این هدف، این آرمان سر باز ایستادن ندارد و از آن دست نمی‌توان کشید؛ گفتگوی فرات نیوز با کاکشار اورامار مولف کتاب یادگاری‌های کوردستان

"... در این کتاب من خواستم بخشی از تاریخمان را از زبان این شاهدان مستقیم، به تصویر کشم تا هم در جامعه، ابعاد شخصیت‌های کاریزماتیک و هم شخصیت و نقش افرادی را که بر اساس منافع شخصی، خانوادگی و عشیره‌ای حقیقت را پنهان داشته بودند، به تصویر بکشم...."

٧۵ سال پیش در چنین روزی، در رویدادی تاریخی و بی نظیر، پرچم جمهوری کوردستان در مهاباد به اهتزاز در آمد. این رویداد تاریخی که لحظه تحقق آرمان‌های تاریخی خلق کورد بود، از چنان تاثیری بر آینده سیاسی و مبارزاتی ملت کورد در هر چهار بخش کوردستان اشغال شده برخوردار است که در حافظه تاریخی و سیاسی خلق کورد فراموش ناشدنی است. به مناسبت این روز تاریخی که همچنان نیرو بخش مبارزه ماست، خبرگزاری فرات گفتگویی را با محقق کورد، کاکشار اورامار در رابطه با کتاب یادگاری‌های جمهوری کوردستان انجام داده است. کاکشار اورامار در این گفتگو ضمن اشاره به ابعاد تاریخی و سیاسی جمهوری کوردستان، دلالت‌های سیاسی جمهوری کوردستان را در برهه کنونی نیز به تصویر کشیده و بر این باور است که مبارزه خلق کورد در هر چهار بخش کوردستان با کسب نیرو و مشروعیت خود از رویداد تاریخی جمهوری کوردستان همچنان در پی دستیابی و تحقق آرمان‌های به جا مانده از یادگاری‌های جمهوری کوردستان است.

فرات نیوز: نزدیک به یک سال پیش کتابی را تحت عنوان یادگاریهای جمهوری کوردستان با زبان کوردی، لهجه کورمانجی در ۶۴۵ صفحه منتشر کرده‌اید. قرار است جلدهای دوم و سوم این کتاب نیز چاپ و منتشر شوند؛ با نگاهی به کتاب شما می‌توان دریافت که این اثر می‌تواند به عنوان تحقیقی میدانی و حتی انسیکلوپیدیای جمهوری کوردستان نیز مطرح گردد. پیش از هر چیز بابت انتشار این اثر گرانسنگ به شما تبریک می‌گوییم. به عنوان نخستین سوال بفرمایید که کار بر روی این پروژه چگونه در ذهن شما شکل گرفت و تحقق آن به عنوان این اثر چه مدت طول کشید؟ کتاب شما در کدام انتشارات و کدام بخش از کوردستان چاپ شده است؟

کاکشار اورامار: نخست مایلم مراتب سپاسگذاری خود را از شما اعلام کنم که با این گفتگو بار دیگر امکان تورق تاریخ کوردستان را همراه با مخاطبانم می‌یابم. استقبال گرمی که در جنوب کوردستان و خصوصا سلیمانیه از کتاب یادگاری‌های جمهوری شد، مقطع جدیدی در حیات من را رقم زده و برای من بسیار انرژی بخش بوده است. اینبار بیش از هر زمان دیگری دریافتم که عشق کوردها به تاریخ آزادیخواهی علت بنیادین بقای همه ما بوده است. همین موضوع دلیلی شده است که در فعالیت‌هایم صفحه جدیدی را گشوده و بیش از سالهای گذشته فعالیتهایم را به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی ام به انجام برسانم. کار بر روی چنین پروژه‌ای و پیگیری آن مانند گوشت و استخوان بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی من و خانواده من بوده است. پدربزرگم، «خورشید نبی» یکی رزمندگان قیام اورامار بود. این قیام در ۲۱.۶.۱۹۳۰ در منطقه اورامار با همکاری شیخ احمد بارزانی و چند نفر دیگر از رهبران کورد زمانی آغاز شد که قیام آگری توسط ارتش ترک و دولت ایران محاصره و در آستانه شکست بود. تصور می‌کنم که رهبری قیام آگری از این عصیان اطلاع داشته و آنها را مطلع نموده است که درمقابل قتلعام وحشیانه کمالیست‌ها پیشدستی نموده و اجازه ندهند که در مناطق دیگر آگری و سرحد در شمال کوردستان قتلعام دیگری روی دهد. اما متاسفانه با همکاری برخی از خائنان محلی و روسای عشایر قیام اورامار چندان نپایید. آنکارا زود وارد عمل شده و با سپاهی بزرگ، مسلح و نیروی هوایی بزرگ توانست این قیام را در طول دو هفته سرکوب کند. در نتیجه ارتش ترک توانست در  ژوئیه ۱۹۳۰ در دره زیلان ده‌ها هزار کورد بیگناه را به قتل رسانده و در ادامه آن قیام آگری را در سپتامبر سال ۱۹۳۰ از طریق محاصره کوه آگری بزرگ و کوچک، از طرف ایران و ترکیه سرکوب کند. هیچگونه شکی نیست که در این دو قیام همزمان، رهبران کورد از دو طرف مرز در دو منطقه اورامار و بارزان توسط خوییبون از وضعیت آگری اطلاع داشتند.

در نهایت قیام اورامار نیز سرکوب شد و پدربزرگم همراه با دهها خانواده وی به جنوب کوردستان عزیمت کردند و در کنار شیخ احمد بارزانی در منطقه شیروان با حکومت انگلیس و دولت جدیدالتاسیس عراق به نبرد مشغول شدند. سال ۱۹۴۵ با در هم شکستن انقلاب در این منطقه، آنها ناچار به عزیمت به روژهلات کوردستان شدند. در آنجا نیز جمعیت ژ.ک و سپس حزب دمکرات کوردستان فعالیت داشت. با تاسیس جمهوری کوردستان، پدربزرگم همراه با پدرم پیشمرگه جمهوری کوردستان شدند. پدرم آنزمان جوان ۱۷-۱۸ ساله‌ای بود و او نیز طبق درخواست و اصرار خود پیشمرگ جمهوری کوردستان شده بود.

پدرم از حافظه قدرتمندی برخوردار بود. همیشه با قدرت و عشقی بی‌پایان اما مملو از حسرت در رابطه با سال‌های جنگ سخن می‌گفت که چگونه همراه با خانواده خود از شمال کوردستان به جنوب کوردستان و از آنجا نیز به روژهلات کوردستان رفته و آواره شده‌اند. خانه وی همیشه مملو از مردم بود، زمانیکه در خاطرات خود از جمهوری کوردستان غرق می‌شد و از روزهای پایانی حیات پدرش سخن می‌گفت، صورتش در اشک و حسرت غوطه ور می‌شد. پدربزرگم در سفر ۶۴ روزه خود به سوی مرزهای جمهوری آذربایجان، شوروی آن زمان، و گذشتن از رود ارس، یکی از ۵۰۳ نفر از همراهان ملا مصطفی بارزانی بود. وی در جریان جنگ در این سفر توسط یکی از جاش‌های ایران یا عراق مجروح شده بود. سرانجام به دلیل جراحت ناشی از این جنگ در تاشکند، پایتخت ازبکستان به شهادت رسید. داستان این جنگ که دشواری و تلخی‌های فراوانی را برای پدرم، مادر و خواهرانش رقم زده بود همیشه نیرویی برای تداوم این راه بود. خلاصه کنم؛ در زمان کودکی، زمانیکه ۱۵-۱۶ ساله بودم، پدرم یکی از بازماندگان و یادگاریهای جمهوری کوردستان بود که بذرهای نیروی مبارزه و این رویداد سیاسی تاریخی را در ذهن من کاشت.

بسیاری از اوقات که با پرسشهای بی‌امان من در رابطه با جمهوری کوردستان روبرو می‌شد، ناراحت می‌شد و از دستم عصبانی می شد. وقتی هم که می‌دید می‌خواهم از زبان خود وی در رابطه با شیوه تاسیس جمهوری کوردستان و رویدادهای آن مطالب جدیدی را بشنوم با روحی مملو از مهربانی به من می‌نگریست، دستم را می‌گرفت و با تمامی شور و حرارت صدای پدرانه خود می‌گفت: فرزند... عزیزم، تمامی دردها و آلامی که  در راه کوردایتی کشیده‌ام همه بازمانده میراثی هستند که پدرم از خود برایم به جا گذاشته است، اکنون تو می‌خواهی این مسیر پر از درد و دشواری را به تو نشان دهم؟!... به والله که خیانت در میان ما کوردها چنان فراوان است که اجازه نمی‌دهد شما را نیز به مقصد برسید. اما فراموش نکن که هیچگاه به خاک کوردستان و مسئله خلق کورد خیانت نکنی. تو بزرگ می‌شوی وهیچ کس نمی‌داند که مقصد زندگی ما رو به کجاست؟ تا کنون هفت بار خانه‌ام ویران شده است، فقط من و مادر تو این خانه را مجددا برپا کرده‌ایم. اگر هفتاد بار دیگر بعد از مرگ ما این خانه دوباره ویران شود، باز در مقابل دشمن سر تعظیم فرود نمی‌آوریم. با این اشارات، با دقت به پرسش‌های من پاسخ می‌داد.

