مردودی ۵۰ هزار دانشآموز پایهی اول در مناطق دو زبانهی ایران
طی سال تحصیلی جاری ۵۰ هزار دانشآموز پایهی اول که عمدتاً در استانهای دو زبانه ایران زندگی میکنند، مردود شدهاند.
طی سال تحصیلی جاری ۵۰ هزار دانشآموز پایهی اول که عمدتاً در استانهای دو زبانه ایران زندگی میکنند، مردود شدهاند.
روز یکشنبه ۲۸ خرداد، مجتبی همتیفر رئیس "سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک" ایران در مصاحبهای اعلام کرد، بر اساس آمار رسمی منتشرشده نزدیک به ۵۰ هزار کودک کلاس اول، معادل ۳ درصد کل دانشآموزان پایه اول در سال گذشته مردود شدند.
وی افزود، بیشتر کودکان مردود شده در مناطق و استانهای دوزبانه ایران ساکناند و یکی از علتهای اصلی مردودی در پایه اول دبستان این است که کودکان آمادگی لازم برای ورود به کلاس اول را ندارند.
وزارت آموزش و پرورش موظف است تا در مناطق دو زبانه، دورههای پیش دبستانی برای آمادگی کودکان پایه اول برگزار کند، اما بهدلیل محدودیت در اعتبار و کمبود بودجه، وزارت آموزش و پرورش همه این مناطق را تحت پوشش قرار نداده است.
فرد دو زبانه به کسی اطلاق میشود که از زمان آغاز آموزش رسمی با زبان دیگری که در کشورش عمومیت یافته و در حکم زبان دوم میباشد، آشنا شده و با آن زبان آموزش میبیند.
در ایران علیرغم وجود زبانهای متنوع در مناطق مختلف اما بهدلیل حکومت مرکزگرا، تنها یک زبان و آن هم زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و آموزشی کشور انتخاب شده است. بر این اساس تعداد کثیری از جمعیت ایران که نزدیک به حدود نصف جمعیت کشور است، مجبور هستند با زبانی غیر از زبان مادری خود آموزش را آغاز کرده و با این زبان وارد بازار کار شوند. این افراد علاوه بر دشواری هایی که در دوران تحصیل با آن مواجه هستند، هرگز از فرصتهای برابر تحصیلی برخوردار نیستند. آنها همچنین در زمان ورود به بازار کار بازهم با مشکلات بسیاری مواجه میشوند و همیشه در یافتن شغل مناسب خود با مشکل روبرو هستند.
مشکلات تحصیلی کودکان دوزبانه در ایران از واقعیتهای تلخی است که نتایج پژوهشهای زیادی بر آن صحه نهاده است. افت تحصیلی و مردودیهای پی در پی دانشآموزان پایههای مختلف مدارس در مناطق دو زبانه ناشی از ناهنجاریهای آموزشی است که کودکان زبانهای غیر رسمی در ایران با آن مواجه هستند که عمدتا ریشه در دو زبانگی دارند.
کودکان در مناطق دوزبانه بهویژه کودکان در مدارس ابتدایی با مشکلات بسیاری مانند سرخوردگی عاطفی، احساس خجالت و شرمساری و در نهایت مقاومت در یادگیری مواجه میشوند. همه اینها سبب میشود تا آموزش کودک با تأخیر روبرو شود.
بطور کلی روند یادگیری به گونهای است که مفاهیم در قالب مجموعهای از کلام، تصاویر و اصوات درآمده و به مخاطب منتقل میشود. مخاطب با دریافت این اطلاعات آن را پردازش نموده و آنچه از پردازش این اطلاعات در ذهن او شکل میگیرد، بهعنوان یادگیری تثبیت میشود. پس؛ از آنجا که فرآیند یادگیری مستلزم ایجاد ارتباط است و زبان، اساسیترین ابزار ایجاد این ارتباط میباشد، میتوانیم بگوییم داشتن زبان مشترک بین آموزشدهنده و آموزشگیرنده امری اجتناب ناپذیر است.
