هوی نودم، عضو شورای هماهنگی کنفدرالیسم زنان کوردستان (کژک)، به سؤالات خبرگزاری فرات (ANF) در مورد ۸ مارس، روز جهانی زنان زحمتکش، پاسخ داد.
هوی نودم با بیان اینکه سیستم دولتی بر اساس سیاستهای نسلکشی ساخته شده و مقررات قانونی نیز بر این اساس شکل گرفته است، تاکید کرد که تداوم این سیستم منجر به قتلعام زنان میشود. هوی نودم با اشاره به اینکه منطقه خاورمیانه به ویژه منطقهای است که شدیدترین جنگها در آن رخ میدهد، بیان کرد که زنان بیشترین هزینه را در نتیجه همه این جنگها و درگیریها پرداخت کردهاند.
هوی نودم با افزودن اینکه نهادینه شدن ذهنیت مردسالارانه و فاشیسم به عنوان یک فرهنگ، منجر به افزایش روزافزون خشونت علیه زنان شده است، گفت که مبارزه زنان به رهبری زنان کورد در برابر همه این حملات در همه زمینهها رشد و گسترش یافته است. هوی نودم با تاکید بر اینکه در شرایط جنگ جهانی سوم هیچ خلق و جامعهای نمیتوانند بیدفاع باقی بمانند، اظهار داشت که خوددفاعی به ویژه برای زنان از اهمیت حیاتی برخوردار است.
*شاهد افزایش احزاب و سازمانهای فاشیستی در سراسر جهان هستیم و الیگارشها آشکارا خواستههای خود را بر اساس منافع خود به جوامع تحمیل میکنند. فاشیسم برای زنان به معنای افزایش خشونت، تبعیض جنسیتی و نژادپرستی است. تهدیدات علیه زنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در دوره مدرنیته سرمایهداری، بسیاری از احزاب نژادپرست، فاشیسم و خشونت را تشدید کردهاند. مدرنیته سرمایهداری و جنگ جهانی سوم با تمام استدلالهای نژادپرستی، دینگرایی، علمگرایی، مردسالاری و جنگ ویژه خود، تهدیدی بزرگ در همه زمینههای زندگی و وجود زنان ایجاد کرده است. به ویژه از طریق این چهار ایدئولوژی، حملات به کل جامعه و طبیعت از طریق اقدامات فاشیستی و خشونت علیه زنان تشدید و گسترش یافته است. سیستم حاکم با تمام روشهای خود، به طور سیستماتیک به اعمال خشونت علیه زنان ادامه داده است. زنان هر روز با تجربه نتایج خشونت فیزیکی و روانی در داخل و خارج از خانه، تلاش کردهاند به وجود خود ادامه دهند. سیستم مدرنیته سرمایهداری و قدرتهای حاکم با ایجاد مداوم محیطهای هرج و مرج و بحران از طریق جنگهای نسلکشی، تلاش کردهاند به حکومت خود ادامه دهند. این سیستم که با ذهنیت دولت مردسالارانه ساخته شده است، با گسترش جنگ و خشونت، به دنبال دائمی کردن خود است. با این روشها، ترس و سکوت را به جامعه تحمیل میکند.
سیستم دولتی بر اساس سیاستهای نسلکشی ساخته شده و مقررات قانونی نیز بر این اساس شکل گرفته است. تداوم این سیستم نیز از طریق قتلعام زنان و سلب اراده از زنان حاصل میشود. منطقه ما، خاورمیانه، جغرافیایی است که شدیدترین جنگهای گرم در آن رخ میدهد. این منطقه به دلیل هژمونی مرکزی و هژمونی محلی در بحران بزرگی به سر میبرد و با هرج و مرج و بنبستهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. زنان بیشترین هزینه را در نتیجه همه این جنگها و درگیریها پرداخت میکنند. بارزترین نمونه آن، مداخلات قدرتهای هژمونیک در خاورمیانه و آنچه در عراق، افغانستان و غیره رخ داد، است. در نتیجه این جنگها، نیروهای سلفی سازماندهی و به قدرت رسیدند و فشارها بر زندگی و آزادی اندیشه زنان تحت عنوان قوانین شریعت افزایش یافت. به همین دلیل، زنان در هر حمله و جنگی بیشترین آسیب را متحمل میشوند.
