قیام مردم به پاخواسته سراوان را سرتاسری کنیم | یادداشت
... مخرج مشترک خواستهای برحق تمامی معترضین از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران، سخن از نارضایتی مردم از قوانین حاکم و حکومت ناکارآمد و ضد بشری ایران دارد. ...
... مخرج مشترک خواستهای برحق تمامی معترضین از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران، سخن از نارضایتی مردم از قوانین حاکم و حکومت ناکارآمد و ضد بشری ایران دارد. ...
◼️ خواسته مردم به خاک و خون کشیده شده خلق بلوچ همانا خواسته برحق تمامی معترضین در ایران است.
از سیستان و بلوچستان فقط صدای مرگ و کشتار میآید اما با نامهای زیبائی چون طرح توسعه، طرح امنیت پایدار، طرح رزاق، طرح آمدن نیروی دریائی، طرح فرستادن آب به خراسان.
همه طرحهای در حال اجرا، مستقیما بلوچ و زندگی بلوچ را به قصد ژنوساید و تغییر دموگرافی نشانه گرفته است. هدف از این طرحها کوچ اجباری ملت بلوچ و به کنترل در آوردن بلوچستان به قصد تجزیه و تغییر بافت جمعیت آن صورت میگیرد. آخرین گزارشها از جنایات اخیر رژیم و تحت لوای طرح رزاق، خبر از کشته و زخمی شدن شمار بسیاری از مردم جان به لب رسیده سیستان و بلوچستان دارد. مردم سیستان و بلوچستان در اثر بی آبی ناشی از سیاستهای غلط دولت افغانستان و ایران در آستانه نابودی کامل منطقهاشان هستند. خشکسالی همه چیز را از سیستان و بلوچستان گرفته است گورستانها و خرابههای زابل پر از جوانان معتاد است. مردم از سوءتغذیه و بیماریهای تنفسی رنج میبرند و کودکان از گرسنگی جانی برای درس خواندن ندارند.
اینها اظهارات نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانهاست. وی میگوید؛ "مردم از بیآبی و فقر و بیکاری و گرسنگی و رنج اعتیادی که دامن جوانانشان را گرفته است در حال کوچ از این استان ثروتمند اما فقیر هستند. هیچ کارخانه و کارگاهی در اینجا وجود ندارد. در گذشته مردم کشاورزی میکردند که دیگر با خشکسالی این هم ممکن نیست. از سال(۹۶) به بعد همه درآمدهای مردم از بین رفت و غیر از یارانه و کمکهای کمیته امداد؛ ساکنان اینجا منبع درآمد دیگری ندارند."
وی ادامه داد: "خشکسالیهای پی در پی، ریزگَردها و شنهای روان همه چیز را از سیستان و بلوچستان گرفته است و بیکاری موجب شده که در اکثر شهرها و روستاها جوانان به اعتیاد روی آورند. شبها در خیابانها و حاشیه قبرستانها کارتن خوابها و معتادان را میبینید. بیکاری باعث همه این بدبختیها و مشکلات شده است. در میان این کارتنخوابها؛ زنان، کودکان و دختران هم دیده میشوند. اعتیاد موجب نابودی و بیچارگی خانوادههای سیستان و بلوچستانی شده است، وی در ادامه سخنانش افزود: اکثر آنها، روزها مشغول جمعآوری زباله و گدایی هستند و بعضا در خرابههایی که فاصله کوتاهی با شهر دارند، زندگی میکنند. نماینده استان سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها با اشاره به شیوع سوء تغذیه شدید میان کودکان این منطقه و با تاکید بر اینکه خود نیز به کار آموزشی اشتغال دارد، افزود ما شدیدا با مشکل سوءتغذیه مواجه هستیم و شاهدیم که برخی دانش آموزان بدون صبحانه وارد مدرسه شده و تا ظهر که مدرسه تعطیل میشود چیزی برای خوردن ندارند."
با یادآوری مطلب بالا که بخشی از گزارش نماینده استان سیستان و بلوچستان میباشد، خواننده به راحتی میتواند تصویر فقر عریان اعمال شده به این بخش از کشور را در ذهن خویش مجسم نماید، فقری که البته در اشکال دیگر امروز گریبانگیر تمام کشور بوده و نتیجه سیاست تبعیض، رانت خواری و دزدیهای نجومی دستاندرکاران و حاکمان حکومتی میباشد.
