مقاومت زنان در زندان گواه ارادهی راسخ و مبارزه | یادداشت
مقاومت زینب جلالیان، زندانی سیاسی زن که سالها تحت شکنجههای رژیم قرار گرفته و با مشکلات جدی سلامت روبهرو است، سیاستهای رژیم در مقابل زندانیان را خنثی نمود.
مقاومت زینب جلالیان، زندانی سیاسی زن که سالها تحت شکنجههای رژیم قرار گرفته و با مشکلات جدی سلامت روبهرو است، سیاستهای رژیم در مقابل زندانیان را خنثی نمود.
◼️ رژیم ایران از بدو بر روی کار آمدن، حقوق طبیعی زنان را از هر لحاظ نقض نمود و قوانین ضدزن بسیاری را به تصویب رساند. در نتیجه چنین رویکردی خشونت علیه زنان در تمامی عرصههای سیاسی، اجتماعی، هنری و ورزشی شدت یافت و دامنهی آن عمیقتر گشت. در طول عمر چهل سالهی رژیم استبداد همواره زنان با سرکوب، قتل و اشکال شکنجههای روحی روبهرو گشتهاند. در مقابل زنان هیچ گاه در برابر این ذهنیت زنستیز تسلیم نگشتهاند و در هر شرایطی صدای اعتراض خود را در برابر قوانین بلند نموده و برای استیفای حقوق خود مبارزه نمودهاند. حکومت ایران اعتراضات به حق زنان در مقابل قوانین جنسیتگرا و دینگرا را برخلاف معیارهای اسلامی تقدس یافتهی خود قلمداد نموده و خشونت علیه زنان را مشروعیت بخشید. رویکرد رژیم در برابر خواستههای زنان، زندانی نمودن و ارعاب و برخورد بسیار وحشیانه با زندانیان سیاسی بود. حکومت ایران همواره منکر وجود زندانیان سیاسی بوده و تمامی حقوق آنان را به شکلی آشکار نقض نموده است. سیاسی بودن به معنای اعتراض نسبت به تبعیض و شکست اراده ملی، اندیشه، فرهنگ و زبان خلقها و ایستادن در برابر بیعدالتی است. رژیم تمامیتخواه ایران هیچگاه حقوق خلقها را به رسمیت نشناخته و فعالین سیاسی را همچون خطری در برابر هشیاری و آگاهی خلقها میبیند.
زندانیان سیاسی به عنوان محارب تعریف شدهاند و گویا امنیت حکومت را با خطر مواجه ساخته و پرنسیبهای اسلام را به چالش کشیدهاند. رژیم ایران تاکنون هیچ زندانی را همچون سیاسی معرفی ننموده و آنان را به عنوان دشمنان اصلی ولایت فقیه شناساندهاند. زندانیان سیاسی زن از اولین اقشاری هستند که مورد خشونت عریان و بیعدالتی رژیم قرار گرفتهاند و سیستم قضایی عادلانهای نیز وجود ندارد که از حقوق آنان حمایت نماید. در تاریخ حکومت استبدادی ایران زنان در تمامی حوزههای زیستی محدود گشتهاند و هنگامی که نسبت به وضعیت اسفناک خود اعتراض نمودهاند یا زندانی، یا تبعید و مورد شکنجه قرار گرفته اند.
هم اکنون در زندانهای مخوف رژیم، صدها زندانی سیاسی زن وجود دارد که مورد شکنجههای روحی و جسمی قرار میگیرند. در سالهای اخیر علیرغم اعمال خشونت و تشدید فشارها، مبارزات و سطح نارضایتیهای زنان نیز افزایش یافته است. زنان در راستای کسب آزادی، تمامی هزینههای سنگین آن را پرداخت و برای کسب هویت و احقاق حقوق خویش مبارزه مینمایند. در اعتراضات دیماه ٩۶ و آبانماه ٩٨ از تمامی طیفهای جامعه اعم از معلمان، کارگران، دوستداران محیطزیست، روزنامهنگاران و فعالین حقوق بشر و در راس آن زنان علیه سیاستهای رژیم در خیابانها به اعتراض پرداختند.
