یکدستشدن قدرت در ایران منجر به بحرانزایی و فساد مضاعفتر گشته
با یکدستشدن قدرت در ایران، جریان افراطی اصولگرا پس از گذشت دوسال، نتوانست به کام مطلوب خویش برسد.
با یکدستشدن قدرت در ایران، جریان افراطی اصولگرا پس از گذشت دوسال، نتوانست به کام مطلوب خویش برسد.
با یکدستشدن قدرت در ایران، جریان افراطی اصولگرا پس از گذشت دوسال، نتوانست به کام مطلوب خویش برسد. چراکه این حاکمیت گرفتار عمیقترین بحرانها و فسادهای زنجیرهای سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک، اقتصادی و فرهنگی است. اصولگرایان قصد ندارند سایر جریانهای رقیب را در نهادهای دولت بکارگیرند. حال به دلیل گسترش انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» و رویگردانی مردم از نظام ستم، جریانهای اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا درصدد ایجاد ائتلاف برای کنترل خیزش مردمی هستند و میخواهند فضای اعتدال را حاکم سازند اما تندروی اصولگرایان مانع کارشان گشته.
اصولگرایان و طیف خامنهای بصورت یک باند الیگارشی دینی با یکدستکردن قدرت، مفاهیم «مجلس انقلابی، دستگاه قضایی انقلابی و دولت انقلابی» ایجاد کردند که امروز فاجعه ناشی از ناکارامدی آن عیان است. حال که انتخابات مجلس نزدیک میشود، نمایندهها ژست انتقادی ظاهرسازانه در قبال دولت و نه نظام اتخاذ کردهاند و به منافع آیندهشان میاندیشند. قدرمسلم با یکدستشدن قدرت، فضای انتخابات و آزادی بستهتر شده، لذا بحران هم شدیدتر خواهدشد. مبرهن است که مدیریت در دستگاه قدرت هموژن امروز ایران، علمی نیست و مبتنی بر دینسیاسی افراطی میباشد. نظام فکر میکرد با یکدستسازی و اصولگرایی خالص میتواند به جایی برسد، اما اثبات شد که نه تنها نتوانسته، بلکه منشأ فوق بحرانهم شده. جریان اصولگرا تمامی امکانها و فرصتهای رقابت را از بین بردند و به انحصار تبدیل کردهاند تا قدرت هموژن شود که در این وضعیت، رقابت بین جریانات به رقابت درونی میان طیفهای الیگارشی اصولگرایان تغییریافته. دولت، کاملا از اصولگرایان تشکیل شده و از اصلاحطلبان و میانهروها اسنفاده نمیکند. حذف رقبا و دگراندیشی به جایی رسیده که حتی درصدد فیلترکردن پلاتفرمهای پخش فیلم، اجرای طرح صیانت و اجباریکردن حضور ملایان در مدارس نیز برآمدهاند.
دولت رئیسی آنگونه که پیشبینی میشد، بدتر از دولت روحانی کارنامه خود را سیاه نموده. یکدستشدن قدرت منجر به بحرانزایی مستمر گشته. در زمینه بازبودن دولت، تفاوت دولت رئیسی با روحانی در این است که روحانی سفیر، معاون سیاسی، فرماندار و معاون سیاسی وزیر اهل تسنن برگزیده بود، ولی رئیسی این کار را نکرده. این درحالی است که باوجود آن اقدامات ظاهرسازانه روحانی در بالا، در پایین اما جامعه و تودههای آن همچنان فقیر باقی ماندند. پس آن عملکرد روحانی هم نوعی عوامفریبی علیه تسنن بود. در دوران روحانی اصولگرایان و طیف خامنهای تمامی مساجد و ائمه جمعه را علیه دولت روحانی بسیج کرده و مدام به عیبگویی از آن میپرداختند، امروز تمامی مساجد و ائمه جمعه سرسپرده و اجیر سیاسی نظام و دولت هستند. غیر از جریان سنی مخالف، همه ائمه تحت فشار الیگارشی دینی افراطی در قبال دولت ناکارآمد رئیسی سکوت کردهاند. نه تنها انتقاد نمیکنند بلکه با نوع مردمسالاری عوافریب خویش به دفاع از آن هم میپردازند. با نگاهی به اعتراضیشدن اهلتسنن در بلوچستان و شرق کردستان، یک جبهه تئوکراتیک مخالف در جریان خیزش خلقی شکل گرفته و موجودیت تئوکراتیک نظام حاکم را به چالش دوباره کشیده. همه این مخالفتهای مذهبی نشانگر عدمشکلگیری دستگاه دینسیاسی مطلق میباشد و بیشک اوضاع به مرور زمان وخیمتر هم خواهدشد.