پدرم با فداکاری و نگرش‌های دوربینانه خود، نخستین معلم من بود که نهال دوستی و عشق به تاریخ را در قلب و روحم کاشت. در جلد دوم یادگاری‌های جمهوری کوردستان، گفتگویی با پدرم انجام داده‌ام. در این کتاب می‌توانید به خوبی به زوایای این داستان پی ببرید. پدرم شخصیتی صریح اللهجه، متواضع، متفکر بود و دارای نگرش‌های بسیار غنی و قدرتمندی برای کسب معرفت و تغییر بنیادین جامعه‌امان برخوردار بود. او خارج از مرزهای محدود منطقه‌ای، از نگرشی کوردستانی برخوردار بود. عمیق و آینده نگرانه فکر می‌کرد و تا آخرین سال‌های خود نیز برنامه‌هایی مملو از امید، قدرت و عشق داشت. او این روح و اراده بلند نظرانه و مملو از روح مقاومت را در مقابل مشکلات بسیار دشوار زندگی را برای من نیز به عنوان میراثی گرانبها از خود برجا گذاشت. سال‌ها بعد که از طریق شبکه تلویزیونی «مد تی‌وی» و دیگر کانال‌های تلویزیونی برنامه‌های من را در رابطه با جمهوری کوردستان مشاهده می‌کرد همیشه به من می‌گفت: فعالیت‌ها و برنامه‌های تو را در این دنیا با هیچ چیز دیگری عوض نمی‌کنم، اجازه ندادی که زحمات من، پدرم و رفقایمان در تاریح به فراموشی سپرده شود... قدردانی و استقبال از فعالیت‌ها و برنامه‌های من، ناامیدی را از قلب وی زدوده بود. من دانشجوی این پدر گرانقدر هستم که هیچگاه نمی‌توانم او را فراموش کنم و در مسیر آزادیخواهانه وی که راه سربلندی است، همیشه حرکت خواهم کرد. در این دانشگاه درس‌های بزرگ اخلاق و حقیقت زندگی را آموخته‌ام. او همیشه می‌گفت: فرزندم باید فداکاری افراد بزرگ و رهبر را از یاد نبریم. زیرا تمام هستی خود را دادند تا کرامت کورد و کوردستان حفظ شود. جمهوری کوردستان و نام مقدس پیشوا قاضی محمد، تاریخی پر از دستاوردهای بزرگ را به بخشی از حیات ما تبدیل کرده است که نباید هیچگاه از حافظه تاریخی جامعه ما زدوده شود.

مسئله جمهوری کوردستان همواره بخشی از حیات ما بوده است و علیرغم آنکه دوران کودکیم را در کوردستان نگذراندم، اما روایت این رویداد از زبان پدرم سبب شد که نه فقط من، بلکه تمامی دیگر فرزندان خانواده نیز با احساسات میهن دوستانه رشد و پرورش پیدا کنند. من با گوش سپردن به روایت سرگذشت و جوانمردی رهبرانی مانند سمکوی شکاک، شیخ عبیدالله، پیشوا قاضی محمد، احسان نوری پاشا، بروی حسکی تلی، فرزنده بیگ عمر، مصطفی بارزانی و هزاران قهرمان دیگر به کورد بودنم افتخار کرده‌ام. با گذشت سالیان دراز، اما همیشه توجهم به رویداد جمهوری کوردستان بیش از پیش جلب شده است. نکته مثبت در این میان این بود که من در تبریز بزرگ شدم که در سالهای ۱۹۴۶-۱۹۴۵ پایتخت حکومت ملی آذربایجان و نزدیک به مهاباد و اورمیه بود. بعد از آنکه با همکاری اساتیدی مانند احمد قاضی، طاهر خان سمکو و افراد دیگر را یافته و از طریق مصاحبه و گفتگوهای میدانی وارد گذشته و رویداد جمهوری کوردستان شدم دریافتم که این رویداد مانند دریایی عمیق از جزایر مختلفی برخوردار است. به این معنا که نیازمند تلاش‌های فراوانی برای نشان دادن ابعاد آن است. از سال ۱۹۹۱ به بعد در رابطه با این رویداد به فعالیت مشغول هستم و هر اندازه که در این رابطه بیشتر به پژوهش پرداخته‌ام با اطلاعات و اسناد جدیدی مواجه شده‌ام و سرانجام محصول این سال‌های پژوهش در کتابی تحت عنوان یادگاری‌های جمهوری کوردستان از دهه چهل میلادی در انتشارات سیتاو در شمال کوردستان منتشر شده است.

فرات نیوز: یکی از مهمترین وجوه این کتاب نوشتن تاریخ کورد، توسط خود کورد است که می‌تواند عاری از نگاه‌های شرق شناسانه، بغض تاریخی و مهمتر از همه نوشتن تاریخ به مثابه یک رویداد تجربه شده در طول زمان باشد. برای نوشتن این کتاب از چه رویکردی بهره گرفته‌اید و نگاه شما به تاریخ جمهوری برخاسته از چه روش تاریخ‌نگارانه‌ای بوده است؟

کاکشار اورامار: این پرسش بسیار مهم است، زیرا مسئولیت بسیاری را بر دوش نویسنده گذاشته و از سوی دیگر نکات مهمی در این رویداد وجود دارد که باید به آنها اشاره شود. نخست؛ ما خودمان تاریخمان را ننوشته‌ایم، زیرا فرودست هستیم. درد فرودستی از تمامی دردهای دیگر دردآورتر است. زمانیکه که ملتی اظهار موجودیت کند، دشمن برای به زانو درآوردن، تاریخ را تحریف می‌کند. اما این تحقیر تاریخی را نمی‌توان به شاهدان رویداد تاریخی تحمیل کرد، اما اگر بزرگان و روشنفکران یک جامعه از سیاست‌های راسیستی علیه خلق خود مطلع نباشند، نسل‌های دیگر آسیمیله شده و کم کم پیشینه خود را بعد از چند نسل فراموش می‌کنند. شرق‌شناسان و خارجیانی که در رابطه با تاریخ کوردستان می‌نویسند، منابع آنها در درجه نخست نوشته‌ها و مدارکی است که از طریق افراد وابسته به قدرت و فردستان نوشته شده‌، منتشر شده و آرشیو شده‌اند. قیام‌های سیاسی در کوردستان را به عنوان طغیان که خود کلمه‌ای عربی بوده و به معنای جرمی پر از گناه در مقابل سلطان و پادشاهان دولت‌های فرادست است نامگذاری می‌کنند.

از طریق مصاحبه‌های میدانی با شاهدان این رویداد، این کتاب سه جلدی را آماده کرده‌ام که در آن: مسئولان، پیشمرگه‌ها، دانشجویان، معلمان وزارت آموزش، روشنفکران، محققان و افراد دیگر خود ابتکار عمل داشته‌اند. بدون آنکه تنگ‌نظرانه یا به صورت نگرشی محدود به این رویداد نگریسته شود، وارد پهنه این رویداد شده‌ام. از نحوه تاسیس خانه‌های شهر و روستا گرفته تا وضعیت و نحوه زندگی مردم و چگونگی ایجاد نهادها و سازمانهای جمهوری کوردستان من تلاش کرده‌ام تا خوانندگانم را به درون این دگردیسی در آن سال‌های دور ببرم.  بعد از شکست قیام سمکوی شکاک و شهادت وی در ٣٠ ژوئن سال ۱۹۳۰، روژهلات کوردستان مرکز مبارزه سیاسی خود را از اورمیه به منطقه موکریان انتقال می‌دهد. چرخشی که در نهایت صفحه جدیدی را در مبارزه سیاسی کورد در روژهلات کوردستان از طریق ایجاد «کومله ژیانه‌وه‌ی کورد» رقم می‌زند.

