پژاک، رویکردی متفاوت به سیاست و فراتر از یک حزب سنتی

همین نوع جهان‌بینی و رویکرد است که پژاک خودش را به عنوان یک جنبش فکری متفاوت از نوع تفکری که سالهاست در منطقه حاکم است ارائه می‌کند و شیوه فعالیت سیاسی منحصر به فردی دارد.

در روزهای اخیر دو بحث در شبکه‌های اجتماعی کوردی بسیار داغ بوده است. یکی یادداشتی که توسط یکی از اعضای پژاک منتشر شد و دیگری هم دستگیری رفیق جوانا سنه در نزدیکی شهر سنندج بود. در‌واقع ایجاد تنش در هر دو مورد ناشی از این مسأله است که شخص همچنان با دیدگاه احزاب سنتی به پژاک نگاه می‌کند و از آن انتظار دارد.

در مورد یادداشت سطح انتقادات به جایی رسید که حزب بیانیه‌ای صادر کرد تا موضع خودش را روشن کند و این مسأله را توضیح دهد که افراد در پژاک در تحلیل می‌توانند دیدگاه متفاوتی داشته باشند، اما در عمل همه با هم هماهنگ و ملزم به پیروی از تصمیمات مجلس پژاک هستند.

همین موضوع به این سادگی با اینکه به صورت رسمی و غیررسمی بارها از طرف رفقا توضیح داده شد و با اینکه همسو با اصول «آزادی تفکر» و «آزادی بیان» و از پایه‌های دموکراسی است، اما همچنان به خاطر نوع تفکر حاکم در گفتمان کوردی تحت تأثیر تجربیات غیردموکراتیک گذشته، از طرف بخشی از جامعه کوردی پذیرفته نمی‌شود و به نظرشان غیرقابل باور می‌آید.

پژاک در تمام ابعاد، یک ساختار خودویژه سیاسی و ایدئولوژیک است و باید هم به همین صورت باشد. حزبی که کودار را به عنوان سیستمی پایه‌گذاری کرد تا تمام احزاب بتوانند خودشان را در زیر چتر آن سازماندهی کنند نه تنها باید ساختار حزبی متفاوت از چیزی که به نام رده‌های سازمانی می‌شناسیم داشته باشد، بلکه باید نوع جهان‌بینی متفاوتی را هم ارائه کند تا همه سلیقه‌ها و تفکرات و رفتارها و … را بتواند در خودش جای دهد.

فهم این موضوع از دید کسی که از دریچه‌ی سلسله مراتب دولتی یا سازماندهی‌های سنتی به آن نگاه می‌کند سخت است و این موضوع هم قابل درک است. اما وقتی که به پژاک به عنوان یک موجودیت ایدئولوژیک و از دریچه‌ی جهان‌بینی آپویی نگاه کنید همه چیز برای شما معنی پیدا می‌کند.

دستگیری رفیق جوانا در هنگام فعالیت سیاسی واقعاً جای تأسف دارد و برای همه‌ی ما مانند هر رفیق دیگری دردناک است. حتی اینکه حضور چنین رفقایی که در بالاترین سطح ایدئولوژیک هستند در خطرناکترین و پر ریسک‌ترین مناطق برای کسانی جای سؤال باشد هم عجیب نیست اما اینکه کسی بخواهد در این مورد سناریوسازی بکند عملاً در حال دشمنی ورزیدن است. نوع رویکرد پژاک نسبت به «وظیفه» و «آگاهی ایدئولوژیک» متفاوت است. هر کس بیشتر می‌فهمد، بار مسئولیت سنگین‌تری هم دارد. در ساختار سازمانی سنتی، سلسله مراتب به این منوال است که هر چه در رده‌ی سازمانی پیشرفت می‌کنی به سطحی از رفاه و آسایش می‌رسی و کارهای سخت‌تر را به عهده‌ی افراد در سطوح پایین‌تر می‌سپارند اما از دیدگاه پژاک که برگرفته از تفکرات رهبر آپوست، خودِ «آگاهی» و «دانش» یک دارایی مشا است و صاحب آن به واسطه‌ی رنجی که بر اجتماعش تحمیل شده است آن را کسب کرده و باید حسابش را پس بدهد. به همین واسطه مسئولیت‌های سنگین‌تری را به عنوان یک انقلابی به دوش می‌کشد. دقیقا در همین نوع جهان‌بینی و رویکرد است که پژاک خودش را به عنوان یک جنبش فکری متفاوت از نوع تفکری که سالهاست در منطقه حاکم است ارائه می‌کند و شیوه فعالیت سیاسی منحصر به فردی دارد.