کولبری پیشهای به غایت سخت و کم درآمد که در هیچیک از قوانین کاری به آن به عنوان شغل اشاره نشده و در نتیجه از هیچ کدام از امکانات صنفی چون بیمه اجتماعی، بیمه کاری و پزشکی، حق بازنشستگی و قوانین کار و قواعد سنی برخوردار نیست اما با وصف عدم به رسمیت شناخته شدن این کار در مناطق مرزی و صعب العبور کشور، به افراد از طرف رژیم ضد بشری ایران، کارت پیلهوری داده میشود و با این حال هنوز کارگران این شغل غیر انسانی را با عنوان قاچاقچی معرفی نموده و هر روز مورد آزار و کشتار قرار میدهند. شغلی که در طیف وسیعی کودکان و زنان نیز به آن روی آورده و برای نان، جان خود را هر روز به مخاطره میاندازند. کولبری که در مناطق جنوبی به ته لنجی نامبرده شده و توسط ملوانان انجام میگیرد شاید در زمره کالاهای لوکس قرار گیرد، کولبری در مناطق کوهستانی کوردستان شامل اقلام متعددی از لاستیک ماشین تا وسائل الکترونیکی و مواد غذائی را شامل میگردد اما در سیستان و بلوچستان اکثرا سخن از سوخت است و بنزین. منطقه محروم نگه داشته شدهای که از کمترین امکانات نیز برخوردار نیستند و با همکاری مستقیم افغانستان و بستن سد بر دریاچه هامون، اسباب خشکسالی و بی رونقی کشاورزی را در کل این منطقه وسیع، عامدا فراهم نمودهاند. مشاغل دفتری و اداری و در عرصه آموزشی و بهداشتی که اکثرا کارهای دولتی به حساب آمده و یا در انحصار بخش خصوصی کارتلهای وابسطه به مافیای سپاه نیز به افراد بومی تعلق نمیگیرد، چرا که دولت به منظور دموگرافی نمودن منطقه مشاغل دولتی را با تسهیلات و امکانات مسکن و حقوق با مزایده بالا به متقاضیانی میسپارد که از دیگر استانها به آنجا کوچ مینمایند.
بر هیچ انسان آزاداندیش و برابرطلبی پوشیده نیست که حکومت ایران برای نگه داشتن قدرت، با توسل به کشتار و اعدام و البته به قصد سرکوب هر صدای برابریطلبی و غارت منابع طبیعی این منطقه مردم را در بدترین شرایط زیستی قرار داده است که مشغله روزانهشان نان باشد و بس.
آخرین گزارشها از جنایات اخیر رژیم و تحت لوای طرح رزاق، خبر از کشته و زخمی شدن شمار بسیاری از مردم جان به لب رسیده سیستان و بلوچستان دارد. کشتار کولبران و به گلوله بستن ماشینهایشان البته خبر جدیدی نیست. دستگیری مردم محروم و مورد اجحاف قرار گرفته شده و اعدام مستمر در بیدادگاههای رژیم به جرم قاچاقچی مواد مخدر نیز یکی دیگر از سناریوهای تکراری رسانههای خبری حکومت میباشد، اما امروز با دیدن عکس جوانان بلوچ که در جادهها دراز کشیده و مانع ورود خودروهای نظامی که قصد ورود به شهر ماتم زده و مورد کشتار واقع شده سروان را داشتن شاید صدائیست که باید شنیده شود. اتحادی که باید به وقوع بپیوند و قیامی که استارتش را مردم تمام ایران در آبان ماه ۱۳۹۸ زده و قیمت و خونبهای گزافی برای آن پرداختند. قطع اینترنت و احتمال کشتار مردم جان به لب رسیده در سکوت خبری، پشتیبانی و همصدائی با این مردم را که خواستهای جز زندگی با ارزشهای اولیه انسانی نداشته و همانا خواسته تمام ملت ایران است، وظیفه همگان و تمامی احزاب و تشکلهای سیاسی و مدنیست.
دفاع و حمایت از بلوچ و کورد نه به معنای حمایت و پشتیبانی از خواست فقط آن دو ملیت است بلکه به مثابه پیگیری خواستهای برحق اعتراضات آبان ماه میباشد. آنچه امروز در بلوچستان به نام طرح رزاق در دست اقدام بوده و با وحشیگری مورد سرکوب شدید قرار گرفته، در مناطق دیگر به نام رکود بازار و ریزش ارزش بورس و اوراق بهادار مال شهروندان را قانونی و با مشارکت سرمایهگذارانی که همان اندک پسانداز را داشتند گرفتهاند، جنایات در تمامی مناطق و به اشکال مختلف قابل رؤیت است. این اعتراضات همان اعتصابات هفت تپه و دیگر مجامع کارگریست که به جای برآورد نمودن خواستهای برحقشان، پرونده جنائی برایشان تشکیل داده شده و روانه زندان میگردند. مالباختگان، بازنشستگان، معلمان، زلزله و سیلزدگان همگان دردشان با خلق بلوچ مشترک است، تنها با به جریان انداختن اعتراضات در تمامی شهرها و ایجاد اتحاد در میان تمامی آحاد معترض به حکومت، میتوان از کشتار بیشتر جوانان جلوگیری نموده و بزرگترین گام مشترک را جهت سرنگونی دیکتاتور حاکم بر جان و مال مردم ایران برداشت.
