دیپلماسی کوردی و نفوذ ترکیه، بریتانیا، اسراییل و هژمونی جهانی | یادداشت

نفوذ فزاینده و پرمخاطره ترکیه، بریتانیا، اسراییل و آمریکا بر هولیر سمت‌وسوی بسیار خطرناکی را به خود گرفته که اگر حزب دمکرات با واکنش‌های خیزش‌محور خلق کورد مهار نشود، فردای روز جبران آن برای تمامی خلقمان و احزاب کوردی بسیار دیر خواهد بود

◼️ مسرور بارزانی، نخست‌وزیر اقلیم جنوب کوردستان پس از سفر خود در روز ۱۵ آوریل ۲۰۲۲ چند روز بعد در روز سه‌شنبه ۱۹ آوریل عازم لندن شد و با بوریس جانسون دیدار و گفتگو کرد. بارزانی ادعا کرد که در خصوص اوضاع اقتصادی و سیاسی عراق و روابط تجاری با جانسون گفتگو کرده اما مقوله اساسی و پشت‌پرده این سفر، رابطه سفر به آنکارا و لندن برای مزدوری است. ماهیت دولت بریتانیا در طول تاریخ و نقش بارز آن پس از آمریکا از سال ۱۹۴۵ کماکان نفوذ و تأثیرگذاری بر ترکیه و اقلیم جنوب کوردستان است. بنابراین با مروری بر احوالات تاریخی و نقش هژمونی بریتانیا، پرده از روی لایه‌های پنهان مزدوری حزب دمکرات کوردستان(پ.د.ک) برای بریتانیا و ترکیه برمی‌داریم.

نفوذ جهانی سیاست بریتانیا

بریتانیا تا قبل از ۱۹۴۵ که آمریکا به هژمونی اول مبدل گشت، ابرقدرت برتر جهان بود، اما با وجود چیرگی آمریکا کماکان نقش انگلیس و سیاست انگلیسی بویژه در خصوص تعیین جهت‌دهی اقتصاد سیاسی جهان و نفوذ‌های پایان‌ناپذیر خود بر کشورهایی چون ترکیه و اقلیم جنوب کوردستان، حرف نخست را می‌زند. چند نمونه از نشانه‌های این برتری را برمی‌شمریم.

موقعیت جهانی هژمونی انگلیس در کنار آمریکا همیشه خاص بوده. از میان کشورهای اروپایی عضو اتحادیه اروپا جایگاه سیاسی و اقتصادی بریتانیا و نوع دیپلماسی جهانی آن کشور بر همه برتری دارد، بخاطر همین خصلت خاص بود که به راحتی از اتحادیه خارج شد. پس از آن، در سال ۲۰۲۰ با درگیرشدن جهان حتی آمریکا با یک بحران اقتصادی سرمایه در جهان، این بریتانیا بود که در کنار آمریکا مزدور تاریخی خود یعنی استرالیا را با خود همراه ساخته و یک هم‌پیمانی بین‌المللی تشکیل دادند که موجب خشم سایر قدرت‌ها خاصه فرانسه شد. حتی در مسئله حمله روسیه به اوکراین، مواضع آمریکا و بریتانیا با همه کشورهای اروپایی متفاوت بود، زیرا برهم‌خوردن روابط با روسیه و بحران‌های ناشی از آن بخاطر ضربه‌خوردن اقتصاد و تجارت، به زیان آمریکا و بریتانیا نبود و درواقع از تبعات خسران‌بار و کوبنده آن بیشتر در امان هستند. به همین دلیل بود که از همان اوان کشورهای دیگر اروپا بویژه آلمان و فرانسه که متضرر نخست جنگ اوکراین هستند، بسیار تلاش کردند که آن جنگ روی ندهد، اما آمریکا و بریتانیا به تحریک و تهییج بیشتر مسکو برای حمله به اوکراین و گرفتار شدن همگان در باطلاق آن، دست زدند. بنابراین نقش بریتانیا در کنار آمریکا همیشه بیانگر تأثیرگذاری کماکان آن کشور بر سیاست‌ها و راهبردهای بسیاری کشورهای استراتژیک جهان بویژه ترکیه است.

