بایک: زمان عمل به مسئولیت تاریخی و تحقق اتحادملی فرارسیده
بایک: زمان عمل به مسئولیت تاریخی و تحقق اتحادملی فرارسیده
بایک: زمان عمل به مسئولیت تاریخی و تحقق اتحادملی فرارسیده
«جمیل بایک» از روسای مشترک شورای رهبری ک.ج.ک اعلام کرد که در خاورمیانه توازنانی جدید به میان میآید و افزود:«اگر کردها بتوانند بهمثابه یک مسئولیت تاریخی ـ حیاتی اتحاد خود را تحقق بخشند, مسلما خواهند توانست در این توازنات جای گیرند. به همین دلیل, باید همه نیروهای کردها مسئولانه عمل کنند و بجای منافع کمارزش سیاسی, به آینده تمامی خلقکرد بیاندیشند».
«جمیل بایک» از روسای مشترک «کنفدرالیسم جوامع کردستان, ک.ج.ک» در مقاله این هفته خود که در روزنامه «آزادیولات» منتشر شد, به مسئله توازنات نوین منطقه خاورمیانه و اهمیت اتحاد کردها در مرکز این توازنات, پرداخت.
بایک یادآور شد که دولتهای منطقه همانند قرن 20 تلاش میکنند کردها را خارج از این عرصه و توازنان منطقهای قرار گیرند. وی افزود:«این امر هم موجب میشود که کردها به مثابه یک مسئولیت تاریخی ـ حیاتی, اتحاد خود را تحقق بخشند». باید در مقاله خود به این مسایل پرداخته است:
«در خاورمیانه خلقی که بیش از همه از سوی فتنه «دولت ـ ملت» آسیب دیده است, خلق کرد میباشد. بر اثر فتنهانگیزی دولتـ ملتهای حاکم ترکیه, عرب و فارس تلاش شد که کردها را با توسل به قتلعام فیزیکی و فرهنگی به نابودی بکشانند. هرچند اعراب و فارسها به اندازه دولت ترکیه به شیوهای آشکار, وحشیانه و توطئهآمیز , با استفاده از سیستم دولت ـ ملت به امحای کردها نپرداختند, اما از سوی سیستمهای دولت ملت آنها مورد محاصره قرار گرفته و با نسلکشی فرهنگی روبرو شدند. آنها هم برای به نتیجه رساندن نسلکشی فرهنگی هم هراز گاهی به قتلعام فیزیکی هم دست زدند. از سوی دیگر کردها, بخاطر اینکه میان چهار دولت تقسیم و تجزیه شده بودند و از سازماندهی و سیاست خاص برخوردار نبودند, در قرن 20 در «دام کُرد» درافتادند و این قرن را چنان سپری کردند. چهبسا این «دامکرد» هنوز هم از میان نرفته است.
بخاطر اینکه کردها در قرن 20 تجزیه شدند, از یک سازماندهی منسجم سیاسی در منطقه هم برخوردار نبودند. کردها از تبدیل شدن به ابزاری در دست سیاستهای بینالمللی نجات نیافتند. این بود که قرن 20 برای کردها تنها یک کابوس بود و موجودیتشان با خطر نابودی کامل روبرو گشت. هرچند بارها مقاومت کردند, اما نتوانستند «دام کرد»را از میان بردارند. کردها همچنان از نسلکشی فرهنگی نجات نیافتهاند و نتوانستهاند در قرن 20 اتحاد ملیشان را تحقق بخشند, اما دولتهای منطقه در برابر آن, به سیاستهای مشترک علیه کردها دست زدند.
