فرماندهی قرارگاه یگانهای زنان آزاد- استار (یژا استار) به مناسبت جشن نوروز بیانیه کتبی صادر کرد.
این فرماندهی گفت: «نوروز را که با راهپیمایی آزادی رهبرمان که بیش از نیم قرن به طول انجامید، معنای واقعی خود را به دست آورد، به ویژه به رهبرمان، مردمی که با قیامهای خود نوروزی گشته است و به همه کسانی که با روحیه نوروزی عجین میشوند، تبریک میگوییم. ما یاد و خاطره شهدای نوروز خود به ویژه شهیدان کاوه معاصر مظلوم دوغان، زکیه، رَهشان، روناهی، بِریوان و سما-ها را گرامی میداریم که با مبدل کردن بدنشان به مشعل، پرده سیاهی را که میخواستند بر روی مردم ما کشیده شود، پاره کردند را گرامی میداریم و با احترام و سپاسگزاری در مقابل یاد و خاطره مقدسشان سر تعظیم فرود میآوریم.»
مردم ما با شعار «زنده باد رهبر آپو» به میدانها سرازیر خواهند شد
در بیانیه یژا استار که گفته شده است، «بهار پس از زمستان تاریک به معنای زندگی جدید برای همه موجودات زنده است.» آمده است: «بهار، که خاک با هزاران رنگ سرسبز میشود، تجدد، سبز شدن، توسعه و رشد است. هر شاخهای که در برابر زمستان تاریک مقاومت میکند جوانه زده و سبز میشود. زندگی از هر سلول طبیعت فوران میکند. از این نظر، بهار منادی رهایی از ظلم تاریکی است. بهار فصلی است که برای آن زیباترین شعرها سروده میشود، زیباترین ترانههای عامیانه خوانده میشود و رمانهای بیپایان سروده میشود. پس از اولین جلسه رهبر ما در سد چوبوک در نوروز سال ۱۹۷۳، پکک به شعر، ملودی، رمان بیپایان بهار تبدیل شد. ذهنیت نسلکشی آنکارا که شاهد تولد دوباره حماسه مقاومت مردم ما بود، در یک روز نوروز در برابر فریادهای آزادیخواهی برخاسته از آمد نابود شد. هر نوروز در این روندی که از سال ۱۹۷۳ بدین سو توسعه یافته است؛ مقاومت مردم ما را کمی بیشتر کرد و باعث شد مردم ما به قدرتی برسند که انواع تحمیلهای استعمار را شکست دهد. در حالی که سعی کردند مردم ما را از سرزمیناش ریشهکن کنند، ولی مردم ما مانند طبیعتی که هر بهار تازه میشود، با وفادار ماندن به خاک هزاران ساله خود، دوباره شکوفا شدند و در اعماق خاکی که از خون زیباترین فرزندانش سیراب شده، ریشه دوانیده است. در اصل، نوروز جشن آزادی مردم ماست. اما در برابر استعمار، نوروز برای ما به زمان انقلاب، قیام و مقاومت تبدیل شده است. میدانیم که تنها با مقاومت بزرگ و ایجاد آزادی میتوانیم نوروز را دوباره به جشن تبدیل کنیم. نوروز برای مردمی که سرزمینشان مستعمره شده است، مردمانشان به بردگی گرفته شدهاند، رهبرشان به صخرههای امرالی بسته شده است، در صورتی که به مبارزهای با انرژی نوساز (تجددبخش) بهار تبدیل شود میتواند معنا پیدا کند. مردم ما از زمان پیدایش پکک از هر نوروزی حتی به قیمت جانشان اینگونه استقبال کردهاند. اسارت رهبر ما به نوروز معنایی تازه بخشیده است. به این معنا هر نوروز برای ما گامی است که در راه آزادی رهبری برداشته میشود. ما معتقدیم در این نوروز مردم ما بار دیگر با شعار 'زنده باد رهبر آپو' به میدان خواهند آمد و این ایام نوروز را به زمان آزادی تبدیل خواهند کرد.»
