سکوت و تسلیم

«به طور کلی، در این مرحله ما با آزمون بزرگی از موضع‌گیری و اخلاق روبرو هستیم، دو مفهومی که دشمنان ما هزاران سال است سعی کرده‌اند ما را از آن تهی کنند.»

سکوت طیف‌های سیاسی باشور و روشنفکران و مذهبیون اقلیم کوردستان در رابطه با همه ستم‌های ترکیه علیه روژاوا و باشور، نوعی تسلیم و رضایتمندی است. من فکر نمی‌کنم هیچ کاری نتوان انجام داد. همانطور که گروهی می‌گویند در مقابل دولت بزرگی مانند ترکیه چه کار می‌توانیم بکنیم؟ سکوت نکردن و انتشار این وضعیت، خود یک موضع‌گیری است. همچنین می‌توانیم به طرق مختلف به سفارتخانه‌ها و کنسولگریها در عراق و کوردستان پیام ارسال کنیم و هر روز تصاویر قربانیان خود را به آنها نشان دهیم. کشتار ده‌ها ساله‌ی زنان و کودکان در باشور و روژاوا به بهانه پ‌ک‌ک نوعی نسل‌کشی است. اینها ضربه‌ای است به همکاری و حمایت کشورهای اروپایی و آمریکایی و کسانی که مدرسه یا بیمارستانی برای کمک به روژاوا ساخته‌اند. ما نمی‌توانیم به فرانسوی‌ها یا آمریکایی‌ها نگوییم که پالایشگاهی که شما ساخته‌اید توسط ترکیه ویران شده است، یا فرانسوی‌ها بیمارستانی ساخته‌اند و ترکیه آن را بمباران کرده است. اینها به پیگیری و تجمع کردن و جمع‌آوری اطلاعات و در اختیار آنها نهادن، نیاز دارد، برای این کار مردم باشور باید از نظر سیاسی و اجتماعی به صورت مثبت‌تری به عرصه بیایند، ما باید راه‌های مختلفی را برای این کار در پیش بگیریم. اگر ۱۰۰ پزشک کورد از هزاران پزشک اقلیم کوردستان به خیابان‌ها بیایند و به سفارتخانه‌ها و کنسولگریهای آمریکا و فرانسه بروند و به آنها بگویند که یک عضو ناتو که شما نیز عضو آن هستید، آنچه را که شما درست می‌کنید، خراب می‌کند، آیا تاثیری نخواهد داشت؟ البته تاثیر خواهد داشت.

اگر هزار کودک در هولیر، سلیمانیه و دهوک به خیابان‌ها بیایند و فریاد «نه به تخریب مدارس در روژاوای کوردستان» سر دهند، تاثیر زیادی خواهد داشت.  باید این زنجیره انسانی را ایجاد کنیم تا کودکان روژاوا احساس کنند در باشور، کودکان از آنها صیانت می‌کنند. زمان رفتن پیشمرگه به کوبانی، اگر در میدان جنگ نیز تاثیر زیادی نداشت، اما بدون شک اراده و روحیه بسیاری به کورد بودن و همدردی با یکدیگر بخشید. این سکوت با هر بهانه‌ای که باشد، نشانه تسلیم شدن است. باید اکنون قبل از سلیمانیه، در هولیر و دهوک مردم به خیابان‌ها می‌آمدند، چون ترکیه صدها مقر و پادگان میت و جاسوسی را در این دو استان ایجاد کرده است و هر روز به یک روستا و منطقه، ضرر و زیان و خسارت وارد می‌کند.

برخورد با این ظلم و ستم، با فریاد زدن و اعتراض و موضع‌گیری ممکن می‌شود، نه با تسلیم شدن و انتظار اینکه شاید فردا بهتر شود. ترکیه از لحاظ اخلاق سیاسی دولتی بی‌شرف است. نمی‌توان انتظار  رفتار مناسبی از آنها داشت. شما به اردوغان نگاه کنید، دقیقاً در زمانی که در روژاوا، مخمور و قندیل مردم غیرنظامی را بمباران می‌کند و آن را جنگ ترور می‌نامد، در کنگره حزبش، آمادگی خود را برای میانجیگری میان فلسطین و اسرائیل اعلام می‌کند! این دقیقاً مانند آن است که شیطان، پروژه صلح را برای مردم به ارمغان بیاورد. این نیز در حالی بود که تعدادی از رهبران و روسا و نمایندگان احزاب باشور، مهمان کنگره حزب عدالت و توسعه بودند، بدون آنکه هیچ کدام از آنها جرات داشته باشند بگویند «تو اگر آنقدر به فکر صلح هستی، چرا نمی‌خواهی در باشور و روژاوا میان کوردها و ترکیه صلح ایجاد کنی؟ این همه نفرت از کوردها از چه چیزی سرچشمه گرفته است؟ منظور من این است که سرکرده‌های کورد به ویژه آنهایی که تاکنون با حزب عدالت و توسعه دوست هستند و رابطه دارند، حداقل می‌توانند بگویند آن کسی که زنان و کودکان کورد را می‌کشد، چه کسی است و چه کسی درهای صلح را بسته است؟ صحبت در رابطه با پیدا کردن راه‌های مختلف موضع‌گیریست. هیچ بهانه‌ای برای این سکوت وجود ندارد. ترکیه نیز به همین حد کفایت نمی‌کند. هر کس ترکیه را به خوبی بشناسد، به خوبی می‌داند همیشه بیشتر از این را از کسانی که در مقابلش تسلیم شده و گردن کج کرده‌اند، می‌خواهد.

در مجموع در حال حاضر  در مرحله کنونی ما در مقابل آزمون بزرگی قرار داریم. آزمون موضع‌گیری و اخلاق. این دو موضوعی که در طول تاریخ، هزاران سال است که دشمنان سعی کردند ما را از آنها تهی کنند. آیا می‌توانیم در این مرحله نیز از مثبت بودن بیشتر موضع‌گیری و رفتار خود دفاع کنیم، یا سبب محقق شدن خواسته‌های حزب عدالت و توسعه و اردوغان خواهیم شد. این موضوعی است که نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم و آن را به دست روزگار بسپاریم. آینده چگونه خواهد بود؟ نقشه آینده برای ملتی که در مقابل پاکسازی و نسل کشی قرار دارد، با بی‌تفاوتی حل نمی‌شود. باید خودش آن نقشه را تعیین کند و روی آن کار کند. این تنها راه زنده ماندن است.