در ربع آخر قرن 20 در هر چهاربخش کردستان مبارزات ازادیخواهانه گسترش یافت. بویژه در شمال کردستان که بزرگترین بخش است با پیشاهنگی پ.ک.ک چنان تأثیراتی برجای گذاشت که عصری نوین از تاریخ مبارزاتی کردها آغاز شد. با ظهور پ.ک.ک سرنوشت سیاه کردها تغییر یافت. پ.ک.ک بر مبارزات دیگر بخشهای کردستان و اوضاع سیاسی آنها تأثیری عمیق برجای گذاشت. پ.ک.ک اثبات کرد که هرچند اوضاع وخیم باشد, اما بازهم با مواضعی مشترک ایدئولوژیک, سیاسی و سازمانی میتوان مبارزات را پیشبرد داد.
قدرتهای حاکم بر کردها تلاش میکردند کردها را از صفحه تاریخ بزدایند و این حقیقت را درک نکردند که دیگر کردها در خاورمیانه به یک قدرت سازمانی و سیاسی عظیم مبدل شدهاند. در قرن 20 و پس از جنگ جهانی اول و در نتیجه توازنات منطقهای, کردها بدونقدرت و سازماندهی باقی ماندند, اما در قرن 21 کردها مواضع سازمانی و سیاسی خود را نیرومندتر ساختند. هماکنون هر قدرتی تلاشمیکند بر نیرومندی خود بیافزاید که در این موقعیت, اتحاد کردها خطری جدی برای آنها محسوب میشود. عدم تحقق اتحاد کردها در برهه کنونی و جنگ بزرگ خاورمیانه, به معنای فقدان آمادگی و سازماندهی لازم و عدم استفاده از نیروی پتانسیل موجود در جامعه خواهد بود. از سوی دیگر دولتهای منطقه از وضعیت تجزیهشدگی کنونی هرچهاربخش کردستان سوءاستفاده میکنند تا اجازه ندهند کردها در توازنات جدید منطقهای از جایگاهی نیرومند برخوردار شوند.
در چنین وضعیت سیاسیای, رهبر ملتکرد, رهبر آپو تحقق اتحاد و سازماندهی مشترک کردها را بسیار حیاتی عنوان کردند و سالهاست مصرانه بر برگزاری کنفرانس ملی تأکید میکنند. اما تاکنون زمینه و فرصتی برای برگزاری این کنفرانس همچو امروز هموار نشده بود. رهبر ملتکرد همزمان با توقف جنگ درشمال کردستان, اندیشید که هماکنون موانع فراروی کنفرانس برداشته شده و مصرانه خواستند که در مرحله سیاسی کنونی کنفرانس ملی برگزار شود. در حالی که جنگ در شمال کردستان و ترکیه متوقف شد, برگزاری کنفرانس ملی کردها از سوی احزاب سیاسی هرچهاربخش کردستان امری مثبت تلقی شد. لذا نشستی مقدماتی برگزار و فعالیتهای تدارکاتی هم آغاز شد. قرار است کنفرانس هم در اواخر ماه آگوست برگزار شود.
اگر این کنفرانس مطابق اهداف خود عملی شود و قراراتی در آن اخذ شوند, مسلما کردها به شیوهای نیرومندانه در جنگ قدرت خاورمیانه جای خواهند گرفت. اتحاد نیروهای کردی و جنبش مشترک آن, بر قدرت سیاسی کردها از چندین لحاظ خواهد افزود. در نتیجه کردها به شیوهای نوین در توازنان سیاسی خاورمیانه جای خواهندگرفت.
مسلما آتش تغییر و تحولات در خاورمیانه شعلهورتر شده و در مرحلهای قرار گرفته که بسیار دینامیک و سیاسی است. شکی نیست که کردها هم بیشتر از همه از این اوضاع متأثر میشوند. به همین خاطر نباید کردها سرنوشت خود را به دیگران بسپارند.برگزاری کنفرانس ملی در این بحبوحه, به معنای آمادگی و برخوردارشدن از ابتکارعمل مبارزانی است. لذا در صورت صادق بودن احزاب و سازمانها مسلما این کنفرانس نتایجی تاریخی دربرخواهد داشت.
لذا باید همه نیروهای کردی مسئولانه عمل کنند, منافع سیاسی خود را ترجیح ندهند. باید از تنها به آینده خلقکرد بیاندیشند.»