جامعه دمکراتیک و آزاد شرق کردستان در طی بیانیهی با اشاره به اوضاع سیاسی – اقتصادی ایران، ناکارآمدی این رژیم برای حل بحران و لزوم یکپارچگی در مبارزات اعلام کرد" در حوزه فعالیتی و مبارزاتی احزاب و جنبشهای ایرانی و کردستانی، ایجاد «پلاتفرم اتحاد نیروهای دمکراتیک و روشنفکران» گریزناپذیر است. زیرا تنها ایجاد این پلاتفرم میتواند مکمل مبارزه سازمانهای مدنی و مردمنهاد و پشتیبان آنها گردد و مهر تأییدی باشد بر داعیه مبارزه آزادیخواهانه احزاب، سازمانها و روشنفکران."
متن بیانیهی کودار به شرح زیر است:
" اوضاع سیاسی - اقتصادی ایران که شالوده آن بر بنیان استبداد عمیق و لزوما تاریخی برساخته شده است، در قالب بحرانهای اجتماعی و ذهنیتی بروز نموده و بدلیل خصلت ضد دمکراتیک راهکارهای ارائه شده از جانب رژیم برای عبور از بحران، دولت استبدادی اسلامی ایران را در تمامی حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دچار عمیقترین بنبستها، بحرانها و آشفتگیهای ساختاری نموده است. در این میان دامنهی بحرانهای مرگبار به کل حوزههای حیات اجتماعی و زیستیِ فرد به فرد شهروندان ایرانی گسترش یافته است. این امر موجبات بروز فقر در زمینههای فکری، اندیشهورزی و زیستی را نیز فراهم نموده است. این فقر تحت تأثیر تکانههای مرگبار سیاسی - اقتصادی هر روز عرصه را بر خلقهای ایرانی تنگتر نموده است. بنابراین وظیفهی تاریخی خلقهای ایران این است که رهیافت دمکراتیک از بحرانهای موجود را با توسل به آگاهی و اراده وجودی خویش بیابد. جامعه و اجتماعات انسانی تنها منبع تعیینکننده و نیرو بخش برای گسترش و نیل به رهایی و آزادی جمعی میباشد.
سیاستهای تنشزایانهی نظام استبدادی کنونی ایران در داخل و خارج از ایران، وارد فاز «سیاستهای جنگافروزانه» گشته و جز دو راهی «تسلیمپذیری یا جنگ و نابودی» راهی برای حاکمیت باقی نمانده است. نکته حائز اهمیت این است که عکس تبلیغات دروغین ماشین فرسوده مطبوعاتی و رسانهای رژیم، موازنه سیاسی به نفع ابرقدرتها تغییر نموده و امکان فراوانی وجود دارد که در این وادی خلقهای ایران نیز متحمل عواقب فلاکتبار آن گردند. در عرصهی دیپلماتیک اصطکاک سیاسی مستمر رژیم با کشورهای همسایه دور و نزدیک، ایران را منزوی ساخته است. در حوزهی اقتصادی، سرمایهگذاران خارجی و داخلی تقریبا میتوان گفت وجود ندارد، تولیدات کشاورزی، مسکن و صنعت از رونق افتاده و طرحهای تولیدی و عمرانی اکثرا متوقف گشتهاند. کاهش درآمدهای نفتی برای رژیم بدل به یک چالش بزرگ گردیده است؛ چرا که اقتصاد ایران یک اقتصاد رانتی و نفتی است. تمامیتخواهی و خودمحوری دولتی در اقتصادِ بیرمق و پر از فساد و مافیا، ریشه در ذهنیت فاشیستی نظام و ساختار غارتگر آن دارد. باید توجه داشت بحران موجود تنها به محدود شدن منابع مالی اقتصادی ایران بر اثر تحریمها باز نمیگردد، بلکه تفکرات شوونیستی حاکم در حوزه اقتصاد و ساختار قدرت سبب عمیق شدن هر چه بیشتر بحران گردیده است. تمامی سیاستگذاریها تحتالشعاع منافع قدرتطلبانه و مرکزگرایانهی مافیاهای مالی و اقتصادی درون رژیم قرار گرفته و در این میان جوامع ایرانی قربانیان اصلی و بزرگ این امر هستند.
رهاورد رقابت برای قدرت از سویی منجر به سوداگری عناصر رأس هرم قدرت و بروز زنجیره و سریالهایی از اختلاس، کلاهبرداریهای بزرگ و کلان مالی شده و از سوی دیگر برآیندی جز فقر، گرسنگی، اعتیاد، خودکشی، بیکاری، رکود و تورم افسارگسیخته را برای خلقهای ایران بدنبال نداشته است. تمامی تبلیغات شرکتها و رسانههای نظام در خصوص عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران، با واقعیت وجودی بحرانهای موجود اجتماعی، فرسنگها فاصله دارد. مسئله چالش برانگیز، عدم مدیریت توانمند و دمکراتیک اقتصاد و اجتماع است. لذا چالش مقابله با فاسد به معنای ابرچالش وجودی نظام در رأس کلیهی بحرانهای موجود در ایران قرار دارد؛ زیرا تمامی برخوردها و رفتارهای نظام حاکم در هر حوزهای، سیاسی و قدرتگرایانه و استبدادی است.