وضعیت غزه نیز این واقعیت را به وضوح به همه نشان داد. بیشترین کشتهها و آوارگان زنان و کودکان بودند. زنان و جامعه در مناطقی که جنگ جهانی سوم در آن ادامه دارد، تلاش میکنند به زندگی خود ادامه دهند. نهادینه شدن ذهنیت مردسالارانه، خشونت و فاشیسم به عنوان یک فرهنگ و قتلعام زنان در مقابل دیدگان همگان، منجر به افزایش روزافزون خشونت علیه زنان شده است. خشونت علیه زنان به دلیل سیستمهای دولت-ملت، ذهنیت مردسالارانه و ایدئولوژیهای ناشی از آن، سیستماتیک شده است. در تمام کشورهای خاورمیانه، به ویژه در افغانستان، با به قدرت رسیدن طالبان، اعدام زنان در ایران، سلب حقوق زنان، قانونی شدن ازدواج کودکان در عراق، سازماندهی سلفیت با به قدرت رسیدن هیئت تحریر الشام در سوریه و اعمال قوانینی که وجود زنان در جامعه را از بین میبرد توسط ایدئولوژیهای مذهبی سنی رادیکال در شمال آفریقا، قتلعام و خشونت علیه زنان تشدید شده است.
ایدئولوژی جنسیتگرا با استفاده از زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، حقوقی و رسانهای، زمینه و فرصت بزرگی برای خود ایجاد کرده است. هدف اصلی این سیستم که به طور کلی خشونت تولید میکند و با قتلعام و سیاستهای کوچ اجباری، مردم را به نابودی میکشاند، جلوگیری از مقاومت و مبارزه زنان است. سیستم سرمایهداری از تمام روشها برای بیدفاع و نیازمند کردن زنان به خود استفاده میکند. زنان بیکار میشوند و از ادامه زندگی روزمره خود به طور مستقل منع میشوند. هر چه سیاستهای جنگی متمرکز قدرتهای هژمونیک افزایش مییابد، خشونت نیز تشدید میشود. اما در مقابل، مبارزه زنان نیز با رشد و گسترش در همه زمینهها ادامه دارد.
*جنبشهای زنان در مقابل این وضعیت چه خط مشی مبارزهای را باید دنبال کنند؟ کنفدرالیسم زنان جهانی چه اهمیتی دارد؟
زنان با سازماندهی در برابر سیاستهای اعمال شده علیه خود، در تلاش برای کسب وجود، هویت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خود در همه زمینهها هستند. زنان از این طریق میتوانند مانع فاشیسم، تبعیض جنسیتی و دینگرایی مذهبی رادیکال شوند.
زنان باید خود را آموزش دهند، از نظر فلسفی و علمی توسعه یابند، در داخل خانه در برابر ذهنیت مردسالارانه مقاومت کنند، در برابر حملات هژمونیک مرکزی و محلی از خود محافظت کنند و با اراده باشند. زنان برای دفاع از خود باید آگاه و سازماندهی شوند. زنان باید با در نظر گرفتن ساخت ملت دموکراتیک در برابر ملیگرایی در روند بازسازی کنفدرالیسم دموکراتیک، با آگاهی زنان آزاد، ارزشهای جامعه اخلاقی و سیاسی را مبنا قرار داده و وجود و آزادی خود را به دست آورند. ذهنیت مردسالارانه با غصب ارزشهای مادی و معنوی جامعه طبیعی در دوره نوسنگی، امروزه علم و فناوری را در راستای منافع خود توسعه داده و استفاده میکند. ارزشهایی که با تلاش زنان ایجاد شدهاند، هنوز هم با مبارزه زنان به وجود خود ادامه میدهند. مبارزه زنان کورد که نیم قرن بر اساس فلسفه رهبر آپو ادامه داشته، به بعد جهانی رسیده است.