من خواسته‌ام این تغییرات پر از دستاوردهای بزرگ را به نسل جدید نشان داده و به مخاطب بگویم که این دستاوردها بدون هزینه به دست نیامده‌اند. زیرا برخی به شیوه‌ای ساده لوحانه و پیش پا افتاده، بر اساس امکانات و فرصت‌های کنونی به وقایع سال ۱۹۴۰ می‌نگرند. در قدم نخست در رابطه با امکانات آن دوره سخن می‌گویم و با مدرک و سند و از زبان شاهدان زنده مدعاهایم را مطرح می‌کنم. برای نمونه، قیام سمکوی شکاک یا اقدامات ژ.ک و زمینه‌های پیدایش و تاسیس جمهوری کوردستان را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهم. گفتگوهایی که در رابطه با موضوعات تاریخی هستند، هیچگاه کهنه نمی‌شوند و از طعمی شیرین برخوردار هستند، خاصه که اگر این یادها و خاطرات، موضوعاتی باشند که از زبان مسئولان جمهوری یا رزمندگان این جمهوری شنیده شده باشد. برای نمونه به مصاحبه‌های اوریانا فالاچی ۱۹۲۹ – ۲۰۰۶، روزنامه‌نگار شهیر ایتالیایی نگاه کنید که در کتابش تحت عنوان «گفتگو با تاریخ» چگونه با رهبران، پادشاهان دارای قدرت با جسارت به گفتگو می‌نشیند و از آنها پاسخ می‌خواهد. نگرش من به تاریخ جمهوری همان شیوه‌ای است که تاریخدانان آکادمیک از آن به عنوان تاریخ شفاهی یاد می‌کنند. هرودوت، پدر تاریخ ۴۸۴ – ۴۲۶ با دقت به سخنان پیرمردان گوش می‌دهد و برای نمونه با دقت به گفته‌های آنان تاریخ ایران را می‌نویسد.

فرات نیوز: کتاب شما مشتمل بر ۳۵ مصاحبه دست اول با شخصیت‌هایی است که در زمان جمهوری کوردستان مسئولیت داشته یا از آن رویداد تاریخی خاطره داشته‌اند. مصاحبه‌ها بر مبنای گفتگوی آزاد بوده یا سوالات مشترکی را بر مبنای مسئولیت افراد مصاحبه شده در نظر داشته‌اید؟ در کل چه رویکردی را برای این مصاحبه‌ها درنظر داشته‌اید؟

کاکشار اورامار: البته پرسش‌ها در رابطه با مسئولیت این افراد در جمهوری کوردستان بوده است. با زنده‌یاد مناف کریمی بیشتر در رابطه با وضعیت و سیستم آموزشی گفتگو کردم. با طاهر خان سمکو در رابطه با ارتش و نقش عشایر کورد یا نیروی شبه نظامی دوره جمهوری گفتگو به عمل آمده است. با کبری عظیمی و مینا قاضی بیشتر از نقش و وضعیت زنان در این سال‌های تاریخی پرسش به عمل آمده است. این موارد تنها چند نمونه هستند، اما پرسش‌های مشترکی را برای تمامی یادگاری‌های جمهوری کوردستان مطرح کرده‌ام مانند؛ از روز تاسیس جمهوری چه به یاد دارید؟ فرق‌های جمهوری کوردستان و جمهوری آذربایجان، سبب‌های شکست جمهوری و ... .

از طرف دیگر؛ به دو شیوه با یادگاری‌های جمهوری گفتگو کرده‌ام: نخست پرسش‌ها را به صورت مکتوب به آنها داده‌ام، آنها به سوالات من به صورت مکتوب پاسخ داده و گاهی این فرایند دو یا سه ماه به صورت حک و اصلاح ادامه یافته است. بعد از خواندن پاسخ‌های آنان، پرسش‌های جدیدی برای من مطرح می‌شد. اینبار گفتگوها به شیوه‌ای شفاهی و براساس پاسخ‌های آنان ادامه می‌یافت و صدای آنان را ضبط می‌کردم. البته پیدا کردن این شخصیت‌ها نیز کار آسانی نبود. بعد از پیدا کردن این شخصیت‌ها، مقدماتی لازم بود تا بعد از گفتگوهای مکرر خاطرات آنان بازیابی شود. برای نمونه این گفتگوها می‌توانم به موارد زرار سلیمان بگ درگلیی، مینا قاضی و دکتر عزیر شمزینی اشاره کنم. از طرف دیگر نیز برخی از گفتگوها همراه با اسناد و تصاویر مرتبط به این موضوع بخش دیگری از اهمیت این اثر محسوب می‌شود. هر گفتگو مستقلا می‌تواند از سوی یک کارگردان، رمان نویس یا یک سناریست کورد یا خارجی به موضوعی برای یک سریال، یک فیلم سینمایی یا یک رمان تبدیل شود. پژوهشی گسترده و محققانه در رابطه با موضوع جمهوری کوردستان می‌تواند به پاسخی شایسته برای بسیاری از ابعاد ناشناخته رویدادهای این سال‌ها، آنهم از زبان شاهدان مستقیم این دوره تبدیل شود.

در این کتاب من خواستم بخشی از تاریخمان را از زبان این شاهدان مستقیم، به تصویر کشم تا هم در جامعه، ابعاد شخصیت‌های کاریزماتیک و هم شخصیت و نقش افرادی را که بر اساس منافع شخصی، خانوادگی و عشیره‌ای حقیقت را پنهان داشته بودند، به تصویر بکشم. نمونه این مورد، عمرخان شریفی ۱۸۷۳ – ۰۱.۱۰. ۱۹۵۸  است که هم در زمان قیام سمکوی شکاک و هم در دوره جمهوری کوردستان حضور داشته است. گفتگوها در این رابطه مستقیم و به شیوه‌ای مبسوط انجام شده است. من از جمله افرادی هستم که در انجام گفتگوها تا زمانیکه به تمامی همه ابعاد مسئله دست نیابم، دست از سر مصاحبه شوندگان بر نمی‌دارم. به همین علت در بسیاری از موارد یادگارهای کوردستان از دست من ناراحت می‌شدند، اما زمانی که متن نهایی مصاحبه آماده می‌شد و اهمیت مصاحبه و متن گفتگو را مشاهده می‌کردند، بیش از هر زمان دیگری کلید حافظه خود را در دستان من می‌گذاشتند. در شرایط سرکوب و اختناق و سرزمینی اشغال شده، چنین فعالیت‌هایی آسان نبودند و نیستند.

فرات نیوز: کتاب شما چه تمایزی با دیگر اثرهای مشابه در این زمینه دارد؟ (برای نمونه در ادبیات انگلیسی آثاری که مفاهیم یا یافته‌های جدید را به علم می‌افزایند با نام کانتریبیوشن تعریف می‌کنند) سهم کتاب شما در ارتقای تاریخ‌نگاری کوردی چیست؟

کاکشار اورامار: در این رابطه می‌توانم به این تمایزات اشاره کنم: نخست؛ چون کوردستان در چارچوب دولتی متحد و برخوردار از سیستمی یکپارچه یا به زبانی دیگر مستقل نیست، کورد در بخشی از کوردستان، از بسیاری از رویدادهای دیگر بخش‌های کوردستان اطلاعی ندارد. سیستم آموزشی و شیوه نگارش زبان کوردی در شمال کوردستان و روژهلات کوردستان شباهتی به یکدیگر ندارد. من خواستم اطلاعات مرتبط به تاریخ سیاسی این بخش از کوردستان را به کورد در شمال کوردستان و روژآوای کوردستان انتقال دهم که حتی با رسم الخط عربی نیز چندان آشنایی ندارند. من نخواستم که فقط نام قاضی محمد و مهاباد را بشنوند، بلکه هدف این بود که خواستم عمیقا وارد موضوع تاریخی-سیاسی برادران کورد خود، خارج از چارچوب مرزهای ساختگی کوردستان شوند که اکنون در اشغال دولت ایران است.

دومین مسئله، علیه جمهوری کوردستان و حکومت ملی آذربایجان از جانب دولت‌های اشغالگر ایران، ترک و عرب، تبلیغات سوئی صورت گرفته است که بسیار از واقعیت به دور است. در بخش نخست این کتاب برای نمونه مقاله‌ای تحت عنوان موضع دولت‌های همسایه و جهانی علیه تاسیس جمهوری کوردستان نوشته شده است. در این بخش تلاش کرده‌ام تا دروغ‌ها و گفته‌های بی‌اساس برخی از به اصطلاح روشنفکران، تاریخنگاران یا روزنامه‌نگاران و پژوهشگران را مورد ارزیابی قرار دهم. با  مدرک و با استناد به گفته‌های شاهدان زنده خلاف گفته‌های بغض‌آلود آنان را اثبات کنم. برای نمونه برخی می‌گویند که زنده یاد صدر قاضی برای ژنرال مصطفی بارزانی شعری نوشته است و این یکی از دلایل اعدام وی بوده است. اما زمانی که در این رابطه با چند نفر از اعضای خانواده قاضی گفتگو کردم و به اسنادی در این رابطه دسترسی پیدا کردم، دریافتم که تمامی این موارد دروغ بوده‌اند. در این رابطه لازم است که به تمامی افرادی که خود در این رویداد تاریخی شرکت داشته اند، اطمینان داشته باشیم. ویلیام ایگلتون نمی‌تواند بهتر از رحیم قاضی، دکتر شمزینی و مناف کریمی در رابطه با رویدادهای جمهوری کوردستان بنویسد. رئیس ستاد کل ارتش ایران با احساسات ملیگرایانه خود علیه قاضی محمد نمی‌تواند واقعیت را بیان کند، اما زمانیکه از زبان دانشجوی آن سال‌ها، شخصیتی مانند غنی بلوریان یا علی قاضی واقعیات مستند را نگاه می‌کنیم، می‌توانیم واقعیات را آنگونه که روی داده‌اند ارزیابی کنیم. من خواستم که بیشتر از زبان این افراد به واقعیات پرداخته شود نه اینکه از زبان افرادی که برای منافع خود هر بار رادیی جدید بر تن می‌کنند.

