آزادی اوجالان یعنی آزادی کوردستان
اکنون مسئلهی روز کوردستان یکپارچگی و همبستگی همه احزاب و به تبع آن خلق کورد است و این با چیزی غیر از همبستگی برای آزادی رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان ممکن نمیگردد.
اکنون مسئلهی روز کوردستان یکپارچگی و همبستگی همه احزاب و به تبع آن خلق کورد است و این با چیزی غیر از همبستگی برای آزادی رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان ممکن نمیگردد.
وقتی که نه تنها زبان و لباس کوردی بلکه وجود کورد انکار میشد، رهبری از دل خلق کورد ظهور کرد که نه تنها طی سالها مبارزه با اشغالگران آنها را مجبور به پذیرش هویت اتنیکی کوردها کرد، بلکه با آموزش خلق از راههای مختلف، به کوردها هویتی بخشید که امروز در تمام دنیا آن را الگو قرار میدهند.
عمال نظام سرمایهداری به درستی او را به عنوان تهدیدی جدی تشخیص دادند و طی یک عملیات ناجوانمردانه او را ربودند و پیش خود تصور کردند اگر در تمام این سالها او را در انزوا نگه دارند میتوانند جلوی انتشار افکار و عقاید او را بگیرند. در صورتی که امروز دنیا شاهد است با تمام این توطئهها علیه رهبری و حملات نظامی که از چهار جهت به سمت کوردستان انجام میشود، کورد آزاد تبدیل به هویت نوین خاورمیانه شده است و شعار «زن، زندگی، آزادی» به مثابه مانیفستی برای تمام جنبشهای مترقی دنیا درآمده است.
سالهاست که نه تنها در کوردستان بلکه در تمام خاورمیانه، رهبری با چنین هوشمندی در مورد اخلاق و سیاست ظهور نکرده است. هر یک از بخشهای کوردستان رهبران متعددی را در طول تاریخ به خود دیدهاند، اما هر کدام علاوه بر اینکه ویژگیهای مثبت بسیاری داشتند، ضعفهایی هم داشتهاند که همین امر در سیاست ورزی آنها را دچار خطا کرد.
در مورد خاندان بارزانی در باشور که بهتر است اصلا سخنی به میان نیاوریم چون آنها ذرهای به مسئلهی کورد اهمیت نمیدهند و تنها چیزی که برایشان مهم است اقتدار و منافع خانوادگی است. این ایل و طایفه هر جای دیگری هم که بودند، برای اقتدار خود دست به مبارزه میزدند و این به معنای آزادیخواهی آنان یا داشتن دغدغهی ملی نیست.
روژهلات هم تاریخ مبارزاتی طولانی دارد و رهبران بزرگی را به خود دیده است، اما متاسفانه هر کدام دارای اشتباهات تاکتیکی بودهاند که برای آن بهای سنگینی را هم به خود و هم به کوردستان تحمیل کردهاند. به عنوان مثال دکتر قاسملو که البته به درستی محبوبیت بسیاری هم دارد همین اواخر مصاحبهای از او توسط عنایت فانی منتشر شد که در آن مواضع سازشکارانه و نرمی را نسبت به حکومت ایران نشان میداد و در نتیجهی همین تفکر هم پای میز مذاکره با حکومت ایران نشست و وی را ترور کردند. بررسی این مورد به خوبی به ما نشان میدهد که هر چند برای سیاستمداران گذشته احترام قائل میشویم اما باید از نوع سیاست ورزی آنها عبور کنیم.
اکنون مسئلهی امروز کوردستان یکپارچگی و همبستگی همه احزاب و به تبع آن خلق کورد است و این با چیزی غیر از همبستگی برای آزادی رهبر خلق کورد ممکن نمیگردد. اوجالان رهبریست که کوردستان در طول تاریخ به خود ندیده و هر بار که دشمن به او حمله کرده، نتیجهی عکس گرفته است. وی این را هم با عملکردش در سالهای مبارزه نشان داد، هم با مقاومتش در طول تمام این سالها در زندان!
شرایط انزوای کاملی که بیشتر از دو دهه است در جزیره امرالی به اوجالان تحمیل کردهاند، کاملا ضد انسانی است و هر کسی که بویی از انسانیت برده باشد باید نسبت به آزادی جسمانی او احساس مسئولیت کند. اینجاست که همه را با هر عقیده و طرز فکری میتوان متحد کرد و به همین خاطر است که میگوییم آزادی اوجالان آزادی خلق کورد و کوردستان است.