کژار در بیانیه روند تحمیل جو خفقان و ارتجاع بر جوامع را یادآوری نموده و از مقاومت زنان و خلقها علیه جمهوری اسلامی طی چهل سال گذشته خبر داده است
کژار در آغاز بیانیه خویش میگوید:"نظام دیکتاتوری ایران قریب به ۴۰ سال است که با اتکا و سلطە بر خون و دستاورد خلقها حکمرانی میکند، این خلقها چە کسانی بودند؟ خلقی که سالهای طولانی محکوم به سیستم مونارشی شاهنشاهی شدند، دیکتاتوری پهلویها بر آن بود تا بر خلقها چیره شود، اما هیچوقت شدتها و خشونتهای اعمال شده را قبول نکرده و به مقابله و جنگ پرداختند. در طی این سالهای طولانی با وجود تغییرات در حکومت استبدادی و اشکال متفاوت آن، اما از لحاظ ساختار ذهنیتی تغییری ایجاد نگشته و بر این روند بر اقتدار خویش تداوم بخشیده وبا هرشیوه ای علیه موجودیت خلقها خویش را سازماندهی نمودهاند
قشری که به مراتب بیشتر در پروسهی تغییراتهای پی در پی ساختار اقتدارگران قربانی ذهنیت گشتند، زنان ایرانی بودند. زیرا زنان پیشاهنگی حیاتی برابر و عادلانه را بر عهده گرفته و در این راه هزینههای بزرگی را متحمل شدند. اما باز هم زنان از حقوق طبیعی خویش، سیاسی و اجتماعی محروم گشتند. با مرور تاریخ ایران در سده ٢٠ درمییابیم که زنان در سال ۱۲۸۵ شمسی در برههی اصلاح ساختاری سیاسی در ایران وتغییر شیوه حکومت سلطنتی به سیستم مجلس وحضور نمایندهگان مردم که تحت عنوان مشروطیت نامگذاری شده بود پیشاهنگ بودند. مقطع نوین دستاوردها و موفقیتهای فراوانی برای زنان به همراه داشت. پس از ایجاد حکومت مشروطیت، بار دیگر حقوق زنان نادیده گرفته شد و از حق رأی محروم شدند. در این راستا عکسالعمل جدی افراد مذهبی همچون 'ضعیفالعقل بودن زن' و 'عدم توانایی مدیریت امور سیاسی' موجودیت زنان را تحقیر کرده و حتی زنان آزادیخواه را مجرم خطاب نمودند."
در بیانیه کژار آمده است:"نسلی که از حق رای دادن برخوردار نباشد، موجودیت او به عنوان انسان به حساب نمیآید. با سرکارآمدن حکومت استبدادی پهلوی نیز زنان صاحب حقوق نگشته و هرچه بیشتر سعی در پیاده نمودن ذهنیت مدرنیته بر آنان بود و از این راه برای زنان حقوق تعیین نمایند. در سال ۱۳۱۴ هنگامی که رضا شاه به عنوان اولین شاه خاندان پهلوی برای اولین بار بە ملاقات با آتاتورک رئیس جمهور وقت ترکیه به این كشور سفر کرد سعی نمود، سیستمی که مد نظر آتاتورک را برای خویش به الگو گرفته و بازتاب این شیوهی سیستمی و الگو برداری را از طریق زنان در جامعه ایرانی نشان داد. همچنین خواهان ایجاد نمودن جامعه ای تقلیدی با به استثمار کشیدن شخصیت زنان بودند، افزون بر این امر، به کشف حجاب دست زد و زنان را مجبور به اعمال این قانون نمود. همچنین شاه، شیوه ی چگونه زندگی منطبق با افکار غربی شخص خویش را بر زنان تحمیل میساخت، همین روند موجب ایجاد تنش در جوامع ایرانی گشت. این تنش به چنان سطحی رسید که زنان بسیاری از سوی پدر، برادر و همسر خویش ازحق تحصیل و اشتغال محروم ماندند. دیکتاتوری شاه روز به روز تخریباتی بیشتری را در جوامع ایرانی به همراه داشت. که این نیز سبب ایجاد سختی ها ومشقت های فراوانی در میان جوامع می گشت که نارضایتی خلقها را بویژه زنان، جوانان و نیروهای چپ را هرچه بیشتر بهمراه داشت و به موازات آن پتانسیل آزادیخواهی بیشتر می شد وافزون برآن نارضایتی ها بیشتر می گشت. در نتیجه حکومت شاهنشاهی با خطر جدی روبرو شدە و فریاد آزادی به مراتب بلندتر. در این مرحله، نیروها و