◼️ هفته گذشته حمله ارتش اشغالگر ترکیه به کوهستان گاره در باشوور کردستان مورد توجه عمدهترین رسانههای جهان و منطقه قرار گرفت. عملیات تهاجمی ارتش ترکیه نهایتا با بمباران محل نگهداری زندانیان ترک و رسوایی قتلعام آنها خاتمه یافت. بازتاب این تحولات در رسانهها از اهمیت زیادی برای خلقهای خاورمیانه برخوردار بود. رسانههای ترک مانند گذشته به بازتاب فشرده پروپاگاندای جنگطلبانه حکومتی پرداختند. رسانههای عربی، به استثنای عراق، با سردی و به صورت غیر متمرکز و البته به نفع ترکیه این حملات و قتلعام اسرای جنگی را پوشش دادند. رسانههای فارسی نیز در راستای تبلیغات حکومت ترکیه اقدام به تحریف، جعل و دستکاری کردند.
در این جستار کوتاه، محتوی و نحوه پوشش برخی از رسانههای فارسیزبان خارج از حکومت ایران ازعملیات ارتش اشغالگر ترکیه در منطقه گاره بررسی میشود.
در میان رسانههای جریان اصلی فارسیزبان خارج از ایران، رادیو فردا، از پروژههای گنگره آمریکا با بودجه سالانه هفت میلیون دلار، بیش و پیش از همه به این درگیریها پرداخت. این رادیو از زمان تاسیس در سال ۲۰۰۲محلی برای تجمیع اکثریتیها، اصلاحطلبان، سلطنتطلبان، کارشناسان سابق رسانهای سپاه پاسداران، نیروهای لیبرال طرفدار نظام حکومتی آمریکا و چهرههای ضد کورد پرو ترکیه بوده است.
یک جستجوی ساده در وبسایت این رادیو، نحوه بازتاب مساله کورد در این رسانه آمریکایی را به خوبی نشان میدهد.
"ترکیه از اعدام ۱۳شهروند ربوده شدهاش توسط پکاکا خبر داد". عبارت فوق، تیتر گزارش حمله ارتش ترکیه به کوهستان گاره در باشوور کردستان از سوی وبسایت رادیو فردا در روز ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ است.
این تیتر علنا و بر خلاف تعارفات رایج رسانهای القا میکند که افراد کشته شده "شهروند"ان غیر نظامی ترکیه هستند، در حالیکه این افراد حتی به اذعان رسانههای حکومتی ترکیه، همگی از "مقامات ارشد، میانی و پایینی نیروهای مسلح و امنیتی" این کشور بودند.
همانطور که مرکز اطلاعرسانی نیروهای مدافع خلق نیز اعلام کرد این اسرا تا لحظه کشته شدن در جریان عملیات ارتش ترکیه در کمال سلامت و با رعایت تمامی موازین مرتبط با حقوق اسرای جنگی و قوانین ناظر بر حسن رفتار با آنها نگهداری میشدند.
تاکید بر واژه "اعدام" در تیتر گزارش رادیو فردا، تلاش دیگری برای القای این حکم است که آن ۱۳ مقام ترک از سوی نیروهای حزب کارگران کردستان به قتل رسیدهاند. این درحالیست که حتی وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا – که کارفرمای غیر مستقیم رادیو فرداست – نیز در زمان انتشار این گزارش نتوانستند مرزهای بیاحتیاطی را تا آنجا در هم بشکنند که یکی از نیروهای درگیر را مقصر مرگ ۱۳ "اسیر جنگی" ترکیه بدانند.
"کشته شدن ۱۳ شهروند ترکیهای به دست شبه نظامیان پ کاکا: آمریکا محکوم کرد". عبارت فوق تیتر دیگری است که رادیو فردا برای مطالب مرتبط با درگیریهای هفته گذشته انتخاب کرده است. نویسنده این گزارش چنانچه بر هر خوانندهای پیداست قصد دارد القا کند که نیروهای حزب کارگران کردستان عامل کشته شدن ۱۳ شهروند ترکیهای هستند و آمریکا نیز عاملیت این حزب را محکوم کرده است. این درحالیست که در نخستین بیانیه رسمی وزارت خارجه آمریکا آنچه محکوم شده، نفس کشته شدن اسرای جنگی است و نه قتلعام آنها به دست یکی از گروههای درگیر.
