در ۱۳ نوامبر۲۰۱۵ شهر شنگال در نتیجه جنگ مقاومت ۱۱ ماهه آزاد شد. اساس کارزار آزادسازی شنگال، گشایش کریدور بین شنگال و روژاوا بود. این کریدور توسط یژش-یبش با حمایت نیروهای یپگ-یپژ افتتاح شد.
در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۴، «کارزار آزادسازی شنگال» با استقبال پرشور، هزاران خودرو، با هلهله، کف زدن و سلام مردم مورد استقبال قرار گرفت. آنها ارتفاعات کوهستانی به سمت شنگال در نزدیکی کوهپایههای قزلکَنت سرازیر شدند. همه مبارزان آزادی با رویای آزادسازی شنگال بالهایشان را گشوده بودند و همچون پرندهای شکاری بر فراز شنگال پرواز میکردند. در کنار این، بسیاری از جوانان ایزدی ما نیز سلاحهای شخصی خود را به دست گرفتند و با احساس گرفتن انتقام خانوادهها و زنان ربوده شده و به قتلرسیده توسط داعش به این کارزار پیوستند.
داعشیهای وحشی در مواضع قزلکنت منتظر آنها بودند که وقتی وارد محله شدند، نبرد شدید شروع شد. مبارزان آزادی گام به گام میجنگند و مواضع داعش را عقب میرانند و قدم به قدم جلو میروند. تبهکاران داعش یکی به یکی از محله قزلکنت فرار کردند. منطقهای که در دامنه کوه قرار داشت به طور کامل از داعش پاکسازی شد. پس از شکست داعش، مبارزان آزادی شروع به ساختن مواضع میکنند و همه مکانهای استراتژیک را به مواضع جنگی تبدیل میکنند. بین موضع مبارزان آزادی و داعش تقریبا ۵۰ متر فاصله وجود داشت، ماندن در این مواضع به خودی خود خطر بزرگی است. بالاخره جنگ خطرناک است، آزادی هزینههای زیادی میخواهد. ریسک کردن و پرداخت هزینه بصورت توأم به بار سنگینی بر دوش مبارزان آزادی تبدیل شده بود. اما آنها با احساس گرفتن انتقام زنان اسیر با امید و ایمان فراوان این بار را به دوش کشیده بودند. بنابراین، در آن مواضع در خانههای ویران، دقیقاً ۱۱ ماه، در برابر سرمای زمستان و گرمای تابستان، تفنگ در دست، انگشتان روی ماشه، چشمانی که به مواضع متمرکز بود، تشنگی و گرسنگی. مقاومت... با تشخیص «بهترین دفاع، حمله است» برای دفاع از خود و موقعیتشان باید هر بار حمله کنند. در این حملات ۱۸ تن از مبارزان به شهادت رسیدند. ۱۸ مبارز، ۱۸ روح آزاد، ۱۸ پرتو خورشید، ۱۸ امید به آینده و ۱۸ بذر آزادی در قلمرو این مواضع رشد کردند، شکوفا شدند و پرتوی از نور خورشید شدند و همیشه روشن خواهند ماند.
روند ۱۱ ماهه ماندن در فاصله ۵۰ متری در محله قزلکنت برای مبارزان سختی زیادی داشت. حالا کاسه صبرشان لبریز شده، خشمگین بودند و همیشه میپرسند؛ «چرا کارزار را شروع نمیکنیم؟» اما آنها هر بار پاسخ «دلتان گشاده باشد» دریافت میکنند. یعنی ۱۱ ماه است که منتظر دستور آزادسازی در چارچوب کارزار هستند. چون هم تعداد داعش و هم تکنولوژی در دست آنها بیشتر از مبارزان آزادی بود، بنابراین فرماندهی خطر آن را مدنظر میگیرد. تا وقتی که زمینه برای کارزار آزادسازی آماده میشود.