مسئله دیگری که اثر من را از آثار دیگر در این باره متمایز می‌کند، اینست که تا کنوه هیچ شخصی با این حجم از مدارک و مستندات در رابطه با رویدادهای دوره جمهوری کوردستان اطلاعات را بازیابی نکرده است. به همین علت نیز در رسانه‌های شمال کوردستان، کتاب من تحت عنوان انسکلیوپدیای جمهوری کوردستان معرفی شده است. همچنین تصاویر و مستندات مربوط به مصاحبه و موضوع جمهوری کوردستان به صورت رنگی چاپ شده‌اند. اما در رابطه با این سوال که این کتاب در تاریخ کوردستان از چه جایگاهی برخوردار است و چه سهمی در تاریخ کورد دارد را باید متخصصان این موضوع در رابطه با آن نظر بدهند، از آن انتقاد کنند، آن را مورد ارزیابی قرار دهند و پیشنهادات خود را در این باره مطرح کنند. زیرا هیچ موضوعی بدون کاستی نیست، اما من تلاش کرده‌ام تا تمامی مصاحبه‌ها بدون هیچگونه کم و کاستی یا هیچگونه اضافه‌ای، در سه جلد به کتابخانه کوردی تقدیم شود. اما انتقادات و پیشنهاداتی که تا کنون نسبت به این اثر مطرح شده‌اند رضایت من را به دنبال داشته است.

فرات نیوز: کتابتان را به زبان کوردی و با لهجه کورمانجی نوشته‌اید. دلیل خاصی برای این کار داشتید؟

کاکشار اورامار: برای این مسئله نیز دلایلی داشتم: تا جایی که لازم بوده باشد تا کنون به زبان کوردی، لهجه سورانی و رسم الخط آرامی، کتاب‌ها و آثار فراوانی به صورت کتاب یا در رسانه‌های دیداری- شنیداری در رابطه با جمهوری کوردستان نوشته و پخش شده‌اند.

از سال ۲۰۱۲ به بعد، زمان رهایی روژآوای کوردستان از دست بعثی‌ها و تاسیس کانتون‌های آن، مسئولان روژآوا اعلام کردند که ما در سالروز تاسیس جمهوری کوردستان سیستم دمکراتیکی را ایجاد کرده و کار و فعالیت خود را در راستای مبارزات پیشوا قاضی محمد می‌دانیم. من خواستم این کتاب را با این عشق که ده‌ها سال بعد از جمهوری کوردستان، دختران و پسران کورد با مقاومت کوبانی به مسئله کورد در سطح جهانی پرستیژ و بها داده‌اند، به این قهرمانان بی‌نام و نشان تقدیم کنم. تاسیس کانتون‌ها در روژآوا در سالروز تاسیس جمهوری کوردستان امیدهای فراوانی را در جان من و میلیون‌ها انسان دیگر ایجاد کرده است. این سیستم در نوع خود قدرشناسی از نیروی اراده و قدرت کوردها برای خلق آزادی و ارزش‌هایی است که قاضی محمد برای آن عزتمندانه و باشکوه جان خود را داد، و از همه مهم‌تر، تداوم مسئله مشروع کورد و آزادی کورد است. من دیدم که در روژآوا این مسئله وارد مقطع جدیدی شده است که برخلاف سیستم‌های اقتدارگرای محیط خود، حقوق تمامی گروههای اتنیکی، دینی را نیز محافظت می‌کند. برابری در این سیستم و سیستمی که مسئولان جمهوری کوردستان در سال ۱۹۴۶ می‌خواستند در ایران و روژهلات کوردستان ایجاد کنند، مرحله جدیدی بود که امروز در روژآوای کوردستان تحقق یافته است. از زمانیکه در اروپا زندگی می‌کنم، عشق به کسب اطلاعات در رابطه با موضوع جمهوری کوردستان از سوی کوردهای شمال و روژآوای کوردستان بیشتر از این عشق در میان کوردهای جنوب و روژهلات کوردستان بوده است. قاضی محمد از چشم کورد در روژآوای کوردستان از شخصیتی کاریزماتیک و بسیار مقدس برخوردار است. در همین رابطه به دلیل انتشار مقالات و ساخت برنامه‌های تلویزیونی از سوی من، دانشجویان و افراد دیگری خواهان نوشتن اثری در رابطه با جمهوری از سوی من بودند. تا جایی که مقدور بود به این خواست‌ها پاسخ دادم. اما واقعیتی برای من اثبات شد که تحقیق و پژوهش در رابطه با جمهوری کوردستان نیازمند کار هر چه بیشتر است. لازم به گفتن این واقعیت است که تا کنون استقبال بسیار بزرگی در شمال کوردستان از این کتاب مشاهده شده است. در روژآوای کوردستان نیز برای بحث و گفتگو در رابطه با موضوع جمهوری کوردستان و این کتاب به کرات خواسته شده است که به این بخش از میهن نیز سفر کنم. این درخواست‌ها بازگو کننده این واقعیت است که خلق همچنان تشنه دانستن و آگاهی از موضوع جمهوری کوردستان هستند.

فرات نیوز: خاطرات به جا مانده از جمهوری اکنون بار دیگر در قالبی دیگر زنده شده‌اند، به عنوان یک تاریخ‌نگار و شخصیتی میهن‌دوست، چه ارتباطی بین خاطره و عمل سیاسی و میهن‌دوستی در میان خلق کورد برقرار می‌کنید؟

کاکشار اورامار: این پرسش بسیار مهم است و شاید در میان این سوالات این سوال بتواند اهداف من در رابطه با این پروژه را بیان کند. افزودن مهمترین صفحه به تاریخ معاصر ما در روژهلات کوردستان کار آسانی نیست. در دوره‌ای که این مصاحبه تاریخی و پژوهش در رابطه با جمهوری کوردستان همچنان به عنوان موضوعی امنیتی و تابو دیده می‌شود، انجام این کار بسیار دشوار بود. در شرایط بسیار دشوار سیاسی که هیچ کس جرات باز کردن مخزن خاطرات خود را برای جوانی ناشناس نداشت این مهم امکانپذیر نبود، اگر جسارت و اطلاعات دقیق در این رابطه وجود نداشت. اما مصاحبه‌شوندگان نیز به نوبه خود پرسش‌های فراوانی را از من مطرح می‌کردند و خوشحال می‌شدند که در رابطه با این پروژه فعالیت می‌کنم. اما همزمان با آن افراد فراوانی نیز به من هشدار می‌دادند که تهدیدات ناشی از چنین اقداماتی می‌تواند حتی بقیه اعضای خانواده را با مشکل روبرو کند. اما همیشه این گفته را به یاد داشتم که «اگر مرد ره نیستی، گام در راه عشق مگذار»، و اینگونه بود که در تحقق این هدف به موفقیت دست یافتم.

خاطراتی که صمیمانه از زبان افراد رنج کشیده به بیان درآمده است، وجدان‌های خفته را بیدار کرده و این افراد را ناگزیر می‌سازد که برخی از وظایف انسانی و میهنی خود را بپذیرند و انجام دهند. این خاطرات می‌توانند ارتباطات سیاسی-اجتماعی کوردستان بزرگ را تقویت بخشند. زمانی که وارد عمق رویدادها و روایت‌های یادگارهای جمهوری می‌شویم، آنزمان است که بیش از هر زمان دیگری از دردهای مشترک کورد در تمامی بخش‌های کوردستان مطلع می‌شویم. زیرا هر چند مرزهای سیاسی جمهوری از چارچوب مشخصی برخوردار بودند، اما مرزهای معنوی آن گستره تمامی کوردستان بزرگ را در نوردیدند. زمانی که یک کورد از زبان مسئولان و یادگارهای جمهوری کوردستان واقعیات آن دوره را درک می‌کند، در می‌یابد که دوم بهمن سال ۱۹۴۶ در میدان چوارچرا چه رویدادی در معنای سیاسی- فلسفی آن به وقوع پیوسته است، چه کسانی از هر چهار سوی کوردستان به آن پیوسته‌اند، آنزمان است که هم مرزهای مصنوعی میان بخش‌های کوردستان رنگ می‌بازند و هم  اثری از مرز برای مبارزه سیاسی کورد بر جای نمی‌ماند. در این لحظه تاریخی است که میهن‌دوستی با تمامی اشکال خود در کوردستان وارد گسترده‌ای فراختر می‌شود. احساس برای اتحاد کورد قدرتمندتر از هر زمان دیگری هویدا می‌شود، کورد در کوبانی، عنتاب، استانبول، سلیمانیه، مهاباد تمایزی بین دردهای خود، فرقی برای فرودستی خود با کورد در اورمیه، ماکو، ایلام و کرماشان و مریوان قایل نمی‌شود. درد مشترک است، آثاری از این دست در تقویت فرایند اتحاد ملی از نقشی بسیار مهم و مثبت برخوردار است. دیگر نمی‌دانم که پیام و هدف از این مهم‌تر و مقدس‌تر چه می‌تواند باشد؟

