بعد از شکست سلطه و استیلای کلیسا و وقوع رنسانس، وقوع انقلاب صنعتی، انقلاب فرانسه و سایر تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مهم در اروپا در طی قرنهای چهارده تا نوزده میلادی، نظم پیشین که بر پایه های سلطه نهاد دین (کلیسا) و مدل فئودالیسم استوار بود، از هم پاشید و عصر مدرنیته بر پایههای اقتصاد سرمایهداری، سکولاریسم، عقلگرایی و... آغاز گشت.
موجهای سهمگین این تغییرات بنیادین، امپراطوری عثمانی را نیز درنوردید و از موجبات فروپاشی آن گشت، فروپاشی امپراطوری عثمانی، آغازی بود بر دورهی استعمارگری دولت–ملتهای اروپایی برآمده از نظم نوین (مدرنیته سرمایهداری) در منطقه خاورمیانه و علیالخصوص کوردستان!
این دولت – ملتهای استعمارگر اروپایی، به دور از واقعیتهای دموگرافیک منطقه خاورمیانه، در قراردادهایی از جمله قرارداد لوزان، جغرافیای کوردستان را در میان چهار دولت – ملت مصنوع ترکیه، عراق، سوریه و بهرسمیت شتاختن ایران؛ تقسیم و یا به رسمیت شناختند.
به بیان دیگر، خلق کورد که در آن دوره، مستعمره اروپاییها بود، بعد از پیماننامه لوزان و تاسیس سه دولت–ملت ترکیه، سوریه، عراق و بهنوعی به رسمیت شناختن دولت – ملت ایران، به مستعمره داخلی این چهار دولت – ملت مصنوع نیز فروکاسته شد.
اگر چه بعد از این تقسیم غیر انسانی خلق کورد در میان چهار دولت، این خلق خیزشها و قیامهای متعددی را بر علیه آن از جمله قیام شیخ سعید پیران، قیام آرارات، قیام سمکو، قیام شیخ محمود برزنجی، قیام درسیم، قیام قاضی محمد، قیام انقلاب ۱۹۷۹م ایران و... انجام داد اما هیچ یک از این خیزشها و شورشها نتوانست وضعیت خلق کورد را در جغرافیای خویش دچار تغییر نماید و همگی دچار شکست شدند.
تا آنکه رهبر خلق کورد (عبدالله اوجالان)، با درک و بینش عمیقی که در رابطه با مسئله خلق کورد در منطقه خاورمیانه داشت، به این نتیجه رسید که مبارزات آزادیخواهانه خلق کورد در یک سیکل باطل گرفتار آمده و هر بار دچار شکستی سهمگین میشود، به تعبیر دیگر، مبارزات آزادیخواهانه خلق کورد، در چهارچوب پارادایم مدرنیته سرمایهداری به موفقیت نخواهد رسید چرا که نظم مدرنیته سرمایهداری در منطقه خاورمیانه برای حفظ برتری خود نیازمند تداوم نظم و تقسیمات مصنوع کنونی از جمله تقسیم کوردها در میان چهار دولت ترکیه، ایران، سوریه و عراق است.
بههمین دلیل، عبدالله اوجالان، راه حل مسئله کورد را در برساخت پارادایم نوین "مدرنیته دموکراتیک" یافت، به گونهای که بر اساس آن، نظم کنونی (مدل دولت–ملت/ اقتصاد سرمایهداری) دچار فروپاشی خواهد شد و نظمی نوین با اصولی از جمله: ملت دموکراتیک، مدل کنفدرالیسم دموکراتیک، زن آزاد، حفظ اکولوژی و... بر پا خواهد شد.
بعد از سالها مبارزه توسط حزب کارگران کوردستان (پکک) بر اساس فلسفه رهبر آپو، اولین نشانهها و تلألو شکست نظم کنونی و برساخت نظمی نوین، در روژآوا (غرب کوردستان) به منصه ظهور رسید، انقلابی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی که توانست داعش را شکست دهد و در اقیانوس طوفانی سوریه، جزیره ی آرامش، امنیت، برابری، عدالت و دمکراسی را تاسیس کند و به الگو و آلترناتیوی در جهان امروز برای معترضین نظم کنونی تبدیل شود.
اما این موج خروشان تغییر سر باز ایستادن نداشت، قتل حکومتی ژینا امینی در شهر تهران توسط عوامل رژیم اسلامی حاکم بر تهران، آغازگر زنجیره واکنشهایی شد که سالها از جانب کادرهای پکک و پژاک برای آن مبارزه و بسترسازی شده بود، سر دادن شعار ژن، ژیان، آزادی در گورستان آیچی سقز، و طنیناندازشدن فراگیر آن در خیابانهای روژهلات کوردستان و ایران، گویای رسیدن امواج تغییر به روژهلات کوردستان و ایران بود.
انقلاب ژن، ژیان، آزادی که ریشه در فلسفه آپویی دارد، در مدت کمی توانست پارادایم مدرنیته سرمایهداری را که حاکم بر مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی خلقهای ایران بود به لرزه در آورد و ترکهایی عظیم بر پیکره آن بهوجود آورد، به نوعیکه تمامی جنبشهای طبقاتی، جنسیتی، اتنیکی، دینی، مذهبی و...در بستری دموکراتیک که بر پایه پارادایم مدرنیته دموکراتیک شکل گرفته بود، برای اولین بار در طول تاریخ همچون سازهای یک ارکستر گرد هم آیند و با نواختن هماهنگ، هارمونی از جنس تغییری دموکراتیک پدید آورند.
آری، خلق کورد در روژهلات کوردستان طی جنبشهای سمکو، قاضی محمد، انقلاب ۱۹۷۹م و... دچار شکست شده بود چرا که بر پایه پارادایم مدرنیته سرمایهداری کنش و واکنش انجام میداد اما اینبار بر پایه پارادایم مدرنیته دموکراتیک توانست هارمونی از آهنگسازهای متفاوت پدید آورد که برخی از آنان بارها در طول تاریخ باعث شکستش شده بودند!
زنده و پر رهرو باد انقلاب ژن، ژیان، آزادی