پارادایم ملت دموکراتیک با در بر گرفتن تمام فرهنگها، هویتها و باورداشتهای جامعه، اساسیترین پایه کنفدرالیسم زنان جهانی را تشکیل میدهد. این امر پایه مبارزه جهانی زنان را تقویت میکند. این مبارزه که به پیشاهنگی زنان کورد انجام میشود، با پرداخت هزینههای سنگین به دست آمده است. مبارزه ۵۰ ساله که بر اساس پارادایم ژن ژیان آزادی رهبر آپو انجام میشود، در شخصیت زنان کورد جهانی شده است. آگاهی برای حرکت جمعی توسعه یافته است. اگر امروز سیستمهای دولت-ملت در تلاش برای تقویت ذهنیت مردسالارانه و ساختارهای سلفی-اسلامی هستند، میدانند که بزرگترین تهدید در برابر آنها، زنان آزاد و سازماندهیشده است. با سازماندهی جنبش زنان آزاد با ویژگیهای سوسیالیستی و دموکراتیک در برابر زنان به بردگی گرفتهشده و مردان صاحب قدرت، اهمیت و معنای کنفدرالیسم زنان جهانی بیشتر آشکار میشود.
مبارزه جنسیتی که آزادی زنان را مبنا قرار میدهد، باید زن و مرد آزاد را خلق کرده و پیشگام جامعه دموکراتیک باشد. انقلاب زنان که بر اساس فلسفه ژن ژیان آزادی و علم ژنئولوژی توسعه مییابد، باید امکان ساخت کنفدرالیسم زنان به عنوان یک مدل جایگزین در برابر سیستم سرمایهداری را فراهم کند. اگر زنان در همه زمینهها سازماندهی و توسعه نیابند، از نظر اقتصادی مستقل نشوند، حملات سیستماتیک فاشیستی، فشارهای جنسیتی و قتل زنان در سیستم قدرت نامرئی شده و ادامه خواهد یافت. اصل اساسی مبارزه این است؛ زنان هر چه سازماندهی و متحدتر باشند، موفقتر خواهند بود. همانطور که رهبر آپو میگوید، زن سازماندهینشده، زن بیدفاع است. جنبش زنان کورد به جایگاه پیشرو در سراسر کوردستان و جهان دست یافته است. هر چه سازماندهیشدهتر باشیم، قویتر میشویم، هر چه قویتر باشیم، میتوانیم از خود محافظت کرده و آزاد شویم. بر این اساس، با ساخت پارادایم اکولوژیک، دموکراتیک و آزادی زنان، باید کنفدرالیسم زنان جهانی را پایدار کنیم. تنها از این طریق میتوان از تمام حملات فاشیسم علیه زنان جلوگیری کرد.
*انقلاب زنان روژاوا که با پرداخت هزینههای سنگین ایجاد شده و بر کل جهان تاثیر گذاشته است را از منظر دورهای که سوریه از آن عبور میکند چگونه ارزیابی میکنید؟
هدف قرار دادن دستاوردهای انقلاب زنان در شمال و شرق سوریه و روژاوا توسط هیئت تحریر الشام و رئیس آن احمد الشرع، حملهای به مبارزه نیم قرنی ما و انقلاب خودمدیریتی است که با تلاش و هزینههای سنگین زنان به ویژه در ده سال گذشته ساخته شده است. زنان و مردم در شمال و شرق سوریه رنجهای بزرگی را متحمل شده و در نتیجه حملات اشغالگرانه مجبور به مهاجرت شدهاند، اما از زندگی آزاد و انقلاب دست نکشیدهاند. برای ساخت یک زندگی جدید و دموکراتیک، همه زنان و مردم منطقه با هم یک مدل زندگی ایجاد کردهاند. این مدل که بر اساس خواهری-برادری مردم شکل گرفته، به یک جایگزین در برابر مدرنیته سرمایهداری و سیستم دولت-ملت تبدیل شده است. مردم در برابر تمام حملات به مقاومت و ادامه مبارزه برای زندگی آزاد با اراده خود ادامه میدهند. رهبر آپو میگوید: «آزادی بدون هزینه دادن به دست نمیآید.» مردم و زنان با این آگاهی، با پیشگامی تاریخی، انقلاب زنان و مدل ملت دموکراتیک را به منطقه و جهان ارائه کردهاند. به همین دلیل، این انقلاب نه تنها انقلاب روژاوا و شمال و شرق سوریه، بلکه انقلاب دموکراتیک خاورمیانه، کنفدرالیسم دموکراتیک زنان و انقلاب مردم منطقه است. انقلاب روژاوا از این نظر، وظیفه مهم و تاریخی دارد. به همین دلیل، مشارکت و حمایت از انقلاب روژاوا در بالاترین سطح بوده است.
