◼️ گوهر عشقی مادر ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس که زیر شکنجه مأموران امنیتی به قتل رسید، در روز پنجشنبه مورد یک حمله ناجوانمردانه قرار گرفته است.
گفته میشود ضاربان، دو فرد ناشناس بودند. اما همه آنها را میشناسند. عاملان این حملەی نفرت انگیز، همانهایی هستند که وقتی مدتی قبل کلیه اعضای خانواده عشقی را بازداشت کردند، در محل اداره اطلاعات به آنها گفته بودند، همه در زندان و زیر شکنجه کشته نمیشوند، برخی در تصادف یا نزاع و یا حوادث از بین خواهند رفت.
کبودی صورت گوهر عشقی، آینهای از وضعیت تمامی مردمان ایران است که سیلی استبداد هر روز به سر و صورتشان کوبیده میشود.
اعزام دو اجیر و ضرب و شتم این مادر سالمند دردکشیده به غیر از بزدلی و درماندگی حکومت نشانه هیچ چیز دیگری نیست که میخواهد در انظار عمومی خود را مقتدر جلوه دهد.
گوهر عشقی، یکی از انبوه مادران شجاع دادخواه است که برای خونخواهی فرزاندشان در مقابل حکومتی که دست روی مادران بلند میکند و بویی از انسانیت نبرده است صفآرایی کرده اند. این زنان میگویند نمیخواهند هیچ مادر دیگری مانند آنها داغدار شود. آنها پرچمدار زندگیاند.
مادران خاوران، مادران آبان و مادران صلح کوردستان بلندترین دیوار مقاومت در کشوری بودهاند که در معرض اعدام و شکنجه و زندان، رعب و وحشت بر بخش قابل توجهی از جامعه آن سایه افکنده و صدای اعتراض در اتاق خانهها حبس شده است.
مقامات جمهوری اسلامی که روی دیوارهای زندانها نوشتهاند "محل تعلیم و تربیت" و درون سیاهچالهای خود ستار بهشتی و هزاران آزادیخواه دیگر را شکنجه کرده و به قتل رساندهاند، همان برخورد غیر انسانی را با مادرانی انجام میدهند که برای ترسیم چهرەای روحانی از خود در کتابهای درسی نوشتهاند "بهشت زیر پای آنهاست."
همان مادران در خیابان مانند گوهر عشقی زیر مشت و لگد گرفته میشوند، در بازجوییها مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، حرمتشان شکسته میشود، فرزندانشان به جرم حقطلبی اعدام میشوند، خانهیشان خراب میشود و خودشان مانند فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی به جرم دادخواهی به زندان میروند.
با این وجود رادیکالترین مبارزات در میدان عمل را همین مادران انجام میدهند. آنها از هر حزب و اپوزیسیونی قویتر عمل کردهاند. آنها که قبل از مادر بودن، زن هستند، باکی از آن ندارند که از جنایات حکومت جمهوری اسلامی بگویند. از زندان نمیترسند و جلوی مأمورانی که دستهای بیوجدان متجاوز خود را روی گوهر عشقی و مادران دیگر دراز میکنند چون کوه ایستادهاند.
یکی از شاهدان عینی گفته داخل مغازه بودم که صدای فریاد و کمک خواهی مردم بلند شد. وقتی به نزدیک جمعیت رسیدم دیدم مادر ستار خونین بر روی زمین افتاده است.
این فقط پایههای یک حکومت مستبد و خودکامه نیست که زخمهای گوهر عشقی و مادران دادخواه دیگر آن را به لرزه آورده و مشروعیتش را زیر سئوال میبرد. این وضع همچنین نشان میدهد جامعهای که دستان اراذل و اوباش حکومتی روی مادران و زنان وطنش بلند میشود، باید تکانی به خود بدهد تا بتواند سرش را بالا بگیرد.◻️