داعش شهرهایی مانند موصل، رقه و بسیاری از شهرهای دیگر را یک شبه تصرف کرد. در یک شب، در شب ۱۲ نوامبر ۲۰۱۵، نیروهای یژش-یبش، یپگ-یپژ و جوانان ایزدی با دو هزار مبارز آزادی از محله قزلکنت در سراسر شنگال پخش شدند. در ابتدا در تمام تپهها و جادهها گروه به گروه و تیم به تیم پخش و مستقر میشوند. تمام کوه شنگال تحت تسلط مبارزان آزادی است. حالا لحظههای آزادسازی در حال آغاز بود، دیگر تاریخ گرفتن انتقام را مینوشتند. گریلاهای آزادیبخش تبدیل به امید و انتظار مردم شدند. همه قلبها با هم میتپید، همه وجدانها با احساس گرفتن انتقام حرکت میکرد. دیگر خانه به خانه، خیابان به خیابان ظاهر میشوند. زنان یژش-هپژ به مدرسه سرخ (دبستان سور) رفتند که همه زنان اسیر در آنجا جمع شده بودند. این مدرسه توسط مبارزان زن آزاد میشود و پرچم خود را بر فراز این مدرسه به اهتزاز در میآورند. داعش در مقابل این مقاومت کاری از دستش برنمیآید و به دنبال راه فرار است. اما مبارزان آزادی حتی به آنها فرصت فرار نمیدهند. بسیاری از آن تبهکاران خونخوار و قاتلان مردم ایزدی کشته میشوند.
شهر قدیمی شنگال در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ به طور کامل از داعش پاکسازی شد. پاسخ فرمانی (نسلکشی) که با هدف قتلعام مردم ایزدی ما صادر شده بود، داده شد. پیشمرگههایی که از امنیت شنگال محافظت میکردند، مردم ایزدی ما را به دست داعش رها کردند و فرار کردند. در واقع فرمانی که فراتر از مرز ژنوساید است، فراتر از مرز نسلکشی است در مقابل چشم جهانیان برای آنها اتفاق افتاد. بسیاری از خانوادههای قدیمی به تمامی مورد نسلکشی قرار گرفته بودند. ملموسترین نمونه، ساکنان روستای کوچو بودند. اکثر آنهایی که مانده بودند نیز از شنگال و سرزمینشان کوچ کردند. جنبش پکک هزاران مبارز خود را با هزاران سختی به داد آنها فرستاده بود. مردمی که به کوه رفتند در خطر بودند، در سردشت جمع شدند و در آنجا اسکان یافتند. داعشیهای قاتل در این سرزمین مقدس پرسه میزدند. اما نیروهای یژش-یبش با حمایت نیروهای یپگ-یپژ شنگال را از دست داعش نجات دادند. بزرگترین هدیه وحدت روح ایزدی و سرزمین مقدس است. روز آزادسازی شنگال روز ورود ایزدیها و شنگال است. به این معنا، این روز یک روز تاریخی، یک روز مقدس، یک روز آزاد، یک روز افتخار و موفقیت است. کارزار آزادسازی شنگال اگر چه کم باشد، ولی تا حدودی زخم دل مجروح و غمگین را تیمار کرد. اما آزادسازی شنگال باید پایه و اساس روح آزاد باشد. وقتی روح خود را در سازماندهی، دفاع و آزادی آگاه نسازد، نمیتواند از سرزمین آزاد محافظت کند. زیرا محافظت از آزادی از روح شروع میشود. آزادی شنگال نیز منتظر روحیه آزادی و روحیه دفاع ذاتی است. در حال حاضر، مردم ایزدی ما در حال سازماندهی دفاع از روح آزاد زیر چتر سیستم خودمدیریتی هستند. اما مهم نیست که ایزدیها کجا هستند، آنها باید همیشه شنگال آزاد و مقدس را در قلب و ذهن خود زنده نگه دارند و از خود بپرسند «برای شنگال چه کاری میتوانم انجام دهم؟» به این ترتیب، شنگال آزاد را فراموش نکند و آن را زنده نگه دارد.
گرفتن انتقام، خودسازمانی و بازگشت به سرزمینش پاسخی بود به آزادسازی شنگال. هیچ کس باور نمیکرد که روزی شنگال آزاد میشود و مردم به سرزمینشان بازگردند. ولی مبارزان آزادی شنگال را آزاد کردند و ایزدیها را به سرزمینشان بازگرداندند. اکنون در شنگال آزاد به زندگی خود ادامه میدهند.
موفقیت آزادسازی شنگال را در شخص پیشاهنگان نامدار، فرمانده عگید جِویان، دلشِر هرکول، مام زَکی، حسن سعید، دژوار فقیر، دیندار و پیر چَکو به همه شهدا تبریک میگوییم و یاد آنها را گرامی میداریم. قول میدهیم که مبارزه آنها را ارتقا دهیم، یک شنگال مستقل و آزاد را سازمان دهیم.