نامه‌ سرگشاده‌ جمعی از زندانيان سياسی كورد در زندان اروميه به رئيس‌جمهور ایران

نامه‌ سرگشاده‌ جمعی از زندانيان سياسی كورد در زندان اروميه به رئيس‌جمهور ایران

 جمعی از  زندانیان سیاسی کورد در زندان مرکزی ارومیه نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور منتخب ایران, حسن روحانی نوشته‌اند. این زندانیان هدف خود از نوشتن این نامه را «بیان مطالبات خود و یادآوری مظالم, بی‌عدالتی‌ها و بی‌تدبیری‌های سالیان گذشته» عنوان کرده‌اند.

متن کامل نامه سرگشاده زندانیان سیاسی کورد در زندان ارومیه که نسخه‌ای از آن بدست خبرگزاری فرات رسیده و منتشر می‌شود:

کوچکترین اقدامی برای رفع تبعیض‌ها صورت نگرفته

«با توجه به انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران و انتخاب رئيس جمهور، با مطالبه‌ي مشروع حقوق و آزادي، گروهي از زندانيان سياسي كورد بر آن شديم تا خواسته‌هاي خود را در قالب نامه‌ا‌ي سرگشاده به رئيس‌جمهور منتخب، نوشته تا بلكه مظالم، بي‌عدالتي‌ها و بي تدبيري‌هاي ساليان گذشته را به ايشان يادآوري  نموده تا در راستاي چاره‌يابي مسائل و بحران‌هاي اجتماعي خلق‌هاي ايران به عنوان مواردي كه تاكنون تحقق نيافته، همچون تجاربي در اين زمينه به كار گرفته شود. اينكه ايران فقط مركز نيست و ايراني فقط حاكمان مملكت نبوده و مشكلات و مسائل مردم، آشتي و يا قهر جناح‌هاي حاكم بر مملكت نيست. در اين گوشه‌ي مملكت از شمال غربي تا جنوب غربي، مردماني زندگي مي‌كنند كه از ابتدايي‌ترين حقوق انساني خود محروم مي‌باشند. ساليان سال است كه با نگاه تنگ امنيتي به اين منطقه نگريسته شده، تغيير دولت‌ها كه هيچ، تغيير نظام از پادشاهي به حكومت اسلامي چيزي را در زمينه‌ي احقاق حقوق انساني ساكنان اين منطقه ــ كوردستان ــ تغيير نداده‌است. انقلاب سال57 به عنوان انقلاب اميد ايرانيان، تنها ارمغانش جنگ داخلي و ويراني هر چه بيشتر كردستان و يا خرابي‌هاي جنگ با عراق بود. خرابي‌هايي كه هرگز آباد نشد وعقب افتادگي‌هايي كه كسي در انديشه‌ي جبرانش برنيامد. نتيجه‌ي بي‌اعتمادي بيشتر كوردها به نظام اسلامي و متقابلا تشديد جو پليسي از طرف حاكميت بر كردستان شد. تا اكنون كوچكترين اقدامي جهت رفع تبعيض‌هاي ملي، مذهبي، فرهنگي، اقتصادي وسياسي انجام نگرفته است. آنچه كه نصيب كوردها شده تنها شعارهايي‌ست كه جهت سوء استفاده از حس وهويت كوردي در مواقع خاص توسط حاكميت به كار گرفته شده است.»

