روناهی سرحد: ژنئولوژی اساسی علمی دارد

روناهی سرحد به ارتباط میان ژنئولوژی و جامعه شناسی اشاره کرد و گفت، مسائلی مانند دموکراسی، سیاست و زندگی فقط با ژنئولوژی میسر می‎شود. وی گفت: "ژنئولوژی خود جامعه‌شناسی است و جامعه‌شناسی نیز اساس همه‌ی علوم است".

عضو شورای حزب آزادی زنان کوردستان (پاژک) روناهی سرحد در برنامه‌ی "خوبون" ژن تی وی شرکت کرد. وی در رابطه با موضوع ژنئولوژی، پاسخ پرسشهای روزنامه‌نگار آرژین بایسال را داد.

- هدف علم ژنئولوژی چیست؟

ژنئولوژی علم سوسیولوژی زن است. اما پروسهای وجود دارد که این مسئله را معرفی کرد. به همین دلیل ابتدا به رهبر آپو که این موضوع را به وجود آورد و به جهانیان تقدیم کرد و به موضوعی جهانی تبدیل نمود، سلام و درود میفرستم. همزمان یاد شهیدان لیلا آگری، هلین گاره و هوال مالدا را که به طور مستقیم در این مبارزه شرکت داشتند و در آن را در امور و مبارزات روژاوا ادامه دادند، گرامی میدارم و در وجود این سه رفیق انقلابی که در این مبارزات شرکت کردند و خواستند به پاسخی برای این مبارزات تبدیل شوند، سلام و درود میفرستم. با به وجود آمدن ژنئولوژی، رهبری به ویژه بر اساس تحقیقات مربوط به زنان، به این مسئله پرداخت. وقتی در رابطه با رهبری، تاسیس حزب کارگران کوردستان و راهپیمایی برای انقلاب کوردستان صحبت میکنیم، به آسانی دیده میشود که با انقلاب زنان، از نو این تاریخ را بازنویسی کرده‌اند. به ویژه در روشهای رهبری؛ زن، مرد، جامعه، شخصیتها، ارزشهای مثبت و منفی همه آشکار شدەاند. شیوەی زندگی، شیوەی تفکر مانند مستند کردن ایدئولوژیک، برای حزبی بودن نامیدە شد. اما در اساس این مضامین فقط برای کادر و یا جنگاوران این حزب نبود. ممکن است اینگونه نشان داده شده باشد، اما تحقیقات در علوم اجتماعی به صورتی بسیار دقیق انجام شد. به ویژه از سال ۸۷ به بعد در مورد موضوع زن تعمیق بسیاری صورت گرفت. همچنین در رابطه با موضوعهای اراد هی زنان، آگاهی و هوشیاری جنسی، علاقهی جنسی، مبارزات جنسی، موضوعهایی مانند "جدایی"، "تغییر مرد"، "آزادسازی بی‌پایان"، ژنئولوژی بدون این موضوعها به صورت فوری درست نمیشد. ایجاد هر چیزی به مدت زمان نیاز دارد. بعضی چیزها به صورت دسته جمعی درست میشوند، زمانی یکدیگر را کامل میکنند، به چیز دیگری تغییر مییابند. اگر از این لحاظ موضوع را بررسی کرده و همچنین در دفاعیه آتن دقت کنیم، در هم هی دفاعیات، رهبری در رابطه با تغییر پارادایم صحبت میکند. اگر به قبل از دفاعیه آتن نیز برگردیم، ممکن است به طور کامل اسم آن پارادایم نبوده باشد. در کنگره پنجم حزب کارگران کوردستان، بررسیهای جدی در رابطه با پراکتیک سوسیالیسم، در رابطه با پراکتیک مبارزات، ملیتها و در رابطه با حقیقت مبارزات زنان، مبارزات طبقاتی درست شده بود. در حقیقت گزارشاتی که رهبری به کنگره ارائه کرده بود، بالاتر از برنامه سازی نظامی و سیاسی بود.

