به درازای به قدرت رسیدن دولت ایران، همیشه دو دولت ایران و اسرائیل اینگونه نشان دادهاند که در تلاشند که به اصطلاح یکدیگر را متلاشی سازند. اما نه اسرائیل از صفحه روزگار محو شده و نه ایران فروپاشیده، تنها تحت لوای یک ماسک ایدئولوژیک عریان، تلاش برای در قدرت ماندن خود را نشان داده، یکدیگر را بر اساس عهد و احساس خلقهای ایران و اسرائیل تغذیه کرده و عمر سلطهگری خود را افزایش دادهاند. اکنون هم فراخوان جنگ و پرچم جنگ افروزی را برافراشتهاند که مسبب این مهم نیز همان تناقضات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی میانشان است. قصد دارند بصورت پنهانی برای توافق با یکدیگر کوششهایی انجام دهند، این هم بدین دلیل بود که طرفین آزادیخواه داخل اسرائیل همگی برضد سیاست و موضعگیریهای نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو ایستادند و به درازای عمر سلطهگریاش پس از آریل شارون نتوانست امنیت خلق یهود را گارانتی کرده و با تهدید و قتلعامی بزرگتر از روبرویشان نگرداند.
نتانیاهو در آخرین انتخابات پارلمان اسرائیل نتوانست به تنهایی حکومت تشکیل دهد و به همین دلیل به برخی دستکاریها در قوانین دست زد که طرفین آزادیخواه یهودی در مقابل این اعمال ایستادگی کردند و تقاضا نمودند که نتانیاهو از سمت خود برکنار شود. نتانیاهو هم زمانیکه دید سلطهگری او در خطر است بی درنگ با دولت اشغالگر ترکیه و حکومت آکپ-مهپ و اردوغان-باغچلی ارتباط برقرار کرد، هدف این دیدار برجسته کردن حماس و حمله حماس به برخی از مناطق مرزی میان نوار غزه و اسرائیل بود، نتیجه هم چنین رقم خورد که یهودیان را قتلعام کردند و شماری را هم به اسارت گرفتند، مسبب این اعمال نتانیاهو بود که برای در حکومت باقی ماندنش به چنین کاری دست زد.
دولت اشغالگر ترکیه و حکومت آکپ-مهپ به دلیل این توافق نظامی، امنیتی، تجاری و اطلاعاتی که با دولت اسرائیل و بخصوص با حکومت نتانیاهو دارند، حماس را به این حمله درندانه ترغیب کردند، همین را هم به بهانهایی قرار دادند برای ایجاد توافق و ایجاد یک کابینه جنگ، یهودیان را از این ترساندند که تهدید حمله به آنان وجود دارد، به این دلایل به سرعت یک حکومت تشکیل دادند و در نتیجه آن آشفتگی میان حماس و اسرائیل، خلق فلسطین را نیز با قتلعام روبرو ساختند و تا کنون ۳۴هزار فلسطینی از جمله زنان و کودکان و پیر و جوان کشته شدهاند و قریب به صدهزار نفر هم زخمی شدهاند، علاوه بر این کابینه جنگ بنیامین نتانیاهو از قتلعام خلق فلسطین بسنده نکرده و میخواهد تحت لوای جنگ حماس، خلق فلسطین را به تمامی در نوار غزه را تسلیم بگیرد.
توافق میان دولت اشغاگر ترکیه و حکومت آکپ-مهپ و اردوغان-باغچلی و کشورهای اروپایی و آمریکایی برای اشغال کردن نوار غزه و خنثا سازی حماس که روزگاری به آنها در برابر جنبش فتح هرگونه همکاری و پشتیبانی مادی و معنوی از آن به عمل میآوردند اما امروز هم میخواهند تحت نام حمله اسرائیل، از آن انتقام بگیرند.
