سومین و آخرین قسمت از برنامه دستهای تاریک از شبکه تلویزیونی روناهی پخش شد. در بخش آخر این برنامه ۳ جاسوس دیگر و اعترافات آنها منتشر میشود. همچنین برخی از اعترافات یک جاسوس که در فصل اول شرح داده شد در این بخش گنجانده شده است.
در این بخش مشخص میشود که چگونه زنان کورد در کمپ بَردَرَشه در باشور کوردستان مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند. آنها همچنین مواد مخدر را به روژاوا آوردهاند و دفاتر جبهه ملی کوردستان سوریه (ENKS) آوردند، به پناهگاه امنی برای جاسوسان تبدیل شدند... نام، عکس، مکان و اطلاعات نظامی بار دیگر به نهاد استخباراتی حزب دمکرات کوردستان (پدک) به نام (پاراستن) و سازمان استخباراتی ترکیه (میت) ارسال شد.
این بخش رابطه قوی و هماهنگ بین جاسوسان، هواپیماها و مواد مخدر را نشان میدهد. ارتباط آنها توسط پاراستن، ENKS و میت ترکیه برقرار میشود.
آنها از طریق بستگان خود به دام جاسوسی میافتند
در آخرین بخش، چهره ۴ جاسوس ظاهر میشود. محمد عباس سیدا؛ در سال ۲۰۲۰ به باشور کوردستان فرار کرد، اما در آنجا توسط نیروهای پاراستن اسیر شد و جاسوس میت و پاراستن شد. دختر دایی او، بریوان رمضان محمد، روژاوا را ترک نمیکند، اما از طریق پسر عمهاش، محمد به جاسوس مبدل شده است. اسد مروان حسن که نام بارزانی گرفته بود در سال ۲۰۱۵ به باشور کوردستان رفت و جاسوس شد. برادرش برهان رضوان حسن که در بخش اول برنامه نمایش داده شد با او همکاری میکند. هر چهار نفر از طریق بستگان خود در باشور کوردستان در دام جاسوسی افتادند.
جاسوسی به نام محمد عباس سیدا از طریق عمویش به نام عدنان وارد باشور کوردستان میشود و جای او را در استخبارات پاراستن میگیرد. او پس از رفتن به باشور و انجام جاسوسی، با برخی از افراد روژاوا ارتباط برقرار میکند و از افرادی به نامهای روَیدا، امیر، محمد و بریوان به عنوان منابع اطلاعاتی خود استفاده میکند. از جمله اصلیترین آنها بریوان است و بریوان دستگیر شده و به کارهای کثیف خود اعتراف کرده است.
جاسوسی به نام اسد مروان حسن که بعدها نام بارزانی را گرفت، از سال ۲۰۱۵ به مدت ۹ سال جاسوسی کرده است. او حدود ۲۰ موسسه را گشته و هیچ اطلاعاتی باقی نمانده که به پاراستن و میت ندهد. او و جاسوسی به نام برهان رضوان حسن پسر عمو هستند و از طریق عموی خود وارد جاسوسی شدند. نام عموی هر دو جاسوس محمد خِر است. ظاهراً جای خود را در گروهی به نام پیشمرگههای روژ میگیرد اما همزمان در اطلاعات پاراستن نیز فعالیت میکند. او شخصا اسد، برهان و اورهان را به باشور کوردستان میبرد و آنها را جاسوس میکند.
میت در مرکز پاراستن در منطقه سِمِله مستقر است
وقتی وارد مرکز سِمِله میشوند نقشه روژاوا کوردستان را در مقابل آنها میگذارند. مکان تأسیسات، مراکز، مناطق خدماتی و تونلها را نشان میدهند. در کنار آن، تعداد مبارزان قسد و اطلاعات در مورد فرماندهان و پیشاهنگان میخواهند. آنها نشان میدهند که اطلاعاتی که به پاراستن دادهاند، همیشه توسط یکی از اعضای میت به نام فرهاد که با چند محافظ همراه بوده است، گرفته شده است. آنها همچنین در مورد ورود برخی دیگر از اعضای میت به مرکز پاراستن در سِمِله صحبت میکنند.
اطلاعات کلیدی از اعترافات جاسوسی به نام بریوان به دست میآید که پاراستن اغلب مکانها و اطلاعاتی درباره مدیر نیروهای امنیتی دژوار قامشلو درخواست کرده و اطلاعات او را ارسال کردهاند. سرانجام در ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، دژوار قامشلو در حمله نیروهای اشغالگر ترکیه در محله امالفُرسان قامشلو به شهادت رسید.