ما از زنان و جوانان میخواهیم آتش افروخته شده در کوهستانهای کوردستان را بزرگتر کنند
در بیانیه فرماندهی قرارگاه مرکزی یژا استار به موارد زیر اشاره شده است:
«اگرچه نام ضحاکها و کاوهی آهنگر تا به امروز تغییر کرده است، اما مکان ظلم و ستم تغییر نکرده است. همانطور که هزاران سال پیش ضحاکها با خوردن مغز جوانان کورد تلاش میکردند زنده بمانند، امروز هم همین ضحاکها به نامهای حزب عدالت و توسعه و حزب خلق ملیگرا (آکپ-مهپ) با روشهای جنگ ویژه سعی در بیحافظه ساختن جوانان کورد دارند. مواد مخدر، فحشا، ورزش و ابزار فرهنگ عامه، روشهای جدید مغزخواری ضحاکهای معاصر است. هر جوانی که در نظام تعلیم (مدارس نظام) مورد آسیمیلاسیون قرار داده شده، از واقعیت اجتماعی خود بیگانه گردانده شده و به تفریحگاههایی که خون هزاران شهید در آن ریخته شده است شتافته است، ناآگاهانه به سفره ضحاکان تقدیم شده، از خود بیگانه گردانده شده، بدون حافظه و ابزاری ساخته شده است. کاوهها در برابر سیاستهای بیحافظهسازی ضحاکان علیه جوانان که آینده جامعه هستند، راه و روش شکست ظالمانی که مغز جوانانی که از هزاران سال پیش در کوهستانها آتش میافروختند را نشان دادند. به این معنا، هر آتشی که در زاپ، خواکورک، متینا روشن میشود، جرقههای سندان کاوه است که در مغز ستمگر منفجر میشود و تا به امروز منعکس میشود. صدایی که در تپه جودی میگوید «قلب آنکارا در آتش میسوزد، آتش به عرش رُم بزن» همان صدایی است که هزاران سال پیش با افروختن آتش در بالای کوههای گاره، آزادی را بشارت میداد. این مهم از سوی گریلاهای کوردستان به معنیدارترین وجه تاریخ بیان شد و در آستانه نوروز بار دیگر آتش آزادی در کوهها روشن شد. به شکلی کاوهآسا به فاشیسم آکپ-مهپ که میخواست کوردستان را به جهنم تبدیل کند و سعی میکند مغز جوانانش را بخورد، پاسخ داد و همان صدای هزاران سال پیش را برآورد. زیگوراتهای استعمار که در حال سوختن بودند به صدای آزادی تبدیل شد. در این راستا، ما از همه جوانان به ویژه زنان میخواهیم که آتش آزادی را که در کوهها روشن میشود شعلهورتر و بزرگتر کنند و آیندهای آزاد را با همدیگر بسازیم. کوهها تنها راهحل در برابر سیاستهای جنگ ویژه است که مردم را پست میکند، مغزشان را میشوید، دلهایشان را میدزدد و بیحافظه میکند. منادی آزادی هر مرد و زن جوانی که در کوهستان زندگی میکند سندانی خواهد بود که بر مغز ضحاکان زده خواهد شد.
نوروز سرآغاز موفقیت دوباره است
تشخیص اینکه جامعهای که زنان آن آزاد نشوند، نمیتواند آزاد شود، بیش از همه در زن کورد تبلور یافته است. زکیه آلکان با نوروزی ساختن خود در دیوارهای (سور) آمد، آمد را به شهر قیام تبدیل کرد. رهشان با نوروزی کردن خود در کادیفهکاله اِزمیر برگزار کرد و فریاد زد که کوردها که از سرزمین خود خارج گردانده و در کوچههای باریک و کثیف کلانشهرها تحت فشار قرار داده شدهاند، هرگز لباس بردهداری را که مجبور به پوشیدن آن شده بودند به تن نخواهند کرد. روناهی و بِریوان در برابر تمدن اروپایی، با مبدل ساختن خود به نوروز و سما سیاستهای بیهویتسازی تحمیلی واقعیت زندان را در خودش به آتش کشید و روشنایی روزهای آفتابی را به مردم کورد هدیه کرد. هر شهید نوروزی که ثابت میکند مردمی که زنانش نوروزی میشوند، میتوان نوروزی شود، به نیروی پیشرو خلق کورد تبدیل شده و زندگی نوینی را خلق میکند. برای کوردها، زندگی جدید نام زندگی ایجاد شده در واقعیت پکک است. همانطور که کوردستان بدون کورد غیرممکن است، در شخص هر شهید نوروزی مشخص شده است که آزادی بدون پکک ممکن نیست. به این معنا، این واقعیت نوروزی است که توسط شهدا ایجاد شده است که پکک را به حزب نوروزی، مردم کورد را مردم نوروزی و رهبری آن را رهبر نوروز میسازد. هر فردی که میخواهد با عزت زندگی کند باید در این واقعیت نوروزی شرکت کند. با پاکسازی مغز و روحش از همه کثیفیهای نظام، آتش نوروزیاش را با پکک که نام زندگی ساده، زیبا، خوب، درست و آزاد است روشن کند. از این نظر، هر نوروز به معنای شروع دوباره است. نوروز آغازی است برای بازپسگیری هر آنچه که استعمار در سایه فاشیسم بیشخصیت و بیارزش کرد. با این آگاهی، از هرکسی که خود را «من انسانم» میخواند، میخواهیم که در این نوروز یک گام بیشتر خودشان باشند و استعمار را در آتشهای فروزان نوروز بسوزانند. هر زن کورد، هر جوان کورد، هر مادر کورد، هر بزرگ کورد باید با شور و اشتیاق از این نوروز استقبال کند و آن را به میدان مبارزه برای آیندهای آزاد تبدیل کند. ما معتقدیم که پیروزی متعلق به مردم ما خواهد بود که نوروز را جشن می گیرند.
ما به عنوان گریلاهای یژا استار با عشق و اعتمادی که از صمیم قلب به مردم خود داریم و با حسرتی که به رهبر خود در سختترین شرایط مبارزه داریم از این نوروز استقبال میکنیم. در این نوروزی که در مواضع خود جشن خواهیم گرفت، بی آنکه لحظهای اسارت سنگین تحمیلی بر رهبرمان و ظلم و ستم را مردم رنج بردند فراموش کنیم، آتش نوروز را با جرقههایی که از نوک لوله تفنگ بیرون میزند، نفرت و خشممان بلندتر میکنیم. به این معنا، بر اساس این واقعیت که پکک پیراهنی از آتش است، از مظلوم-ها گرفته تا سما-ها، ما به آتش تبدیل خواهیم شد و جلادان روح، مغز و قلب خود را به خاکستر تبدیل خواهیم کرد. وعده ما به رهبر و مردم و شهدای جاودانهمان است. مژده آزادی هر چه زودتر با صدای گریلاهای زن بار دیگر در کوهها فریاد خواهد شد. نوروز مبارک باش!»