معلوم است دیگر کشورهای مدرنیته سرمایهداری تنها به حماس، بسنده نخواهند کرد، لازم است حزبالله لبنان و حوثیهای یمن و برخی نیروهای دیگر را که برای آن راه تجاری خطرناکند و میخواهند آن را از هند تا دریای سرخ و امارت و اسرائیل و یونان و اروپا به درازا بکشند را، خنثا کرده و تسلیم بگیرند. یکی از آن نیروها هم دولت ایران است، هرچند دولت ایران خود نیز از طریق تنگه هرمز، از همان راه از لحاظ تجارت بهرهمند میگردد اما معلوم است که از برخی جنبه دیگر با سیستم مدرنیته سرمایهداری جهانی در تناقض است، به همین علت دولت ترکیه و حکومت نتانیاهو میخواهند رژیم ایران را هم در این جنگهای منطقهای دخالت دهند. برای همین سه هفته قبل اسرائیل سفارتخانه ایران در دمشق را هدف گرفت که براثر این حمله هفت عضو ردهبالای سپاه پاسدارن و به کلی ۱۴نفر در آن حمله کشته شدند. رژیم ایران در برابر این حملات اسرائیل برضد سفارتخانه خود بسیار محتاطانه با آن حمله اسرائیل برخورد نمود، به همین دلیل دولت ایران پس از تردیدی بسیار و با شیوهای نمایشی، توسط صدها پهپاد و موشک دور برد به این حمله اسرائیل پاسخ داد. از سخنان هر دو طرف مشخص بود که نمیخواهند که این تنشها در منطقه عمیقتر شود و تنها از راه مطبوعات و با سخنان تهدید آمیز به یکدیگر پاسخ دادند. اما یکبار دیگر و در روز جمعه مورخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ هجری شمسی اسرائیل به چند مرکز نظامی دولت ایران، حمله کرد، اینبار هر دو طرف خوانشی جداگانه از حملاتشان انجام داده و این را هم مشخصا انجام میدهند، معلوم نیست که عجبا در حمله ایران به اسرائیل آیا یک نفر هم کشته شده و یا نه و در حمله اسرائیل به ایران نیز به همان صورت. بدین معنا تا کنون هیچ یک از طرفین با مدرک و مستندات شمار ضرر و زیان مادی و جانی را اعلام نکردهاند.
چیزی که لازم است در این بگیر و ببند به آن اشاره کنیم این است که، جنبههای پنهانی و پشت پرده این جنگ است که عجا چه کسی از این جنگ سود میبرد؟ جنگی هژمونگرایانه در سطح جهان و کشوهای خاورمیانه از سوی سیستم مدرنیته سرمایهداری اجرا میشود. هم حکومت نتانیاهو و هم دولت ایران دارای یک ماهیت هستند و جنگ میان هردوی آنان برای ماندن بر مسند قدرت میباشد اگر نه؛ دولت ایران با آن یکدستگی در سیستم سلطه خود در داخل و توانایی دور کردن دیگر نیروهای جنگ برای بقا در قدرت میجنگد. رژیم ایران آن صدها پهپاد و موشک دوربرد را با کدام پول و امکانات بدست آورده است، در حالیکه خلقهای ایران بار زندگیشان روز به روز سنگینتر میشود. مزد بازنشستهگان و کارمندان داده نمیشود، جوانان و زنان همه بیکارند و به مهاجرت روی میآورند، برای سرکوب «انقلاب ژن ژیان آزادی» هرگونه نهاد و دستگاههای سرکوب خود را به حرکت درآورد، برای سرکوب و دستگیری کنشگران، بهویژه پس از حملات اسرائیل برضد سفارتخانه ایران در دمشق یکبار دیگر در سخنانی آتشین پلیس به اصطلاح اخلاقی را به خیابان ها برای دستگیری و شکنجه و زندانی کردن و تجاوز به زنان و کنشگران سرازیر کردهاند. بدین معنا دولت ایران همانطور که از ابتدای انقلاب با توافق کشورهای اروپایی و امریکایی تحت نام تبادل زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکه شده، هنوز هم آن فرصت پوسیده را برای خاموش کردن «انقلاب ژن ژیان آزادی» و کشتار بیشتر خلق و کنشگران بکار میبرد. همانگونه هم که کابینه جنگ نتانیاهو خلق فلسطین را قتلعام میکند آنهم با آن موضع ساختگی دولت ایران و دولت اشغالگر ترکیه در برابر حماس و خلق فلسطین. به این دلایل باید طرفین دمکراتیکخواه در اسرائیل و خلقهای ایران و روشنفکران این موضوع را درک کنند که هر سه سلطه «دولت ایران، اسرائیل و ترکیه» تمام تلاشهایشان برای تحمیل بیشتر هژمونی خودشان و طولانی تر کردن عمر حکومت شان است، به همین خاطر باید تمام تلاشها را برای متوقف ساختن و برکناری هر سه دولت ایران، ترکیه و اسرائیل صورت پذیرد.