همه اینها در دفاعیات به پارادایم تبدیل شدند. در همه دفاعیات (آتن، اورفا، دادگاه حقوق بشر اروپا، دفاع از یک خلق، سوسیولوژی آزاد، ارزیابی سرمایه داری، تمدن دموکراتیک و دفاعیه ۵ و غیره) ما همه این دفاعیات را به عنوان مضمون ژنئولوژی میدانیم. ژنئولوژی علم زن است. چرا به علم زن نیاز بود؟ هنوز هم معرفی زنان یک نیاز است. از لحاظ علمی، فلسفی، دین و متولوژی در معرفی زنان تفکری بسیار بد وجود دارد. چرا زنان در چنین شرایطی برده و یا اسیر هستند؟ برای آنکه دوباره خود را نجات دهد و از نو هویت زن را تعیین نماید، به علمی اجتماعی نیاز است. ژنئولوژی هر چقدر که قتل عام زنان را روشن نماید، به همان اندازه درک قتل عام جامعه نیز افزایش پیدا میکند. هم از این لحاظ نیاز به تحقیق وجود دارد و هم آنکه اگر زنان فقط به عنوان قربانی و ستم دیده نشان داده شوند، این حقیقت ندارد. زنان علیرغم همه حملات و قتل‌عامها نیز در همهی مراحل تاریخی نقش داشته اند. اما چه زمانی این مسئله بیشتر نشان داده شده است؟ علوم پوزیتیویست و سوسیولوژی میگویند، فرهنگ خداوندی وجود داشته، اما بی‌معنی بوده است. یعنی به صورت ابتدایی، شیوه ای کلان بوده است. آن مرحله چه چیزی را بنیاد نهاد، در مورد آن صحبت نمیکنند. از روی آن میپرند و در مورد آن صحبتی نمیکنند. همه تاریخ را از سومریها آغاز میکنند. باید دوره سومر را به عنوان دوره آغاز خرابکاریها خاطرنشان کرد. این ارزش تا الان هم مقاومت میکند. همانطور که فرهنگ خداوندی انقلاب جامعه را به وجود آورد. هدف ژنئولوژی نیز این است که زمینه را برای انقلاب دوم زنان فراهم کند. فرهنگ نیولتیک و کشاورزی بر اساس قرن ۲۱، بر اساس این دوره ای که ما در آن زندگی میکنیم، بر اساس گذراندن هم هی موانع فکری، زمانی که رهبری در مورد سوسیولوژی آزادی نوشت و در اختیار ما قرار گرفت و زمانی که آن را مطالعه کردیم، همه قالبها و چهارچوبهای داخل ذهنمان به یکباره خراب شد.

بله مانند پروندهی آزادی زن، مبارزات جنسی اساسی قدرتمند بود. اما برخی بررسیهای عمیقترو دقیقتر به وجود آمد. زمانی که علم زن ژنئولوژی به وجود آمد، گفت و گو را آغاز کردیم. زمانی که این دفاعیه به دست ما رسید، آن شب دفاعیه فقط یک نسخه بود. ما آن را میان خود تقسیم کردیم و با دست آن را بازنویسی کردیم. ما اندیشه های جدیدی یافتیم و در حقیقت مانند زندگی دوباره است. علم بسیار به مبارزات متصل است. علم پوزیتیویست خرابکاریهای بسیاری در مبارزات جنبشهای زنانه انجام داده است. تئوریهایی که ما آن‎‎ها را پیش میبریم، بر روی انسان‎‎های عادی تاثیر میگذارند. آن‎‎ها همچنین بر روی انقلابیون و همه تاثیر میگذارند. به همیندلیل ژنئولوژی هم علم زندگیست و هم علم زن است. علم زندگی مشترک است. علم آزادی تاکنون بدون زن بود و در داخل آن زن وجود نداشت.