قطع یقین جنگ جهانی سوم که علیه خلقکرد و رهبر اوجالان آغاز و کردستان سالهاست مرکز آن است، مدتهاست با رسیدن به اواسط عمر خود، نوک پیکان را هرچه بیشتر بسوی ایران نشانه رفته است. این جنگ فقط با تحقق موضوع تغییر ساختار سیاسی-اقتصادی ایران یا از طریق جنگ یا تسلیمپذیری به پایان خود نزدیک خواهد شد. به دلیل کنشهای امپریالیستی و منفعتطلبانه از جانب سرمایهداری بینالدولی و همراستا و در تقابل با آن اتخاذ رویکردهای بسته و استبدادی مرتجع از سوی رژیم استبدادی ایران، امید چندانی به حل و بروز فراشدی دمکراتیک در وضعیت بحرانی موجود، وجود ندارد. با نگاهی گذرا به عملکرد رژیم در حوزهی داخلی و روابط خارجی، به هیچ شکل نشانهای از توجه به تبعات اجتماعی تصمیمات اشتباه و بحران آفرین خویش را نمیتوان مشاهده نمود. مناقشه بر سر سلطه با چاشنی مقولات هستهای و موشکی و گسترش حوزهِ نفوذ و قدرت در یمن، فلسطین، لبنان، سوریه و عراق انطباقی با ادعای «سال رونق تولید» ندارد. در این میان هنگامی که ایران کاملا از برجام خارج گردید، آنگاه مرحلهی جدیدی از بازی جنگ و سلطه آغاز خواهد شد، زیرا ایران و قدرتهای امپریالیستی بینالدولی درحالی که هر دو بشدت آلوده بحرانهای بیامان هستند، در فضایی کاملا پر تنشی قرار دارند. اما باید توجه داشت که بروز و شرکت در چنین جنگی هیچگاه به سود خلقهای ایران نیست.
به نظر میرسد رژیم استبدادی ایران، تشدید و برساخت فضای نظامی- امنیتی(ملیتاریزه) در شرق کردستان بر رونق اقتصادی و توسعهیافتگی این مناطق ارجحتر و متقدمتر میداند، لذا اقشار اجتماعی، بویژه کولبران بهعنوان قربانی و ابزاری جهت برقراری سلطه و حاکمیت نظامی سپاه پاسداران در شرق کردستان انتخاب میشوند. رژیمهای تمامیتخواه ایران و ترکیه دارای سناریوهای مشترکی علیه خلق کرد هستند. این امر بهویژه از سال 2006 تاکنون بیشتر و همسوتر شده است. مسلما تشکیل کمیته راهبردی مشترک اقتصادی و امضای سند همکاریهای راهبردی و نیز برگزاری هر شش ماه نشست دوجانبهی ایران و ترکیه درواقع بخش پوستهای ضدیت آنان با جنبش آزادیخواهی خلق کرد است. درب همپیمانی ایران - ترکیه همچنان بر پاشنهی خصومت علیه کردها میچرخد. میتوان گفت تضادها و تنشهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی بسیار زیاد و لزوما تاریخی میان رژیم فاشیستی ترکیه و رژیم استبدادی اسلامی ایران وجود داشته و دارد، اما فصل مشترک هر دو رژیم تصاحب و حاکمیت مستقیم بر منطقهی ژئواستراتژیک و ژئوپولتیکِ کردستان میباشد.
در روزهای اخیر رژیم استبدای اسلامی ایران برای فریب و انحراف افکار عمومی و همچنین هراس از تأثیرگذاری و گسترش جنبش آزادیخواهی خلق کرد، ناچار به برگزاری دو کنگره یعنی «کنگره شهدای کردستان» و «کنگره مشاهیر کرد» در شهرستان سنندج نمود. برگذاری چنین کارناوالهای پوشالی در راستای مقابله، خنثی و بیتاثیر نمودن مخالفتهای اجتماعی خلقی و محافل روشنفکری و سیاسی صورت میگیرد. برگزاری این کنگرهها یا بهتربگوییم کارناوالهای پوشالی درحالی است که حق آموزش به زبان کردی در قانون اساسی رژیم وجود ندارد و سیاستهای آسیمیلاسیون(همگونسازی) فرهنگی در مقیاسی عظیم و گسترده تمامی خلقهای ایران را به وضعیتی فاجعهبار دچار نموده است. دعوت شخصیتهای هنری کرد به کنگرهها و سوءاستفادهی ابزاری از آنها به مثابه دژکوب جهت درهمشکستن دژ مقاومت خلق کرد، همانا تکرار سناریوی شکستخورده دولت فاشیستی ترکیه در سال 2013 است. لذا با چنین کنگره هایی در سراسر ایران در صددند اندیشه شوونیستی را در برابر اندیشهی آزادیخواهانه برسازد. هر فعال سیاسی و اجتماعی باید این امر را درک نماید که این کارناوالهای بهظاهر هنری و لوکس در بطن خود انکار موجودیت و هویت خلقهای ایران و بخصوص کرد را میپرورانند.