فرات نیوز: از زاویه دیگری سوالات را پیگیری می‌کنیم؛ کتاب شما مبنای خوبی برای تحلیل زمینه و زمانه جمهوری کوردستان و حتی گونه‌ای از تاریخ‌نگاری مبتنی بر میهن‌دوستی را در نزد ملت کورد فراهم می‌کند. براین مبنا، اکنون و بعد از نگارش و چاپ کتاب این کتاب، جنبش ملی کورد در کوردستان تا چه اندازه وامدار اندیشه‌های اصلی جمهوری کوردستان است؟

کاکشار اورامار: در مدت دو ماهی که در جنوب کوردستان حضور داشتم و در رابطه با این کتاب مصاحبه و گفتگو داشتم به کرات با این پرسش مواجه شدم. زیرا این پرسش، سوالات دیگری را نیز به همراه دارد. جمهوری از هویتی کوردستانی، سیستمی لیبرال و آزاد و دمکراتیک برخوردار بود و در مرحله نوین سیاسی خاصی در خاورمیانه تحقق یافت. جمهوری کوردستان را براساس زمینه و زمانه سال‌های ۱۹۴۰ به عنوان رنسانسی چند بعدی معرفی می‌کنم. جمهوری کوردستان در ابعاد آموزشی، ایجاد نخستین اتحادیه زنان، انتشارات، ایجاد سازمان‌های اجتماعی و ارتقای هوشمندی جامعه، چرخشی بنیادین محسوب می‌شود. البته در بعد ایجاد سازمان‌ها، سمکوی شکاک نخستین قدم خود را در منطقه کورمانج‌نشین روژهلات کوردستان برداشته بود، اما مسئولان اقتدارگرا در تهران با تمامی نیروی خود علیه گشایش مدرسه‌ای به زبان کوردی در شهر خوی، ممانعت از انتشار نخستین روزنامه کوردی در روژهلات کوردستان تحت عنوان کورد در اورمیه، افتتاح انجمنی به نام جهاندانی (در حیطه آموزشی)، گشایش دارالمساکین و تمامی اقدامات وی برای اعلام یک حکومت کوردی و ... جنگی میدانی و تبلیغات روانی را آغاز کردند. به منظور ممانعت از تحقق این اهداف حتی دولت‌های خارجی را نیز دعوت به همکاری کردند. مبارزات و اقدامات سمکو را تاریخ از یاد نمی‌برد. اقدامات و تلاش‌های تاریخی و فکری سمکوی شکاک از سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۲ با همکاری روشنفکران و افراد متعهد به مسئله کورد مسئله‌ای تاریخی و قابل پژوهش هستند. پیشوا قاضی محمد نیز همراه با بسیاری از افراد دیگر رهبری این پروسه تاریخی را در مرحله بعد از وی بر عهده داشته و نقشی مهم را در این راستا ایفا کردند. زیرا اگر در این مرحله افراد سیاستمدار، دوربین و فداکار و کورد‌ دوست حضور نداشتند، بار دیگر فرصت‌ها از دست می‌رفت. آنها با روحی کوردستانی در قلب سیستمی اقتداگرا جمهوری‌ای را اعلام کردند که در تمام ایران برای نخستین بار بود علیه سیستمی الیگارشیک ۲۵۰۰ ساله بپاخواستند. پیش از آن میرزا کوچک خان در گیلان و شمال ایران تلاشی را در این باره انجام داده بود، اما به موفقیت دست نیافته بود و قادر به اعلام جمهوری نشده بود. شخصیت‌های اندیشمند، فداکار و مطلع از وضعیت سیاسی-اجتماعی زمانه خود همواره به اقدامی دست می‌زنند که دستاوردهای بزرگ را برای تاریخ بشریت به دنبال داشته باشد. جمهوری و قاضی محمد دو نام مقدس، دو اسم رمز و دو متافور هستند که مهاباد را به مرکز مقدس کوردایتی بدل ساختند.

جمهوری در طول عمر کوتاه خود توانست فرهنگ سیاسی در کوردستان را تغییر دهد، هم پیروزی اراده در مقابل سیستم دیکتاتوری را به منصه ظهور برساند و حتی با مرگ خود نیز در راستای منافع و مسئله کورد قرار گرفته و از نگاه خلق نیز به چشم پیامبری به شخصیت‌های آن نگریسته شود. یعنی رهبران جمهوری و رهبر آن، شخص قاضی محمد به ما چنان نیرویی بخشید که شکوهمندانه بیان کنیم قاضی مهاتما گاندی ما است. از این زاویه به پرسش شما پاسخ می‌دهم که لازم است رهبر و احزاب سیاسی بعد از گذشت چند ده سال به خوبی پیام و مطالبه سیستم جمهوری کوردستان را تحلیل کنند. اگر در خوشی و ناخوشی‌ها با دردهای خلق همگام و همراه باشند، می‌توان گفت که بر میراث برادری و اتحاد مایملک جدیدی افزوده می‌شود. مسئله کوردستان در هر بخش از کوردستان از سیستم جمهوری دمکراتیک بسیار متاثر است و به همین دلیل است که بعد از سال‌های دراز، هر ساله دوم بهمن و ۳۱ مارس همیشه در حافظه اجتماعی ما زنده باقی مانده و به آن ادای احترام می‌شود و این اثبات این واقعیت است.

فرات نیوز: شما در طول نگارش این کتاب با شخصیتهای فراوانی گفتگو کرده‌اید، مدارک و اسناد فراوانی را تجزیه و تحلیل کرده‌اید، به عنوان یک مورخ چند گره کور تاریخی را باید مورد ارزیابی قرار دهید؛ نخست نام جمهوری؛ جمهوری مهاباد یا جمهوری کوردستان و دومین گره کور، این رویداد تاریخی یک دولت مستقل بود یا خواهان عدم تمرکز بود؟ و سومین نکته مورد مباحثه، پرچم کوردستان در زمان جمهوری است؛ در رابطه با این سه موضع مایلیم نظرات و یافته‌های شما را بشنویم.

کاکشار اورامار: به طور خلاصه در این رابطه می‌توانم بگویم: طبق اسنادی که در دست داریم عنوان آن دولت جمهوری کوردستان بوده است، برای من بسیار ناخوشایند است که از آن به عنوان جمهوری مهاباد یاد می‌شود. در یکی از گفتارهای کتابم به طور مبسوط در این رابطه نوشته‌ام. در تصویری که قاضی محمد در دفتر کار خود در مرکز حزب دمکرات کوردستان در مهاباد، پشت سر خود بر دیوار قاب کرده است، تصویر نقشه کوردستان بزرگ عیان است. این تصویر پیام بسیار مهمی است. نام جمهوری به عنوان جمهوری مهاباد طبق گفته ویلیام ایگلتون تحت فشار شدید سازمان ساواک بر کتاب وی نقش بسته است و به همین شرط در سالهای ۱۹۶۰ اجازه یافته است در رابطه با این موضوع کار کند. مصاحبه‌هایی که با یادگارهای جمهوری کوردستان انجام داده‌ام این واقعیت را اثبات می‌کند که نام آن جمهوری کوردستان بوده است. متاسفانه این نام بدون پژوهش و تحقیق وارد ادبیات سیاسی کورد نیز شده است و متاسفانه میراث‌دار ان قاضی و جمهوری کوردستان، یعنی حزب دمکرات کوردستان پسوندهای عراق و ایران را به نام خود افزوده‌اند. آیا کسی جمهوری برلین، جمهوری آنکارا یا جمهوری دمشق را شنیده است؟!

تا جایی که لازم باشد در این رابطه که آیا جمهوری دولتی مستقل بوده است اسنادی را در دست داریم. در دادگاه ارتش ایران نیز یکی از دلایل صدور اعدام قاضی محمد تجزیه‌طلبی یا تجزیه بخشی از خاک ایران عنوان شده است. اما در گفتگو با مسئولان ایران به کرات از سیستم ایالتی و ولایتی نیز سخن به میان آمده است، و چون در آن دوره دولت ایران مخالف مطالبات دمکراتیک کوردها بودند، قاضی محمد با نگرش‌های دوربینانه خود تلاش نموده است که مسئله کورد در ایران را از طرق دیگری حل نماید. از تابلو و سر برگ نامه‌های رسمی زمان جمهوری نیز آشکارا می‌توان دریافت که جمهوری کوردستان، دولتی مستقل بوده است و امید و آرزوهای کورد را برای ایجاد کوردستانی مستقل و بزرگ نمایندگی می‌کرده است. شاید در بعد نظری کم، اما در عمل، جمهوری براساس برنامه جمعیت ژ.ک. عمل می‌کرده است.