ترکیه و اقلیم کوردستان

بررسی وضعیت تاریخی و نحوه شکل‌گیری کشورهای ترکیه، عراق و سوریه بسیاری از لایه‌های مستتر سیاست‌های امروزی و سیاست اقتصادی منطقه خاورمیانه و ارتباط آن با آمریکا و انگلیس را برایمان نمایان می‌‌سازد. وقتی کمال آتاتورک کشور ترکیه را متعاقب فروپاشی امپراتوری عثمانی شکل‌داد، مشروط بر اینکه تعیین «وزیر کشور» و «وزیر دفاع» ترکیه با رضایت بریتانیا انجام گیرد، به شکل‌گیری ترکیه اجازه دادند. هنوز هم این معادله رواج دارد و بریتانیا  همچنان نفوذ بسیار زیادی بر ترکیه دارد.

درست در همان زمان، وقتی دو کشور سوریه و عراق شکل‌گرفتند، سوریه سهم فرانسه و عراق سهم بریتانیا شد. به همین خاطر بی‌دلیل نیست اگر ادعا کنیم که امروز بریتانیا نفوذ بسیار زیادی بر دولت و حکومت محلی و غیرمستقل اقلیم جنوب کوردستان دارد. هنوز هم فرانسه خود را مالک سوریه و بریتانیا خود را مالک بر عراق می‌دانند. با تصدی قدرت از سوی اردوغان در سال ۲۰۰۰ میلادی، کم‌کم در برابر آمریکا و بریتانیا به قلدری و رجزخوانی بعنوان یک رقیب که به سنت دیرینه و فروپاشیده عثمانی می‌اندیشد، دست زد. از سال ۲۰۱۰ که سوریه دچار جنگ ویرانگر شد، اردوغان فرصتی بدست آورد که فاصله خود با آمریکا و بریتانیا را فرسنگ‌ها افزایش دهد. او کم‌کم با هوسبازی یک دیکتاتور که از پوتین تقلید می‌کند، توانست ساختار ارتش‌سالار ترکیه را تاحدی تغییر دهد که به میزان نفوذ انگلیس تا حدی لطمه زد. نزدیک‌تر شدن اردوغان به روسیه و پیوستن به اوراسیا که در تضاد با منافع ناتو بود، آمریکا را شدیدا از شخص اردوغان منزجر ساخت. امروز آمریکا و غرب درصدد حذف اردوغانی هستند که خود بر زمام امور قدرت نشانده‌اند. اینگونه اردوغان توانسته موقتا از خشم ارتش ترکیه که همیشه با انجام کودتا روسای‌ جمهور را کنار زده، نجات یابد ولی نتوانسته مهره‌های اساسی بعنوان وزیر دفاع و وزیر کشور را به دلخواه خود تعیین‌ نماید. خاصتا «خلوصی آکار»، وزیر کشور ترکیه یک نژادپرست، ملی‌پرست و فاشیست به تمام معنی خشن و بی‌رحم است که چندین‌دهه از سوی جریان فاشیسم ترکیه پرورده شده است. او از طیف وحشی ملی‌گرایی سفید ترکیه است.