این نارضایتیهای گسترده اثباتی بر بیکفایتی و عدم مشروعیت رژیم ایران است. زیرا مردم از فشارهای شدید اقتصادی، بنبستهای سیاسی و بحرانهای اجتماعی به تنگ آمدهاند و خواهان رسیدگی به مطالبات و حل مشکلات خود هستند. حضور فعال زنان در این اعتراضات نشان از بیداری و بلوغ فکری و سیاسی آنان است و رژیم که تحمل چنین هشیاری را ندارد با زندانی کردن آنان در تلاش است روحیهی مبارزه و مقاومت را در آنان تضعیف نماید. دولت ایران با مجازات و احکام صادرهی سنگین دشمنی خود را با زنان بار دیگر آشکار نمود. زندانیان سیاسی و بهویژه زنان از امکانات بهداشتی و درمانی، حق ملاقات با خانواده و بسیاری از حقوق انسانی یک زندانی محروماند و با خطرات جانی مواجهاند.
نظام ایران، بندهای زندان اوین را به جایگاه خاموش نمودن فریاد اعتراض زنان مبدل نموده است اما زنان مبارز، زندانها را به عرصهی مقاومت و ایستادگی در برابر ذهنیت مردسالار متحول نمودند. زندان اوین در تاریخ خود شاهد شکنجههای دشوار آزادیخواهان و فعالین سیاسی بوده است که سیستم ولایتفقیه را به نقد کشیدهاند. این زندان پیش از انقلاب ۵٧، از سوی سازمان اطلاعاتی پهلوی (ساواک) اداره میشده و پس از روی کار آمدن نظام اسلامی از سوی سیستم اطلاعاتی سپاه پاسداران تحت کنترل قرار گرفت و با تغییر روپوش به مکان بیارادهسازی و بیهویت نمودن زنان تبدیل شد. تلاش بازجویان این است که آنان را به ندامت و توبه وادارد و اعتقادات خود را فراموش نمایند، در صورت عدم موفقیت، آنان را وادار به اعترافات اجباری و نادرست میکنند. رژیم ایران در بندگاههای تاریک خود از هر تاکتیک و روش غیرانسانی استفاده میکند تا زندانیان سیاسی و بهویژه زنان را به تسلیم شدن در برابر نظام وادار کند.
زنان مبارز ایران در طول تاریخ استبدادمنش این حکومت همواره رویهی مقاومت را برگزیدهاند و تمامی سیاستهای رژیم را با شکست مواجه ساختهاند. هم اکنون در زندانهای ایران دهها زندانی سیاسی زن وجود دارد که از بسیاری از حقوق انسانی خود محروماند و در روزهای اخیر تعدادی از زندانیان نسبت به شرایط نابسامان زندان دست به اعتصاب غدا زدهاند. در حال حاضر و با وجود شیوع بیماری ویروس کرونا، سلامت و حتی جان زندانیان در خطر بوده با این وجود رژیم ایران در مقابل وضعیت حساس زندانیان بیاعتنا است و تدابیر لازم را اتخاذ نمیکند. علاوه براین به خانوادههای زندانیان اجازهی ملاقات به فرزندان خود را نمیدهد. به دلیل شرایط بستهی زندان، محیطی است که بیش از هر جای دیگری احتمال گسترش ویروس وجود دارد. شیوع ویروس کرونا زمینهای برای رژیم ایجاد نمود تا در برابر موج دیگری از اعتراضات مردمی، زمان بیشتری کسب کند. حکومت این ویروس را به عنوان سلاحی برای تحکیم بیشتر حاکمیت خود مورد استفاده قرار داد و به عبارتی دیگر رژیم بر روی مرگ انسانها در حال تداوم اقتدار خود است.
زندانیان سیاسی زن همچون زینب جلالیان، نرگس محمدی، آتنا دائمی، نسرین ستوده، گلرخ ایرایی و سپیده قلیان و دهها زندانی دیگر هم اکنون در زندانهای رژیم ایران در شرایط بسیار طاقتفرسایی قرار دارند و بارها مورد ضربوشتم زندانبانان قرار گرفتهاند. بیگمان مقصد رژیم ایران از چنین رفتارهایی با زندانیان سیاسی نابودی و منفعل ساختن نسلهای آزادیخواه و انسانهای مبارز و انقلابی است.
