بُعد سیاسی برساخت ملت دموكراتیكِ KCK را میتوان بهصورت خودگردانی دموكراتیك مفهومبندی كرد. نمیتوان ملت دموكراتیك را بدون مدیریت ذاتی تصور نمود. عموما كلیهی اَشكال ملت بهویژه ملتهای دموكراتیك، هستیهای اجتماعیای هستند كه دارای مدیریت ذاتی خودشان میباشند. اگر جامعهای از مدیریت ذاتی خویش محروم باشد، از حالت ملت نیز خارج میگردد. در واقعیات اجتماعی معاصر نمیتوان ملتی فاقد مدیریت را تصور نمود. حتی ملتهای مستعمره نیز دارای نوعی مدیریت هستند، اگرچه آن مدیریتها ریشهای بیگانه داشته باشند. لیكن در خصوص جوامعی كه وارد روند و مرحلهی فروپاشی شدهاند، نمیتوان از وجود مدیریت بحث نمود. در این حالت، تنها چیزی كه میتواند مطرح باشد، مدیریت فروپاشیِ كنترلدار توسط نیروی فروپاشنده یا مدیریت پاکسازی درازمدت است. موقعیت كُردها در دورانی كه فاقد سازمان ذاتی بودند، اینگونه بود. صرفا از «مبدلشدن به ملت» باز داشته نمیشدند، بلكه از حالت جامعه نیز خارج گردانده میشدند. پیشاهنگی PKK و سیاست KCK نهتنها این مرحله را متوقف ساخت، بلكه روندی را آغاز نمود كه از جامعهی سیاسی بهسوی مبدلشدن به ملت دموكراتیك میرود. در مرحلهای كه بدان رسیدهایم، كُردها به اندازهای كه مبدل به جامعهای شدیدا سیاسیشونده میگردند، به همان اندازه نیز بهطور متمركز در نوعی موقعیت بهسر میبرند كه این واقعیت سیاسی را در مسیر مبدلشدن به ملت دموكراتیك سازماندهی مینماید.
در عصر ما برخورداربودن از فُرم جامعهی سیاسی، طی خطوطی اصلی در دو مسیر منجر به تكوین ملت میشود: راه سنتی كاپیتالیستی، راهی است كه به دولتـ ملت منجر میگردد. در شرایط مدرنیتهی كاپیتالیستی اگر یك جامعه بدون دولت باشد، دولتش سرنگون گشته یا در وضعیت انحلال بهسر ببرد، سیاستهای دینگرا و ملیگرا جامعهی مذكور را بهسوی یك دولت نوین یعنی دولتـ ملت سوق میدهد. اگر آن جامعه دارای دولتی سنتی و ناتوان باشد، یك دولتـ ملت قویتر را جایگزین آن دولت مینماید. دومین راه مبدلشدن به ملت، راه تكوین ملت دموكراتیك است. بهویژه به سبب خصلت مسئلهساز دولتـ ملتها، امروزه جوامع سیاسی و نیروهای مدیریتی آنها در مسیر مبدلشدن به ملت دموكراتیك عمل مینمایند و ناچار میشوند یا از طریق رفرمها یا از طریق انقلاب، به حالت ملت دموكراتیك درآیند. در دورانی كه كاپیتالیسم رو به ترقی نهاد، دولتـ ملتها گرایش غالب و رایج بودند و در شرایط امروزین كه دچار فروپاشی است نیز اكثرا در مسیر مبدلشدن به ملت دموكراتیك، سیری تكاملی طی مینمایند. در این موضوع، عدم همسانانگاری «نیروی سیاسی» با «قدرت دولتی» بسیار اهمیت دارد. سیاست را نمیتوان با «قدرت و شكل هنجارپذیرفتهی آن یعنی دولت»، همسان و مساوی دانست. در سرشتِ سیاست، آزادی وجود دارد. جوامع یا مللِ سیاسیشده، جوامع و مللیاند كه آزاد شدهاند.
