اهون چیاکو در مقالەای تحت عنوان رویارویی انقلاب ژن، ژیان، آزادی با تمامی گونەهای انقیاد بە تحلیل ابعاد و زمینه های این شعار پرداختە و در این بارە بر این باور است کە: شعار ژن، ژیان، آزادی تنها یک شعار صرف نبودە و پارادیمی است کە متکی بە اندیشە، فلسفە، اخلاق و سیاستی است کە از جنبش و دینامیسم و اهداف استراتژیک و تاکتیکهای متعلق بە خود برخوردار است. از طرف دیگر این شعار با پیشاهنگی تحت انقیادترین جنس، ملت و طبقە کە در سە واژە ژن، ژیان، آزادی مفصل بندی شدەاند، اهداف و مبنای جامعە، حیاتی نوین و آزاد را در سر می پروراند.
لازم است این مسئلە را نیز در رابطە با این شعار تصریح نمود کە گفتمان ژن، ژیان، آزادی از یک طرف در مقابل تمام ابعاد انقیاد و استثمار و ارتجاعی خواهد ایستاد کە برآمدە از گذشتەای هزاران سالە بودە و امروزە در درون سیستم اتوکراتیک، تیوکراتیک و پدرسالار، اشغالگر و فاشیست جمهوری اسلامی گردهم آمدەاند. اما از طرف دیگر، لازم است بر این نکتە نیز واقف بود کە جمهوری اسلامی سیستمی حاکم و سیاسی است کە امروزە در سطح داخلی و منطقەای و جهانی بە کانون بحرانی بزرگ و مداوم تبدیل شدە است. اما تداوم بقای جمهوری اسلامی بە مدت ٤٣ بیش از هر چیز بە این نکتە باز میگردد کە در سطح گفتمانی با هماوردی جدی روبرو نشدە است و گفتمانهای رقیب نیز نتوانستەاند در تمام ابعاد با بە ریسەها پرداختە و مبنای جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهند. اما بیش از سە ماە است کە بعد از قتل حکومتی دختری کورد با نام ژینا امینی، دشمن واقعی جمهوری اسلامی در قالب شعار و اندیشە ژن، ژیان، آزادی وارد فضای گفتمانی شدە است و با محتوایی گستردە مبانی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دادە است.
اهون چیاکو در بخش دیگری از این یاداشت بر این باور است کە رژیم در درون خود روز بروز بیشتر با ریزش و فساد درونی مواجە شدە و همزمان در مواجە با خلق نیز با بحران مشروعیت ایدئولوژیک و حقوقی مواجە شدە است. این حکومت از یک سو در منطقە خاورمیانە جزو نیروهای مخرب و بر هم زنندە ثبات بودە و از طرف دیگر فرصت و امکانات خود برای بر هم زدن ثبات را نیز در سطح منطقەای از دست دادە است و همانند دورەهای پیشین نمیتواند برای بقای خود، در خارج بە آسوب دامن بزند. علت آن هم برآمدە از این واقعیت است کە در مقایسە با گذشتە، بخش بزرگی از ظرفیتهای سیاسی، نظامی و مالی خود را در سالهای اخیر از دست دادە است، در سطح جهانی میدانیم کە حتی قبل از خیزش ژن، ژیان، آزادی نیز روز بروز بیشتر در تنگنا قرار می گرفت. اما آنچە کە در این میان حایز اهمیت است، طنین انداز شدن خشم متراکم شدە خلق و آمیختن آن با مبارزە تاریخی ای بود کە همراە با شهادت ژینا امینی، تمام کوردستان، ایران و خاورمیانە و جهان را در هم تنید. هیچ کس نمیتواند از این مهم حاشا کند کە این خیزش با پیشاهنگی زنان و کورد، در جایگاە دو سویەی مورد ستم واقع شدە بە پیش می رود، این خیزش نشان دادە است کە زن و کورد،علیرغم تمام ستمهایی کە بر آنان وارد آمدە است، نە تنها تسلیم نشدەاند، بلکە حامل قدرتمندترین نیروی خیزش و تحول نیز بودە و با پیشاهنگیشان می توانند این خیزش را بە پیروزی برسانند. بە همین دلیل است کە جمهوری اسلامی تمام نیروی خود را بە منظور سرکوب کوردستان، کانون خیزش ژن، ژیان، آزادی اختصاص دادە است. همین مسئلە نیز بە تحمیل فشار فراوانی بر کوردستان منجر شدە است.
