پروفسور عباس ولی: عامل فروپاشی جمهوری کوردستان در مهاباد، اختلافات داخلی بود

پروفسور عباس ولی در رابطه با جمهوری کوردستان در مهاباد گفت:"اختلافات میان کوردها سبب فروپاشی جمهوری شد."

به گفته‌ی پروفسور عباس ولی به دلیل آنکه جمهوری کوردستان در مهاباد براساس افکار سنتی اداره می‌شد و به عشایر پشت ‌بسته بود، سقوط کرد.

قاضی محمد در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۶ در میدان چوارچرا-ی شهر مهاباد در مقابل هزاران تن جمهوری کوردستان را اعلام کرده بود.

پس ‌از اعلام، حکومتی متشکل از ۱۴ وزیر تشکیل‌ شد. رنگ‌هایی که به اتحاد کوردها اشاره داشتند، در پرچم به ‌کار گرفته شدند و شعر «ای رقیب» شاعر نامدار کورد «یوسف دلدار» به‌ عنوان سرود ملی انتخاب شد. در این جمهوری که مرکز آن در مهاباد بود، آموزش به زبان کوردی بود و جنگاوران به ارتشی سازمان‌ یافته تبدیل ‌شده بودند. مجلات کودکان و کتاب‌های علمی در میان مردم توزیع می‌شد.

ارتش ایران در ۱۷ دسامبر ١٩۴۶ وارد مهاباد شده و رهبران جمهوری را به اسارت گرفت. دادگاه نظامی ایران در ۲۳ ژانویه ۱۹۴۷ قاضی محمد را به اعدام محکوم کرد. در ۳۱ مارس ۱۹۴۷ قاضی به‌همراه ۲ تن از رفقایش اعدام شد.

پروفسور عباس ولی در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فرات در مورد جمهوری کوردستان در مهاباد صحبت نمود. پروفسور ولی اعلام کرد، در سال ۱۹۴۰ در روژهلات ملی‌گرایی رشد کرد. در سال ۱۹۴۲ «جمعیت ژیانه‌وه‌ی کوردستان، ژ-ک» تاسیس شد. در سال ۱۹۴۵ این جمعیت لغو و به حزب دمکرات کوردستان ایران (حدکا) تغییر یافت.

در جبهه‌ی کوردها بر اساس ملی بودن چنین قدمی برداشته شد. پس‌از جنگ دوم جهانی بخشی از کوردستان تحت تاثیر اتحاد جماهیر شوروی و بخش دیگر نیز تحت تاثیر بریتانیا قرار گرفته بود. مناطقی مانند مهاباد و بوکان به بخشی از اتحاد جماهیر تبدیل‌ شده بودند. هدف روس‌ها این بود که ارتش ایران و حکومت را از این مناطق دور کند، به‌همین دلیل در چنین شرایطی این فرصت برای ایجاد جمهوری کوردستان در مهاباد به وجود آمد.

برخی می‌گویند، روس‌ها /کمونیست‌ها جمهوری کوردستان در مهاباد را ایجاد کردند، اما این حقیقت ندارد. روس‌ها هرگز نمی‌خواستند چنین جمهوری ایجاد شود. هدف آن‌ها این بود که تحت کنترل آذری‌ها، کورد و آذری در یک جمهوری زندگی کنند اما کوردها این را نپذیرفتند.

در این مرحله می‌توان در مورد نقش مثبت قاضی محمد صحبت کرد. وی در منطقه شناخته ‌شده بود و تأثیر معنوی بسیاری داشت. در منطقه مکریان از خانواده‌ای نامدار بود، دارای معیارهای میهن‌دوستی بود و رئیس حدکا به شمار می‌رفت. همزمان می‌توانست میان گروه‌ها و نیروهایی که جمهوری را ایجاد کرده بودند، توازن ایجاد نماید. قاضی توانسته بود نیروهای چپ و راست را در کنار هم قرار دهد. تا اندازه‌ای که من اطلاع دارم بدون انتخابات رئیس‌جمهور انتخاب شد. چون قاضی محمد رییس حدکا بود و جمهوری نیز به‌عنوان کار حزبی او به شمار می‌رفت، وی به‌ عنوان ریاست ‌جمهوری انتخاب شد.

پروفسور عباس ولی در مورد میراث مهاباد صحبت کرد و گفت، باید زنان و مردان کورد براساس عصر و دوره‌ی حاضر خود را سازماندهی کنند. باید گروه‌ها و تاسیسات سنتی نباشند. ما دیدیم که ملی‌گرایی کورد مقطعی است و باید سازمان‌های آن مدرن و باشند. چون جمهوری کوردستان در مهاباد با تفکری سنتی اداره می‌شد و به عشایر وابسته بود، به‌همین دلیل سقوط کرد. ما هم چنین دیدیم باید کوردها در بسیاری از جبهه‌ها مبارزه کنند، در باید جبهه‌ی دیپلماتیک، سیاسی و نظامی با هم کار کنند.

بزرگ‌ترین اختلاف‌ها در میان سازمان‌های نظامی و سیاسی بود. جمهوری ۳ هزار سرباز داشت که همگی به ‌تازگی آموزش‌ دیده بودند. آن سربازهای کوردی که از ارتش عراق جدا شده بودند، آن‌ها را آموزش می‌دادند. همراه با این‌ها سربازان دیگری نیز وابسته به عشایر بودند و همین امر نیز علت دیگر بود. رؤسای عشایر به این سربازها دستور می‌دادند و هر کدام وابسته به یک عشیره بودند. ارتش یکدست نبود. خان و رؤسای عشایر اطراف مهاباد و بوکان گویا از جمهوری پشتیبانی می‌کردند، اما در عمل این‌گونه نبود. باجی که جمع آوری می‌شد تنها درآمد جمهوری بود و از لحاظ گرفتن این باج نیز موانع بسیاری وجود داشت. برخی از رؤسای عشیره‌ها باج را پرداخت نمی‌کردند.

زمانیکه در ماه می ۱۹۴۶ ارتش سرخ عقب‌نشینی کرد، بحران‌های سیاسی در داخل جمهوری به وجود آمد. مسئولین جمهوری در منطقه آذربایجان در آن روزها با دولت ایران در حال مذاکره بودند. مسئولین ایرانی می‌گفتند، ما به‌ تنهایی با کوردها مذاکره نمی‌کنیم. اگر آن‌ها با آذری‌ها یکی شوند، ما با آن‌ها مذاکره خواهیم کرد. این شرایط توسط کوردها قابل ‌قبول نبود. همزمان به دلیل آنکه براساس مذهب سنی تأسیس ‌شده بود و از لحاظ نظامی وابسته به عشایر بود، در مقابل جمهوری، بزرگ‌ترین موانع وجود داشت. در می ۱۹۴۶ زمانیکه ارتش جماهیر شوروی از منطقه عقب‌نشینی کرد، هیچ نیرویی پشتیبان جمهوری کوردستان نبود. در سطح بین‌المللی جمهوری هیچ دوستی نداشت. نه آمریکا، نه بریتانیا، نه فرانسه و نه حتی اتحاد جماهیر شوروی نیز از جمهوری پشتیبانی نمی‌کردند. به‌همین دلیل جمهوری فقط ۱۱ ماه به طول انجامید. نیروهای غربی نیز نمی‌خواستند ایران از لحاظ سیاسی و اداری و جغرافیایی تقسیم شود.