سیاستهای جنگطلبانهی ایران در منطقهی خاورمیانه و زیادهخواهیهای این کشور در عرصهی سیاسی اوضاع اقتصادی ایران را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. این تاثیر با خروج ترامپ از برجام خود را در شکل افزایش نرخ ارز و بهویژه دلار نشان داد و به تلاطم شدید بازار و تاثیر بر افزایش قیمتها منجر گردید. با این وجود حداقل تا شهریور گذشته این افزایش نرخ ارز نه ناشی از تحریمهای جامعهی جهانی و نه خروج آمریکا از برجام یا بازگشت تحریمها، بلکه سیاستهای دولت در بالا بردن نرخ دلار و تامین کسری بودجه و تامین اعتبارات بانکها را میتوان از جمله مهمترین دلایل افزایش نرخ ارز حداقل در نیمهی اول سال ذکر کرد. با ورود به نیمهی دوم سال شیب تند صعود جای خود را به شیب تند نزول قیمتها داده است؛ اما در این میان به رغم پایین آمدن نرخ برابری ارز، قمیت کالاهای اساسی و خوراکی، وسایل برقی، اتومبیل روز به روز در حال افزایش بوده و قیمت مسکن نیز در شهرهای بزرگ و به ویژه تهران چنان افزایش یافته است که بسیاری از شهروندان تهرانی مجبور به ترک این شهر و سکونت در کرج شدهاند.
طبق آمارهای منتشر شده در ایران نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به شهريورماه ۱۳۹۷ نسبت به دوازده ماه منتهی به شهريورماه ۱۳۹۶ معادل ۱۳.۵ درصد بوده است که نسبت به ماه مشابه سال قبل معادل ۳۱.۴ درصد افزايش داشته است. طبق آمار منتشر شده از سوی بانک مرکزی نرخ کالاها و خدمات مورد نیاز مردم در آذرماه، با تغییرات زیادی نسبت به ماه مشابه سال قبل مواجه بوده است. تا جاییکه نرخ میوه ۷۹.۴ درصد و نرخ گوشت قرمز و سفید ۶۰ درصد افزایش داشته است. با نگاهی به آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی سال ۱۳۹۷ ایران شاهد شدیدترین فشار ناشی از تورم بوده است. از طرف دیگر هزینههای تولید نیز شاهد افزایشی جدی بوده است. بر اساس آمار بانک مرکزی، شاخص بهای تولیدکننده در ایران در مهرماه امسال نسبت به مهرماه سال گذشته نشان دهندهی ۵۹ درصد افزایش است که به معنای افزایش ۵۹ درصدی هزینههای تولید در کشور در یک سال اخیر است.
تداوم وضعیت بحرانی اقتصاد ایران خانوادههای بسیاری را برای تامین مایحتاج اولیهی زندگی دستخوش سختی نموده است. به نظر میرسد بخشی از این بحران اقتصادی نشات گرفته از عدم ثبات سیاسی و نامشخص بودن آیندهی سیاسی این کشور در پرتو اقدامات ایران در منطقه باشد. اما بخش دیگر آن ناشی از فساد نهادینهی اقتصادی و اقتصاد رانتی ایران قابل تحلیل است. نقش نهادهای نظامی در ساختار سیاسی ایران، مداخله پرهزینه رژیم ایران در کشورهای خاورمیانه، قبظه عرصه مالی توسط نظامیان و همزمان وابستگی به فروش نفت از مهمترین دلایل دیگر این ورشکستگی میباشند.
با افت محسوس قیمت نفت، مسدود شدن نقل و انتقالات بانکی خارجی و بویژه اقدامات غرب برای ممانعت از بازگشت پول ناشی از فروش نفت این وضعیت طی ماههای آتی به وضعیت فروپاشی نزدیک خواهد شد. در برههی کنونی کمکهای اروپا نه به خاطر ایران، بلکه به خاطر هراس از پیامدهای احتمالی بیثبات سازی ایران تلقی میشود. اروپا از تجربه سوریه دریافته است که در صورت بیثباتی ایران، منطقه نیز بیثبات و اروپا با موجی از مهاجرتها روبهرو خواهد شد. از همین روی علاقمند به پرداخت هزینههای سیاست خارجی آمریکا نبوده و در نتیجه ممکن است اقداماتی را در جهت کاهش تاثیرات تحریمها انجام دهد. با این وجود به نظر نمیرسد اقدامات اروپا در راستای کاهش ریسک پذیری تولید و نیز ارتقای اقتصاد ایران کمک چندانی به بهبود وضعیت اقتصادی ایران باشد.