وطن آزاد در چشمان چیاگر پیدا بود

در چشمان چیاگر خشم موجودیت داشت، نارضایتی هستی می‌یافت، قیام وجود داشت. در چشمان او ترس وجود نداشت.

«اگر می‌خواهید انسانی را بفهمید، ابتدا به چشمانش بنگرید...»

جیهاد تورکان برای کودکان داستان آزادی و شرف است. دیگر نام افسانه‌ای او «چیاگر هیوی» است. چیاگر هیوی نام قیامی عصیانگرانه است، نام یک فکر و اسم یک ایدئولوژی و باور می‌باشد.

برای نام چیاگر بسیاری چیزها گفته و نوشته شده است. بازگوکنندگان نمی‌توانستند سخنانشان را به اتمام برسانند، سخن کفاف ابراز آن را نمی‌کرد. فرمانده منطقه سور چیاگر...

چیاگر پیرو راه حقیقت است. از آن کسانیست که این جسارت را به آینده منتقل می‌کند. برخی‌ها او را به لئونیداس تشبیه کردند که فرمانده ۳۰۰ اسپارتایی بود که بر علیه ارتش پارسیان جنگید. برخی نیز او را به مقاومتگری افسانه‌ای در استالینگراد تشبیه کردند. برخی دیگر هم او را به فرمانده‌ای فدایی در ویتنام تشبیه کردند... او فرمانده‌ای کوردستانی بود که به مثابه فرمانده عگید با جسارت خود تمامی آن ویژگی‌ها را در خود داشت. چیاگر آنست که همراه با ۶۰ رفیق خود در مقابل دومین ارتش بزرگ ناتو با مبارزه بی‌همپای خود دل تمامی کوردها را بدست آورد. چیاگر به مثابه فرمانده افسانه‌ای مقاومت منطقه تاریخی سور واقع در شهر آمد بود که ۱۰۷ روز مقاومت کرد، با مبارزه خود، نام خود را در داخل صفحات تاریخ با حروف زرین حک کرد.

فرمانده چیاگر صاحب این سخن است: «نتیجه هرچه باشد، اما پیروزی ازآن ما خواهد بود.» سمبل قیام برعلیه ستمکاران کوردستان، کاوه آهنگر نوین برعیه ظالمان و استیلاگران، قیام بر علیه انکار و از همه مهمتر سمبل حقیقت وطنی آزاد و خلقی آزاد، چیاگر می‌باشد. چیاگر بر ضد اشغالگران و انکار و قتل‌عام به مثابه فرمانده‌ای افسانه‌ای مبارزه خودمدیریتی با تمام شکوه خود را به ما نشان داد.

این فوران خشم و خیرگی چشمان چیاگر که در تصویر می‌بینید، داستان اوست. این تصویر در ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۴ در سالگرد به قتل رساندن آپه موسا بود که در آمد این تصویر گرفته شد.

چیاگر حافظه‌ی دوست داشتن، رنج، فداکاری، مقاومت، اصرار و جوانمردی است.

چیاگر همان کسی است که در زمان دانشجویی خود در مراسم یادبود آپه موسی سکوت را شکست...

سکوت را شکست، برای اینکه مراسم از سوی صدها پلیس محاصره شده بود. در دست روزنامه‌نگار و خبر نگاران تصاویر کسانی که جان خود را از دست داده بودند وجود داشت. پلیس‌ها نمی‌خواستند آنان فریاد سر دهند، پلیس‌ها می‌گفتند که دسته گل‌های میخک را بگذارید و زود از اینجا بروید.

اما مسکوت ماندن در جهان انقلابیون و مقاومتگران وجود ندارد. سگ‌های نگهبان نظام فاشیست می‌گفتند: «صدای خود را بلند نکنید و متفرق شوید».

لازم بود قهرمانی این سکوت را بشکند و چیاگر با شعار: شهدا نمی‌میرند و زنده باد رهبر آپو  صدای خود را بلند کرد و فریاد دسته جمعی تا به آسمان بلند شد.

موضع چیاگر و رفقایش جهان پلیس‌ها را متلاشی کرد. هدف آنها بازداشت چیاگر بود. پلیس‌ها با قنداق سلاح‌ها به توده خلق حمله کردند.

چیاگر در میان ده‌ها پلیس مانده بود، اما پلیس‌ها نمی‌توانستند حتی به تنهایی او را کنترل کنند. پلیس‌ها در برابر مقاومت او کلافه شده بودند. زمانیکه می‌خواستند او را بازداشت کنند، خشم چشمان او به درون دوربین من افتاد.

در چشمان چیاگر خشم موجودیت داشت، نارضایتی هستی می‌یافت، قیام وجود داشت.

 در چشمان او ترس وجود نداشت. او افراد مقابل خود را بخوبی می‌شناخت. قاتلان آپه موسی را بخوبی می‌شناخت. او جلادانی که می‌خواهند خلق کورد را ساکت کنند، از یکدیگر جداساخته و با بمباران نابود سازند را خوب می‌شناخت. خشم در چشمانش، پلیس‌ها را کلافه میکرد.

چیاگر جسمانی بازداشت شد، اما با ایستار خود تبدیل به خوفی در دل نگهبانان نظام بدل شده بود. پلیس‌ها با لباس‌های مبدل و رسمیشان با زور و سختی چیاگر و رفقایش را به داخل ماشین پلیس‌ها سوار کردند. فریاد چیاگر در آسمان پژواک می‌داد.

فرمانده چیاگر کوچه‌های آمد را بخوبی می‌شناخت. من آن چیاگری را که آن روز دیدم قبلا هم در داخل کنش سپر انسانی که بر ضد جنگ بود، دیده بودم. من او را در راهروهای دانشگاه‌های دجله با سربلندی خود و راهپیمایی تاثیرگذارش را و روح انقلابیش را دیده بودم.

سال ۲۰۰۴ برای خلق کورد زمانی دشوار بود. سکوت سنگینی وجود داشت. کسانی که مبارزه را نمی‌فهمیدند، خودپرستانه، منفعت طلبانه و خودفروش در اطراف پرسه می‌زدند و سکوت را قبول می‌کردند. چیاگر و رفقایش جوانانی بودند که آن سکوت را شکستند.

چیاگر بعد از بازداشت در مراسم یادبود آپه موسی برای کارزار؛ (اوجالان اراده سیاسی ماست) که برای رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان آغاز شده بود، پیشاهنگی میکرد و در همان سال با همان خیرگی چشمانش به سمت کوهستان‌های آزاد کوردستان شتافت.

چیاگر بعد از ده سال با روح کوهستان‌های آزاد کوردستان، سکوت را شکست و در منطقه سور شهر آمد به همراه ۶۰ رفیق خود برضد سکوت و دومین ارتش بزرگ ناتو و برعلیه فاشیسم و نابرابری‌ها شلیک می‌کرد. قیام در چشمان چیاگر با حقیقت وطنی آزاد و خلقی آزاد پیدا بود. امروز نیز در کوهستان‌های آزاد کوردستان قیام چیاگر، نودم، مظلوم، سنار، سیوه و بسیار دیگر هنوز هم ادامه دارد. چشمان چیاگر هنوز هم با ما هستند.