اهون چیاکو در ادامە با طرح سوال مهم و بنیادی چە باید کرد بە این مسئلە می پردازد کە: لازم است در کوتاهترین زمان ممکن لازم است کە گامهای عملی بە منظور ممانعت از سرکوب هر چە بیشتر، انحراف و قبضە کردن خیزش ژن، ژیان، آزادی از سوی جمهوری اسلامی و نیروهای دیگر برداشتە شود.
چیاکو در بخش پرداختن بە اقدامات عملی بر این باور است کە: مادام کە کوردستان بە کانون این خیزش تبدیل شدە است، کورد با زرورتی مواجە میشود، ضرورتی کە ناگزیرمان می سازد کە برای ایفای نقش رهبری خود را آمادە کنیم. همزمان این ضرورت مواردی را بر ما تحمیل می کند کە لازم است سریعا بر آنها متمرکز شد. یکی از این موارد ایجاد اتحاد و تاسیس راهکارهایی موثر برای بسط و تعمیق خیزش و پیروزی آن و در نهایت صیانت از دستاوردهای آن است.
اهون چیاکو در بخش دیگری از مقالە خود ضمن تاکید بر فرایند همگرایی در میان احزاب کوردستانی می نویسد: بدون شک منظور از اتحاد صرفا ایجاد ائتلافی از احزاب نیست، این مسئلە کە دو بخش یک حزب متحد شوند یا یکی-دو حزب یا چند حزب ائتلافی را تشکیل بدهند، اقدام بسیار خوبی هم می باشد. اما اگر ائتلافی از تمامی احزاب تشکیل شود، اگر جەم اقدامی مثبت میتواند تلقی شود، اما باز هم کافی بە نظر نمی رسد. لازم است فرایند اتحاد و انسجام در تمام ابعاد اجتماعی شکل گرفتە و تعمیق پیدا کند. بدون تردید ائتلاف احزاب کە میتوان از آن با عنوان اتحاد سیاسی نیز نام برد، میتواند همکاری بزرگی در راستای این انسجام اجتماعی و ملی بە شمار رود. در جریان این اتحاد اجتماعی و ملی، همگام با احزاب، لازم است نهادهای مدنی، اقشار و طبقات اجتماعی و نیز شخصیتهای متعهد نیز از جایگاە ویژەای برخوردار باشند، خصوصا زنان و جوانان کە دو نیروی موثر و پویشگر جامعە در بطن شعار ژن، ژیان، آزادی هستند.
از طرف دیگر لازم بە نظر می رسد این اتحاد و انسجام تنها در بعد ذهنی یا سوبژکتیف نباشد، بلکە لازم است بە نهاد تبدیل شدە و از شکل و محتوای مادی و عینی، ابژکتیف نیز برخوردار گردد، یعنی محتوا و شکل و ذهن -سوبژە- و عین- ابژە- در درون آن تثبیت گشتە و همزمان مکانیزم تصمیم گیری نیز در درون آن ایجاد شود. در همین راستا است کە میتوان با برگزاری کنفرانسی ملی-دمکراتیک بە چنین خواستی جامە عمل پوشاند. میتوان از ابتدا بە آن عنوان کنفرانس خیزش روژهلات کوردستان اطلاق نمود. نمایندگان احزاب، نهادهیا مدنی، طبقات و اقشار اجتماعی، شخصیتهای مستقل میتوانند اعضای این کنفرانس باشند. لازم است زنان و جوانان نقش مهم و مشهودی را در این کنفرانس تقبل کنند. در این کنفرانس میتوان مجلسی را برای روژهلات کوردستان بە منظور تعیین منبع تصمیم گیری تاکتیکی ایجاد کرد. همین مسئلە موجب می شود کە تصمیمات استراتژیک برای روژهلات کوردستان در این کنفرانس هم وارد فاز اجرایی شدە و هم از مسروعیت برخوردار گردند. همزمان میتوان در این مجلس، هیات اجرایی نیز انتخاب شود کە بە عنوان مرجع و زبان گویای این مجلس عمل نماید. میتوان از افراد با تجربە، متخصص نیز برای کسب مشاورە استفادە کرد. با استفادە از چنین مکانیزمی میتوان از تمام تواناییهای فردی در جامعە کوردی استفادە کرد. حتی چنین امری میتواند بە نمونەای برای خلقهای دیگر ایران جهت ایجاد اتحاد و انسجام در درون صفوفشان تبدیل شودد و از این طریق زمینەای مناسب برای ایجاد اتحاد و همزیستی میان خلقها ایجاد شود؛ خصوصا در انقلاب ژن، ژیان، آزادی کە خلقهای دیگر نیز بە قدمهای خلق کورد چشم دوختەاند، و مبارزە کورد را بە عنوان سبکی از مبارزە و جنبش مشاهدە می کنند، این مسئلە از اهمیت بسزایی برخوردار می گردد.
