نوروز؛ رستاخیز خلقهای تحت ستم
با گذشت دو سال از جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، در جغرافیای ایران و در میان تنوع ملل این فلات، نوروز رنگ و رویی تازه به خود گرفته و تبدیل به جشن همبستگی خلقهای ایران گشته است.
با گذشت دو سال از جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، در جغرافیای ایران و در میان تنوع ملل این فلات، نوروز رنگ و رویی تازه به خود گرفته و تبدیل به جشن همبستگی خلقهای ایران گشته است.
بهار زایش طبیعت و پایان فصل سرما است که انسان در گذر تاریخ این واقعه را به مثابهی تولد طبیعت و باروری جشن میگیرد. عید نوروز به معنای روز «نو» و «نو»شدگی است و بجای مانده از اعصار کهن و عیدی از دوران نئولوتیک و مرتبط به انقلاب کشاورزی، که در میان خلقهای خاورمیانه و سایر خلقهای جهان است که با بر افروختن آتش به پیشواز بهار، این فصل رویندگی و آغاز حیات نوین میروند. نوروز سمبل پایان سوز و سرما و یخبندان بوده و سپس تبدیل به تقابل بین مرگ و زندگی، ظالم و مظلوم و تغبیری از براندازی جور ستم شده است.
اگر چه این عید در میان بسیاری از خلقهای منطقه پاس داشته میشود و از طرف دولتها با مراسم رسمی برگذار میگردد و با تشریفات حکومتی همراه است. در مراسم «بار عام» شاهان بار دگر رعیت را مجبور به پیشکش هدایا نمودهاند، برای خلق کورد نوروز فراتر از یک جشن باستانی و خاطرهای تاریخی، نمادی از مبارزه و رستاخیزی برای آزادی جوامع تحت ستم میباشد و سمبل قیام خلقی و تقابل حق علیه باطل است.
تاریخ مبارزات خلق کورد در دامنههای زاگرس بیانگر ایستادگی، قیام و مقاومت در برابر امپریالیسم عصر بردهداری یعنی امپراطوری آشور میباشد، که با حملات خانمانسوز خود دامنههای زاگرس را به خاک و خون کشیده و از جمجمه سر انسانها منارهها ساخته بودند. شواهد تاریخی و سنگنوشتههای باقی مانده از دوران استعمار دولت آشور یادآور عصر تاریک و ظلم انسان بر انسان است که هنوز فراموش نشدهاند.
با سمبلیزه شدن قیام مردمی دامنههای زاگرس در شخصیت کاوه آهنگر، این قیام مردمی بمانند آتشفشانی در دل زاگرس فوران نموده و عصر یخبندان ظلم و ستم و را برچیده و بار دگر با برافروختن آتش آزادی، طلوع خورشید را در قلل رفیع کوهستانهای سرزمین «ماد» را نوید میدهد. این روحیهی مبارزهطلبی و قیام علیه ظلم، نوروز را از یک واقعهی طبیعی فراتر برده و آن را با خواست آزادیخواهانهی جامعهی انسانی و نکوهش ظلم و قیام علیه ظالم پیوند داده و تبدیل به سمبل آزادی و امیدی نموده برای پایان دادن به زمستان سرد ظلم و نادادی به سوی بهار عدالت و گرما و زایش. بر پایی آتش بر بام و برزن سرزمین «ماد» بیانگر پیروزی حق علیه باطل است. این سنت انقلابی که با اسطوره کاوه آهنگر و ضحاک نمادین گشته، در سیری تاریخی بارها و بارها در تقابل حق علیه باطل تکرار شده و در دورانها تاریخی با مبارزهی انقلابیونی چون مزدک بامداد، خرم و بابک و ... تبدیل به فرهنگ مقاومت و پاسداری حیات آزاد میشود.