بدون شک ارائه راهکارهای برونرفت از روند سقوط اجتماعی کنونی در ایران و شرق کردستان، اساسیترین وظیفه تاریخی در مسیر رهایی ملتهای ایران است. هر راهکاری بر مبانی دمکراسی محلی ارادهمند و تحقق ملت دمکراتیک استوار باشد، از جانب جنبش آزادیخواهی خلقمان و کودار پذیرفته خواهد شد. بسیاری از سازمانها و نهادهای مدنی، حقوق بشری و روشنفکران با هدف برونرفت از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشغول فعالیتند، اما این تلاشها کافی، یکپارچه و همسو نمیباشد؛ لذا تمامی این نهادها بهعنوان پیشاهنگان تودههای خلقی بهتر است، ابتکار عمل اجتماعی سازمانی را بدست گرفته و با حرکت در مسیر تشکیل سازمانهای مردم نهاد و خودجوش و با اقدامات دمکراتیک کمیتههای مردمی «نه به اعدام»، «آزادی زندانیان سیاسی و مدنی»، «حفاظت از محیط زیست» و «رفع بحرانهای اجتماعی» گام بردارند. وجود بحران و مسئله در زمینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوق بشری یک واقعیت انکارناپذیر است که کلید حل آن در دست خود جامعه میباشد. چهبسا سرانی که در رأس هرم قدرت حاکمیت میباشند، حتی وجود بحران و بحرانیبودن وضعیت سیاسی و زیستی در ایران را انکار نمایند. بعنوان مثال اکثر سران حکومتی وجود زندانی سیاسی را تکذیب میکنند. لذا در چنین فضای خودانکارگرانه و بنبستگونهای، پیشبرد حرکتهای اجتماعی مدرن تنها اصل تعیینکننده ادامهی حیات اجتماعی و سیاسی خلق کرد و خلقهای ایران میباشد.
در حوزه فعالیتی و مبارزاتی احزاب و جنبشهای ایرانی و کردستانی، ایجاد «پلاتفرم اتحاد نیروهای دمکراتیک و روشنفکران» گریزناپذیر است. زیرا تنها ایجاد این پلاتفرم میتواند مکمل مبارزه سازمانهای مدنی و مردمنهاد و پشتیبان آنها گردد و مهر تأییدی باشد بر داعیه مبارزه آزادیخواهانه احزاب، سازمانها و روشنفکران. خمیرمایه اصلی این پلاتفرم باید «دمکراسی رادیکال» با اتکای بر سیاست دمکراتیک در راستای بازآفرینی حرکتهای مدنی باشد. قدر مسلم مشارکت ننمودن فعالانهی هر حزب و جریانی سیاسی از این وظیفه تاریخی، آن سازمان و حزب را بهصورتی طبیعی از چرخه مبارزاتی و مشارکت دمکراتیک اجتماع خارج خواهد ساخت. هدف اساسی پلاتفرم، پیشبرد دمکراسی، حل بحرانهای اجتماعی و ایجاد خودمدیریتی دمکراتیک با توجه به اصل عدم تمرکز و انحصار قدرت در ایران فردا خواهد بود. این رویه اخلاقی - سیاسی، تمامی احزاب و سازمانها را در زمینهای دمکراتیک و غیرمتمرکز گردهم خواهد آورد.
جامعه دمکراتیک و آزاد شرق کردستان، کودار باور دارد که میتوان برای آزادی خلقهای ایران پیشاهنگی و مشارکت دمکراتیک را بر منافع تنگ حزبی -سازمانی ارجحیت داد و دستاوردهای مشترک زیادی را با توسل به «خرد جمعی مشترک و آزاد» خارج از دایره قدرتـدولت کسب نمود. این تنها شانس همگان برای استفاده از فرصت تاریخی موجود برای نیل به دمکراسی خلقمحور است.
جامعه دمکراتیک و آزاد شرق کردستان، کودار
۱۵/۰۷/۲۰۱۹"