"روایت متفاوت ترکیه و پکک از کشته شدن ۱۳گروگان: آمریکا محکوم کرد". عبارت فوق، تیتر انتخابی بنگاه خبرپراکنی بیبیسی به زبان فارسی برای واقعه کشته شدن ۱۳ اسیر جنگی است. در گزارش بیبیسی، ۱۳مقام ارشد، میانی و پایینی ارتش و دستگاه اطلاعتی ترکیه "گروگان" نامیده شدهاند. گروگان در تعاریف حقوقی، به غیرنظامیانی گفته میشود که "به طورغیرقانونی به منظور معامله توسط افراد و گروههای دیگری نگهداری میشوند". این حکم پیشینی درحالیست که حتی به ندرت رسانههای دولتی و رسانه گروههای مرتبط با گرگهای خاکستری از چنین عنوانی استفاده میکنند. آن ۱۳نفر همگی در دورههای مختلف و در جریان عملیات ارتش ترکیه در خاک کردستان و "مناطق میدیا در قندیل" و حین جنگ به اسارت گرفته شدهاند.
این تیتر بیبیسی در مقایسه با نمونههای رادیو فردا، حاوی قضاوت قبلی و شکلی از پروپاگاندای حکومتی نیست و بدون در نظر گرفتن جعل "اسیر جنگی" به "گروگان"، نوعی توصیف بیطرفانه و متناسب با قواعد لیبرالیستی بیبیسی است.
اما بیبیسی با همین قواعد، حاضر نیست ربودن رهبران کورد و حبس آنها را گروگانگیری دولتی بنامد.
"ترکیه بیش از ۷۰۰ نفر از جمله اعضای حزب کردهای این کشور را بازداشت کرد". تیتر فوق از سوی تلویزیون "ایران اینترناشنال" در لندن برای پوشش بازداشت بیش از ۷۰۰عضو و هوادار حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه انتخاب شده است. در این تیتر چنین القا میشود که بازداشت شدگان عضو یک حزب کورد هستند. این درحالیست که همه دستگیر شدگان از اعضای حزب دمکراتیک خلقها، حزبی برای همه خلقهای ترکیه از جمله کوردهاست.
این نحوه پوشش قبل از هر چیز، همگرایی و همبستگی دمکراتیک خلقهای خاورمیانه را هدف میگیرد که مصداق آن در ترکیه از فعالیتهای همین حزب است.
تلویزیون ایران اینترناشنال با حمایت مالی یک یا چند شهروند عربستان سعودی از لندن ادراه میشود. خروجی تصویری این شبکه نشان میدهد که شماری از ژورنالیستهای کورد روژهلاتی از جمله با سابقه کار در رسانههای اربیل نیز آنجا مشغول به فعالیت هستند.
نقد یا دشمنی با رسانه؟
نیروهای مدافع خلق و نیروهای مردمی در اطلاعرسانی و تامین "حق خلق بر دانستن" نیز پیشگام، خودکفا و مستقل هستند. جامعه کردستان و جوامع مترقی همجوار کردستان، به درجهای از بلوغ و استقلال عمل سیاسی و اجتماعی رسیدهاند که قادرند تحت تاثیر موج پروپاگاندای رسانههای جریان اصلی قرار نگیرند.
آنها در عین آگاهی به سمپاشی، تحریف و جعل رسانهای، بر جنبههای خطرناک این موضعگیری و در افتادن به دام جریان راستگرایی که "گردش آزاد اطلاعات" را زیر سوال میبرند واقف و نسبت به پیامدهای آن هوشیار هستند. به این معنی، در مثال ایران، نقد رسانههای جریان اصلی فارسیزبان، نباید به نوعی در راستای منافع جریانهای راست "ضد رسانه" مانند سلطنتطلبان حرکت کند.