بر همگان عیان است که رژیم جمهوری اسلامی بر پایه سرکوب و انکار مطالبات تمامی ملیتهای تحت ستم ایران، از جمله خلق بلوچ پایههای حکومت خویش را بینان نهاده و بدینسان عمر ننگین خود را در ۴۳سال گذشته تضمینی خونین نموده است. ملتی که در تمامی شئون ملیتی، طبقاتی، مذهبی، اقتصادی، آموزشی، بهداشتی، رشد و توسعه... تحت ظلم و اجحاف مضاعف قرار گرفتهاند. رفتاری خصمانه که در صد سال گذشته به طور سیستماتیک از حکومتهای حاکم بر ایران در این استان مشاهده گشته و همواره در کارزار نابرابریها به جرم داشتن زبان و مذهب متفاوت در سکوتی مطلق و بدور از همکاری و پشتیبانی دیگر ساکنین این مرز وبوم برای ادامه بقا با عوامل متعدد طبیعی و سرکوب حکومت شاه و شیخ بسر بردهاند. توحشی را که امروز در سراوان شاهدیم یادآور به رگبار بستن معترضین آبانماه در نیزارهای معشر میباشد، خاطره تلخ استفاده از دوشکا و تک تیرانداز در شهرها و استقرار تانک و ادوات جنگی در میادین مرکزی و آن سرکوب وحشیانه که تا به امروز نه از آمار دقیق دستگیر و بازداشت شدگان خبری دردست است و نه از تعداد کشتهشدگان و مجروحان.
حکومت از حربه کشتار و تفرقه در طول ۴۳ سال سلطه ننگینش همواره بهره جسته و توانسته موج پر خشم اعتراضات مردم را فروکش نماید اما امروز با داشتن تجارب غنی از کارکرد ماشین سرکوب، بحران اقتصادی سر به فلک کشیده و از دست دادن مشروعیت داخلی و خارجی، رژیم به هیچ وجه قادر به مقابله با خشم انقلابی مردم متحد نخواهد بود.
سابقه مبارزاتی و مقاومت مستمر و پایدار ملتهای تحت ستم و سرکوب شده کورد، عرب، آذری و بلوچ در تقابل با دولت فاشیست ایران، همواره از اهم مسائل ماشین سرکوب رژیم بوده و در کشتار و دستگیری آزادیخواهان از هیچ جنایتی تعلل نورزیده است. ایستار خلق بلوچ اما ستودنی میباشد از جمله مقاومت اخیر مردم سرکوب شده و معترض به کشتار جوانانشان در سراوان نشانگر آن است که مبارزات رهاییبخش ملیتهای تحت ستم، سوژه اصلی و تعین کننده در پیشبرد موج دوم انقلاب در ایران بوده و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بیش از هر نیروئی در مقابل این اراده انقلابی هراسیده و سعی در سرکوب هر چه بیشتر اعتراضات را با تمامی نیرو و قوای خود دارد.
جرقه اعتراضات در دزاپ/ زاهدان نیز در حمایت از مردم سروان زده شده و مردم اقدام به بستن جادهها نمودهاند، نمودی از هر آنچه که در آبان ۹۸ شاهد آن بودیم.
در این برهه حساس با سازماندهی درست میتوان این تل باروت خفته در خود را به آتش قیامی حق طلبانه تبدیل نمود. تجربه مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز، اعتصاب کامیونداران و پشتیبانی دانشجویان از اعتراضات برحق این تشکلها نمایانگر آن است که با احتیاط و برداشتن گامهای واقع بینانه میتوان این صنف شغلی به غایت غیر انسانی را در جهت اعتراضات گسترده سازماندهی نموده و منتظر پشتیبانی دیگر آحاد جامعه از آن باشیم. جامعه ایران در بحرانی فوق العاده سنگین بسر میبرد، حاکمان جهل و جنایت را راهی جز گریز از کرسی صدارت باقی نمانده و داشتن انتظار تغییر رژیم توسط نیروهای خارجی نیز جهلی عظیم و غیر قابل بخشش. امروز روز همبستگی احزاب در جهت سرنگونی رژیم و پشتیبانی از مردمیست که چیزی برای باختن نداشته و نتیجه اعتراضات طبعا رسیدن به زندگی بهتر و آزادیست.
به چالش کشاندن هر گونه اعتراض به مردم و رسانهای نمودن آن موجبات پردهبرداری از جنایات رژیم را در سطح کشور و جهان فراهم مینماید. سپاه پاسداران با کشتار سوختبران در جهت رسیدن به اهداف استعماری خود که همانا کنترل کامل بازار و ارزاق مردم به سود خود و رژیم استبدادی است قدم بر میدارد اما این جنایت و کشتار و تلاش در جهت سرکوب معترضان به آن سبب بیداری گستردهای در سطح استان گشته و امروز شهرها یکی پس از دیگری به اعتصاب پیوستهاند.
مخرج مشترک خواستهای برحق تمامی معترضین از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران، سخن از نارضایتی مردم از قوانین حاکم و حکومت ناکارآمد و ضد بشری ایران دارد. با اتحاد و پشتیبانی خویش از این اعتراضات و اعتصابات و استمرار آن در کل کشور، آخرین تلنگر را بر پیکر پوسیده رژیم حاکم فرو آوریم.◻️