در ادامە، یکی از الزامات این اتحاد و انسجام، تاسیس نیرویی قدرتمند و متحد برای دفاع از روژهلات کوردستان در خورت هرگونە حملەای است. تاسیس چنین نیرویی باید تنها مشروعیت خود را از مجلس روژهلات کوردستان اخذ نماید و دیگر نیروی پراکندە حزبی بە تنهایی وارد عمل نشود. لازم است حتی بر مکانیزم نظامی بیش از دیگر ابعاد هم متمرکز شد. بدون تردید، اگربتوان برای این سە بعد، مکانیزم تصمیم گیری، هیات اجرایی و نیروی دفاع ملی راهکاری پیدا کرد، در این صورت است میتوان در ابعاد دیگری مانند اطلاع رسانی و سیستم اداری و تمام زمینەهای دیگر نیز بە نحوی آسانتر راهکار برای برون رفت مشکلات پیدا کرد. لازم است در این کنفرانس معیارهای استراتژی ملی مشخص شوند و همە نیز بە آن متعهد باشند. همزمان لازم بە نظر می رسد کە خطوط قرمز مشخص شوند و با تمام کسانی کە از این خطوط عدول نمایند، برخورد شود. خصوصا کە لازم است خیانت ملی و تلاش برای برخورد و جنگ داخلی بە عنوان دو خط اصلی در میان خطوط قرمز رعایت شوند و هر گروە یا شخصی کە در این راستا گام بردارد، با مجازات روبرو گردد.
گامهای عملی برای دورە کنونی
اهون چیاک در بخش دیگری از مقالە خود برا ین باور است کە پیش از هر چیز لازم است کە اجازە نداد بە هیچ نحوی خیزش ژن، ژیان، آزادی دچار خموشی و رکود یا انحراف بشود. خاموش کردن شعلەهای این خیزش بسیار خطرناک بودە و در صورت تحقق چنین امری، رژیم بە هر نحو ممکن انتقام خود را می گیرد و برای انتقام از جامعە، میتواند در سطح بین المللی و منطقەای بە امتیازات فراوانی تن در دهد تا آنها با انتقامگیری حکومت از خلق، با دیدە اغماض برخورد کنند.
از طرف دیگر و مهمتر از همە لازم است کە فریب آلترناتیوسازی نیروهای مدرنیتە سرمایەداری و نیروهای مرکز و شوونیستهای ایرانی را نیز نخورد. تمام این نیروهای خود را برای قرار گرفتن خود در مسند جمهوری اسلامی آمدە می کنند. از طرف دیگر لازم است کە با هوشیاری، گروەهها و اشخاص منفعت طلبی را نیز حتی در درون جامعە کوردی مورد رصد و نظارت قرار داد کە در جارچوب تامین منافع تنگ و محدود حزبی و بدون در نظرداشت منافع عمومی و خیر مشترک جامعە و منفعت ملی، زمینە را را سازشکاری و افتادن در دامن برخی گروهها انجام می دهند.
چیاکو در ادامە با برشمردن ٤ مادە، بر این باور است کە میتوان مانع از انحراف خیزش ژن، ژیان، آزادی شد و همزمان مانع از اقدامات نیروهای منفعت طلب و مرکز گرا شد.