اشخاصی که تحت نام اسلامیت حرکت می نمودند، به صورت جدی در تلاش بودند که با استثمار کشیدن نیروی خلق هادرراستای پیشبرد اهداف خویش جهت دهی نمایند. ذهنیت مذهبگرا تحت لوای اسلام سیاسی، به اشغال مشروعیت داد و افکار عمومی را در راستای اهداف خویش کانالیزه نمود. هنگامی که انقلاب ۵۷، خلقها شروع شد، ابتدا در مدارس، دانشگاه، بازاریان و محلهای اشتغال آغاز گردید. همه جا مملو بود از قیام و شعارهای استقلال و آزادی. خلق ها نیز برای آزادی و اتحاد فراگیر هزینههای سنگینی را متقبل گشتند. نیروی که در این مرحله به جامعه امید و جسارت میبخشید و با اراده ای راسخ پیشاهنگی میکرد، زنان بودند. برای اینکه نسلی که از همه بیشتر سرکوب گشته بود، زنان بودند. هدف از آغاز انقلاب اتحاد خلقها در حیاتی آزاد، برابر و همچنین تحقق حقوق ملتها، باورمندیها و آزادی زنان بود. اولین قربانیان حکومت جمهوری اسلامی، زنان و خلقها بودند. خلق کرد که سالها مورد انکار قرار گرفته وبا قتل عام فیزیکی و فرهنگی روبرو شده بود بنا بر فرمان خمینی مجددا تحت نسلكشی قرار گرفت. با چنین ذهنیتی، عناصری همچون خلخالی به روژهلات کردستان اعزام شدند تا فرمان نسلکشی کردها را به اجرا درآورند. در این مقطع صدها زن دستگیر شدند، مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتند و اعدام شدند."
کژار به مقاومت زنان در برابر تحمیل حجاب اجباری پرداخته و میگوید: هنگامی که زنان و خلقها در برابر حجاب اجباری ایستادگی کردند، به مثابهی ضد انقلاب برشمرده شدند و به موضع گیری علیه اسلام محکوم شدند. پدیدهی کشف حجاب رضاخانی و همچنین حجاب اجباری خمینی برپایه یک ذهنیت است. هر دو در شخص زن اقتدار خویش را حاکم نمودند. در همین راستا نیز حق طبیعی انتخاب پوشش و همچنین شیوه ی چگونه زیستن را برای آنها نپذیرفتند و تمامی شیوههای انسان ستیزی را علیه زنان اعمال نمودند. نظام ایران، ایدئولوژی ملیگرایی خویش را که بر مبنای مذهب شیعه پایهریزی شده بود را تشکیل داد و دیکتاتوری خویش را بر خلقها اعمال نمود. در این راستا نیز، هرچه بیشتر زنان را هدف قرار داده و رنگها و ملتهای دیگر را به قتل عام محکوم کردند. زنان در زندان با اعمال انواع خشونتهای غیرانسانی و تجاوزگری شکنجه شدند و از لحاظ روحی و فیزیکی جنگ ویژهای را بر علیه خانوادههای آنها به راه انداختند. آنها قصد داشتند زنان، جوانان و خلقها را سرکوب نمایند و تسلیم ذهنیت فاشیستی خویش نمایند. حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را برای زنان محدود ساختند. زنان را وابسته ذهنیت مردسالار نمودند. نظام موجود در این تلاش بود که آلترناتیوی همانند ذهنیت خویش برای زنان ایجاد نماید. در این راستا نیز، اقدام به ایجاد سیستم بسیج نموده و زنان را به جنگ تشویق کردند. با ذهنیت مردان، زنان را آموزش دادند و آنان را به جنگ علیه همدیگر سوق دادند. در واقع در قالبی زنانه، اما ذهنیتی مردانه او را شکل میدهند و او را از گوهرەی راستینش دور میسازند. با گذر زمان نظام موجود پایههای خویش را محکمتر نمود و اکنون نیز، در لوای بزک شده اخلاق اجتماعی، امر بە معروف و نهی از منکر در اماکن عمومی و نهادهای اقتصادی به تحمیل افکار بیمار ذهنیت مردسالارانە روی آورد. اسیدپاشی اثباتی بر اقدامات وحشیانهی نظام جمهوری اسلامی است. اسیدپاشی پدیدهای علیه اندیشه وچهره ی زنان است و بر پایەی منطق مالکیت بر زنان اعمال میگردد."
