روی دیگر جنگ خاورمیانه را میتوان جنگ مابین جنبش آزادیخوانه کردها و نیروهای استعمارگر نامید. این جنگ در ترکیه آشکارا صورت میگیرد. کردها در سالهای اخیر نه تنها در ترکیه بلکه در سوریه، عراق و ایران هم بر نیروی سازمانی و توان سیاسی خود افزوده و به یک بازیگردان در عرصه خاورمیانه مبدل شدهاند. جامعه کُردستان مرحله حیاتی از اندیشه را پشت سر گذاشته است. از جنبههای ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی هم به نیرویی تعیین کننده دست یافتند. در چنین وضعیتی نیروهای استعمارگر که بر ذهنیت دولت- ملت اصرار کرده و همچنان در تلاش برای نابودی کردها هستند به حملات علیه کردستان ادامه میدهند. یک هفته پیش سه جوان کردستانی از سوی رژیم ایران به دار آویخته شدند و با موشک میانبرد به مقر سیاستمداران کرد حمله کردند، رژیم سوریه همین روز در قامشلو به آشوب دست زد و همه اینها حاکی از تداوم سیاست اعمال جنگ بر کردهاست. کمتر از یک ماه پیش یکی از رهبران جامعه ایزدی در شنگال هدف حمله هوایی قرار گرفت. همه اینها نشانه آغاز جنگی سنگین مابین کردها از یکسو و نیروهای استعمارگر و اشغالگران کردستان از سوی دیگر است.
با اینکه مبحث رسانهها امروز به ادلب محدود شده اما مسئله اساسی و بنیادین فردای سوریه موقعیت کردها در این کشور است. بدون پذیرش موقعیت شمال سوریه و پذیرش شیوه مدیریتی دمکراتیک در تمام سوریه امکان استقرار و آرامش در این کشور بعید به نظر میرسد. به همین دلیل حل مسئله کردها با راهکارهای دمکراتیک ضرورت دارد. این مهم با پذیرش هویت، فرهنگ، آموزش به زبان مادری و خودمدیریتی کردها محقق میشود. اما رژیم حاکم برای گامبرداشتن در این راستا آمادگی لازم را دارا نیست. رژیم سوریه هنوز هم بر شیوه مرکزگرایی و اتوریته سابق اصرار میکند. رژیم سوریه به خیال خود با پذیرش موارد محدود حقوق فرهنگی بر عدم حل مسئله کردها در این کشور اصرار میورزد.
در عراق هم مسئله کرکوک و مناطق مورد منازعه حل نشده است. به جای پذیرش اراده خلقهای ساکن در کرکوک برای خودمدیریتی تلاشها برای بازگشت حکومت مرکزی و تثبیت آن در این منطقه همچنان ادامه دارد. اگر چه کردهای ساکن در عراق دستاوردی هم داشته باشند اما تا زمانی که عراق به شیوه دمکراتیک اداره نگردد دستاورد کردها ضمانتی نخواهد داشت. زیرا این دستاورد از راه پروسه دمکراتیک در عراق شکل نگرفته است. به همین دلیل دستاورهای این بخش از کردستان همیشه در خطر قرار دارند. برکناری مدیران کُرد در کرکوک به وضوح بیانگر خطرهای موجود در این بخش کردستان است. البته مسئولان کُرد هم بجای گسترش دمکراسی و ضمانت دستاورهای کردها در این بخش به سناریوی همهپرسی استقلال دست زدند و بخش بزرگی از دستاوردهای کردها را واگذار کردند.
بزرگترین تهدیدی که دستاوردهای کردها را در معرض خطر قرار داده عدم اتحاد ملی کردها و مواضع برخی جریانهای سیاسی برای تداوم اقتدار خود با کمک استعمارگران است. روابطی که بر مبنای دشمنی رژیم ترک با حزب کارگران کردستان در جنوب کردستان شکل گرفته این واقعیت را آشکارا نشان میدهد. راهبرد غلط در برابر زیادهخواهی دولت ترک نه تنها به اشغالگری ترکیه دامن زده بلکه جاسوسی و مزدوریگری برای میت را در جنوب کردستان امری طبیعی جلوه میدهد. تلاشهای مشترک با میت ترکیه برای توطئه و سوءقصد علیه مسئولان و گریلاهای پ.ک.ک غیرقابل کتمان است. دولت ترک در آغاز به فعالیت گسترش مزدوریگری در منطقه بادینان پرداختند اما اکنون درتلاش برای گسترش هرچه بیشتر آن در سوران و قندیل هم هستند. زمانی که رژیم ترکیه چنین زمینه مزدوریگری را برای خود فراهم میبیند جسارت بیشتری برای یورش به مطالبات آزادیخواهانه کردها در خود میبیند. اصولا یکی از دلایل اصلی فشار و سرکوب علیه خلق کُرد در شمال کردستان و حزب دمکراتیک خلقها هم همین مورد است.
دولت ترکیه نه تنها در شمال بلکه در جنوب، روژاوا و روژهلات در تمام بخشهای کردستان دشمن قسم خورده کردهاست. رژیم حاکم بر ترکیه و شخص طیب اردوغان مدیریت دشمنی با کردها را بر عهده گرفتهاند. خبرها حاکی از آن است که در حین دیدار با مقامهای ایرانی در رابطه با چگونگی اخذ سیاست مشترک علیه کردها مشورت کردهاند. این خبری است که بازتاب وسیعی داشته و صحت و سقم آن را بایست مد نظر قرار داد. آنچه طی هفته گذشته روی داد اعذام جوانان کردستانی از سوی ایران و راکت پراکنی به مقر احزاب کردی در جنوب بود. بدون شک چنین اعمالی مورد ارزیابی قرار میگیرند. حتی اگر ایران بدون مد نظر قرار دادن رضایت ترکیه به چنین اقداماتی دست زده باشد نشانه آشکار دور دیگری از دشمنی با کردهاست. ایران هم بسان ترکیه خواهان سرکوب مطالبات آزادیخواهانه کردها با توسل به اعدام، فشار و ستمگری است. اینگونه تفاوت ذهنیتی آنچنانی مابین رژیم ایران و رژیم ترک نسبت به کردها دیده نمیشود. حتی اگر [رژیم] ایران کلمههای کُرد و کردستان را رد ننماید اعمال و سیاستهای وی آشكارا به معنی انکار کردها و کردستان است.
حقایق مذکور لزوم هشیاری کردها برای جنگ جهانی سوم در خاورمیانه را یادآوری میکنند. کردها تنها باید در مقابل مصائب ایستادگی کرده و هزینههای آن را متحمل شوند و این راه رسیدن به زندگی آزاد و دمکراسی واقعی است. فلذا مبارزه مرگ و زندگی شکل میگیرد. بدون شک کردها مصرند تا با تمام توان اراده و مبارزه برای تحقق زندگی آزاد را به پیروزی رسانند. شاید کردها متحمل هزینههایی هم گردند اما دستیابی به زندگی آزاد و دمکراتیک قطعی است.
منبع: ینیاوزگور پولتیکا