این بخش از مردم خاورمیانه در مواردی که مربوط به حقوق زنان، کوییرها و دیگر گروههای حاشیهای است اعتبار یکسانی برای رسانههای متعلق به دولتهای سرمایهداری اقتدارگرا و رسانههای بدیل آنها در پایتختهای غربی قایل هستند. در رابطه با ایران، زبان رسانههای فارسیزبان لندن و دم و دستگاه تبلیغاتی حکومت جمهوری اسلامی ایران در مورد حقوق افراد فوقالذکر مشابهتهای زیادی دارند؛ رسانههایی که به نوعی شکل تداومیافته همان رویکرد امنیتی حکومتهای مرکزی ایران طی صد سال اخیر نسبت به زنان، کوییرها، گروههای ملی، اتنیکی، دینی و حاشیهای هستند.
بیاعتمادی زنان، جامعه و گروههای ملی غیر فارس به رسانههای فارسیزبان داخل و خارج از ایران ریشه در رویکرد ایدهیولوژیکی دارد با ترفندهایی که ویژه بخشهای فارسی این بنگاههای حمایتشونده است از زیر بار پایبندی به ابتداییترین اصول کار حرفهای در میروند.
این دسته از رسانهها با تبدیل کردن "کولبر" به "قاچاقچی"، با جعل "اسیر" به "گروگان"، با "شهروند" نامیدن "نظامیان وامنیتیها"، و "امنیتی" خواندن "شهروندان" و اصولا دستهبندی و الویتبندی کردن آنها، نقش مخرب و موثری در فرایند تبعیض، خشونت و نقض حقوق اولیه انسانها ایفا میکنند.
امروزه شبکههای اجتماعی و رسانههای بدیل فاقد هرگونه حمایت مالی، ابتکار عملهای رسانهای و تلاشهای مستمر نیروهای رسانهای در دست اعضای جنبشهای مترقی خاورمیانه است؛ از آمد در شمال کوردستان تا کرماشان روژهلات کوردستان، از روژآوا تا قندیل، از سلیمانی در جنوب کوردستان تا لرستان در قلب روژهلات، از کاسپین تا بلوچستان، از اهواز تا تبریز و تهران، از کرمان و ترکمنصحرا تا کابل، زیر پوست نهادهای حاکم ،نیروهای خودجوشی شبانهروز در حال خودسازماندهی دمکراتیک و تامین "حق" خود و دیگران بر "دانستن" هستند.
تنوع برنامهای رسانههای پرهزینه جریان اصلی با پیشیگرفتن از بیسلیقگی سانسور حکومتی در ایران، باعث شده طیفی از مردم برای اطلاع از اخبار جهانی به این رسانهها مراجعه کنند اما در خصوص روابط و مناسبات سیاسی داخلی، این رسانهها، حداقل از سال ۱۳۸۸نقش موثری بازی نکردهاند. نگاهی به تاثیر شبکههای اجتماعی بر قیامهای سراسری ایران در دیماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۱۳۹۸به وضوح جایگاه ضعیف این رسانهها را در تغییرات اجتماعی نشان میدهد.
رسانههای جریان اصلی، حتی طبق قواعد و ارزشهای لیبرالی که به دلیل پایپندی به آنها حمایت مالی میشوند، باید در خصوص پوشش رویدادهای ویژه مانند جنگ اخیری که ارتش اشغالگر ترکیه در گاره به خلقهای خاورمیانه و در راس آنها کوردها تحمیل کرد، "عینی و حرفهای" برخورد کنند. به این معنی، فارغ از اینکه آغازگر کدام طرف بوده، جنگی میان دو طرف رخ داده است و یک رسانه اگر نسبتی با "حقیقت" داشته باشد باید یا مستقلا جنگ را گزارش کند یا در روایت دست دوم آن، به منابع خبری هر دو طرف جنگ استناد کند. هر عملکردی غیر از این، نه روزنامهنگاری و کار رسانه، بلکه مصداق بارز شیادی و ریاکاری است.◻️