کژار سیاستهای تجاوزگرانه حکومت ایران بر زنان را یادآوری کرده است:"دستاوردهای ۴۰ سالهی نظام ارتجاعی برای زنان، شکنجه، اعدام، تجاوز، فحشا، اعتیاد ، بیکاری و کارتن خوابی بوده است. به این ترتیب دستاوردها و ارزشهای جامعه را پایمال نموده و همچنین موجب تضعیف بنیانهای اخلاقی جامعه شدهاند. این امر، با هدفی از پیش تعیین شده و با سیاستورزی ژرف روی داده است. پدیدهی فحشا را با آگاهی هر چه تمامتر، درمیان زنان رواج دادند. پدیدهی صیغه که نظام موجود بدان رسمیت بخشیده است زنان را از ارزش و اخلاق اجتماعی دور میسازد و با استفاده از شرع بیاخلاقی را در جامعه رواج میدهد. همچنین تجاوز به زنان طی این دوره بصورت سیستماتیک از سوی مسئولان نظام انجام شده است. در این زمینه زنانی که در مقابل متجاوزگران نظام از خویش دفاع نمودند، با جرم مخالفت با هنجارهای اجتماعی -اسلامی مجرم شناخته شده و محکوم به اعدام شدند. ریحانه جباری یکی از نمونه زنانی است که قربانی این ذهنیت شد. همچنین فریناز خسروانی یکی دیگر از زنان قربانی تجاوز دولتی، جهت رهایی و صیانت از شرافت انسانی خویش حاضر به خودکشی شد اما تسلیم ذهنیت متجاوزگران نگردید و کرامت خویش را حفظ نمود. در این راستا اشخاصی که نسبت به این رویداد اعتراض نمودند، مورد شکنجه قرار گرفتند. همچنین به موازات آن اخیرا در ایرانشهر از توابع سیستان وبلوچستان تجاوز به ۴۰ زن توسط گروهی وابسته به رژیم رخ داد. این رخداد همچنین اثباتی بود بر سیستماتیک بودن این نوع هجوم ذهنیت مردسالار به زنان و مشروع و معمولی جلوە دادن این وقایع."
جامعه زنان آزاد شرق کردستان به قوانین زنستیز و جامعهستیز رژیم ایران پرداخته و میگوید:" [جمهوری اسلامی] با بیارادە نمودن زنان، سعی در تضعیف ارادەی جامعه و همچنین سست نمودن بنیادهای اخلاقی جامعە را دارند، سعی میکنند زنان را از هر لحاظ بیدفاع رها میسازند. افزون بر این کودک همسری و ازدواج در سنین پایین، نتیجهی قوانین زنستیز رژیم میباشد. بدون اینکه این کودکان قادر به انتخاب زندگی خویش باشند آنان را در چاه عمیقی رها میسازند. پرسشی که مطرح میشود این است که چگونه کودکانی که حق ازدواج به آنان داده میشود اما تا ۱٨ سالگی مجاز به رای دادن نیستند؟ حق انتخاب برای زنان در خانواده بنا بر اختیاراتی که ذهنیت مردسالار ولایت فقیه کە بە نام قانون خداوندی کە نمایندگانش پدر، پسر، همسر و برادر هستند مشخص میگردد. دولت ایران از این رو لایحه لغو قانون ازدواج دختران کمتر از ۱۳ را رد کرد. زیرا این رژیم نمیخواهد تغییری در قوانین ارتجاعی خویش دهد. بدیهی است در این پدیده شوم نه تنها زنان بلکه مردان هم قربانی میشوند و معنای واقعی زندگی را از کف میدهند."