- ممکن است به آموزش و یادگیری نیز نیاز داشته باشیم. چون علوم کنونی بسیار خارج از جامعه هستند. بسیار هیراشیک و به صورت پله‌بندی در دست چند مرد قرار دارند.

آن زمان که رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان در مورد مبحث ژنئولوژی صحبت کرد، شما با مشکل و دشواری مواجه نشدید؟ چون تغییر در آموزش بسیار دشوار است. یعنی اجتماعی کردن و اختصاص علم به زندگی چگونه ممکن است؟ از این لحاظ با دشواری مواجه نشدید؟ اینکه در مورد ژنئولوژی چه چیزی گفته میشود و یا چه چیزهایی در مورد آن نوشته میشوند، مقداری به دنبال آن‎‎ها جستجو کردیم. برخی آن را به عنوان فمنیسم کوردی معرفی میکردند و یا برخی آن را با فمنیسم مقایسه میکردند. همه با فرهنگ نیولتیک موافق نیستند. ژنئولوژی یک علم جدید است. برای آنکه مانند یک علم خود را نشان دهد، هنوز زمان و مبارزات بسیاری لازم است، اما آغاز شده است. به عنوان یک آکادمی نیز تحت فشار مردها قرار دارد. یعنی برای آنکه در هم هی زمینه ها برای خود میدانی باز کند، زیر فشار است و در دشواری قرار دارد. در میان ما دشواری وجود نداشت. برعکس با خوشحالی بسیار از آن استقبال کردیم. در همهی آکادمی‎‎ها در میان سازمان همه میخواهند درس ژنئولوژی را یاد بگیرند. کادرهای مرد نیز میخواهند درس ژنئولوژی را بیاموزند. همه‌ی اینها تدریس میشود. به جامعه کوردی نگاه کردیم. در آنجا نیز به اندازهی جنبشهای زنان که سازماندهی شدەاند، درسهای ژنئولوژی به زنان و به همه جامعه تدریس میشود. ما نتایج آن را زیر نظر داریم. بهره‌های آن نیز منتشر شده است. در پلتفرم آزاد، زن و مرد با هم هستند. چرا به گرمی از آن استقبال شد؟ چون همه خود را در آن میدیدند. علم از جامعه دور نیست. علم باید در میان جامعه باشد و با انسان‎‎ها برخورد داشته باشد. اگر تو نتوانی این کار را انجام دهی و کاری کنی که تو را درک کنند، آن زمان فاصله ایجاد میشود. همانطور که طبقه‌ی بالا دست، علم را به مالکیت خود درآورده اند و علم و حکومت را به عنوان یک نیرو به کار میبرند و جامعه را به شیوه ای که انگار نادان هستند، اداره میکنند. یعنی در نهایت برخوردی طبقاتی انجام میگیرد. پیشبرد علم زن، چرخش و انقلابی فکری ایجاد میکند. این ویرانگری ۵ هزار ساله قالب تفکر اشتباهی درست کرده است. تا در این رابطه تحقیق نشود، فکر و اندیشهی درست جایگزین نمیشود. اما این شیوەی تفکر انسآن‎‎ها چگونه درست شده است؟ به عنوان مثال، متولوژی و افسانه شناسی، بسیار به خوبی در مورد زنان صحبت نمیکند. تجاوزها علیه ارزشهای زنان و روشهای مردانه به صورت متولوژیک نشان داده شده است. در این مسئله یک حقیقت پنهان وجود دارد.

