیروهایی در داخل ایران به علاوه خود نظام مطلقه ولایی و هم نیروهایی در عرصه بین‌الملل کمین کرده‌اند تا هر خیزش خلقی را در راستای مطامع و منافع و اهداف پلشت خویش جهت‌دهی و منحرف سازند. باید شدیدا هوشیار و آگاه بود.

 تکیه پژاک و کودار هم بر همین اصل جهانی و ایرانی می‌باشد که خاصتا کوردستان بزرگترین قربانی آن در صد سال گذشته بوده. وقتی پژاک و کودار از «تغییر ساختاری» بحث می‌کنند، برمبنای واقعیت‌های قرن بیست‌ویکم جهان و ایران است. خصلت ماهیتی ایران و هژمونی‌های جهانی هر دو «سرمایه‌دارانه» است، پس از یک جنس هستند ولی به رقابت سخت علیه یکدیگر می‌پردازند. اسلام سیاسی یعنی خارج ساختن ماهیت ایدئولوژیک دین و تبدیل آن به سرمایه‌داری ایرانی. به اندازه‌ای که سرمایه‌داری جهانی در خاورمیانه جنگ جهانی سوم به راه انداخته و خون به پا کرده، ایران هم ترک‌تازی می‌کند و بر سر خون و خونریزی رقابت می‌نماید. انتظار از این جبهه‌ها بیهوده است.

از خلق‌ها گرفته تا زنان و محیط‌زیست؛ از رودخانه‌ها گرفته تا جنگل‌ها، کوه‌ها و معادن آنها، چمشه‌‌سارهای جوشان هزاران ساله، از حیوانات گرفته تا هر جانداری که انسان و اشرف مخلوقات نامیده‌اند، از بسِ ظلم دولتی زورمدارانه، بی‌آبی، بی‌امنیتی و فقدان آزادی در حال نابودی و تلف شدن هستند. بانی و باعث آن نیز غیر از سرمایه‌داری جهانی و ایرانی نبوده و نیست. دادگاه بشریت تنها با اراده‌مندی به قیام محشرآسا می‌تواند به دادخواهی برخیزد، اگرنه سرنوشت تلخی در انتظار بشریت است.

حرف پژاک و کودار این است که جهان با تمامی انسان‌ها، جوامع، محیط‌زیست، کوه، دشت، رود، هوا و اکسیژن و نفس خود به قیام خروشان برخاسته. همانطور که جنگ جهانی سوم بصورت پراکنده و هر بار در کشوری از خاورمیانه مرحله به مرحله جریان دارد و هر بار در بخشی از کوردستان خونی به پا می‌کند، به همان شیوه هر روز در نقطه‌ای از خاورمیانه و ایران یک قیام به پا می‌شود. خاورمیانه، ایران و کوردستان آبستن یک رنسانس است که متشکل از هزاران قیام روزانه خواهد بود. هیچ دولتی از گزند سهمگین این طوفان‌های کوبنده در امان نخواهد بود. تاریخ، حکومت را برای هیچ قدرتمند هولناکی رها نخواهد کرد. قیام خوزستان که جرقه‌های آن آتش خیزش را نیز در چندین شهر ایران تا پایتخت برافروخته، مرحله‌ای از همان قیام است. این یک دیالکتیک تغییر و تحول است که اگر صورت نگیرد، فروپاشی را به دنبال خواهد داشت. هیچ نیرویی توان جلوگیری و دفع این انفجارهای خلقی را نخواهد داشت. این رنسانس در خاورمیانه شاید قویتر از رنسانس ۵۰۰ سال گذشته اروپا گردد و تنها در سایه تمدن دمکراتیک علیه سرمایه‌داری بحران‌زا ختم به خیر خواهد شد. در رأس رنسانس، زنان قرار دارند که با پیشاهنگی جهانی زنان کورد، هر قیام خلقی را در هر کشور خاورمیانه و هر بخش کوردستان رهبری می‌کنند. درغیر اینصورت، هیچ شانسی نه در انتظار خلق‌هایی است که تن به ستم و زور داده‌اند و نه قدرت‌مداران سرمایه‌داری ایرانی و جهانی. همه در معرض نابودی هستند، حتی طبیعت. قرن حاضر، بویژه دهه کنونی، زمان نجات بشریت از عصیان محیط‌زیست، بیدادی دولت‌ها و ستم به زنان است. از اعماق معادن و آبهای زیرزمینی گرفته تا اکسیژن و نفس در لایه اوزون زمین و از دورافتاده‌ترین روستای کوردستان و جنگل آمازن گرفته تا جوامع تمدنی جهانی، هیچ هستنده‌ای زیر سایه مخوف سرمایه‌داری در امان نیست. این جهان به قیام دمکراتیک و حذف زور و دولت نیاز فوری دارد. این است حرف پژاک و کودار بر مبنای حقیقت جهان کنونی ایران و جهان.

خلق ‌کورد و جنبش آپویی زودتر از همه در این مسیر آرزومندانه بشری قرار گرفته‌اند. جهان بایستی قدر این پیشاهنگی را همانند پیشاهنگی کوبانی بداند. در ایران و شرق کوردستان صدها کوبانی در انتظار رهایی هستند. برای آزادی کوبانی هم چهاربخش کوردستان هم خاورمیانه و هم آزادیخواهان جهان همت کردند، متحد شدند و آزاد ساختند. این همت بایستی در خوزستان، بلوچستان، کوردستان و سراسر ایران نیز بصورت اتحاد خلق‌ها که اولویت استراتژی کودار و پژاک است، تکرار شود. این مطالبات تأکید بر نقشه راه ۲۰۱۸ پژاک و کودار است که کاملا شفاف می‌باشد. بنابراین قویا با رد هرگونه برچسب تجزیه‌طلب، خودمدیریتی هر یک از مناطق کورد، بلوچ، لر، عرب، آذری، فارس و ... را برای ملل ایران برحق می‌دانند.◻️


*  (عضو بخش رسانه پژاک)