در نیم قرن اخیر و با پشاهنگی رهبر آپو نقطهی عطفی از تاریخ کوردستان شروع میشود و بار دگر نوروز از یادآوری یک عید باستانی و فرم ایستایی که بر آن تحمیل شده بود خارج گشته و تولدی دوباره مییابد. رهبر آپو ۵۲ سال با وفق بر جایگاه انقلابی نوروز، در میان خلقهای خاورمیانه و بخصوص خلق کورد به گونهای آگاهانه اولین نشست تاریخی گروه ایدولوژیک را در روز نوروز و در کنار سد «چوبوک» آنکار برگذار مینماید. نشستی که زمینههای تاسیس حزب کارگران کوردستان«پکک» را پایهریزی مینماید. در واقع پکک حزبی نوروزی است که در کشاکش بحرانهای خاورمیانه با مرکزیت کوردستان تاسیس میشود. هدف آن پایان دادن به فاشیسم در همهی ابعاد آن اعم از ملی، مذهبی و جنسی میباشد. بدین صورت نوروز آغازیست برای شروع مبارزهای نفسگیر و بیامان برای آزادی و پایان دادن به فاشیسم و سازماندهی خلقی. با درک این مهم تاریخی در اوایل دههی هشتاد میلادی شهید مظلوم دوغان بنیانگذار پکک در مقابل سیاستهای فاشیستی دولت ترکیه که در زندان «آمد» تسلیمیت را تحمیل مینمود، با شعار: «مقاومت زندگیست» به صورت نمادین آتش نوروز را با سه چوب کبریت برافروخته و به زندگی خود پایان میدهد و به سیاست تسلیمت «نه» میگوید. این پیام بزرگی بود از عمق سیاهچالههای فاشیسم و آغازی برای به لرزه در آوردن سیاست انکار و نابودسازی دولت ترکیه است که در خاورمیانه سیستم سرمایهدار را نمایندگی میکند. این پیام رسا که از زندان «آمد» برآمد بعدا «رَهشان دَمیرل» در مقابل ممنوعیت نوروز با به آتش کشیدن خود بر فراز قلعهی «قدیفه قلعه» ازمیر رساتر هم گشت. همچنین در میانهی سیستم دمکراسی تقلبی اروپا و ممنوعیتی که دولت آلمان برای بر پایی نوروز ایجاد نموده بود، «بریوان و روناهی» خود را به شعلههای آتش سپردند تا بار دیگر نقاب دمکراسی اروپایی جلو پای آزادیخواهان فرو افتاد. با پیشاهنگی پکک آتش نوروز بزرگ و بزرگتر گشته و در سالهای دههی ۹۰ میلادی نوروز در شهرهای «جزیره» و «بوتان» در کوردستان تحت اشغال ترکیه با پیشاهنگی شهید «بریوان» تبدیل به قیامی خلقی گشت. پکک توانست آتشهای کوچک کوه و برزن کوردستان را حول آتشی بزرگتر سازماندهی نماید و نوروز را تبدیل به گردهمایی اعتراضی کند. از همان ابتدا رهبر آپو خلق خلق کورد را خلقی نوروزی نامید و آن را بر اساس «نو» شدن و نوزایی سازماندهی نمود. حال نوروز رنگ و بوی سیاسی یافته و تبدیل به نمادی از یک کنگره دمکراتیک خلقی گشته که با مرکزیت «قندیل» هرکسی در انتظار پیامیهای سیاسی است که در این کنگره داده میشوند.
پکک بمانند نوروز، جنبشی برای پایان دادن به ظلم و ستم و قیامی آتشین در برابر ذوب نمودن انجماد و یخندانی است که در سایه سیستم سرمایهداری و اشاعهی لیبرالیسم ایجاد گشته. همچنین پایانی برای اقتدار سیستم دولت-ملت و ذهنیت مردسالاری و آغاز طراوت و سرزندگی و حیاتی بهارگونه است. بدین صورت نوروز را از یک عید کهن و باستانی به یک کنش انقلابی نوین متحول نمود و بار دیگر بدان همان معنا را بخشید که با پیروزی کاوهی آهنگر بر ضحاک کسب نموده بود.
بر خلاف آنانی که «پایان تاریخ» و به پایان رسیدن عصر ایدئولوژی و حاکمیت سیستم سرمایهداری اعلام نموده بودند. جنبش پکک با پیشاهنگی رهبر آپو انقلاب نوین خاورمیانه را با روحیهای نوروزانه رقم زده و پایان اقتدار دولت-ملت و ذهنیت مردسالاری را اعلام نمود و نشان داد، سیستم سرمایهداری که در زیر نقاب دمکراسی و آزادیهای فردی خود را پنهان نموده به چه میران شکننده است. نمونهی آن افول اخلاقیات و بحرانها اکولوژی، بالا رفتن میزان فقر و ناعدالتیهای اجتماعی در سطح جهان میباشد. این در حالی است که پکک در پنجاه و دومین سال خود از نظر نظامی، سیاسی و هم در بعد ایدولوژیک برتری خود را به عنوان سیستمی آلترناتیو به اثبات رسانده. رهبر آپو که بیش از بیست و شش سال است در زندان انفرادی امرالی حبس گشته و در سه سال اخیر در انزوا مطلق بسر میبرد، تاثیرگذاری کلامش در حدی است که دیوارهای زندان را در نوردیده و ایدههایش تبدیل به مانیفستوی گذار از سیستم سرمایهداری گشته. یگانه راهحل برونرفت جامعهی انسانی و کره خاکی ما از بحرانهایی است که در سایهی سیستم سرمایهداری در وضعیت بحرانی قرار گرفته.