جایگاه حزب دمکرات، ملی‌گرایی سفید کورد

حزب دمکرات با سرکردگی مسعود بارزانی و سه‌گانه «نچیر، مسعود و مسرور» امروز به تثبیت نسبی قدرت در منطقه‌ی موسوم به زرد دست یافته که تنها با تکیه بر ترکیه، اسراییل، بریتانیا و آمریکا بر سر پا مانده زیرا مأموریتی که دهه‌ها قبل در سال ۱۹۹۲ با تشکیل حکومت محلی اقلیم جنوب کوردستان به او محول نموده‌اند، به اتمام نرسیده. این حزب، مأموریت ایجاد ملی‌گرایی سفید کورد مشابه جریان فاشیسم ترکیه را دارد. این حزب شدیدا تحت نفوذ آنکارا، لندن، تلاویو و واشنگتن قراردارد و بدون اجازه سازمان‌های استخباراتی و دولت‌های مطبوع آن کشورها حتی حق خوردن یک جرعه آب را ندارد. دویدن‌ها و احضارشدن‌های مکرر سه‌گانه بارزانی به ترکیه، بریتانیا و سایر کشورها، امروز گواهی مطلق و شفاف بر این داعیه ما می‌باشد. چرا باید بارزانی‌ها که نه دولت مستقل رسمی هستند و نه قدرت اقتصادی و نه حتی یک صنعت قابل تأمل دارند، در اجلاس‌های جهانی چون «گروه ۷» و یا «گروه ۲۰» که قدرت‌های برتر در آن گردهم می‌آیند، شرکت کنند؟! پاسخ مشخص است، چون با آن کار دارند و سناریوی خود را با استفاده از آن پیش‌می‌برند اگرنه عنصر و مهره‌ای در میان کشورهای جهان نیست. شکل‌گیری اقلیم جنوب کوردستان هم همانند شکل‌گیری سوریه و عراق مسئله‌دار، لرزان و موقتی است. حتی ترکیه بصورت موقت و مشروط به جنگ حزب دمکرات علیه حزب کارگران کوردستان در سال ۱۹۹۲ موجودیت اقلیم جنوب کوردستان را پذیرفته و قطعا در صورت نابودی پ.ک.ک – که البته نابودی آن ممکن نیست ـ نوبت به نابودی حکومت اقلیم کوردستان و حزب دمکرات هم خواهد رسید. این برنامه جزو استراتژی بنیادین موجودیت تاریخی کشور و دولت ترکیه است. بنابراین این کشورها هنوز هم به چشم یک مستعمره مدرن و با برخوردی متفاوت و ظاهرسازانه به موجودیت حکومت اقلیم می‌نگرند. در برنامه ابرقدرت‌های جهان و منطقه تشکیل دولت مستقل کوردی اصلا و ابدا وجود ندارد و اثبات این مدعا را در جریان رفراندوم ۲۰۱۷ هولیر به عینه دیدیم.

رمز اشغالگری ترکیه

استراتژی ترکیه استفاده ابزاری از نیروی خود حزب دمکرات کوردستان برای تصاحب تمامی زیرساخت‌های جنوب کوردستان و لذا نابودی ملت کورد در درجه اول و سپس برتری در رقابت با ایران در عراق است. ترکیه قصد دارد به بهانه حضور پ.ک.ک، تمامی مناطق کوهستانی جنوب کوردستان که در نظر او بکرترین و غنی‌ترین منطقه عراق به لحاظ منابع زیرزمینی و روزمینی خاصه نفت ، گاز و آب است را اشغال نماید. این سناریو و سیاست درازمدت ترکیه بصورت گام‌به گام علیه کوردستان، کشورهای عربی همجوار و ایران انجام می‌گیرد. امروز آنکارا با احداث ۲۲ سد بزرگ تحت عنوان پروژه گاپ، از آب بعنوان حربه بزرگ علیه سوریه، عراق و ایران استفاده می‌کند، لذا قصد دارد با اشغال شمال عراق که سراسر کوهستانی و دشتی دارای منابع نفت، گاز و آب است، کنترل تمامی عراق را به آسانی در دست گیرد. بنابراین با یک تیر چند نشان را می‌زند، در درجه نخست، تضعیف پ.ک.ک و سپس حاکمیت بر عراق و سوریه. همه کشورهای مذکور هم به این سیاست مزورانه ترکیه شدیدا اعتراض کرده‌اند. احداث بیش از ۵۰ پایگاه نظامی در جنوب کوردستان که در عرصه بین‌المللی رسانه‌ها و کشورها آن را خیالپروری اردوغان برای احیای امپراتوری عثمانی عنوان می‌کنند، اساسا به منظور اشغال گام‌به‌گام و توسعه‌طلبی جغرافیایی است. چه‌بسا اردوغان به این می‌اندیشد که سال ۲۰۲۳ نزدیک است و پیمان لوزان که منجر به فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی شده، پایان می‌یابد، بنابراین مطابق «پیمان میثاق ملی» حق حاکمیت خود بر شمال عراق را برای خود محفوظ می‌دانند. این ، رمز اصلی لشکرکشی‌های بی‌رحمانه ترکیه به عراق و سوریه است. گریلا و جنبش آپویی تاکنون از رسیدن ترکیه اردوغانی به این مقاصد جلوگیری کرده، بنابراین کشورهای عراق و سوریه مدیون موجودیت و مبارزه نیروی گریلا هستند.

