قاتلان یاسین بولوت آنانی هستند که باشور را به لانه خیانت مبدل کرده‌اند | یادداشت

اگر به خیانت فرصت ابراز وجود داده نمی‌شد، اگر به رژیم ترک و سازمان بدنام میت در باشور اجازه فعالیت نمی‌دادند، یاسین بولوت به شهادت نمی‌رسید. کسانی که باشور کوردستان را به حیات خلوط و میدان استراتژیک رژیم ترک مبدل کردند با قاتلان یاسین بولوت همدست شده‌اند.

◼️ چینی‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: برخی از مرگ‌ها سبک‌تر از یک پر هستند، برخی از مرگ‌‌ها اما سنگین‌تر از کوه «تای» هستند.

این عبارت را برای انسان‌های امروز به کار برده‌اند. بلکه یکی از صحیح‌ترین و شفافترین گفته‌ها در مورد انسان‌های امروزین باشد.

اما انسان‌هایی وجود دارند که برای زندگی ایدآل، برای اندیشه و افکار جهانشمول که ارزشمندترین زندگی را سزاوار انسان می‌دانند می‌جنگند و به شهادت می‌رسند. در مورد مرگ آنها سخنی برای گفتن باقی نمی‌ماند. هر که باشند تفاوتی ندارد، از کدام ملیت، کدام جنس، کدام زبان و در کدام سرزمین زندگی کرده‌اند آنچه برای انسانیت واجد ارزش بوده و مقدس است شایسته خود آنهاست.

زیرا آنان زندگی خود را فدای ارزش‌های اخلاقی – سیاسی کرد‌ه‌اند، عمر خود را برای رهایی انسانیت و خلق‌ها سپری کرده‌اند. چنین مرگ‌هایی که با ایمان و باور به آزادی سرشته شده‌اند نه تنها به اندازه کوه «تای»، بلکه به اندازه وسعت هستی که تمامی بشریت و وجود را در خود جای داده‌اند بزرگ و سنگین هستند. زندگی را نه برای خویش، بلکه برای انسانیت و آزادی فدا کرده‌اند. نه برای خود بلکه برای دیگران به زندگی معنی می‌بخشند و هر لحظه بدون تردید آماده فدا کردن جان خود هستند. زیرا آنان آنچنان مبانی فداییگری را یاد گرفته‌اند که بدن خویش را وقف کودکانی نموده‌اند که از گرسنگی جانباخته‌اند، وقف زنانی کرده‌اند که با تجاوز روبرو شده‌اند، با خشونت روبرو شده‌اند، وقف خلق‌هایی کرده‌اند که هدف حملات نابودگرانه قرار گرفته‌اند.

قهرمانی این است که انسان واقعیت‌ها را ببیند، به آنان دست یابد، انسان از ویژگی‌های انسانیت محافظت کند، حقایق انسانیت را به رسالتی جهانی مبدل کند. مرگی که از آن به عنوان "کوه تای" سخن گفته می‌شود در واقع همین واقعیت است.

انسان باید از کسانی که در مبارزه رهایی ملی و انقلاب‌های اجتماعی، بویژه در مبارزه آزادیبخش کوردستان جانباخته‌اند در این راستا یاد کند. باید به مسئولیت‌های خود نسبت به آنان عمل کند. حتی انجام این وظیفه نیازی به یادآوری ندارد.

در تاریخ هر سنگر ستم‌دیدگان، هر جرعه‌ای از آزادی، هر ضربه‌ای که بر ملت‌ها و طبقات فرادست وارد شده از سوی این قهرمانان بوده است. به همین دلیل است که آزادی با خون آبیاری می‌شود و به ثمر می‌نشیند. اینچنین قهرمانان به معنی زندگی دست می‌یابد. در مبارزه آزادیخواهی کوردستان این واقعیت را بیشتر می‌توان درک کرد.

از حقی کارر تا خلیل چافگون، از معصوم کورکماز تا زیلان، بریتان، دلال، اردال، سینان، سعید اولچو و عرفان گولر و یاسین بولوت، مثل حلقه‌های زنجیر شهدا به مهر انقلاب رهایی‌بخش کوردستان مبدل شده‌اند.

آخرین حلقه این زنجیر یاسین بولوت است. وی در سلیمانی از سوی کنتراهای رژیم ترک ترور شد. اینجا باید از چهل‌ سال، راه پیمایی بزرگ، فداکاری بی‌وقفه برای انقلاب و داستان قهرمانی یاسین بولوت سخن بگوییم.

اما باید این واقعیت را هم گوشزد کنیم. او در واقع زحمت‌کش انقلاب کوردستان بود. یکی از انقلابگران قلیلی بود که مصائب و مشکلات بزرگی را پشت‌سر گذاشت. آپویی بود که انسان می‌تواند بگوید: "انقلابیگری یعنی این، راه پیمایی انقلابی، ایستار انقلابی، تنها مگر یک انقلابی صادق بتواند اینچنین عمل کند." نماینده انسان‌های تازه‌ای بود که درست سخن می‌گویند، درست گام برمی‌دارند. با گفتگو از شیوه مبارزه خود سخن می‌گفت و اینچنین در قلب هوالان جای می‌گرفت. باورمند بود. با روح در انقلاب جای گرفته بود. با فکر و اندیشه خود در مرکز انقلاب جای گرفته بود.