نخست؛ نبرد واقعی با سیستم مردسالاری و پیرسالاری و در مقابل تاکید برا نقش مرکزی زنان و جوانان در پیشبرد انقلاب در جامعە، البتە با رویکرد چپ و انقلابی نە رویکردی راستگرایانە. بە معنای حفظ جوهرە و محتوای انقلابی و مترقی خیزش ژن، ژیان، آزادی
دوم؛ مبارزە واقعی برای تامین حقوق ملی فرودستان بر مبنای گفتمانی برخوردار از صراحت، یعنی مواجهه رادیکال با تمام گونەهای فاشیسم، شونیسم و پان ایرانیسم در اشکال اسلام سیاسی یا لیبرال شونیسم یا سوسیال شونیسم کە حقوق ملتهای فرودست را بر نمی تابد.
سوم؛ مواجهه واقعی با ساختار طبقاتی و اقتصادی نئو لیبرال کە از یک سو بە ایجاد تراکم در سرمایە منجر گشتە و تحت انحصار شمار کمی از سرمایەداران قرار دارد؛ کە از طرف دیگر باعث تراکم فقر و محرومیت در میان بخش بزرگی از جامعە می شود.
چهارم؛ مواجهه مستقیم و واقعی با سیستم تمرکزگرا و نگاە مرکز محور بە حاشیە؛ تاکید برا برساخت سیستمی نا متمرکز و خودمدیریتی و ادارە جامعە بر اساس مجالس و شوراها، انجمنها و کمینهای خود جامعە. بە معنایی دیگر، بازآفرینی و تثبیت دمکراسی مستقیم، رادیکال و جمعی بە جای دمکراسی نمایندگی و سیستمهای پارلمانی بورژوا-دمکراتیک و لیبرال-دمکراتیک کە از خصایص دمکراسیهای نمایندگی و سیستم سرمایەداری و دولت- ملت بە شمار می روند. بدون تردید نمیتوان دمکراسی نمایندگی را بە تمام نپذیرفت، لازم است بخشی کم و متناسب از ادارە امور را عهدەدار شود، اما بخش اعظم ادارە اجتماعی لازم است بر مبنای دمکراسی مستقیم صورت گیرد.
در واقع لازم است با صیانت و تعمیق این مبانی تمامی طرحهای مبتنی بر آلترناتیو سازی از بالا، دامهای مرکز گرایی، ارتجاع خنثی شوند. همزمان با آن لازم است بر مسیرها و رهیافتهای جنگ انقلابی خلق نیز متمرکز شد کە عباتند از:
سازماندهی جامعە و خیزش خلق، همزمان پیشبرد اعتراضات مختلف مانند اعتصابات در بخشهای مختلف تولید، بازرگانی و خدامت رسانی، بازار، کارگاههای تولیدی، و بە ویژە صنایع بزرگ، نهادهای عمومی، ادارات، بخش حمل و نقل و آموزش...
دفاع مشروع دو مبنا دارد؛
نبرد حرفەای گریلایی و نظامی
دفاع ذاتی خلق؛ بدین معنا کە خلق با پیشاهنگی جوانان بتوانند از خود دفاع کردە و همزمان بتوانند بە اشخاش و بخشهای سرکوبگر رژیم نیز ضربە وارد کنند.
ایجاد ارتباط با اشخاص، گروهها و نیروهای سیاسی-اجتماع در کوردستان و ایران
فعالیت مشترک و مداوم با نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران
همپیمانی تاکتیکی در بعد سیاسی و نظامی با نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران کە در صحنە حاضرند
همپیمانی استراتژیک با جنبشهای اجتماعی انقلابی و نیروهای دمکراتیک ضد رژیم حاکم، سرکوبگر جمهوری اسلامی در سطح کوردستان، ایران و خاورمیانە و جهان
نیروهایی مانند: جنبشهای سوسیالیست و کمونیست
جنبشهای آناراشیستی
جنبشهای رهایی بخش ملی و فرودستان
جنبشهای زنان و جوانان
جنبشهای کارگری
جنبشهای اکولوژیست
جنبشهای اتونومیست
جنبشهای دمکراتیک و تمام گروههای آزادیخواهی کە در پی رهایی و آزادی هستند
اهون چیاکو در پایان بر این باور است کە لازم است هدف از جنگ انقلابی خلق، رهایی ملی و اجتماعی در چارچوب ملت دمکراتیک، جامعە دمکراتیک و سوسیالیزم دمکراتیک باشد نە ایجاد حاکمیت یک گروە، یک حزب، یک طبقە، یک جنسیت، یک ایدئولوژی و اعتقاد، دین یا مذهب یا تحمیل سلطە.