در رابطه با مسئله پرچم کوردستان، نه در روز ۱۷.۱۲.۱۹۴۵ و نه در روز ۲۲.۰۱.۱۹۴۶ پرچمی که امروز در منطقه جنوب کوردستان برافراشته شده است، در مهاباد برافراشته نشده است. جمهوری از سوی حزب دمکرات کوردستان اعلام شده است و آنها نیز پرچم حزب خود را در این روزهای تاریخی برافراشته‌اند که غیر از سه رنگ سفید، قرمز و زرد، با دو خوشه گندم، قلم و شاخه‌های نور خورشید آراسته شده است. البته پرچم کوردستان با ۱۶ شاخته تابش خورشید نیز وجود داشته است و توسط خانمی به نام فاطمه بارزانی دوخته شده است اما در این مراسم برافرشته نشده است. غیر از این موارد، تصاویری که در دست هستند نشان می‌دهند که در نقده و بوکان نیز همان پرچم حزب دمکرات کوردستان برافراشته شده است. طبق نظر برخی از افرادی که با آنها مصاحبه کرده‌ام، طراحی و ساخت پرچم کوردستان با ۱۶ اشعه خورشید که امروز در پرچم جنوب کوردستان ۲۱ عدد است، از سوی شخص قاضی محمد به مصطفی بارزانی هدیه شده است. آیا زنده یاد مصطفی بارزانی هیچگاه در خاطرات خود از این نکته سخن گفته است یا خیر؛ من از صحت و سقم این مسئله اطلاعی ندارم اما این سوال مطرح می‌شود که چرا در مقطع قیام ایلول (۱۹۶۳-۱۹۷۵) شاهد برافراشتن این پرچم نیستیم؟! در رابطه با موضوع پرچم جمهوری در تمامی نشست‌ها و برنامه‌هایی که من در آن مشارکت کرده‌ام، نخستین پرسش از این مسئله بوده است، اما امیدوارم که این موضوع به بهانه‌ای برای جدایی و اختلاف بین احزاب سیاسی تبدیل نشود، زیرا ما که تاکنون خانه‌ای مستقل نداریم، چرا باید در رابطه با رنگ دیوارهای این خانه بحث و جدل داشته باشیم؟ از سوی دیگر نیز در رابطه با تاریخ پرچم کوردستان نیز از عصر امپراتوری ماد تا سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۲۷، تاسیس کمیته استخلاص کوردستان در استانبول و سازمان خوییبون تا امروز در آرشیوهای کوردستان پژوهش، تصویر و مقالات تاریخی و پژوهشی وجود دارند. لازم نمی‌دانم که در ما در رابطه با مسائلی از این دست، اتحاد را فراموش کنیم و این مسئله ما را از یکدیگر دور کند.

در رابطه با هر سه موضوعی که مورد سوال واقع شد کم و بیش در نوشته‌ها و مصاحبه‌هایم با یادگاری‌های جمهوری کوردستان به پژوهش دست زده‌ام. کتاب من در جلد نخست به کرات به این سه موضوع، پرچم، نام و مرزهای جمهوری اشاره می‌کند. لازم است در اینجا اشاره کنم که واقعیت تاریخی علیه هیچ حزب یا هیچ شخصیت و سازمانی نیست. تمامی اسناد و روایت‌ها کاملا در دسترس هستند و هر آنچه را که پرسشگران پاسخ داده‌اند به عینه منتقل کرده‌ام. هدف من این بوده است که نسل‌های آینده از تلاش‌ها و رنج‌های نسل‌های پیشین خود اطلاع یافته و بتوانند مسئولیت نا تمام و به انجام نرسیده خود به مقصد نهایی برسانند.

فرات نیوز: جناب آقای کاکشار اکنون اگر خودتان به عنوان یک پژوهشگر و تحلیلگر تاریخ، کتابتان را مطالعه کنید، نکات برجسته و منفی جمهوری کوردستان را چه مواردی می‌دانید؟ این نکات برجسته و مثبت در رویدادهای سیاسی کنونی چگونه بازتاب یافته است؟

کاکشار اورامار: می‌توان گفت اگر طبق وضعیت سیاسی جهان، ایران و کوردستان فرصت‌ها و امکانات موجود را مورد توجه قرار می‌دادند، می‌توانستند از فرصت‌های حداقل دستاوردهای بسیار مهم و بزرگی را کسب کنند. در ایران در سال ۱۹۴۶ نرخ سواد ۵ درصد و در کوردستان نیز شاید حتی به دو درصد نیز نمی‌رسیده است. قاضی محمد شخصیتی فرهیخته بود و نگاهی محققانه و چند بعدی به جامعه کوردی داشت. شیوخ و آغاها علیه آزادی زنان و اقدامات مترقی بودند. اما قاضی محمد متمایز از آنان بود. رفورمخواه بود و همزمان از عادات و عرف جامعه کوردستان نیز مطلع بود که تمامی اعتقادات و رسوم براساس سیستم فئودالیسم پا گرفته است. از این زاویه اگر به موضوع اشاره کنیم می‌بینیم که کارنامه جمهوری مملو از نکات مثبت است. در اینجا با اشاره به برخی از این دستاوردها می‌توانم به این سوال پاسخ دهم. دستاوردهایی که تا کنون نیز تاثیر خود را بر جامعه کوردستان همچنان ادامه داده‌اند.

نخست؛ پیش از تاسیس جمهوری احساسات ملی در میان کورد چندان استحکامی نداشتند. بعد از شهادت سمکوی شکاک دولت مرکزی ایران به شیوه‌ای سیستماتیک سیاست‌های آسیمیلاسیونی خود را افزایش داده و سیاست جایجایی کورد را اتخاذ کرد. بعد از تاسیس جمهوری، مسئولان ژ.ک با به صحنه بردن تئاتر «دایکی نیشتمان»، احساسات ملی در میان کورد را بار دیگر زنده کرده و آنها را از خواب غفلت بیدار کردند. این فرایند در دوره قیام شیخ عبیدالله نهری و سمکوی شکاک در گستره وسیعی از خاک کوردستان آغاز شده بود و بار دیگر در سال ۱۹۴۲ وارد مرحله سریعتر و قدرتمندتری شد.

دوم؛ اقدامات فرهنگی و اطلاع‌رسانی در دوره جمهوری کوردستان از ارزش گرانقدری برخوردار بود. در این سال‌های ارزشمند برای تاریخ و سیاست کوردی، مسئولان جمهوری چاپخانه‌ای را در مهاباد تاسیس کرده و این اقدام نیز نشانه‌ای بر این واقعیت بود که تمدن و پیشرفت در نزد مسئولان جمهوری از ارزش والایی برخوردار بوده است. در نتیجه، نشریات و روزنامه و کتاب منتشر شدند و خلق با نیرویی بی‌پایان اهداف خود را پیگیری کرده و به ارتقای اگاهی سیاسی-اجتماعی خود دست زدند.

مسئله زن و خدمت به مسئله زن از نظر رئیس جمهوری کوردستان به عنوان نشانه‌ای از فضیلت دینی، ملی و اخلاقی نشان داده شد. وی این اقدامات را از خانواده خود آغاز کرده و مینا قاضی ریاست اتحادیه زنان کوردستان را بر عهده گرفت. واکنش آغاها، شیوخ و ملاها و دینداران اجتماعی علیه این اقدام شدید بود. اما پیشوا قاضی محمد طی چند روز بحث و گفتگو با آنان، آنها را به پذیرش این نکته واقف ساخت که یک جامعه دمکراتیک باید زنان از تمامی حقوق برابر با زنان برخوردار باشند.

جمهوری از یک مانیفست کوردستانی برخوردار بود. کورد در جنوب کوردستان، شمال و روژآوای کوردستان در مهاباد حول این جمهوری و پیشوا قاضی محمد گردهم آمده بودند. تمامی این افراد از صمیم قلب به تلاش مشغول بودند تا بتوانند از فرصت‌های زرین بهترین استفاده را برده و لیاقت صیانت از جمهوری را به دوستان و دشمنان اثبات کنند. نمونه این اقدامات نیز این سال‌ها هستند. نیروی تحت رهبری ژنرال مصطفی بارزانی نیز روحی میهن‌دوستانه را در جامعه روژهلات کوردستان تزریق کرده بود. پیشمرگه‌ها از حضور نیروهای بازرگانی روحیه می‌گرفتند. ارتش ایران از نیروی بارزانی هراس داشت. در جریان چند برخوردی که بین نیروهای دو طرف نیز روی داد، پیشمرگه‌ها ارتش ایران را شکست دادند. تجربه اشغالگران عجم نشان داده بود که آنها قادر نیستند به آسانی وارد مرزهای جمهوری کوردستان شوند.