پس از آزادی از زندان فورا به کوهستان‌های کوردستان آمد، در این مورد هیچ تردیدی به دل راه نداد. در مقابل دودلی، لیبرالیسم و مواضع شخصی خوب می‌دانست که چگونه موضع بگیرد. شهید یاسین بولوت در واقع هم یک الگوی رنج بود. یک انقلابی که همیشه می‌گفت که معنی رنج را از حقی کارر یاد گرفته است. می‌گفت اگر مثل حقی نباشیم نمی‌توان انقلابی بود. در غیر اینصورت انسان به موجودی مغشوش مبدل می‌شود. خلاصه اینکه میهن‌دوستی وی، انقلابیگری وی، خشم در برابر دشمن و صداقت در قبال هوالان ویژگی‌های برجسته وی بودند. از مواضع خود پا پس نمی‌گذاشت. هیچ نیرویی نمی‌توانست وی را به تسلیم وادار کند. در مقابل هیچ احدی زانو نمی‌زد. در این خصوص از رادیکالترین انقلابیون بود که همیشه مژده آزادی را به همرزمانش می‌داد.

شهید یاسین بولوت علیه دشمنان کوردها، علیه دولت‌-ملت‌های ترک-عرب که درصدد قتل‌عام کوردها هستند، علیه دولت-ملت‌هایی کوردستیز، علیه خط خیانت و تسلیمت مبارزه کرد. علیه آنانی که در زندان تسلیم شده بودند، علیه آنانی که یارای مقاومت نداشتند. علیه تمامی آنانکه بجای مقاومت سر تسلیم خم می‌کنند به اندازه کافی یک انقلابی و ملیتان بود.

یاسین بولوت متأسفانه در منطقه که اکثریت گردانندگان و مسئولان آن در لجن خیانت غرق شده‌اند، به شیوه‌ای وحشیانه ترور شد. وی در باشور کوردستان به قتل رسید. باشور همان جاییست که رژیم ترک در آن به تبلیغات دروغین دست می‌زند و در چارچوب فعالیت‌های کنترایی به سازماندهی خود پرداخته است. یک نوع از خیانت که اشغالگری ترک آنرا پذیرفته است، رژیم ترک پس از هولیر برای به آشوب کشاندن سلیمانیه، برای رودر روی هم قراردادن میهن‌دوستان آنجا به هر کاری دست می‌زند. اگر خیانت وجود نمی‌داشت، اگر اجازه نمی‌دادند رژیم ترک خود را تا این حد در باشور مستقر کند، اگر به میت فرصت ابراز وجود نمی‌دادند، یاسین بولوت شهید نمی‌شد. آنهایی که باشور کوردستان را به عرصه استراتژیک رژیم ترک مبدل کرده‌اند، آنانی که باشور را باتلاق خائنان مبدل کرده‌اند آنها در قتل یاسین بولوت دست دارند. مسئولیت با روئسای عشایری است که درهای باشور را به روی اشغالگران بازکرده‌اند و مهر خود را بر اداره منطقه زده‌اند.

رژیم ترک برای تسویه جنبش آزادیخواهی کورد باشور کوردستان را به عرصه‌ی استراتژیک مبدل کرده است. اینجا به سازماندهی خود دست زده و نیروهای نظامی را به آنجا فرستاده است. در تلاش است تا به نتیجه دست یابد. در چهارچوب آنچه که در هولیر اجرا شد می‌خواهند پشت سلیمانیه را بر خاک بزنند. به دلیل عدم تمکین تمامی مسئولین این بخش با ترور در شهرها، با قتل میهن‌دوستان درصدد نیرومند کردن جایگاه خویش و تضعیف اراده سیاسی خلق سلیمانیه هستند. به همین دلیل در خلال دو روز دو سوءقصد روی دادند. پیش از این نیز در حملات هوایی چند میهن‌دوست و انقلابی در سلیمانیه به قتل رسیده بودند.

این وضعیت تازه‌ای است. در نظر دارند در مناطقی از جغرافیای باشور مستقر شوند، سربازان خود را در آن پیاده کنند، روستاها را تخلیه نمایند و در شهرها به ترور دست زنند، فعالیت‌های کنترایی را افزایش داده‌اند. اینچنین محصور کردن عرصه را به مرحله اجرا گذاشته‌اند.

البته این کانسپت یک دولت کنتراست.

آیا به چنین کاری اجازه داده می‌شود؟ نیروهای موجود در باشور به استثنای پ.د.ک در این مورد به سکوت خود ادامه می‌دهند؟ بزودی همه چیز آشکار خواهد شد. اما قطعا استقرار رژیم ترک در باشور و تداوم اشغالگری، گسترش سازماندهی کنترا آنچنان که رژیم ترک خواهان آن است به پیش نخواهد رفت. جنبش آزادیبخش کوردستان مثل باکور، در باشور هم با تاکتیک نوین گریلا جنگ را گسترش می‌دهد. مرحله نشان‌دهنده این واقعیت است. همچنانکه رژیم ترک می‌خواهد باشور را هم مثل باکور به عرصه جنگ مبدل کند، در آنصورت جنبش آزادیبخش کوردستان هم دقیقا مثل باکور از نیروی نظامی و سیاسی منسجم خود استفاده خواهد کرد.◻️