*زنان در برابر تهدیدات و احتمالات موجود چگونه باید موضع بگیرند؟ در این برهه، اهمیت کنفدرالیسم زنان خاورمیانه و مبارزه مشترک در کجا قرار دارد؟
بدون شک، پیشبرد بیشتر انقلاب زنان و سیستم دموکراتیک، یکی از مهمترین وظایف و مسئولیتهای امروز است. اما این روند هنوز کامل نشده و زمینههای بسیاری برای توسعه وجود دارد. تضمین انقلاب هنوز از بسیاری جهات ضروری است و خطراتی که با آن روبرو هستیم بزرگ است. بزرگترین خطر، حملات به سیستم دموکراتیک است که به پیشاهنگی زنان توسعه مییابد. بنابراین، وظایف اساسی که باید به پیشاهنگی کنفدرالیسم زنان جهانی انجام شود، سازماندهی بر اساس اصول ملت دموکراتیک، توسعه عدالت اجتماعی به ویژه در زمینه حقوق، تقویت اقتصاد کمونال، ساخت سیستمهای بهداشتی و آموزشی دموکراتیک، حفاظت از محیط زیست و تضمین ارزشهای زنان در تمام زمینههای اجتماعی است. وضعیت کنونی سوریه بسیار پیچیده است. بیثباتی به دلیل اختلافات سیاسی بین مردم سوریه، درگیری تفاوتهای فرهنگی و باورداشتی ادامه دارد. زنان و مردم در دوره رژیم بعث رنجهای بسیار بزرگی را متحمل شدند. با آمدن هیئت تحریر الشام، این وضعیت بدتر شد و این وضعیت نامشخص عمیقتر شد.
سوریه باید از هر نظر بازسازی شود، اما اگر این بازسازی در چارچوب ذهنیت مردسالارانه انجام شود، هیچ تغییری حاصل نمیشود. تنها در صورتی که تغییرات دموکراتیک مبنا قرار گیرد و مدل شمال و شرق سوریه مبنا قرار گیرد، میتوان از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کنونی خارج شد. زمانی که مردم و زنان امکان سازماندهی و ایجاد خودمدیریتی خود در برابر سیستمهای سرکوبگر را نمیبینند، امیدی و اعتمادی به آینده ندارند. ممنوعیتها، خشونت، ذهنیت نژادپرستانه و مردسالارانه که امروز تحمیل میشود، تصویر بدتری را نشان میدهد. عدم به رسمیت شناختن هویت، باورداشت و تفاوتهای فرهنگی، فروپاشی اجتماعی و نزدیک بودن جنگ جدید را نشان میدهد. قوانین شریعت و اقدامات اسلامگرایانه رادیکال گروههای سلفی مانند هیئت تحریر الشام، به هیچ وجه وجود زنان را نمیپذیرد. اگر تحولات دموکراتیک حاصل نشود، وجود این ساختارها تفاوتی با رژیم بعث نخواهد داشت. بدون شک، استراتژیها و سیاستهای حکومت جدید در سوریه نیز قابل قبول نیست. زنان بیش از ده سال است که با مبارزه بزرگ دستاوردهای جدی کسب کردهاند و این مبارزه نباید فقط به روژاوا محدود شود. جنبشهای زنان کورد و عرب با تقویت همبستگی در شمال و شرق سوریه، باید در برابر هرگونه حمله، قوانین و سیاستهای سرکوبگرانه به طور سازماندهیشده مقاومت کنند.