از ویژگیهای آموزش به زبان مادری که در یادگیری بسیار مهم است سرعت در انتقال مفاهیم میباشد. آموزش شخصی توسط زبان مادری موجب میشود بدون اندیشیدن زیاد در کلمات و جملات ادا شده توسط آموزشدهنده، آموزشپذیر اطلاعات را دریافت کرده و در فرآیندی خودکار و ناخودآگاه که ناشی از تمرین روزمره فرد در استفاده از زبان اصلیاش برای یادگیری است، آن را پردازش نموده و یادگیری انجام شود.
اما در صورتی که زبان آموزش با زبانی غیر از زبان مادری انجام شود، روند آموزش کند میشود؛ بهویژه درباره افرادی که بهتازگی با یک زبان جدید آشنا میشوند. این مسئله در میان کودکانی که تازه وارد مدرسه شده و برای اولین بار مجبور هستند با زبان فارسی آشنا شده و آموزش ببینند، بهطور مشخصی دیده میشود.
در ایران کودکان بسیاری پس از ورود به مدرسه با زبان جدیدی به نام زبان فارسی مواجه میشوند. کودک در بدو ورود به مدرسه مجبور است با زبان فارسی صحبت کند، بخواند، بنویسد، آموزش ببیند، مفهوم را بیاموزد و حتی فکر کند. زمانی که کودک در این روند با دشواری و مشکل مواجه میشود و گاهی مورد تمسخر و خنده دیگران قرار میگیرد، دچار خشم و افسردگی میشود و با آسیبهای عاطفی شدیدی روبهرو میشود.
کودکان خصوصاً در پایههای اول و دوم ابتدایی به سبب پایین بودن مرحله رشد و نداشتن تجربه و مفهومسازیهای ساده تر و ضعیفتر ممکن است بیش از سایرین در درک درس معلم؛ با مشکل مواجه شوند و احتمال کمتری دارد که پرسش هایشان را عنوان کنند و مستعد افت تحصیلی میشوند.
وقتی دانشآموز در حال یادگیری موضوع جدیدی است، عناصر مربوط به دو موضوع با هم تداخل پیدا کرده و گاه آموختههای پیشین مزاحم آموختن جدید میشوند.
مجموعه این عوامل سبب میشود تا کودکان دو زبانه بیشتر مستعد افت تحصیلی و ترک تحصیل باشند و این مسئله تأثیر عمیقی بر زندگی آنها خواهد گذاشت.
علاوه بر اینها باید یادآوری کرد که بسیاری از کودکان دو زبانه در مناطق محروم زندگی میکنند. آنها امکانات و زیرساختهای آموزشی کافی از لحاظ کمی و کیفی را در اختیار ندارند و فقر و محرومیت نیز بر پیچیدگیهای این مسئله میافزاید.
زبان مادری چیست و چه تاثیری بر رشد کودک دارد؟
زبان نخست یا زبان مادری به نخستین زبان یا زبانهایی گفته میشود که کودک سخن گفتن با آن را یاد میگیرد، یا آن را پیش از سن بحرانی میآموزد، یا میتوان گفت زبانی که فرد توانایی اندیشیدن و سخن گفتن با آن را همانند دیگر سخنوران آن زبان دارد.
یاد گرفتن زبان مادری و صحبت با آن تاثیر بسیاری بر رشد عمومی و کلی کودکان دارد و سبب آشنایی کودک با فرهنگ خودش میشود. همچنین تضمین میکند که شناخت کودک درست و بهتر باشد و حتی کودک زبانهای جدید را بهتر یاد بگیرد.
تحقیقات نشان میدهد آموزش به زبان مادری بر آموزش کودک بهطور فزایندهای تاثیر دارد و نرخ ترک تحصیل در میان این کودکان کاهش مییابد. همچنین سبب میشود تا آموزش برای کودک جذابتر باشد. کودکانی که با زبان مادری خود آموزش میبینند همچنین در یادگیری زبان دوم موفقتر هستند.