هر جامعه و ملتی كه نیرویی از نوع دولت و قدرت كسب نماید، ضمن اینكه آزاد نمیشود، اگر دارای خصوصیات دموكراتیك باشد، با از دست دادنِ آزادیهای موجودش مواجه میگردد. به همین جهت هر اندازه یك جامعه را از پدیدههای دولت یا قدرت عاری و تمیز گردانیم، به همان میزان دروازههای آن را به روی آزادی میگشاییم. شرط اساسی جهت آزادنمودن آن جامعه و ملت نیز نگهداشتن آن در یك موقعیت سیاسی دائمی است. جامعهای كه از دولت و قدرت تمیز و عاری شده ولی نتوانسته سیاسی گردد، به موقعیت جامعه یا ملتی درمیافتد كه در مقابل آنارشی یا كائوس تسلیم گشته است. اگر جوامع یا ملتها طی مدتزمانی كوتاه از آنارشی یا كائوس رهایی نیابند، تباه گشته و آلتوابزار جهانها [یا كاسموسهای] بیگانه میگردند. كائوس و آنارشی تنها در مدتزمانی موقت یا كوتاه میتوانند نقشی مولّد ایفا نماید. به همین دلیل نیز وارد میدان شدنِ پدیدهی سیاسی، شرطی لازم است. سیاست نهتنها آزاد مینماید، در عین حال نظم و سامان نیز میبخشد. سیاست، یك نیروی بیهمتای نظمدهنده و سامانبخش است؛ نوعی هنر است. مقولهی مخالفِ تنظیمات سركوبگرانهی دولتها و قدرتها را بازنمایی میكند. به میزانی كه سیاست در درون جامعه یا ملت قوی باشد، نیروهای دولت و قدرت نیز به همان میزان ضعیفاند و ناچارند كه ضعیف شوند. عكس آن نیز مصداق دارد: به میزانی كه نیروی دولت یا قدرت در درون یك جامعه یا ملت افزون باشد، سیاست و بهتبع آن آزادی نیز به همان میزان ضعیف است.
KCK ـ مترادف اتحادیهی جوامع دموكراتیك كُردستان ـ كه در برساخت ملت دموكراتیك نقش ستون فقرات را ایفا مینماید، میتواند مترادف با خودگردانی دموكراتیك نیز ترجمه شود. توانایی ایفای نقش اُرگان سیاست دموكراتیك از جانب KCK، لازمهی اغماضناپذیر تكوین ملت دموكراتیك میباشد. اشتباهگرفتنِ آن با دولتـ ملت، تحریفی تعمدی است. KCK در مبادی و اصولش، «دولتـ ملت»گرایی را از حالت ابزار چارهیابی خویش خارج نموده است. نه اولین مرحلهی «دولتـ ملت»گرایی است و نه آخرین مرحلهی آن. هر دو [یعنی دولتـ ملت و KCK]، نوعی مفاهیم مربوط به اتوریته میباشند كه از نظر كیفی با یكدیگر تفاوت دارند. KCK اگرچه از نظر چارت و شِمای سازمانی، خصوصیاتی نظیر نهادینهشدگی دولتـ ملت دارد اما از لحاظ ماهوی متفاوت است. كنگرهی خلق (KONGRA GEL)، اُرگان تصمیمگیری KCK است و به معنای مجلس خلق میباشد. اهمیتش ناشی از این است كه خلق را از تصمیمگیری ذاتی برخوردار مینماید. مجلس خلق یا KONGRA GEL (كنگرهی خلق)، اُرگانی دموكراتیك است. در مقابل نوعی تكوین ملت كه به پیشاهنگی طبقهی فرادست یا عناصر بورژوا صورت میگیرد، یك آلترناتیو است. كنگرهی خلق (KONGRA GEL)، بیانگر نوعی تكوین ملت به پیشاهنگی طبقات خلقی و طیفهای روشنفكر است. از نظام پارلمانیِ بورژوایی، ماهیتا متمایز و جداست. به سبب فشار دولتـ ملتهای حاكم، سیستم انتخاباتی و مركز جلسات خویش را باید تحت شرایط مناسب ساماندهی و تنظیم نماید. «شورای اجرایی» KCK، بیانگر هرم مدیریتی متمركز و مركزیتیافتهی روزانه است. واحدهای فعالیتیای كه در میان خلق پخش شده و مشغول كار هستند را هماهنگ مینماید. ملتزم به هماهنگسازی و مدیریتنمودن فعالیتهای روزانهی سازمانیـ عملیاتی تكوین ملت دموكراتیك و دفاع از آنها میباشد. نباید «شورا» را با اُرگانهای دولتی حكومتها اشتباه گرفت. به نظام كنفدراسیونِ جوامع دموكراتیك مدنی نزدیكتر میباشد. «نهاد ریاست كلِ» KCK كه از طریق انتخابات توسط خلق تعیین میشود، بیانگر بالاترین سطح عمومی نمایندگی ملت دموكراتیك است. بر روند همخوانی و سازگاری میان تمامی واحدهای KCK و اجراشدن سیاستهای اساسی آن مراقبت و نظارت میكند.