- میتوانیم بگوییم متولوژی مانند عینک تاریخ است؟ به وسیله‌ی آن درک میکنیم که در تاریخ چه چیزی وجود داشته است؟

بله این داستان‎‎ها خود به خود بوجود نیامده‌اند. حقیقتی پنهان هستند. انسان‎‎ها برای مدتی طولانی به شیوەی متولوژی فکر و زندگی کرده اند. حتی از لحاظ دینی نیز تاثیر خود را گذاشته است. حتی انسان میتواند امروزه نیز آن‎‎ها را به کار بگیرد. بسیار طولانی شده و قالبهای بسیاری درست شده است. حتی امروز هم اینگونه است. همه چیز مانند گفته‌ی "الهی" معرفی شد و اینگونه آن را نشان دادند. آن‎‎ها مانع هرگونه بررسی و جستجویی شدند. به فلسفه نیز نگاه کنیم. شیوەی تفکر فلسفه نیز، زن را بسیار کوچک کرد. زن انسان است یا نه؟ زن کمتر از انسان است. زن کم عقل است. اینها همه از راه فلسفه درست شدند. یعنی فلسفه نیز نقش منفی بازی کرد. این هم نیاز به درست کردن دارد. چون متولوژی آیین و فلسفه برجسته نیستند. آن‎‎ها خود را از علم جدا کردند. اما علم نیز همه چیز را به صورت پوزیتیویستی در دست گرفت. یعنی اگر وجود داشته باشد، اگر آن را ببینم بررسی میشود. بدون آنکه تاریخ آن اهمیتی داشته باشد. علم پوزیتیویست نیز زن را مانند یک ابژه دانسته و هیچ ارزشی برای زن قائل نیست، تا در مورد آن بررسی و تفحص کند.

- راه و روشهای ژنئولوژی برای رسیدن به حقیقت کدامند؟

ژنئولوژی در مورد هر چهار بخش اندیشه به بررسی می پردازد. البته ژنئولوژی با فلسفه ارتباط دارد. یعنی آن‎‎هایی که فلسفه را در زمینههای بدی به کار گرفته اند، فیلسوفها بودند. اما آیا هدف فلسفه چیست؟ از لحاظ فکری و روحی جستجو به دنبال حقیقت و رسیدن به حقیقت است. یعنی ارتباط آن با ژنئولوژی و سوسیولوژی مهم است. اما آشکار نمودن فیلسوفهایی که از راه آن‎‎ها تفکر جامعه شکل گرفت، لازم است. یعنی ما چهار شیوەی علم را اساس قرار داده ایم. ما اشتباهات و حقایق را از هم جدا کرده‌ایم. حقایق را برای خود میراثی ریشه ای قرار داده ایم و این بسیار مهم است. در اینجا برخوردی پارادایمی مهم است. هر علمی به یک پارادایم تکیه میکند. اینکه گفته میشود علم بیطرف است درست نیست. علم بیطرف نیست. علم تاکنون طرفدار حاکمان بوده است. زمانی که موضوع انسان است، با فکر خود آن را بررسی میکند. به ویژه از راه علوم اجتماعی با فکر خود آن را بررسی میکند. آن پارادایمی که راه را برای ژنئولوژی باز میکند پارادایم "دمکراتیک، اکولوژیک و آزادی زن است". ژنئولوژی مانند موجود بودن، زن را اساس قرار داده و به آن میپردازد. به همیندلیل علم زن است. جامعه‌ی اخلاقی - سیاسی چگونه میتواند زنده باشد؟ آیا خود به خود زنده میشود؟ خیر. هر چقدر زن زنده باشد، در سطح خداوندها مقدس دیده میشدند و در تاریخ نقش اول را بر عهده داشتند. انقلاب فکری را به میان آوردند. اکنون از نو به انقلاب دوم نیاز است.