عملکرد نظام و دولت آن در زمینه اقتصادی و سیاست خارجی هم سمتوسوی مخاطرهآمیزی یافته و تحولات در سمتی جریان دارد که منازعات را تشدیدمینماید. سالها پیش، عملکرد دولت ترامپ ایران را با بحران شدیدتر مواجه ساخت و امروز میبینیم که برجام مرده است. هرچه به انتخابات آینده آمریکا نزدیکتر میشویم که یکسالونیم باقی مانده، احیای برجام نیز بیمعنیتر و بیفایدهتر میشود. اگر احیا هم بشود کارایی آنچنانی نخواهد داشت، زیرا هم انتخابات آینده آمریکا نزدیک شده و هم جهان در دوره بحران جنگ ناشی از اکراین و کردستان قراردارد. رئیسی و اصولگرایان حامی او با عملکرد افراطی خویش به هژمونی جهانی بصورت غیرمستقیم خدمت میکنند و زمینههای واکنش بینالمللی آنها علیه ایران را هموار میسازند. جنگ اقتصادی هژمونی جهانی علیه خود را به اوج رساندهاند. جنگ اقتصادی آمریکا و همپیمانانش علیه ایران با وجود قاچاق گسترده دلار به تهران اما به بسیاری مقاصدش رسیده و بیشترین آسیبها را به جامعه و خلقها وارد ساخته است. جهان آگاهانه و گامبهگام به سمت جنگ میرود و ایران بیش از پیش تحت تأثیر تلاطمات آن قرارگرفته. بیش از سایر کشورهای خاورمیانه در کانون توجهات هژمونی جنگسالار جهان سرمایهداری از حیث اقتصادی و نظامی قرارگرفته. رونمایی از پایگاه بزرگ زیرزمینی نیروی هوایی ارتش ایران هم صرفا جنبه نمایشی و تحریکآمیز داشت.
جنگ اقتصادی تهران با دلخوشکردن به حمایتهای چین و روسیه ره به جایی نخواهد برد. نرخ تورم ۴۵ درصد و در برخی کالاها ۱۰۰ درصد است. چین هنوز تا مبدلشدن به قدرت اول اقتصادی جهان فاصله زیادی دارد. هنوز هم آمریکا ۲۱ تریلیون دلار تولید ناخالص ملی دارد ولی چین ۱۵ تریلیون دلار را داراست. این آمار و ارقام بیانگر حاکمیت کماکان سرمایهداری غارتگر آمریکا و تاختوتازهایش در خاورمیانه میباشد و کانون توجهاتش امروز در درجه نخست، ایران با اقتصاد کوتولهاش است. سهم بزرگ بودجه کشور در زمینه نظامی داخلی و جهت دخالت در امور کشورهایی ازقبیل سوریه، لبنان، فلسطین و عراق خرج میشود درحالی که جامعه از هر حیث همگام با محیطزیست فلاکتزده، در شرف نابودی میباشد. سهم محیطزیست از کل لایحه بودجه فقط دو دهم درصد است. لذا جنگ اقتصادی ناشی از عملکرد هژمونی جهانی و سیاست فاسد داخلی کم مانده در نقطه اوج به اهداف خود علیه تهران برسد.
اینکه انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» از سوی تودههای جامعه تحت ستم به یکباره شروع شده و شعلههای آن خاموش نمیگردد، به موجب بروز همان بحرانهای زنجیرهای برساخته دست رژیم است. هیچیک از بحرانها طبیعی نیستند و برساخته دست نظام حاکم میباشند لذا بعید است خیزش انقلابی خلقها در بحبوحه فروپاشیهای مستمر کنونی، فروکش کند.