KCK مسئلهی مُجازشدن و قانونیشدن در نزد دولتـ ملتهای حاكم را دارد. بهرغم اینكه اولویت را به فعالیتهای قانونی و مُجاز میدهد، اما پذیرفتهنشدن این امر از طرف دولتـ ملت، راه بر نوعی اتوریته و مدیریت دوگانه در كُردستان میگشاید. این امر آشكار است كه اگر مدیریت دولت و مدیریت KCK هردو بخواهند در یک سرزمین و جامعهی معین، [نظام] خویش را برقرار نمایند، این امر منجر به تنش و درگیری خواهد گشت. اگر مطالبات مربوط به قانونیشدن و مُجازگردیدن از سوی دولتهای ذیربط پاسخ مثبت داده نشود و برعكس آن به «تعقیب، دستگیری و خشونت» توسل جسته شود، آشكار است كه KCK نیز از اجرای یكطرفهی اتوریته و مدیریت خویش امتناع نخواهد ورزید. گفتگوهای مستقیم و غیرمستقیمی كه KCK از زمان اعلان موجودیت خود در سال ۲۰۰۵ تاكنون با دولتهای ذیربط انجام داده، منتج به راهحلی قانونی نشده است. در صورتی كه گفتگوها نتیجهای مثبت بهبار نیاورند، ناگزیر در دوران پیش رویمان KCK بهطور یكطرفه و بهمثابهی نیرو و اتوریتهی مدیریتی، [نظام] خود را در كُردستان و در جامعهی كُرد و سایر خلقها و اجتماعاتی كه با همدیگر زندگی میكنند برقرار خواهد كرد.
اقدام KCK به برقرارسازی یكطرفهی [نظام] خویش در كلیهی ابعاد ملت دموكراتیك، مقطعی نوین را آغاز خواهد نمود. این دوره، با دورهای كه PKK خویش را برساخت و دورهای كه سعی بر اجرای جنگ انقلابی خلق داشت، تفاوت خواهد داشت. در این دوره، تنها مدیریت حزب و مدیریت جنگی مطرح نخواهند بود. همچنین، ضمن اینكه فعالیتهای PKK و جنگهای تدافعی نیروهای مدافع خلق (HPG) در دستور کار خواهند بود، وظیفهی اساسی در این دوره عبارت از برساخت و مدیریتنمودن ملت دموكراتیك در تمامی ابعادش خواهد بود. آشكار است كه در این دوره و تحت شرایط نوین، رقابت، كشمكش و درگیریهای بزرگی میان نهادها و نیروهای دولتـ ملت و نهادها و نیروهای KCK صورت خواهد گرفت. اتوریته و مدیریتهای متفاوتی در شهرها و مناطق غیرشهری برقرار خواهند گشت.
برگرفته از جلد پنجم دفاعیات رهبر آپو با عنوان «مسئلهی کُرد و رهیافت ملت دموکراتیک (دفاع از کُردها، خلقی در چنگال نسلکشی فرهنگی)»