در بعد اقتصادی نیز وضعیت خلق در حال بهبودی بود. کارزاری تحت نام ترقی به منظور اهداف بازرگانی با کشورهای خارجی شکل گرفته بود.

با تاسیس جمهوری کوردستان، کورد ارتشی ملی را تاسیس کردند و جوانان کورد شبانه‌روز تلاش کردند تا هنر رزم و تاکتیک‌های دفاع از خود را یاد بگیرند. ژنرال و سرلشکرهای کورد با نیرویی بی‌پایان در تلاش بودند تا ارتش آنان قادر باشد در روزهای دشوار میهن خود را حفاظت کنند. همگام با ارتشی ملی، نیروی خلق نیر حضور داشت که از صمیم قلب در روزهای دشوار برای حضور در سنگر آمادگی داشت.

تحصیل به زبان مادری، سرود ملی، ایجاد حکومت کوردستان، شاعران ملی و موارد دیگری برای نخستین بار وارد حیات سیاسی-اجتماعی ما شدند.

در میان مرزهای جمهوری کوردستان اقلیت‌های آذری، آسوری، ارمنی نیز مانند کورد از تمامی حقوق خود برخوردار بودند. این موضوع نشان از این واقعیت دارد که افکار و اندیشه‌های رئیس جمهوری کوردستان با دمکراسی مدرن و معاصر نشو و نما یافته بود. پیشوا قاضی محمد از وضعیت جهان سیاسی اطلاع داشت و تلاش می‌کرد که دولت کورد مانند دولت‌های دیگر از تمامی اصول صلح‌طلبانه و دمکراتیک برخوردار باشد.

اما در این میان می‌توان شاهد نکات منفی نیز بود.

نخست؛ اطمینان به مسئولان حکومت ملی آذربایجان که بر اساس معاهده‌ای سه ماده‌ای لازم بود که در مذاکره با دولت مرکزی و حفظ مرزهای هر دو حاکمیت، دو طرف اطلاع داشته و در این رابطه با یکدیگر همکاری نمایند. تبریز گستره جمهوری کوردستان را بخشی از سرزمین خود محسوب می‌کرد و اجازه نمی‌داد که کورد نیز مانند آنها از حاکمیت برخوردار باشد. اما قاضی و مسئولان دیگر علیه این مسئله موضع گرفتند. این مسئله زیان‌های فراوانی را به هر دو طرف وارد کرده و متاسفانه کورد نیز با این مسئله ساده‌لوحانه برخورد کردند.

دومین نکته، کنترل بخش امنیت است که نمی‌بایست بر اساس وعده به روسای عشایر کورد داده می‌شد، این افراد در طول ۱۱ ماه حکومت جمهوری کوردستان به سوگند خود چندان پایبند نبودند. اعتقاد دارم که در این وضعیت و در این فضا‌ی عشیره‌گرایی، چنین کاری آسان نبوده است اما در این دوره لازم بود که با شدت و تحقیق علیه افرادی که جاسوسی می‌کردند اقداماتی انجام می‌شد.

سومین نکته؛ شاید با وجود نیروهای کورد جنوب کوردستان و ارتش جمهوری آنها می‌توانستند که چند ماه علیه ارتش ایران مقاومت کنند و در نهایت رهبران جمهوری نیز اعدام نشوند. البته عکس این نیز احتمالا صادق باشد که با همکاری نیروهای عشیره‌ای کورد و ارتش ایران تراژدی تبریز در کوردستان نیز روی می‌داد.

در این مدت و البته قبل از آن نیز فرصت وجود داشت که مساحت و مرزهای جمهوری از طریق حمله برای آزادی سنه، کرماشان، ایلام و دیگر شهرهای روژهلات کوردستان گسترش پیدا کند تا در جنگ با دولت مرکزی ناچار نشوند که در منطقه‌ای محدود و تنگ در موکریان همواره تهدید به نابودی شوند. مهاباد کوچکتر از سنه و کرماشان بود، آن‌ها می‌توانستند مرکز حاکمیت خود را از مهاباد به سنه منتقل کنند. در چنین صورتی بر نیروی جمهوری افزوده می‌شد.

و در نهایت پنجمین نکته؛ نقد بر محدود ماندن مرزهای جمهوری کوردستان و تقسیم امور و وظایف کابینه وزیران صرفا میان مهابادی‌ها بود. در موارد بسیاری با این پرسش مواجه شده‌ام؛ چرا در کابینه حکومت جمهوری کوردستان از کوردهای اورمیه، ماکو یا سنه و کرماشان کسی حضور نداشته است؟

علیرغم تمامی نگرش‌ها و موارد یاد شده من تصمیم قاضی محمد مبنی بر عدم دستور جنگ با دولت مرکزی ایران و عدم خروج وی از مهاباد را بسیار مثبت و گامی بسیار مهم ارزیابی می‌کنم. او نخواست که از خلق خود بدور افتد و در دادگاهی نظامی بسیار جسورانه و با تمامی نیروی خود در مقابل تهدیدات و تحقیرات مسئولان دولت فاسد ایران و فرماندهان ارتش ۲۵۰۰ ساله مقاومت کرد. روسیاهی را نصیب شیوخ خائنی نمود که کمپین جمع‌آوری امضا برای اعدام وی را به راه انداخته بودند. دیگر این مقاومت تاریخی که مسئولان ایرانی نیز به آن اعتراف می‌کردند، به دلایلی تبدیل شدند که مسئله کورد در ایران همواره زنده بوده و تا امروز نیز ادامه یابد. آیا دستاوردهایی بزرگتر از این موارد می‌توان یافت؟ کورد به عنوان یک ملت مدیون رنج و نام رهبرانی مانند قاضی محمد و سمکوی شکاک است.

امروز این تلاشها و مبارزات، این مقاومت و سربلندی مانند دیهیمی زرین بر سر انقلابیون کورد قرار دارد که خود را رهرو راه قاضی محمد می‌دانند. از نکات مثبت و منفی درس گرفته و بر همین مبنا اجازه نمی‌دهند که تاریخ در کوردستان تکرار شود.

فرات نیوز: کوردستان یک سرزمین و یک جغرافیای تقسیم شده است، خاطرات جمهوری کوردستان در شمال کوردستان و روژآوا چگونه بازتاب یافته‌اند؟ این خاطرات و این تاریخ چگونه عمل سیاسی در شمال و روژآوای کوردستان را تحت تاثیر خود قرار داده است؟

کاکشار اورامار: تحلیلهای رهبر آپو به عنوان رهبری واجد اندیشه‌های فلسفی و بنیادین و شخصیتی کاریزماتیک در جنبش سیاسی کورد در رابطه با جمهوری کوردستان و شخصیت قاضی محمد از محتوای مهم و ژرف اندیشانه ای برخوردار هستند.

در ویژه‌ برنامه‌ای که چند سال قبل در رابطه با سالروز تاسیس جمهوری کوردستان در تلویزیون سترک‌ تی‌وی تهیه کردم، وی نیز با کلماتی سرشار از غنا و قدرت به سطح فکری و فداکاری رهبران کورد در مهاباد اشاره می‌کند که این گفتگو نیز در شبکه‌های اجتماعی قابل دسترس است. موضوع جمهوری کوردستان در سالهای اخیر توسط نمایندگان حزب دمکراتیک خلق‌ها حتی در پارلمان ترکیه نیز مطرح شده است. ترک‌هایی که از اعتراف به هویت کورد سرباز می‌زنند، ناچار شدند که شخصیت قاضی محمد را بشناسند و در رابطه با مسئله کورد در روژهلات کوردستان نیز روبرو شوند. پروفسور دکتر قدری ییلدریم نیز در سخنرانی خود به مناسبت هفتادویکمین سالگرد شهادت پیشوا قاضی محمد، به زبان ترکی سخنرانی کرده است. که در لینک زیر در دسترس است.

همچنین در بیست سال اخیر جمهوری کوردستان به عنوان مدلی دمکراتیک از حاکمیت کوردی با استقبال وسیعی از سوی کورد در شمال کوردستان و خصوصا از سوی قشر جوان مواجه شده است. از سوی بزرگترین حرکت سیاسی کورد، یعنی حزب کارگران کوردستان و اطلاع‌رسانی آن در اروپا نیز، یاد و خاطره جمهوری و سالروز شهادت رهبری گرانقدر کورد همواره گرامی داشته شده است. وزنه و سنگینی این رویداد تا امروز نیز ادامه داشته و امروزه کسی نیست که شخصیت قاضی محمد و دستاوردهای جمهوری کوردستان را که به حرکت ملی کورد تقدیم کرده است، نشناسد. زمانیکه دقیقا همزمان با سالروز تاسیس جمهوری کوردستان، جنبش جامعه دمکراتیک TEV-DEM و مسئولان حزب اتحاد دمکراتیک در سال ۲۰۱۴ در روژآوای کوردستان تاسیس سه کانتون را اعلام کردند و اظهار داشتند که راه و مسیر قاضی محمد را ادامه می‌دهند، خبری مسرت‌بخش‌تر از این مسئله را نمی‌شد دریافت داشت و با شوقی بی‌پایان این رویداد تاریخی-سیاسی در روژهلات کوردستان نیز مورد استقبال قرار گرفت. اگر حافظه تاریخی ما قدرتمند باشد، اگر از یاد نبریم، درست همزمان با سالروز اطلاع‌رسانی و تاسیس کانتون‌ها در روژآوای کوردستان، دولت ترک در سال ۲۰۱۸ به عفرین حمله کرد. این حمله برای ما کوردها پیامی مستتر نیز در خود دارد. حافظه تاریخی سیاسی ما باید بیش از پیش نسبت به این رویدادها واکنش نشان دهد.