زنان باید با ایجاد یک بستر مبارزه مشترک در تمام مناطق سوریه سازماندهی شوند. جنبشهای زنان باید با پاسخگویی به سیاستهای سرکوبگرانه دولت از طریق همبستگی اجتماعی، انقلاب زنان را توسعه داده و به اشتراک بگذارند. جلوگیری از خشونت و حملات علیه زنان، تنها با مبارزه ایدئولوژیک، سازماندهی و همبستگی امکانپذیر است. این مبارزه باید هم در سطح محلی و هم در سطح بینالمللی رهبری شود. راهحلهای جایگزین و رویکردهای جدید باید توسعه یابد. رهبر آپو با ارائه ایده مدرنیته دموکراتیک و ملت دموکراتیک در برابر مدرنیته سرمایهداری و سیستم دولت-ملت، ایدئولوژی، سیستم و سازمانی را ایجاد کرد که زنان را از بردگی نجات میدهد. رهبری با تاکید بر لزوم تغییر ذهنیت مردسالارانه، مطالعات آموزشی و آکادمیک را برای پایان دادن به این ذهنیت توسعه داد. زنان باید با حمایت از دستاوردهای انقلاب روژاوا، سیستم کنفدرال زنان را با تمام زنان خاورمیانه اجرا کنند.
*بحث ارتش متحد سوریه مطرح است. به نظر شما جایگاه یپژ در این تشکیلات چگونه باید باشد؟ با توجه به واقعیت هیئت تحریر الشام، چه خطراتی در این زمینه وجود دارد؟
۱۰ سال پیش، یک سیستم دموکراتیک در روژاوا و شمال و شرق سوریه ساخته شد. این سیستم با آموزش و تحولات ذهنیتی هر روز تقویت شده و به یک مدل ریشهدار برای جامعه تبدیل شده است. دستاوردهای کسب شده نه تنها برای مردم منطقه، بلکه برای آینده مردم کورد نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است. حفاظت و دفاع از این دستاوردها، هم حق قانونی و هم مسئولیت اجتماعی است. از زمان آغاز انقلاب در روژاوا، مردم به ویژه زنان، با وجود تمام سختیهای جنگ و حملات، یک سیستم دموکراتیک را بازسازی کردهاند. در عین حال، با مقاومت و جنگ در برابر هرگونه حمله، این سیستم را حفظ کردهاند. به ویژه در مبارزه با تبهکاران داعش، ارزشها و دستاوردهای انقلاب اجتماعی حفظ و توسعه یافته است. تبهکاران همچنین تهدیدی بزرگ برای ساختار اجتماعی و ارزشهای انسانی در روژاوا هستند.
در حالی که هیچ نیرویی نمیتوانست تبهکاران داعش را متوقف کند، نیروی خوددفاعی روژاوا و به ویژه یپژ، هم سیستم دموکراتیک را ساخت و هم با فداکاریهای بزرگ برای حفظ سیستم جنگید. خوددفاعی، یک ضرورت استراتژیک برای جامعه است. قویترین پایه سیستم کنفدرال زنان در روژاوا نیز بر این اساس ساخته شده است. به ویژه نیروی دفاعی که به پیشاهنگی یپژ توسعه یافته، وجود زنان و جامعه را تضمین کرده است. هیچ جامعهای، هیچ سیستمی نمیتواند بدون نیروی دفاعی به وجود خود ادامه دهد. به ویژه اداره خودمدیریتی دموکراتیک روژاوا، تحت تهدید بزرگ سیستم سرمایهداری قرار دارد. به همین دلیل، هرگونه حمله مسلحانه، سیاست جنگ ویژه، حملات علیه زنان و تهدیدات علیه دستاوردهای جامعه به طور مداوم افزایش مییابد. پیشگامان مبارز جامعه هدف ترور، دستگیری و شکنجه قرار میگیرند. از یک طرف، با جنگ ویژه، پیشگامان زن جامعه خنثی میشوند و از طرف دیگر، ذهنیت مردسالارانه مدرنیته سرمایهداری به ارزشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه حمله میکند.
به همین دلیل، خوددفاعی بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا میکند. تاکنون، هیچ قانون، هیچ سیستم حقوقی و هیچ دولتی نتوانسته است واقعا از زنان محافظت کند. برعکس، زنان دائما متهم، مجازات و قربانی شدهاند. در شرایط جنگ جهانی سوم که ادامه دارد، هیچ مردم و جامعهای نمیتوانند بیدفاع باقی بمانند. به ویژه اگر زنان خوددفاعی خود را توسعه ندهند، طبیعت، جامعه و بشریت نیز بیدفاع خواهند ماند. تعادل اجتماعی تنها با وجود و مبارزه زنان برقرار میشود. سیستمی که با انقلاب زنان در روژاوا و شمال و شرق سوریه ساخته شده است، توانسته این تعادل را حفظ کرده و به آینده منتقل کند. زنان در سوریه باید با تکیه بر قرارداد اجتماعی، نیروی خوددفاعی خود را سازماندهی کنند. آنها نمیتوانند با تکیه بر نیروهای نظامی موجود که توسط ذهنیت مردسالارانه ساخته شدهاند، به وجود خود ادامه دهند. زنان باید یگانهای خوددفاعی خود را توسعه داده، سازماندهی کرده و نیروی دفاعی را در همه زمینهها تضمین کنند.