کژار مقاومت زنان مبارز و انقلابی در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی را یادآور شده است:" در سالهای اخیر، مقاومت ومبارزه زنان با وجود موانعی که در پیشرویشان بوده از حرکت باز نایستاده و هرگز در برابر سیستم زنستیز تسلیم نگشتهاند. مقاومت امروزه زنان در زندانها که با ایستادگی خویش زندان را به میدان مقاومت تبدیل نمودهاند، اثباتی است بر این ادعا. مقاومت شهید شیرین علم هولی که در زندان دربرابر ذهنیت مردسالار به مبارزه پرداخته و با شعار "شما توان گرفتن جان من را دارید اما هیچگاه نمیتوانید روح و فکر من رابه تسلیمت بکشانید" مهُر خویش را بر تاریخ زد و به سمبل مقاومت برای تمامی زنان ایران مبدل گشت. همچنین زینب جلالیان با اتکا بر فلسفهی (مقاومت زندگیست) سالهاست دربرابر اقتدارگران مقاومت نموده وپیشاهنگی مینماید .افزون بر این زنانی مانند آتنا دائمی، گلرخ ایرائی،ن رگس محمدی و نسرین ستوده که از مدافعان حقوق زنان وکودکان میباشند در برابر رژیم مستبد ایران اکنون در زندانها مقاومت نموده و به مبارزه میپردازند. کمپینهایی که زنان برای احقاق حقوق اولیه خویش مانند مبارزه با حجاب اجباری، حضور در اماکن ورزشی وهنری به راه انداختهاند گامی مهم میباشد و موازی با این گامها تلاش زنان برای بە دست آوردن مطالبات و خواستەهایشان همچنان ادامە دارد و چە بسا در این راه زنان بسیاری زندانی و یا ناچار به مهاجرت شدهاند، اما بسیارند زنانی که از جان خویش مایه گذاشته و به مقاومت پرداختهاند."
کژار به تجارب زنان در چهل سال عمر رژیم ایران اشاره کرده و افزوده است:"به درازای این سالها، نسلی که هرچه بیشتر با موضع گیری رادیکال بە پا خاستە و قیام نموده، زنان بودهاند. زنان همیشه جسارت، امید و روح مقاومت و مبارزە را به خلقهای ایران بخشیدهاند. زنان هرگز امیدی به سیستم اقتدارگرا و زنستیز نداشته وهمواره با آگاهی هرچه بیشتر خواستار فروپاشی رژیم های اینچنینی بودهاند. در این راستا زنان ایرانی بهای سنگینی را پرداختهاند. آنها بیشتر از هر کسی حق رسیدن به زندگی آزاد را دارا میباشند. برهمین مبنا دیگر زمان خاتمه دادن به نظام استبدادی که با قتل عام و سرکوب خلقها سرپا ایستاده، رسیده است. زنان ایرانی ازاین تجربه برخوردار گشتند هدف از جنگ ومبارزه در چه راستای بوده وبراین واقفاند که با مبارزه خویش انقلاب خلقها را ایجاد نمودهاند و چگونه فریاد آزادی خلق یکی گشتهاند و دیکتاتوری شاهانه را از هم فرو پاشیدند. این بار نیز، با اتکا بر این تجربیات با هوشیاری و آگاهی بسیار با ارادهی خلقها، دیکتاتوری فاشیستی و ولایت فقیه را متزلزل میسازند. با اتحاد نیروی خلق ها و زنان هیچ نیروی مستبدی توان و تاب تحمل موج انقلاب ومبارزهی آنان را نداشته وشکست خواهند خورد."
جامعه زنان آزاد شرق کردستان در پایان بیانیه با خاطرنشان کردن تداوم مبارزه و نقش پیشاهنگی زنان کرد میگوید:"زنان کرد نیز در راستای گشودن وگستردگی هرچه بیشترِ درهای مقاومت ومبارزه، از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند، از هر لحاظ خویش را سازماندهی نموده وصدای آزادیخواهی را فریاد میکشند. در ۴۰ سال گذشته، زنان کرد نیز با گامهای فدایی و هوشمندی خویش را سازماندهی نموده و با پذیرش نقش پیشاهنگ مقاومت حیات آزاد و برابر را برای خلقهای ایرانی به ارمغان میآورند. ما به مثابهی جامعهی زنان آزاد کردستان - کژار، پیشاهنگی زنان کرد در زمینههای سیاسی، سازمانی و همچنین دفاع مشروع را برای عموم خلقها و باورمندیهای متفاوت بر مبنای سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک، بر دوش گرفتهایم. با یقین به اینکه با اتحاد و هم صدایی زنان مقطع کنونی به برههی آزادی زنان میانجامد مبارزه خویش را گستردهتر مینماییم."