رهبر آپو در نوروز ۲۰۰۵ سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک را اعلام نمود و شالودههای سیستم آلترناتیو را بر اساس پاردایم اکولوژیک-دمکراتیک مبتنی بر آزادی زن پایهریزی نمود. که بدیل بود برای وضعیت فاجعه بار خاورمیانه این سرزمین کهن و دیار الههگان که در سایه فاشیسم ملی، مذهبی و جنسی تبدیل به قتلگاه ملل و مذاهب گشته است و روزانه تحت عنوان صیانت از ناموس زنان سلاخی میشوند. وی در هیات منجی معاصر قرن بیست ویکم را قرن آزادی زن نامید و ملت-دمکراتیک و ایدئولوژی آزادی زن را ارائه کرد و در عرصه عمل تحولات اجتماعی و فرهنگی را ایجاد نمود. این تحولات ابتدا به صورت درون سازمانی عملی گشته و بعدا در روژآوا به صورت سیستمی مردمی و در قالب سازماندهی خلقها ظهور یافت.
سیستم کنفدارالیسم دمکراتیک در روژآوا و شمال و شرق سوریه نه تنها توانست در مقابل فاشیسم سیاه قرن یعنی داعش و همپیمانانش به نمایندگی از تمام انسانیت از ارزشهای حیات آزاد پاسداری نماید، در دریای دیکتاتوری خاورمیانه تبدیل به تنها جزیرهی دمکراتیکی گشت که دشمنان خونیاش هم توان انکارش را ندارند.
جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی اوج فریاد زنان و خلقهای تحت ستمی بود که در برابر سیستم اقتدارگرا و دسپوتیک مردسالار به ستوه آمده بودند. جنبش زن، زندگی، آزادی ثمرهی نیم قرن مبارزات ایدئولوژیک، سازمانی و نظامی جنبش پکک بوده که ریشههایش با خون هزاران شهید آبیاری گشته و با فداکاری و ایستادگی صدها هزار گریلا در کوهستانهای سر به فلک کشیدهی زاگرس تنومند گشته. جنشی که بر پایهی ریشههای خود رشد یافته و سمت و سوی انقلاب خاورمیانه و جهان را تعیین نمود و آن را در مسیر صحیح خود قرار داد. این جنبش میراثداری زنان انقلابی زاگرس بود که استارت آن با حک نمودن شعار زن، زندگی، آزادی توسط شهید «شیرین علمهولی» بر روی دیوارههای زندان «اوین» زده شد. همچنین میراث مقاومت شهدایی چون فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلیان و هزاران شهید دیگر است و با مقاومت زینب جلالیان، وریشه مرادی، پخشان عزیزی و گلرخ ایرایی و صدها زن انقلابی تداوم دارد.
با گذشت دو سال از جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، در جغرافیای ایران و در میان تنوع ملل این فلات، نوروز رنگرویی تازه به خود گرفته و تبدیل به جشن همبستگی خلقهای ایران گشته است. برخلاف خوانش رسمی از اسطورهی کاوه آهنگر که نقش آن را تنها در براندازی دیکتاتور تعریف مینمود و بعدا دو دستی تاج و تخت را تحویل فریدون که از بازماندگان فر ایزدی بخوانیم «ژن برتر» بود مینمود، سیر انقلاب زن زندگی آزادی نشان داد که کاوه هیچگاه چنین نیتی را نداشته و نوروز، جشن انقلابی خلقهای تحت ستم است که تحت هیچ عنوانی آماده نیست دیکتاتوری دیگری را تقبل نماید.
نوروز امسال برای خلقهای خاورمیانه و نیروهای سوسیالیست و آزادیخواه که با کارزار«آزادی برای عبدالله اوجالان، راهحل سیاسی برای مسئله کورد» هم راستا گشته فرصت مناسبی است برای دمکراتیک نمودن منطقه. خلق کورد بعنوان خلقی تحت ستم و کوردستان بعنوان مستعمرهی بین چهار دولت منطقهای که از طرف سیستم سرمایهداری جهانی حمایت میشوند، پاشنهی آشیل دمکراتیک نمودن خاورمیانه میباشد. رهبر آپو که معمار کنفدرالیسم دمکراتیک است از طرف همین نیروهای سلطهگر به گروگان گرفته شده، تمامی آزادیخواهان هم عقیدهاند که در امرالی تنها یک شخص به اسارت در نیامده بلکه پروژهی دمکراتیک نمودن خاورمیانه به اسارت گرفته شده است. همین هم باعث گشته روشنفکران و فیلسوفان برجستهی جهانی همراه با خلقهای آزادیخواه رهبر آپو را بعنوان فیلسوف و رهبر پروژهی گذار از بحرانهای موجود قبول نموده و آزادی وی را فریاد زده و خواستار باز نمودن درهای زندان امرالی میباشند. بر افراشتن آتش نوروز با شعار «آزادی برای عبدالله اوجالان، راهحل سیاسی برای مسئله کورد» حاوی پیامی تاریخی است.