- ارتباط ژنئولوژی با سوسیولوژی آزادی چگونه است؟

ژنئولوژی خود سوسیولوژی و جامعه شناسی است. اما زن را در مرکز قرار میدهد و همه چیز اعم از اقتصاد و اکولوژی را ارزیابی میکند. واژه های به کار گرفته شد هی دموکراسی، سیاست و همه چیز در میان زنان فقط از راه ژنولوژی از نو جایگزین می‎‌شود. البته سوسیولوژی خود در اصل یک علم اصلی و پایه است. همه‌ی علوم به سوسیولوژی تکیه میکنند. نه فقط ما بلکه افراد آکادمیک نیز همین را میگویند. چون به جامعه میپردازد. آن‎‎هایی که مبارزات ژنئولوژی را پیش میبرند، این مسئله را بیشتر در نظر میگیرند. ما نیز به عنوان حزب آزادی زنان کوردستان این کار را میکنیم. در میان ایدئولوژی و سوسیولوژی فاصله ای باقی نمانده است. در قرن ۲۰ همه میگفتند، دور‌هی ایدئولوژیها به پایان رسیده است. رهبری نیز گفت "فاصله میان سوسیولوژی و ایدئولوژی کم شده است" . یعنی اولی همه چیز را انکار میکند. اما ایدئولوژی کاربردی است. رهبری نیز میگوید" هر تفکر خود را بدون سوسیولوژی پیش ببرد نمیتواند موفق شود و نمیتواند به اهدافش برسد". البته ممکن است در برنامه های تو اساس و تاکیدات تو وجود داشته باشند، اما برای آنکه زیر نام سوسیالیسم یا آزادی به دوگم تبدیل نشود، باید در مرحله جدید اینها را در نظر بگیری و به آن‎‎ها بپردازی. در رابطه با آن‎‎ها تحقیق کن و خط مبارزات خود را مشخص کن. پیشرفت ژنئولوژی هم مانند ایدئولوژی و هم مانند پراکتیک و هم مانند سیاست به حزب آزادی زنان کوردستان (پاژک) نیرو میبخشد. البته ژنئولوژی منافع زن، آزادی زن و زندگی را اساس قرار میدهد. ما نیز بر اساس تفکر آزادی زن دست به کار شدیم و اکنون نیز مبارزاتمان را بر این اساس انجام میدهیم. میگویند، ما هم هی میراث مبارزات زنان جهان را برای خود اساس قرار میدهیم. البته زنان آکادمیک، نویسنده و فیلسوف هم وجود دارند. آن‎‎ها نیز تئوری فمنیسم را بسیار تقویت کردند و این هم برای ما و هم برای ژنئولوژی اساس است.

- میتوانیم این گونه بگوییم، برای آنکه در زمینه‌های علمی، نو شدن به وجود بیاید به دیدگاهی ژنئولوژیکی نیاز است. چه در زمینه سوسیولوژی، آرکولوژی و همچنین بخشهای سلامت، در ریاضیات و در همه چیز به دیدگاه ژنئولوژیک نیاز است. اگر چیزی باقی مانده بفرمایید.

بله هدف ژنئولوژی حل مسائل قرن ۲۱ است. در قرن ۲۱ در هر جایی فریاد زنان، جنبش‌های زنان وجود دارد. تا حد خشونت، جنگ جهانی سوم انجام میشود. زنان چه چیزی را برای خود هدف قرار میدهند؟ آیا حقیقتاً فرصت و توانایی انقلاب زنان وجود دارد یا نه؟ البته ژنئولوژی در مورد همه اینها صحبت میکند. ما میتوانیم به عنوان حزب آزادی زنان کوردستان در یک برنامه‌ی دیگر به موضوع های قرن ۲۱ چه به ما میگوید، فرصتهای انقلاب وجود دارند یا خیر، بپردازیم. بدون شک ژنئولوژی پاسخ همه اینها را میدهد. اما ما میتوانیم به عنوان یک حزب پیشاهنگ به همه این مسائل بپردازیم. یک بار دیگر میگوییم، باور و عقیده همهی زنان و عشق و علاقهی همه زنان ژنئولوژی است هر زنی میتواند در این علم جایگاه خود را پیدا کند. ما نیز معتقدیم ژنئولوژی با نیرویی بسیار در این سده به نقش خود عمل خواهد کرد.