روابط با هولیر و مزدورسازی

سفرهای اخیر بارزانی‌ها به ترکیه و بریتانیا که زیر پوشش برقراری روابط تجاری و اقتصادی انجام می‌گیرد، اساسا با هدف طرحریزی یک سناریوی مشترک برای اشغال روژاوای کوردستان، شنگال و مناطق حفاظتی مدیا پیشبرد می‌یابد. اینکه در سال ۱۹۹۹ کوردستان را با توطئه بین‌المللی علیه رهبر آپو به کانون عملی جنگ جهانی سوم مبدل ساخته‌اند، نشان می‌دهد که جنگ‌افروزی ترکیه بخشی از سناریوی آن جنگ است و هیچ استاتوی سیاسی رسمی و جهانی برای خلق کورد و کوردستان را تحمل نمی‌کنند فلذا به ترکیه و ارتش فاشیست آن مدام چراغ سبز نشان می‌دهند. سفر مسرور بارزانی به آنکارا و بریتانیا و نشست‌های مکرر با اسراییل و آمریکا در زمینه تنظیم برنامه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی در راستای همان استراتژی و برنامه چند دهه‌ای انجام می‌گیرد. اینکه حزب پ.د.ک قصد دارد با همکاری ترکیه حزب کارگران کوردستان را از میدان رقابت کوردستان حذف نماید، تنها بخشی از سناریو است، در صفحات دیگر سناریو، حزب دمکرات قصد دارد سایر احزاب کوردستان بویژه احزاب جنوب کوردستان را یا حذف نماید و یا کاملا تضعیف و تسلیم‌پذیر سازد. این امر جنوب کوردستان را بسوی یک فاز پرمخاطره و آشوب گریزناپذیر سوق می‌دهد و ممکن است بخاطر تضعیف‌شدن تمام احزاب کورد شریک در این معادلات، موقعیت و جایگاه کورد در رویارویی با دولت‌های حاکم بر چهاربخش کوردستان خصوصا بغداد و آنکارا شدیدا تضعیف شود و کوردها بخاطر بازی‌های پرمخاطره بارزانی‌ها دستاوردهای زیادی را از دست دهند. ولی نباید از یاد برد که جنبش آپویی متوجه تمامی ابعاد خطرناک سناریوهای متعدد دشمنان ملت کورد است و کلید رمز بنیادین برای رهایی خلق کورد از تبعات خسران‌بار سناریوی جنگ جهانی سوم و خطر حذف ملت کورد، می‌باشد.

نتیجه

نهایتا سیاست‌های مزدورانه حزب پ.د.ک در زمینه‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی خطر حذف سهم کورد در عراق و سوریه را به دنبال دارد. نفوذ فزاینده و پرمخاطره ترکیه، بریتانیا، اسراییل و آمریکا بر هولیر سمت‌وسوی بسیار خطرناکی را به خود گرفته که اگر حزب دمکرات با واکنش‌های خیزش‌محور خلق کورد مهار نشود، فردای روز جبران آن برای تمامی خلقمان و احزاب کوردی بسیار دیر خواهد بود. هوشیاری کامل جنبش آپویی در این زمینه قابل تحسین است و مبارزه راستین برای آزادی کورد و کوردستان را تا آخرین نفس خویش ادامه خواهد داد. این مبارزه همه تقلاهای بیهوده پ.د.ک را خنثی خواهد ساخت که بی‌شک بدون فداکاری خلق کورد امکان‌پذیر نیست. دیپلماسی آزاد و دمکراتیک خلق‌محور جنبش آپویی در برابر خط‌مشی «دیپلماسی پ.د.ک» بنیادین‌ترین و هویتی‌ترین «دیپلماسی‌ کوردی» را شکل داده و اشخاصی چون مسرور بارزانی شایستگی نمایندگی دیپلماسی کوردی مزدورانه را ندارند زیرا خلق کورد بخاطر آن از آنها خساب‌خواهی خواهد کرد.◻️