با نگاهی به سیاستهای رژیم ایران در برابر زندانیان سیاسی خواهیم دید طرحی تاریک برای قتلعام پنهانی زنان وجود دارد. زندانیانی که امیدی برای آزادی آنان وجود ندارد در صورتی که مقامات قوهی قضائیه ادعا میکنند ۵٠ درصد زندانیان سیاسی آزاد شدهاند و آشکار است چنین ادعایی واقعیت ندارد.
حکومت ایران از ابتدای آغاز اقتدارطلبی خود، از همسویی و همصدایی زنان هراس داشته و برای اینکه زنان تماسی با یکدیگر نداشته باشند بسیاری از آنان را به زندانهای دیگر همچون قرچکورامین و قزلحصار تبعید نموده است. در این زندانها زنان بسیاری تحت عنوان فحشا، مواد مخدر و قتل نگهداری میشوند. البته قرار دادن زندانیان سیاسی در سایر بندها یکی از روشهای جنگ روانی رژیم در مقابل آنان است. زندانهای حکومت از کمترین حد امکانات بهداشتی و درمانی برخوردار است و در کنار این، بندهای بسیار تنگ و محدود موجب بروز مشکلات تنفسی میگردد.
هراس رژیم از مقاومت زنان کورد به ویژه انقلابیون آن آشکار است. زیرا در زنان کورد قوهی مبارزه و مقاومت بسیار توانا و نیرومند است. بهاین دلیل موج دستگیری فعالین زن مدنی و سیاسی کورد در سالهای اخیر افزایش یافته است. اوج بیشرمی رژیم را میتوان در دستگیری یکی از مادران صلح شرق کوردستان به نام زینب اسماعیلی مشاهده نمود. تبعیض و نابرابری نسبت به زنان در زندانهای رژیم نیز بیداد میکند. چنین رویکردی و سیاهنمایی رژیم در مورد زندانیان سیاسی در رسانههای وابسته به حکومت بسیار مشهود است تا اینگونه اعتبار آنان را در جامعه کمرنگ نمایند.
مقاومت زینب جلالیان، زندانی سیاسی زن که سالها تحت شکنجههای رژیم قرار گرفته و با مشکلات جدی سلامت روبهرو است، سیاستهای رژیم در مقابل زندانیان را خنثی نمود. رژیم ایران بایستی نیک بداند رویکردهایی که سالها اعمال نموده و جنگ روانی دشواری که در زندانها ایجاد کرده با مقاومت بینظیر زندانیان رمزگشایی شده و زینب جلالیان و دهها زندانی سیاسی زن، نماد دفاع از ارادهی سیاسی همهی زنان کورد و ایرانی است. زندانهای ایران سالها به عرصهای برای اعتراضات و اتخاذ مواضع رادیکال زنان در برابر سیستم زنستیز رژیم مبدل گشته است. در این مبارزات هیچ تفاوتی از لحاظ اندیشه، ملت و زبان وجود ندارد و زنان زندانی همبستگی خود را بهشیوهای آشکار نشان دادند که زنان آزادیخواه جامعهی ایران را تحت تاثیر قرار داد.
زنان اثبات نمودند که زندان، شکنجه و سرکوب هیچگاه خللی در برابر تداوم مبارزات آنان در راستای کسب ارادهی سیاسی و حقوق آنان ایجاد نخواهد نمود. در ماههای گذشته دستگیری فعالین سیاسی بار دیگر شدت یافته و سرکوب و فشار بر زندانیان افرایش یافته است. در چنین مقطعی بایستی زنان، خانوادههای زندانیان و خلق ما بیش از هر زمان دیگری به صیانت و حمایت از زندانیان سیاسی درآیند.
تمامی نهادهای حقوق بشر و بینالمللی و فعالین مدنی بایستی برای آزادی زندانیان سیاسی فعالیت نمایند. در دورانی که ویروس کرونا همانند بلایی بر جوامع فرود آمده مردم بایستی تدابیر لازم برای سلامت و بهداشت را رعایت نمایند. این ویروس از علائم پوسیدگی و اضمحلال سیستم سرمایهداری و از نشانههای افول آن است و با جنگ بیولوژیکی سعی دارد چند صباحی بر عمر خود بیافزاید. در برابر چنین سیاستی، ما به مبارزات مشترک خود در راستای آزادی و دموکراسی ادامه خواهیم داد.◻️