*رهبر آپو با فراخوان ۲۷ فوریه خود، عملا یک مانیفست زندگی اجتماعی برای کل جهان در شخصیت مردم کورد و ترک ارائه کرد. وی وظیفه پیشگامی در ساخت صلح و جامعه دموکراتیک را به زنان سپرد. زنان چگونه باید به این فراخوان پاسخ دهند؟
فراخوان «صلح و جامعه دموکراتیک» رهبر آپو، نه تنها برای مردم کورد، بلکه برای همه مردم منطقه، گامی حیاتی است که راه حل و صلح را باز میکند. رهبری، با وجود شرایط انزوای شدید در امرالی، با مسئولیت تاریخی، چشمانداز راهحل را ارائه کرد. درک و تحقق این فراخوان وظیفه همه ماست. فراخوان رهبر آپو، نه تنها به پایان دادن به جنگها، بلکه به هدف بازسازی جوامع بر اساس آزادی، دموکراسی و برابری نیز میپردازد. ما به عنوان جنبش زنان کورد، باید این فراخوان تاریخی را بپذیریم و به مسئولیتهای خود عمل کنیم. زنان باید بیش از هر زمان دیگری در برابر فراخوان تاریخی رهبری خود احساس مسئولیت کنند. ما به عنوان زنان کورد، هزینههای سنگینی را در مبارزه برای آزادی کوردستان و زنان پرداخت کردهایم و ارزشهای مشترکی را با زنان منطقه و جهان ایجاد کردهایم. برای صیانت از این ارزشها، برای دفاع از ارزشهای هویت ملی و زنان خود، باید مبارزه خود را بیشتر کنیم.
این روند یکی از سختترین زمانهای مبارزه است. اما این روند تسلیم شدن و مشارکت عادی را نمیپذیرد. زنان کورد بر اساس اندیشه و ایدئولوژی رهبری که مبتنی بر فلسفه ژن ژیان آزادی است، در طول سالها سازماندهی شده و سیستمهای خودویژهشان را در همه زمینهها ساختهاند. ما تمام توان خود را برای سازماندهی و ساخت کنفدرالیسم زنان در سراسر جهان بسیج خواهیم کرد. به این ترتیب، میتوانیم پاسخ محکمی به فراخوان تاریخی رهبر آپو بدهیم. جنبش ما هزینههای سنگینی را برای مبارزه برای آزادی و دموکراسی پرداخت کرده است. برای تحقق امید زنان آزاد، باید برای تمام مادران و خانوادههای شهدا که از روز اول در این مبارزه شرکت کرده و هزینه دادهاند، مبارزه کنیم و بجنگیم.
اما قبل از همه اینها، آزادی جسمانی رهبری، هدف اصلی مبارزه ماست. ما تمام توان خود را برای زندگی در شرایط آزاد با رهبری خود بسیج خواهیم کرد. همه زنان باید با این باور و اراده، ۸ مارس را با شور و اشتیاق فراوان به عنوان پاسخی به فراخوان تاریخی رهبری جشن بگیرند. اعلام ایدئولوژی آزادی زنان در ۸ مارس ۱۹۹۸ در سوریه، بزرگترین هدیهای است که رهبری ما به زنان ارائه کرده است. در آن روز، رهبری ما بزرگترین هدیه را به همه زنان داد. برای پاسخ قاطع به مبارزه رهبر آپو برای آزادی، سازماندهی و توسعه زنان، باید فراخوان تاریخی او را مبنا قرار دهیم. بر این اساس، بار دیگر ۸ مارس، روز جهانی زنان زحمتکش را به تمام زنانی که مبارزه میکنند، مقاومت میکنند و خواهان آزادی هستند، تبریک میگوییم.