 علنی‌تر شدن سیاست کوردستیزی

«در استان اورميه وضعيت بسيار بغرنج‌تر از ساير مناطق كوردنشين مي‌باشد. در اين منطقه ذهنيت ناسيوناليست منتسب به پان‌تركيسم و تورانيسم حيات و موجوديت خود را در گرو كوردستيزي مي‌دانند.  وضعيتي كه ريشه در «ساواك» داشته و بعد از انقلاب با لعاب اسلامي حاكميت منطقه را در دست خود قبضه نموده‌اند، همان سياست دوران پهلوي را در قالب جمهوري اسلامي پياده مي‌نمايند. در دهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي 70 با آغاز جنبش كوردهاي آزادي‌خواه تركيه و استقرار در مرزهاي مشترك ايران وتركيه، همزمان با نفوذ نيروهاي امنيتي تركيه در اين استان شاهد پيوند نامبارك اين گروه از حاكمان منطقه باسرويس امنيتي تركيه ومحافل فاشيستي اين كشور بوديم. در اين دوره سياست كوردستيزي علني‌تر وشديدتر اعمال مي‌شود. سياستي با نام جمهوري اسلامي و به كام تورانيسم. در تمام مديريت استان، كوردها كوچك‌ترين سهمي ندارند و اگر هم مواردي استثنا در سطح مديران مياني كورد مشاهده گردد، مطمئنا دكوري از مديريت بوده كه داراي هيچ قدرت اجرايي نبوده، به اندازه‌ي هيچ كدام از زير مجموعه‌هاي غيركوردش مؤثر نمي‌باشد. در شوراي تامين استان كه بالاترين نهاد كوردي منطقه مي‌باشد، حتي يك عضو كورد وجود ندارد. تاريك خانه‌ايست كه تمام انديشه‌هاي ضد كوردي و نگرش امنيتي به كردستان در آنجا توليد شده و زيربناي ديدگاه كل حاكميت كشور مي‌شود .»

فشار علیه زندانیان سیاسی

«اما در مورد ما كه به جرم دفاع از هويت و حقوق كوردستاني خود در زندان مي‌باشيم، وضعيت، ملموس‌تر و عيني‌تر است. از لحظه‌ي دستگيري و ايام بازداشت، هرآنچه را كه در شان و منزلت يك انسان نيست در حق ما روا مي‌دارند. ازشكنجه‌هاي فيزيكي گرفته تا توهين و فحاشي و بازجويي‌هاي چندين ساعته درساعات مختلف شبانه‌روز، در بي‌خبري كامل از خانه وخانواده بدون ملاقات و استفاده از تلفن كه از چندين هفته تا چندين ماه به طول مي‌انجامد و سرانجام در جلسه‌ي دادگاه‌هايي كه تنها چيزي كه قضات به آن توجه ندارند دفاعيات متهم است. احكامي از پيش تعيين شده را عليه‌ي متهم تهيه نموده كه در اين ميان وكلاي متهمين كه اگر هم گاها به صورت صوري وكالت پرونده‌‌اي را بر عهده بگيرند، اجازه مطالعه‌ي پرونده و دفاعي آزاد از متهم پرونده را نخواهند داشت. تا اكنون وكلاي زيادي بازداشت شده يا به‌واسطه‌ي تهديد و ارعاب، عقب رانده شده و ديگر جرأت نزديك شدن به پرونده‌هاي سياسي را ندارند. تنها قضات بازنشسته‌ي دادگاه انقلاب يا بازجويهايي در لباس وكالت، حق بر عهده گرفتن وكالت و به اصطلاح دفاع از زندانيان سياسي را دارند. افرادي كه خود به واسطه قضاوت آنها و يا باز جويي‌هاي آنها اعدام شده و يا در زندان پوسيده‌اند، امروزه در ايام بازنشستگي وكالت زندانيان سياسي را عهده‌دار شده‌اند. آنهم در مقابل دريافت مبالغي سرسام‌آور از خانواده‌ي زندانيان كه در بسياري اوقات منجر به حراج زندگي  و دارايي خانواده‌ها مي‌گردد.»

دادگاه انقلاب, فاسدترین نهاد حکومتی ایران

«خانواده‌ي هيچ كدام از زندانيان سياسي از ترس توهين‌ها و فحاشي‌هاي قضات و مسئولين دادگاه انقلاب جرأت مراجعه به آنها و پيگيري وضعيت فرزندان خود را ندارند. در مورد احكام صادره و ابلاغ آنها كه كلأ به صورت شفاهي ابلاغ  مي‌شود تا اكنون به هيچ كدام از زندانيان سياسي حكمي كتبي ابلاغ نشده است و همين امر راه تجديد نظر خواهي و واخواهي در ديوان عالي كشور را سد مي‌كند. مجموعه‌ي اين عوامل سبب شده كه دادگاه انقلاب اسلامي را بتوان فاسد‌ترين نهاد حكومتي در ايران نام نهاد.

