سخن سال و قرن.. آخرین جمله‌ای که یک اشغال‌گر شنید!

آن روزی که برف گر گرفت و آتش بر روی پشت دشمن برافروخته شد، جمله‌ای به بلندای تاریخ، لبریز از شجاعت و اندیشه و اعتقاد، در گوش یک اشغال‌گر گفته شد، که در کوردستان سرنوشت فقط مرگ است، زیرا مدت‌هاست این سرزمین «گورستان فاشیست‌هاست.»

تصاویر عملیات انقلابی ماه گذشته در تپه‌ی آمدیه منتشر شد، عملیاتی که نام فرزندی دلاور و وفادار باشور کوردستان بر آن حک شده بود، فرزندی که سینه‌ی‌ خود را برای از بین بردن اشغال‌گران در خاک مقدس به سپر تبدیل کرده بود.. هَلمت دِرَلوک..

آن‌چه که شاید به عنوان اعداد و ارقام بدانیم این است که ۶۱ اشغال‌گر مجازات شدند.. حول این اعداد و ارقام دوستان ‌و دشمنان زیادی به ارزیابی و تحلیل پرداخته‌اند، چگونه انجام شده است و چرا انجام شده است و چه معنایی به دنبال خود دارد.. من در این‌جا نمی‌خواهم این گفته‌ها را تکرار نماییم.

آن‌چه که در این‌جا می‌خواهم از آن سخن به میان بیاورم، لحظه به لحظه‌ی تصاویر عملیات است، که گریلا تی‌وی آن را منتشر کرده است.. برف بود که گر می‌گرفت، کورد گفتنی آتش بر پشت دشمن برافروخته شده بود، تسلط و قدرت گریلا، خار و خفیف و بیچارگی دشمن را با وجود عدم برابری از نظر تسلیحاتی و تعداد نفرات، به وضوح دیده می‌شد.

آن‌که در آن برف و سرمای شدید از کوه بالا می‌رفت و به نبرد با دشمن اشغال‌گر می‌رفت، غیر ممکن است.. جسم نبود، روح بود، گویی از اعتقاد و نفرت مقدس بر هم تلنبار شده بود.

گریلا به زندگی دوستی معروف است، نه تنها خلق خود و خلق‌های اطرافش، بلکه درخت و سنگ و حیوانات و پرندگان سرزمینش نیز از این چشمه‌ی بی‌پایان از عشق سیرآب و اشباع شده‌اند، اما همزمان هر کسی به این سرزمین و خلق و خاک و سنگ آن دست درازی نماید، مورد نفرت مقدس مدافعان واقعی این سرزمین قرار می‌گیرد..

در بخشی از تصاویر پر از افتخار و شکوه عملیات انقلابی شهید هَلمت دِرَلوک کە انسان را به اوج می‌برد، به عنوان یک کوه پشتت را محکم می‌کند، پر از فخر و غرور می‌شوی و به خود می‌گویی‌ «من نیز وجود دارم»، چون می‌بینی، شورایی از پولاد، باوری استوار و اراده‌ای راسخ از سرزمینش دفاع می‌کند.. گریلایی که آخرین گلوله را به یکی از اشغال‌گران شلیک می‌کند.. به طور واضح آخرین پیام را به آن می‌دهد، حرف دل من و تو و همه‌ی ما را می‌زند.. «این حق را ندارید که در کوردستان زندگی نمایید.»

این عملی کردن این شعار است، که خیلی وقت است در خیابان‌ها به دشمن گفته شده است.. «کوردستان.. گورستان فاشیست‌ها».. این همان جمله‌ای بود که یک اشغال‌گر قبل از مرگش شنید، آخرین سخن خلق برای تمامی اشغال‌گران و کولونیالیست‌ها است، سخن سال و قرن و دیر زمانی است، به مانند خود پیروزی است، باید با حروف طلایی در صفحات تاریخ درج شود، نسل به نسل آن را تعریف کنند.. این راز و سر از بین نرفتن و بقای خلقی است کە برنامه و توطئه‌ای نمانده است که علیه او اجرا نکرده باشند و آن را نچشیده‌ باشد.. خنجر و سمی نیست که با پیکرش بیگانه باشد. این مانیفست مقاومت و تسلیم نشدن است.. این همان اثبات کننده‌ی این است که «اراده و خواست انسان از تمامی تکنولوژی و سلاح‌های مدرن دشمن بزرگ‌تر است.» حق است که بر روی دروازه تمامی روستاها و شهرها، بر کنار تمامی چشمه‌ها و رودها، زیر سایه‌ی تمامی درخت‌ها و رو به تمامی اشغال‌گران و خائنین نوشته شود.. «این حق را ندارید که در کوردستان زندگی نمایید.»

پی‌‌نوشت: این سخن در دقیقه‌ی ۴۹ این عملیات گفته شده است.