همچنین در اعترافات این جاسوسان بارها مشخص شد که وظیفه اصلی این جاسوسان سیاهنمایی و بد جلوه دادن خودمدیریتی است. این جاسوسان با همکاری میت، ENKS و پاراستن کارهای کثیف انجام میدهند. علاوه بر کار سیاهنمایی روژاوا از سوی ENKS و زمینهسازی برای جاسوسی، نقش مشخصی از دفاتر ENKS در داخل روژاوا کوردستان از اعترافات جاسوسان آشکار میشود. وظیفهای که پاراستن به این دفاتر داده است، نجات جاسوسان است. جاسوسی به نام محمد اعلام میکند که اگر تهدیدی متوجه آنها شود ابتدا به مراکز ENKS گزارش میدهند. بنابراین با دستور پاراستن، درهای آنها باز خواهد بود و در برابر نیروهای امنیتی (روژاوا) محافظت خواهند شد. وی همچنین خاطرنشان میکند که در جریان آموزش، پاراستن به آنها گفته است: «شما انسانها را تعقیب خواهید کرد، در اجتماعات بنشینید. نام روژاوا را جلوی چشم و دلشان سیاه کنید...همیشه از نبودن صحبت کنید و مهاجرت را تسهیل کنید...» بنابراین معلوم میشود که موج به موج انسانها را از سرزمینشان ربوده و به چاله جاسوسی میاندازند.
جاسوسان پاراستن در اردوگاه بردرشه به زنان تجاوز میکنند
از اظهارات آنها مشخص میشود که جاسوسان نه تنها اطلاعات امنیتی را ارائه میدهند، بلکه برای موارد اجتماعی نیز موظف شدهاند. مثلاً شبکه اورهان، برهان و علی در داخل کمپ بردرشه، پس از اینکه توسط پاراستن به مواد مخدر معتاد میشوند، به توزیع آن میپردازند. به این ترتیب جوانان روژاوا را در داخل کمپ تعقیب کرده و در دام جاسوسی قرار میدهند. در این موضوع جاسوسی به نام اسد نیز در همین جبهه فعالیت میکند. پاراستن به آنها دستور میدهد که این مواد را به روژاوا نیز بیاورند تا مردم را به بیراهه بکشانند و به دام بیاندازند.
روش تعرض و تجاوز به زنان در بخش سوم و همچنین در بخشهای اول ظاهر میشود. درست مانند کمپ بردرشه که به اصطلاح برای استقبال از مهاجران روژاوا ساخته شد، امروز نیز زنان کورد زیر چادر مورد تجاوز قرار میگیرند. جاسوسی به نام برهان اعتراف میکند که شبکهای از جاسوسان پاراستن در این کمپ وجود دارد و آنها عصرها وارد چادرها میشوند. و اعتراف میکنند که تنها جاسوسانی به نامهای برهان و علی به ۲ زن کورد تجاوز کردهاند.
«عشق وطن را در دل فرزندان خود بکارید»
بخش ۳ برنامه به عنوان آخرین بخش از برنامه دستهای تاریک منتشر شد. در پایان بخش سوم خلاصه و نتیجه سه بخش آورده شده است. در این سه بخش، بسیاری از طرحهای خطرناک پاراستن، میت و ENKS فاش شد. چهره ۱۳ جاسوس شناسایی شد و در اعترافات آنها اهداف و روشهای کثیف زیادی علیه انقلاب روژاوا فاش شد. علاوه بر این، بسیاری از مراکز و مکانهای مواد مخدر، تجاوز و جاسوسی آشکار شد. چگونگی انجام بسیاری از رویدادها یا حملات اشغالگران ترکیه به منطقه در حال کشف است. همچنین در پشتپرده سیاستهای سیاهنمایی، مهاجرت و فشار بر جامعه، اینکه چه قدرتهایی هستند بطور مستند مشخص میشود.
مهمترین چیز این است که نیروهای امنیتی شمال و شرق سوریه از این نقشهها و جاسوسان آنها آگاه هستند. اکثر این جاسوسان دستگیر شده و اهداف میت، پاراستن و ENKS شکست خوردهاند.
در پایان این برنامه از زنان، جوانان و جامعه خواسته میشود که نسبت به همه روشها و اهداف اشغالگران و خائنان آگاه باشند. از همه بینندگان خواسته میشود که «عشق به وطن را در دل فرزندان خود بکارند.» تا در مقابل این نقشهها یک لقمهی آسان نباشند. مشخص شده است که روابط انسانی و اجتماعی، وحدت ملی کوردها و اتحاد خلقها پاسخی برای همه جاسوسها، نقشهها و حملات است.