در تمام اين مراحل، قبل از رسيدگي به جرم مرتكب شده، اين كورد بودن ماست كه بازداشت شده، بازجويي پس مي‌دهد و در دادگاه، محاكمه شده و با حقارت به زندان انداخته مي‌شود. وضعيت زندان هم چندان بهتر از دادگاه و بازداشتگاه نيست. به خاطر بيكاري سرسام آور و نيز زياد بودن عناوين مجرمانه، آمار زندانيان روزانه در حال افزايش است. نبود فضاي كافي براي استراحت و ورزش و خورد و خوراك سبب شده زندان جايي جهت پوسيدن انسان گردد. آنچه از آموزش و كلاس‌هاي حرفه‌آموزي و اخلاق در زندان از طرف مسئولان گفته مي‌شود تماما دروغ محض است. در زندان جايي براي درس و حرفه آموزي و اخلاق وجود ندارد.»

ترویج اعتیاد و بی‌اخلاقی در زندان

«از بدو ورود تا لحظه آزادي غير از توهين و فحاشي و پرخاشگري، زنداني چيز ديگري را نمي‌بيند. كارهاي خلاف اخلاق بدون هيچ مانعي در حال گسترش است مواد مخدر بيشتر از غذا و دارو در دسترس مي‌باشد. در تمام زندان‌هاي استان، پزشك متخصصي در هيچ رشته‌ي پزشكي وجود ندارد. اقلام دارو در داخل زندان شايد از ده عنوان بيشتر تجاوز نكند كه براي تمامي بيماري‌ها تنها از ميان اين چند قلم دارو از سوي بهداري‌هاي زندان تجويز مي‌شود. براي بيماري صعب‌العلاج وخطرناك كه غير از مرگ علاج ديگري پيدا نمي‌شود. تفكيك جرايم و سن و سال اصلأ رعايت نمي‌شود . محكومان جوان و كم سن و سال آشكارا مورد سوء استفاده جنسي قرار مي‌گيرند.

در مقابل اين مسائل، كوچك‌ترين اعتراض به وضعيت موجود، مجازات سختي در پي دارد. زنداني معترض هفته‌ها و ماه‌ها در سلول‌هاي انفرادي زندان و يا به اداره‌ي اطلاعات منتقل مي‌شود و يا به دورترين زندان محل سكونت خانواده‌ي زنداني تبعيد مي‌‌گردد. اين مجازات‌ها و تبعيد‌ها جلوي صداي اعتراض زندانيان را گرفته و كمتر موردي سراغ داريم كه زنداني جرأت اعتراض داشته باشد.»

بی‌مسئولیتی حکومت و مسئولین

«با جو تهديد و ارعاب اكثر معترضان را به جاي خود مي‌نشانند و با تشويق و امتيازات كوچكي نظير برخورداري بيشتر از ملاقات و كمك‌هاي كميته‌ي‌ امداد و انجمن حمايت از زندانيان و غيره، زندانيان ضعيف‌النفس را ناجوانمردانه به خدمت مي‌گيرند. به واسطه‌ي همين عوامل است كه بيشترين فشارها را بر زندانيان وارد مي‌آورند. فشار و شكنجه‌اي كه در ظاهر قضيه مسئوليتي متوجه حكومت و مسئولين نيست، ولي روزگار را به كام زندانيان سخت‌تر و زندان را غير قابل تحمل‌تر مي‌نمايند.

امروز كنترل تمام زندان‌هاي استان به ويژه زندان مركزي اورميه در دست اين اراذل و اوباش مي‌باشد، كه بدون هيچ واهمه‌اي زندانيان را با حمايت قانون ضرب و شتم كرده و گزارشات هدفمند عليه زندانيان نيز توسط همين عوامل تنظيم شده و موجبات تشديد حكم يا تبعيد و تنبيه زنداني را فراهم مي‌آورد .»