در سال ۲۰۱۶ به روژآوا رفتم، بهترین تصاویری را که هیچگاه از یاد نمی‌برم تصاویر پیشوا قاضی محمد و سمکوی شکاک بودند که در نهادهای فرهنگی و رسمی اداری پشت سر  مسئولان و سیاستمداران کورد نصب شده بود. براین باورم که جمهوری و قاضی محمد بیش از تمامی بخش‌های کوردستان در روژآوای کوردستان مورد استقبال قرار گرفته و به آنان عشق ورزیده می‌شود.

فرات نیوز: در تحلیل‌های سیاسی خود، جمهوری کوردستان را رویدادی در معنای ویژه سیاسی خود در تاریخ خلق کورد قلمداد می‌کنید. به عنوان یک فعال کورد و یک مورخ تاریخ سیاسی کورد، بازتاب این رویداد بر سیاست کوردستان را در مقطع کنونی و خصوصا در روژآوا و شمال کوردستان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کاکشار اورامار: تحلیل‌های رهبر آپو در رابطه با تاریخ کوردستان و خصوصا جمهوری کوردستان در سال ۱۹۴۶ این پند پیشنیان را به یادم می‌آورد که «قدر زر زرگری داند»، این شیوه نگرش رهبر کورد که با خون و رنجی بی‌پایان آغازگر چنین مبارزه و انقلاب بزرگی در تمامی کوردستان شده است، در تقویت ارتباطات سیاسی-اجتماعی در سطح کوردستان بزرگ از تاثیر مهم و بزرگی برخوردار بوده است. تحت تاثیر چنین تحلیل‌هایی بوده است که ما امروزه فرقی بین مهاباد و کوبانی قائل نیستیم. اوجالان به همان اندازه که در روحا مورد عشق و دوستی قرار گرفته است، در مریوان، ماکو و شمال خراسان نیز شناخته شده و دوست داشته می‌شود. طبق اصول سیاسی و با رهبری پ.ک.ک و رهبر اوجالان هیچ فرق و تمایزی بین شمال، جنوب، روژآوا و روژهلات کوردستان نمی‌توان قائل شد. شاید این مهم بزرگترین دستاورد افکار و اندیشه‌های سیاسی و اومانیستی‌ای باشد که تمامی اقشار جامعه کوردستان و هر جایی را که کوردها در آن حضور دارند را می‌توان مشاهده کرد.

ارزیابی رویدادهای تاریخی کاری دشوار بوده و همگان صلاحیت آن را ندارند. اما کسانی که از بطن جامعه‌ای پر از درد برخاسته‌اند، بیش از هر کس دیگری می‌توانند هویت رویدادهای سیاسی را مورد انتقاد قرار داده و تحلیل کرده و آن را پیش‌بینی کنند. این مهم با تحلیل‌های فلسفی ماهرانه امکان‌پذیر می‌گردد تا مخاطبان را به عمق موضوعات تاریخی ببرند و مخاطب را ناگزیر می‌سازند که با وجدانی اخلاقی به اقدامی دست زده و این مسیر را ادامه دهند. افراد اندکی وجود دارند که علیرفم ارزیابی و تفکرات همه جانبه بتوانند مانند یک رهبر درس‌های خوبی را از صفحات تاریخ ارائه بدهند. در این عرصه است که صرفا افراد واجد صلاحیت و شایستگی بزرگ قادر به انجام این کار هستند. خوبی، کاستی، خواست و آرزو و راه‌های خوب در نتیجه مشخص کردن راه‌حل‌های خوب امکان پذیر هستند. این ویژگی را در نزد تمامی رهبران نمی‌توان مشاهده کرد. آقای اوجالان با نگرش‌های عمیق خود، امید و خیر، کاستی‌ها و سرانجام راه حلی را برای گشودن گره کور مشکلات ارائه می‌دهد. این ویژگی‌ها را در نزد هر رهبری نمی‌توان یافت. آقای اوجالان با نگرشهای عمیق خود امید و اراده را از رویدادهای تاریخی در روح ما می‌دمد. این مهم نیز رویه کسانی است که ابعاد روانی جامعه را به خوبی می‌شناسند. می‌شناسند و آن را تحلیل می‌کنند. رهبر اوجالان در دیدار خود با آقای علی قاضی با قدرشناسی بی‌پایان نسبت به رنج‌های قاضی محمد و سیستم دمکراتیک دوره جمهوری کوردستان، خود را مانند دانشجوی مکتب قاضی محمد معرفی کرده و تلاش‌های وی را برای دمکراسی بسیار در سطحی عالی و مهم معرفی می‌کند.

حتی در مانیفست حزب کارگران کوردستان نیز جایگاه جمهوری کوردستان به طور مبسوط در کسب دستاوردها و علتهای شکست آن ارزیابی شده است. نحوه شهادت، مطالبات و فداکاریهای قاضی محمد در گفتار و سخنان رهبران حزب کارگران کوردستان از جایگاه رفیعی برخوردار است. من بالشخصه اعتقاد دارم که رسانه‌های هیچ حزب سیاسی به اندازه رسانه جنبش آزادیخواهی خلق کوردستان به معرفی جمهوری کوردستان و ابعاد آن پرداخته باشد. برای نمونه، من توانستم فعالیت‌ها و اقداماتم را در رابطه با پروژه جمهوری کوردستان در مد تی‌وی آغاز کنم و تا امروز نیز این مصاحبه‌های تاریخی که در تلویزیون‌های جنبش آزادیخواهی خلق کوردستان پخش شده‌اند، از ارزش و قربت فراوانی برخوردارند. حدقل برای من دانشگاه نخستین برای روزنامه‌نگاری و تهیه برنامه‌های تاریخی-فرهنگی مد تی‌وی بوده است. در این دانشگاه بزرگ من توانستم صدای تاریخ کورد در روژهلات کوردستان را به گوش کورد در بخش‌های دیگر کوردستان برسانم. سعادتی بهتر از این را در زندگی خود سراغ ندارم.

فرات نیوز: به عنوان آخرین سوال؛ یادگاری‌های جمهوری کوردستان چگونه می‌توانند تداوم خود را در طول تاریخ خلق کورد حفظ کرده و ما چه نقشی در حفاظت از این خاطرات داریم؟

کاکشار اورامار: این هدف، این آرمان سر باز ایستادن ندارد و از آن دست نمی‌توان کشید؛ هر یادگاری از دوره جمهوری کوردستان می‌تواند به بازیگری در تاریخ و سینما و تلویزیون ما کوردها تبدیل شود. این یادگاری‌ها مشخص می‌سازند که ما مسیر پیشین خود را ادامه داده و اکنون نیز این مسیر منتظر نسل‌های آینده است. نمی‌توان اهداف خود را ناتمام گذاشت و تا آخرین ایستگاه و رسیدن به آزادی حرکت ما ادامه دارد.

در روز اعلان جمهوری کوردستان نیز پیشوا قاضی محمد، از چند رهبر پیشین خود مانند شیخ سعید پیران، سمکوی شکاک، صارم بیگ و چند نفر دیگر یاد می‌کند که بعد از قیام ناجوانمردانه از سوی اشغالگران از میان برداشته شده بودند. او می‌گوید که ما مسیر آنان را ادامه می‌دهیم.

لازم است که ما نیز این یادگاریهای جمهوری کوردستان را با دقت مطالعه کرده و سرگذشت، مطالبات و خواستهای آنان برای ما، برای آینده ما به درس‌هایی برای زندگی تبدیل شوند که بار دیگر تاریخ سرشار از قتلعام و شکستهای سیاسی برای ما تکرار نگردد. در خاتمه بر یک نکته تاکید می‌کنم؛ لازم است به عنوان وظیفه‌ای اخلاقی، سیاسی، تاریخی و وجدانی، آرمان آزادیخواهان کوردستان را رها نکنیم، پیشوا قاضی محمد در آخرین لحظات حیات خود، زیر چوبه دار جلادان تهران، از خلق کورد و آزادیخواهان چنین درخواستی نموده بود.