قربانی زور و قدرت مافیای قدرت

«جداي از اين اعمال، مواد مخدر و ديگر كالاهاي قاچاق در داخل زندان به واسطه‌ي همين عوامل با همكاري مأمورين زندان تهيه و توزيع مي‌شود. از اين راه هم سودهاي نجومي به جيب مأمورين و مسئولين زندان روانه مي‌شود. مسائلي كه ذكر آنها بيشتر در مورد زندانيان سياسي بود حال آنكه در رابطه با جرايم عمومي مسائل بسيار وحشتناك‌تر مي‌باشد. چرا كه اكثرا به واسطه‌ي نوع جرم خود براي خويش حق اعتراض و سهم‌خواهي قائل نيستند و مسئولين با اين گروه اصلا به مانند انسان برخورد نمي‌كنند. آنهايي كه با عنوان سوداگر مرگ روزانه مجازات مي‌شوند كسي نيستند جز خرده‌پاهايي  كه قرباني زور و قدرت حاجي مافياها و باندهاي قدرت محلي شده‌اند.»

خطاب به رئیس‌جمهور/ تشکیل هیأتی مستقل برای تحقیق

«حال آقاي رئيس جمهور در ابتداي شروع به كار دولت جنابعالي از شما تقاضا داريم كه نگاهي ويژه به كردستان به ويژه  كوردهاي استان اروميه داشته باشيد. زنداني كه ما در آن مجازات مي‌شويم خود معلول شرايط سياسي، اقتصادي، و هويتي منطقه مي‌باشد و چنين وضعيتي 35 سال پس از پيروزي انقلابمان شايسته‌ي ملت كورد و انسانهايي نيست كه حتي يك ساعت در مقابل ظلم و جور شاهنشاهي خاموش نبوده‌اند.

از آنجا كه ما زنداني هستيم و بيشتر تمركز ما بر وضعيت زندان‌هاي استان و به ويژه زندان مركزي اورميه است از جنابعالي مي‌خواهيم كه با تشكيل هيأتي مستقل از انسان‌هاي با وجدان، مردم‌دوست كه در سرزمين ما فراوانند، تحقيقاتي ميداني از وضعيت اين استان و فلاكت كوردها و وضعيت زندان‌ها به عمل آورند. گزارش علني و بي طرفانه‌ي آن‌ را در اختيار عموم ملت ايران و وجدان‌هاي بيدار قرار دهند. گزارشي كه اميداوريم سبب تغيير و دگرگوني مديريت استان وسيستم قضايي حاكم بر آنجا شود؛ جلوي اجراي احكام اعدام كه متأسفانه بسيار هم پر تعداد هستند، گرفته شود. احكامي كه هيچ‌گاه اجازه‌ي تجديد نظر‌خواهي نداشته‌اند از نو مورد بررسي مجدد قرار گيرند. چرا كه با روند فعلي هر روز شكاف بين جمهوري اسلامي و ملت كورد عميق‌تر مي‌شود. ادامه‌ي حاكميت فعلي در منطقه غير از فروش مملكت به فاشيست‌هاي توراني ثمر ديگري نخواهد داشت. عامل عقب‌افتادگي و مشكلات كشور هميشه وابستگي به بيگانگان و دوري از مردم بوده، از جنابعالي مي‌خواهيم همچنانكه با اقبال مردمي بر سر كار آمديد با پشتوانه‌ي همين مردم و با حمايت آنها كه ملت كورد هم بخشي از اين مردم است، امورات آشفته‌ي مملكت را  سروسامان دهيد. ما زندانيان سياسي زندان اورميه خواهان آزادي تمامي زندانيان سياسي كورد و غير كورد در كوردستان و ايران بوده و مطالبه‌ي حقوق و آزادي بيان و انديشه را به عنوان حقوق مسلم و ابتدايي خود مي‌دانيم. اميدواريم كه عملكرد دولت شما هم چون دولت‌هاي قبلي سبب پشيماني مردم و پشت‌كردن به شما و تنها گذاشتنتان نشود .

با درود به مردم ايران، آزادي وعدالت

جمعي از زندانيان سياسي زندان مركزي اورميه»